نگاه تاريخي به وضعيت زن در اسلام (1)

تحول عظيمي‌که پس از ظهور اسلام در مسائل اجتماعي، از جمله مسئله زن و خانواده ايجاد شد، از پردامنه‌ترين مباحث اسلامي ‌است. با توجه به اينكه اين موضوع همواره معركه آرا و محور نظريه‌‌هايي بوده و پرسش‌هاي بسياري را به خود معطوف كرده است، مطالعه تاريخي آن به بسياري از روشنگري‌ها در اين باره كمك خواهد كرد. در اين نوشتار در صدد بيان تغييراتي هستيم كه اسلام در موضوع زن پديد آورده
چهارشنبه، 28 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاه تاريخي به وضعيت زن در اسلام (1)

نگاه تاريخي به وضعيت زن در اسلام (1)
نگاه تاريخي به وضعيت زن در اسلام (1)


 

نويسنده: محمدجواد واعظي* / محمدرضا جباري **




 

چکيده
 

تحول عظيمي‌که پس از ظهور اسلام در مسائل اجتماعي، از جمله مسئله زن و خانواده ايجاد شد، از پردامنه‌ترين مباحث اسلامي ‌است. با توجه به اينكه اين موضوع همواره معركه آرا و محور نظريه‌‌هايي بوده و پرسش‌هاي بسياري را به خود معطوف كرده است، مطالعه تاريخي آن به بسياري از روشنگري‌ها در اين باره كمك خواهد كرد. در اين نوشتار در صدد بيان تغييراتي هستيم كه اسلام در موضوع زن پديد آورده است. اين مقاله با روش تاريخي به وضعيت و جايگاه زن در خانواده، اجتماع و سياست در عصر نبوي پرداخته و تحول بزرگي را كه با ظهور اسلام در زمينه جايگاه فرهنگي و اجتماعي زن رخ داد، نشان داده است.
كليد واژه‌ها: زن، خانواده، اجتماع، سياست و عصر نبوي.

مقدمه
 

موضوع زن همواره مورد توجه پژوهشگران و انديشمندان بوده و به ويژه پس از شکل‌گيري نهضت فمينيسم در قرن نوزدهم در غرب که منشأ پيدايش برخي افکار و انديشه‌هاي افراطي درباره حقوق زنان شد، اين موضوع اهميت دو چندان پيدا كرده است. فيمينيسم که در افق فکري اومانيسم ظهور يافت به بهانه دفاع از حقوق زنان، ضربه‌هاي سنگيني به ارزش و هويت زنان وارد آورد و پس از آنکه در اعلاميه حقوق بشر تأثير گذاشت، براي اجرايي کردن ايده‌هاي خود، معاهده‌ها و کنوانسيون‌هاي بين المللي نظير کنوانسيون «حقوق سياسي زنان» کنوانسيون «رضايت براي ازدواج» و. . . ايجاد کرد تا آنجا که سازمان ملل سال 1976 ـ 1985م را دهه زنان نام‌گذاري کرد. جنبش زنان پيامدهاي گوناگون فکري، فرهنگي، سياسي و اجتماعي درپي داشته که يکي از مهم‌ترين آنها به چالش کشيده شدن انديشه‌هاي ديني درباره جايگاه، حقوق و تکاليف زنان است. در اين ميان ديدگاه اسلام درباره زنان نيز مورد پرسش و حمله قرار گرفته تا آنجا که احکام اسلامي‌مربوط به زنان، مخالف حقوق بشر و ناقض تساوي حقوق زن و مرد تلقي شده و اسلام را دين مردان و تأمين کننده مصالح و منافع مردان دانسته‌اند. از اين رو انديشمندان بزرگ اسلامي‌ با تکيه بر منابع اصيل اسلامي، به‌ويژه قرآن و روايات به تبيين ديدگاه اسلام درباره جايگاه و حقوق زن پرداخته و با توجه به اختلاف نظرهاي جدي که ناشي از انفعال يا ايستادگي در برابر جنبش زنان بوده، پاسخ‌هاي متفاوتي ارائه کرده‌اند. در اين ميان به سهم پژوهش‌هاي تاريخي در تبيين جايگاه زن در اسلام کمتر توجه شده، در حالي که تاريخ گواه روشني بر تلاش‌هاي اسلام در دفاع از حقوق زنان و هويت بخشي به آنها و تأمين مصالح زنان بر اساس حکمت و عقل و نه احساس و شعار بوده است. تا آنجا که بايد اسلام را به حق طلايه‌دار دفاع از حقوق زن دانست. مقايسه وضعيت زن پيش از اسلام و سير تحولاتي که پس از اسلام در موضوع زن ايجاد شد، يکي از درخشان‌ترين صفحات کارنامه اسلام را شکل مي‌دهد. در نوشتار پيش رو وضعيت زن را در محور‌هاي ياد شده در تاريخ اسلام بررسي مي‌کنيم.

الف) وضعيت اجتماعي زن در عصر نبوي
 

حضور زنان در اجتماع و مشارکت ايشان در فعاليت‌هاي اجتماعي در صدر اسلام از مسلمات تاريخي است که با مروري گذرا بر منابع تاريخي به سهولت مي‌توان به آن دست يافت. از ديدگاه اسلام اصل فعاليت اجتماعي براي زنان نه تنها مذموم نيست، بلکه در برخي مواقع، ممدوح و مطلوب است.(1) مطالعه دقيق آياتي چون آيات امر به معروف و نهي از منکر، بيعت، هجرت و وجوب زکات، موافقت قرآن با حضور اجتماعي زن را نتيجه مي‌دهد. از طرفي از آياتي که چگونگي و شرايط حضور اجتماعي زن را مطرح مي‌کند به خوبي جواز اصل اين حضور، فهميده مي‌شود.
بنابر اين با توجه به اهميت موضوع حضور اجتماعي زن مسلمان و وجود ديدگاه‌هاي متفاوت در اين باره اين بحث در دو محور «جواز حضور زن در اجتماع» و «اصول و ضوابط حاکم بر حضور اجتماعي زن» پي‌گرفته مي‌شود.

1. جواز حضور زن در اجتماع
 

با دامنه‌دار شدن مباحث و مطالعات اسلامي ‌جديد و فراهم شدن عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي زنان در محيطي سالم در جامعه ما، جواز حضور زن در اجتماع امري مسلم و ترديدناپذير به حساب مي‌آيد. اما با توجه به آثار و انديشه علما و متفکران اسلامي‌ در مي‌يابيم که اين امر در طول تاريخ، به شفافيت و وضوح امروزي نبوده است. وجود انديشه‌هاي سخت‌گيرانه در برخورد با زن و تعاملات اجتماعي او از همان صدر اسلام گزارش شده است. سفارش پيامبر اکرم(ص) به مردان در مورد اجازه دادن به همسران خود براي حضور در مسجد و نماز جماعت مي‌تواند حاکي از وجود سخت‌گيري‌هايي در رفتار مردان نسبت به حضور زنان در اجتماع باشد. (2) پيامبر اکرم(ص) در پاسخ اعتراض خليفه دوم به يکي از همسران ايشان به سبب خروج از منزل، خروج زنان را براي برآوردن حوايج خود اجازه دادند.(3) بعدها نيز به‌رغم تأکيد مكرر پيامبر اکرم(ص) برخي مانع خروج زنان براي حضور در مسجد مي‌شدند.(4)
شايد وجود گزارش‌هايي از سيره اهل‌بيت‌(ع) و گفتار ايشان در سفارش به حسن دوري زن مؤمن از مردان، بتواند دست‌مايه برخي براي شبهه‌افکني به حضور اجتماعي زنان در اسلام شود که تبيين دقيق اين رفتارها و گفتارها مي‌تواند زمينه هر گونه کج‌ فهمي ‌را از بين ببرد.
در برخي گزارش‌هاي تاريخي آمده است که حضرت فاطمه زهرا(س) خود را از مرد نابينا هم مي‌پوشاند(5) و دليل آن را اين گونه بيان كرد كه گرچه او مرا نمي‌بيند، اما من كه مي‌توانم او را ببينم و او هم مي‌تواند بوي مرا حس كند. اين نقطه اوج عفت و عفاف اسلامي ‌است كه رسيدن به آن آسان نيست. همچنين پيامبر اکرم(ص) در پاسخ به سؤالي در مورد بهترين روش براي زن، فرمودند: براي زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبينند و مردان نامحرم نيز ايشان را نبينند «ما من شيء خير للمراه من ان لا تري رجلاً و لا يراها.»(6) براي فهم اين روايت بايد گفت: استفاده پيامبر گرامي اسلام(ص) از کلمه «خير» خود گوياي اين حقيقت است که اين سيره، رجحان و مزيت دارد. به ديگر سخن، حضرت در مقام بيان امري ترجيحي و ايده‌آلي است. در شرايطي که نيازي به ارتباط زنان با مردان نيست بهتر آن است که زن با هيچ مرد نامحرمي ‌تماس نداشته باشد و اين هرگز به معناي ممنوعيت قانوني نيست. سيره فاطمه‌(س) و زنان مورد تأييد پيامبر(ص)، گوياي اين واقعيت است که در صورت ضرورت، فعاليت‌هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان هيچ منعي ندارد.(7)

2. اصول و ضوابط حاکم بر حضور اجتماعي زن
 

بي‌شک هيچ کس نمي‌تواند ادعا کند که اسلام حضور زن را در اجتماع بدون قيد و شرط تأييد کرده است. در بيان اصول و ضوابط حاکم بر اين حضور اجتماعي مي‌توان دو اصل کلي را مطرح کرد. «حفظ منافع خانواده» و «حفظ آرامش رواني و روحي جامعه».

الف‌. حفظ منافع خانواده
 

خانواده بهترين محل پيوند زن و مرد است. اين نهاد بيشترين زمينه‌ را براي کمال آن دو و بهترين محيط را براي شکل‌گيري شخصيت فرزند فراهم مي‌سازد. با نگاهي به استعدادها و توانايي‌هاي خاص زن، به خوبي در مي‌يابيم که خانواده، مناسب‌ترين محل براي بروز استعدادها و توانمندي‌هاي اوست. جايگاه رفيع خانواده در نگرش اسلامي‌ موجب شده است که بهترين بنيان اجتماعي قلمداد شده و به منافع آن در قياس با نهادهاي ديگر، به طور ويژه توجه شود. بنابراين در تنظيم روابط اجتماعي و ارائه الگوي حضور و مشارکت اجتماعي زنان بايد آثار اين فعاليت‌ها در تحکيم و تضعيف پيوندهاي خانوادگي لحاظ شود. اسلام در تبيين وظايف زن و مرد با اصل قرار دادن کانون خانواده، به ديگر وظايف اجتماعي جهت و معناي مشخصي بخشيده است.(8)
از آنچه گفتيم به دست مي‌آيد که اسلام جايي حضور زنان را تجويز مي‌کند که لطمه‌اي به مأموريت‌هاي وي در خانواده وارد نسازد. روايات متعددي در تبيين کارکردهاي زن در خانواده و بيان اجر و پاداش تلاش زن در اين نهاد مقدس از بزرگان دين نقل شده است، که بيانگر اين حقيقت است. براي نمونه، مي‌توان به روايت معروف اسماء بنت يزيد انصاريه، اشاره کرد. زنان عصر نبوي با تصور کم‌ارزشي تلاششان در خانه در مقابل حضور اجتماعي مردان و اداي واجباتي چون جهاد، جمعه و جماعات و حج، با ذهني پر سؤال نماينده‌اي به سوي پيامبر اکرم(ص) فرستادند. اسماء (نماينده زنان) نيز شبهه کم بودن سهم زنان از حضور اجتماعي را با بياني رسا که تحسين پيامبر اکرم(ص) را برانگيخت، مطرح کرد. حضرت نيز در پاسخ، ارزش و پاداش مأموريت‌هاي زن را در خانه، معادل ارزش و پاداش آن واجبات قرار داد و زنان را به حفظ خانواده تشويق کرد. (9)

ب‌. حفظ آرامش روحي و رواني جامعه
 

خداوند از روي حکمت خويش براي استواري نظام آفرينش و بقاي نسل انسان، لطافت‌ها و جاذبه‌هايي خاص در وجود زن نهاده و جايگاه ظهور اين جاذبه‌ها و زيبايي‌ها را عرصه خانواده و در روابط خصوصي همسران قرار داده است نه گستره اجتماع و روابط عمومي ‌با نامحرمان.(10)يکي از اصول حاکم بر حضور زن در اجتماع، حفظ آرامش رواني جامعه و عدم ظهور و بروز جاذبه‌هاي جنسي در روابط با ديگران است.
اسلام براي رسيدن به اين مهم به تبيين حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه پرداخت. رعايت احکام حقوقي و اخلاقي در اين رابطه از سوي زن مسلمان، زمينه‌ساز ايجاد جامعه‌اي سالم در جهت حضور فعال‌تر و مؤثرتر او در جامعه مي‌شود. اين احکام حقوقي و اخلاقي در سه محور حد نگاه، حد پوشش و حد معاشرت و اختلاط بيان مي‌‌شود.

حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه
 

حد نگاه
 

از آنجا که نگاه آلوده يکي از راه‌هاي انحراف جنسي و زمينه‌ساز بي‌بند و باري در جامعه است، قرآن کريم مردان و زنان مؤمن را به رعايت عفت در نگاه دستور داده است:
به مؤمنان بگو چشم‌هاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف خود را حفظ کنند اين براي آنان پاکيزه‌تر است، خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.* و به زنان با ايمان بگو چشم‌هاي خود را (از نگاه هوس‌آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را به جز آن مقدار که نمايان است آشکار ننمايند و (اطراف) روسري‌هاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسر خواهرانشان يا زنان هم‌کيششان يا بزرگانشان يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانشان دانسته شود و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد. (نور 30 و 31)
دقت در شأن نزول آيه که در کافي از امام باقر(ع) نقل شده است ما را به زمينه تاريخي نزول اين آيات آشنا مي‌کند. جواني از انصار در کوچه‌هاي مدينه به زني برخورد کرد، در آن ايام، زنان مقنعه خود را پشت گوش مي‌انداختند، وقتي زن از کنار او گذشت جوان او را تعقيب کرد و از پشت به او مي‌نگريست تا داخل کوچه تنگي شد. استخوان يا شيشه‌اي که در ديوار بود به صورت او گير کرده آن را شکافت. همين که زن از نظرش غايب شد جوان متوجه شد که خون به سينه و لباسش مي‌ريزد، در اين هنگام به خدا قسم خورد که نزد رسول‌‌خدا(ص) رود و جريان را خبر دهد. جوان نزد آن جناب رفت. رسول‌خدا(ص) از او پرسيد چه شده است؟ جوان جريان را گفت. جبرئيل نازل شد و آيه را آورد.(11)
بنابراين، مردان و زنان مؤمن، هم بايد مراقب نگاه خود باشند و هم خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. زنان در صدر اسلام نماز را با پيامبر اکرم(ص) مي‌خواندند و چون لباس مردان کوتاه بود به منظور حفظ زنان از نگاه حرام، به آنان دستور داده شد قبل از ايشان سر از سجده بر ندارند.(12)
آيه‌اي ديگر کسب اجازه براي ورود به حريم خصوصي والدين را نيز لازم شمرده شده است:
وَإِذَا بَلَغَ الأَطفَالُ مِنكُم الحُلُمَ فَليَستَاذِنُوا كَمَا استَاذَنَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛ و هنگامي‌ که اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند همان گونه که اشخاصي که پيش از آنان بودند اجازه مي‌گرفتند. اين چنين خداوند آياتش را براي شما بيان مي‌کند و خدا دانا و حکيم است(نور:59).
مردي از رسول خدا(ص) سؤال کرد که آيا هرگاه نزد مادرم مي‌روم اجازه بگيرم؟ حضرت در پاسخ فرمود: آيا دوست داري او را برهنه ببيني؟ گفت: خير. حضرت فرمود: پس اجازه بگير.(13) به خوبي معلوم است حکمت اين دستور، از بين بردن زمينه نگاه حرام و حفظ عفت است. در سيره نبوي نيز عمل به اين امر الهي مشاهده مي‌شود. پيامبر اکرم(ص) هنگامي‌که به در خانه کسي مي‌آمد روبه‌روي در نمي‌ايستاد، بلکه در طرف راست يا چپ قرار مي‌گرفت و سلام مي‌کرد و اجازه مي‌خواست.(14)
پيامبر اکرم(ص) در عمل، مؤمنان را از نگاه حرام نهي مي‌کرد. ايشان روزي صورت فضل بن عباس را که مشغول نگاه آلوده به زني بود برگرداند.(15) در نقلي ديگر آمده است که زني در مقابل پيامبر(ص) از مرکب افتاد، حضرت بلافاصله از صحنه روي برگرداند تا نگاهش به حرام آلوده نشود.(16)

پي نوشت ها :
 

*دانشجوي دکتري تاريخ وتمدن اسلامي‌دانشگاه معارف قم.**دانشيار گروه تاريخ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره))
1. محمدتقي مصباح يزدي، جامي‌از زلال کوثر، ص113.
2. سليمان بن اشعث سجستاني، سنن ابي داود، ج1، ص221.
3. ابوالاعلي مودودي، الحجاب، ص314
4. ابو‌ الفرج علي‌بن حسين‌بن هيثم الاصفهاني، الأغاني، ج18، ص64.
5. حسين نوري، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص289
6. علي‌بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج2، ص94؛ ؛ علي المتقي بن جسام الدين الهندي کنزالعمال، ج16، ص602
7. محمدتقي مصباح يزدي، جامي زلال کوثر، ص108 و 109.
8. محمدرضا زيبايي‌نژاد و محمدتقي سبحاني، درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، ص84.
9. علي‌بن ابي‌الکرم ابن الاثير جزري، اسدالغابه في معرفه الصحابه، ج6، ص19؛ جلال الدين سيوطي، الدر المنثور، ج2، ص152.
10. محمدتقي مصباح يزدي، جامي زلال کوثر، ص113.
11. محمد بن يعقوب كليني، الکافي، ج5، ص521.
12. محمدبن حسن حر العاملي، وسايل الشيعه، ج8، ص343
13. فضل‌بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج7، ص213؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص115
14. فخر الدين الرازي، تفسير الکبير، ج23، ص172.
15. احمد بن حنبل، مسند، ج5، ص370، علي بن حسين کرکي، جامع المقاصد في شرح القواعد، ج14، ص39.
16. حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج3، ص244.
 

منبع: نشريه تاريخ در آينه پژوهش شماره 26



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط