دعا، ابزار چند منظوره
نویسنده:جعفر کبیری
دعا یکی از جلوه های زیبای بندگی و عصاره نماز است؛ چرا که نماز در اصل همان دعا و نیایش است که در شکل خاصی ارایه می شود. در فرهنگ و ادبیات عربی و حتی قرآنی، واژه عربی «صلاه» در همان معنای واقعی آن یعنی دعا به کار رفته است؛ هر چند که در کاربردهای دیگر، به عنوان حقیقت شرعی یا متشرعه، در مفهوم و اصطلاح خاص استعمال می شود که همان عمل عبادی خاص مسلمانان است.
همه اهل اسلام از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم النبیین(ص) مأموریت داشتند که به حکم اسلام و ایمان، دعا و نیایش کرده و پیروان خود را بدان فرمان دهند. هر چند که در شرایع گوناگون الهی، می بایست در یک شکل آیینی خاص این دعا صورت گیرد، اما آنچه مطلوب از نماز و صلات است همان دعا و نیایش است.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا کارکردهای چندگانه دعا را براساس آموزه های قرآنی تبیین کند و اهمیت دعا در زندگی و سبک اسلامی آن را روشن نماید.
البته واژه عربی دعا در معانی دیگری نیز به کار رفته که از آن جمله عبادت و استغاثه است. (لسان العرب، ابن منظور، ج4، ص359، «دعا») همچنان که با نگاهی به کاربردهای این واژه در قرآن روشن می شود که دعا همواره به معنای درخواست نیست؛ زیرا این واژه در قرآن برای بیان مقاصدی غیر از درخواست از خداوند، چون حمد و ثنای الهی نیز به کار رفته که درخواستی در آن مطرح نمی شود. بخشی از ادعیه ماثور از امامان معصوم(ع) از قبیل حمد و ثنای الهی و توصیف و تعظیم و تسبیح خداوند است.
بیشترین کاربرد واژه دعا در فرهنگ اسلامی و قرآنی و حتی ادعیه ماثور، همان بیان حوائج و درخواست های مادی و معنوی از طلب نعمت دنیوی، رفع و دفع بلا و مصیبت گرفته تا درخواست عفو و رحمت و مغفرت را شامل می شود. بنابراین می توان گفت که دعا به عنوان ابزاری چند منظوره به کار می رود و تنها یک کارکرد یا منظور در دعا مورد نظر نبوده و مقاصد متنوع و گوناگونی از دعا مورد توجه است.
همچنین از ویژگی های جملات دعایی این است که همواره با نام خداوند و منادا قراردادن او آغاز می شود و شخص دعاکننده، کلام خویش را با نام هایی چون یا الله، اللهم، یا رب، یا رحمن، خدایا، الهی یا مانند آن شروع می کند. شاید برای بسیاری دعا کردن و درخواست از خداوند، یک امر پیش پا افتاده، معمولی و عادی باشد که حاوی هیچ پیام مهم اعتقادی و ارزشی نیست؛ اما با دقت در مفهوم دعا به خوبی می توان دریافت که دعا و نیایش اوج مقام بندگی، تذلل، خشوع، خضوع و تواضع بنده در برابر خداوند است؛ چرا که دعا کننده وقتی همه چیزش از نمک غذا تا رهایی از دوزخ و ورود به بهشت و تقرب و تاله و ربانیت را از خدا می خواهد، بیانگر اوج معرفت و بندگی او نسبت به خداوند است.
با نگاهی به آیات قرآنی به دست می آید که دعا کننده هنگامی که درخواست خود را مطرح می کند و در آن زمان واقعا به نقش دعا در زندگی اش باور دارد، در اوج معرفت و شناخت از غنای الهی و فقرذاتی خود است. (قصص، آیه 24) چنان که دراین هنگام بر این باور و اعتقاد است که خداوند مالک هستی، پروردگار و رب آن (سوره حمد)، رحمن و رحیم (همان)، دانا (بقره، آیه 127)، توانا (تحریم، آیه 8)، شنوا (بقره، آیه 127) حکیم (بقره، آیه 129)و دیگر صفات الهی است. از این رو هر خواسته ای دارد از خدا می طلبد و براین باور است که خداوند خیر و غنی مطلق است و هرگز بخل نمی ورزد و با پاسخگویی به نیازهای بندگانش چیزی از خزائن او کم نمی شود. (محمد، آیه 38، منافقون، آیه7).
درحقیقت، کسی که جسم و جان خویش را متعلق به خدا می داند و او را مالک مطلق هستی می شناسد و همه صفات کمالی را برای خدا و هر نقصی را از او مبرا می داند، دراین صورت ازرفع هر بلا و مصیبت تا جلب هرنعمت از دنیا و آخرت را از خدا می خواهد. بر این اساس حضرت ابراهیم (ع) آن اسوه و سرمشق بشریت در سبک زندگی، در مقام توصیف خداوند و علت درخواست همه چیزش از خداوند می فرماید:«پروردگار جهانیانی که مرا آفرید پس مرا هدایت می کند و کسی که مرا اطعام می کند و سیراب می سازد و هنگامی که بیمار شدم پس او مرا شفا می دهد و کسی که مرا می میراند سپس زندگی می کند و کسی که امیددارم گناهانم را در روز جزا بیامرزد. پروردگارم!به من حکم را ببخش و مرا به صالحین ملحق گردان و زبان صدق و راستی در اقوام آینده قرارم ده و از وارثان بهشت نعمت قرارم ده و از سرپرستم (عمویم) درگذر چرا که از گمراهان بود و مرا در روز رستاخیز خوار نگردان». (شعراء آیات 77 تا 87).
درحقیقت این آیات گویای این نکته مهم است که دعاکننده شناخت و معرفت کاملی از خداوند و حقیقت خداوند و خود دارد. لذا همه چیزش را از خدایی می خواهد که همه چیز به طور ذاتی از آن اوست و او مالک هستی است؛ چنان که دعا کردن نشان می دهد که شخص دعا کننده خداوند را نه تنها خالق بلکه رب می شناسد که بی حکمت و فرزانگی کاری نمی کند و در مقام پروردگاری است تا هرکسی را به مقام بایسته و شایسته اش برساند. پس درخواست هایش را با خدا مطرح کرده و نیازهایش را از رفع بلا و مصیبت یا دفع آن ها و جلب نعمت با او در میان می گذارد.
کسی که خدا را چنان که هست بشناسد، همه خواسته ها و نیازهایش را از خدا می خواهد. او را به همان صفتی خطاب می کند که خواسته اش را در آن می یابد. پس درهنگام بیماری به یا شافی می خواند و درهنگام رهایی ازدشمن یاد قاصم الجبارین یادش می کند. این همان چیزی است که به تناسب اسمای الهی و نیاز و خواسته ها از آن یاد می شود؛ چرا که بهترین حالت اجابت دعا آن است که انسان با توجه به خواسته و نیازش، از اسماء و صفات الهی یاد کند و بدان اسم او را بخواند. از این رو در دعاهای ماثور از پیامبران در قرآن با توجه به خواسته و مشکلات و نیازها، اسما و صفات الهی به کار می رود که از آن جمله می توان به اسما و صفاتی چون یا وهاب (آل عمران،آیه 8)، خیر الوارثین برای فرزنددار شدن (انبیاء، آیه 89)، خیر الغافرین برای استغفار(اعراف، آیات 151 و 155)، خیرالمنزلین برای منزل(مومنون، آیه 29) خیرالراحمین (مومنون، آیه 118) و مانند آن اشاره کرد.
اصولا دعاهای ماثور از پیامبران (ع) در قرآن و یا از معصومان (ع) در روایات معتبر، آموزش معرفت الله و شناخت اوست. دراین دعاها اسما و صفات الهی مطرح می شود که هر انسانی نیازمند آشنایی با این دسته از صفات و اسمای الهی است؛ زیرا اسما و صفات الهی بی پایان است هر چند که اسما و صفات الهی از مصادیق توقیفی هستند و نمی توان هر صفت و اسمی را به خدا نسبت داد. از این رو خداوند تنها توصیف مخلصان (به فتح لام) را درست می داند و از هر گونه توصیف دیگران خود را پاک و منزه می داند. (یس، آیات 159 و 160) اما باید توجه داشت که انسان به هرچیزی که نیاز واقعی و پرسش ذاتی اوست، زمانی آگاه می شود که حقیقت خداوند را چنان که هست بشناسد؛ زیرا مقصد هر انسانی در حرکت جوهری اش (انشقاق، آیه 6)، متاله و متخلق به صفات الهی شدن است. بنابراین، هر چه شناخت انسان نسبت به خداوند کامل تر باشد، درخواست و پرسش او نیز بهتر و در درست تر خواهد بود؛ چون نقصی را نسبت به آن کامل درخود می یابد و از خداوند می خواهد تا آن را از وی بر طرف کند و کمال را در او تحقق بخشد.
به سخن دیگر، نیاز واقعی و پرسش حقیقی و ذاتی هرانسان، زمانی شناخته می شود که انسان خدایش را بشناسد؛ چرا که خدا مقصد و مقصود هرحرکت انسانی و خواسته و نیاز واقعی است. پس هرگاه خدا را به صفت واقعی شناخت همان را از خدا می خواهد. از این رو ما از توقیفی بودن اسما و صفات الهی سخن می گوییم؛ چرا که جز مخلصان (به فتح لام) کسی از بندگان، حقیقت خداوند و صفات و اسمای حسنای او را نمی شناسد. پس ما می بایست خداوند را به اسماء و صفات حسنا بشناسیم و همان اسماء و صفات حسنای الهی را درخواست کنیم. (اسراء، آیه 110).
البته خداوند درهمین آیه همه اسما و صفات حسنا را از آن خود می داند و از بندگان می خواهد تا همان را بخوانند یعنی درخواست کنند و بخواهند تا همان صفات واسمای الهی در آنان تجلی کند؛ ولی سخن این است که این اسماء و صفات حسنا را تنها بندگان مخلص او می دانند و می شناسند و می بایست از آنان یاد گرفت و بر پایه آنان رفتار کرد.
همچنین باید یادآور شد که همه اسماء و صفات حسنای الهی در ذات انسان سرشته شده و انسان فقط باید آن را یادآوری کرده و درپی ظهور و تجلی اسما و صفات در ذات خود باشد.
به هرحال مهم ترین کارکردی که می توان برای دعا بیان کرد، شناخت صفات و اسمای حسنای الهی و خواندن و خواستن آن درخود است است تا انسان مظهر اسماء و صفات الهی شده متاله و متخلق به آن اسماء و صفات شود.
درحقیقت، دعا بهترین شیوه برای شناخت خداوند و نزدیکی و تقرب به او از طریق همانندی با خدا و مظهریت در اسماء و صفات حسنای اوست. از این رو اوج معارف الهی را می توان در دعاها و نیایش های ماثور و پیامبران و امامان (ع) یافت.
چنانکه او ج بندگی را می توان از طریق دعا و نیایش های ماثور به دست آورد و با بندگی به ربوبیت رسید. (العبودیه جوهره کنهها الربوبیه)
همان گونه که بندگان مخلص خدا، صفات و اسمای حسنای الهی را به ما می آموزند، همچنین بهترین شیوه برای خدایی شدن را از طریق اتصال به خدا بیان می کنند. ابزار و وسیله اتصال نیز دعاها و نیایش هاست؛ زیرا بنده در این مقام به حقیقت خود اقرار کرده و به گناه و ظلم (اعراف، آیه 32؛ انبیاء، آیه 78؛ قصص، آیه 61)، ضعف و ناتوانی ذاتی (مریم، آیه 4؛ قمر، آیات 01 و 11) و فقر ذاتی (قصص، آیه 42) اشاره کرده و در مقام توبه و بازگشت به صراط مستقیم انسانیت و خدایی شدن و تسلیم (بقره، آیه 128) خاشع و متضرع (انعام، آیه 36) دستان انابه (روم، آیه 33) به سوی آسمان بلند و دراز می کند. این گونه است که اوج ناتوانی و بندگی خود را در برابر خداوند رب العالمین نشان می دهد و از همه می برد و منقطع می شود. (ذاریات، آیه 05) و به خدا متصل شده و خدایی می گردد.
با نگاهی به نیایش های ماثور از امامان(ع) کارکردهای متفاوت و متنوع دعا و نیایش به خوبی به دست می آید. در این دعاها، به مومنان آموخته می شود که صفات و اسمای حسنای الهی کدام است و انسان چگونه باید خدایی و متاله شود و متحقق به اسماء و صفات الهی گردد.
همچنین در این دعاها، مومنان می توانند بیاموزند که همه چیز خویش را از خدا بخواهند چون خدا غنی بالذات و انسان فقیر بالذات است.
در این نیایش ها به بندگان آموخته می شود که چگونه خشنودی و رضایت الهی را به دست آورند و سبک زندگی خویش را به چه شکل و شمایلی درآورند و چگونه باشند.
در نیایش های ماثور انسان، هم با خودشناسی و هم با خداشناسی و هم با چگونگی سیر و سلوک رسیدن به خدا و متاله گشتن آشنا می شود. از این رو نیایش ها سرشار از آموزه های شناختی و معرفتی و کارگاه های عملی «خدایی» شدن است.
اصول اخلاق اسلامی و مکارم و محاسن اخلاقی در نیایش ها آموزش داده می شود و اینکه ما چگونه می توانیم بهترین خلق و خو را داشته باشیم و با بلایا و مشکلاتی که سد راه متاله شدن ماست کنار بیاییم و آن را اصلاح و تصحیح کنیم. با نگاهی کوتاه به بخش هایی از دعاهای امام زمان(ع)، امام سجاد(ع)، امام حسین(ع)، و دیگر امامان و معصومان(ع) می توان این حقایق و کارکردها و آثار شناختی، معرفتی آموزشی و تربیتی دعا را دریافت.
به عنوان نمونه، امام سجاد(ع) در اوج خفقان اموی، ما را با حقایق اسما و صفات حسنای الهی آشنا کرد و آموخت که سبک زندگی اسلامی خود را چگونه ایجاد کرده و بر آن محافظت کنیم. آن حضرت اوامر و نواهی الهی را در قالب دعا به ما آموخت و اینکه چگونه و چرا می بایست از مرزهای عقیدتی و سیاسی و جغرافیایی اسلام حمایت کرد.
در دعای مشهور و منسوب به امام زمان(عج) که معروف به «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه » است، سبک زندگی فردی و اجتماعی درست، آموخته شده است. در این دعا یاد می دهد که چگونه مکارم و محاسن اخلاقی را بشناسیم و در پی تحقق آن در خود بوده و خدایی (متاله) شویم.
به هر حال، دعا که نمایشی از اوج شناخت و معرفت الله و بندگی است، انسان نه تنها خواسته های خود را می شناسد و از خدا درخواست تحقق آن را می کند، بلکه زمینه بسیاری از معارف و آموزه های شناختی و دستوری نیز می باشد. بنابراین نمی توان از کنار مسئله دعا و نیایش به سادگی گذشت و آن را در حد یک خواسته کوچک تقلیل داد.
شناخت بیشتر و بهتر از مسئله دعا و نقش آن در ایجاد سبک کامل اسلامی زندگی، شناخت و معرفت الله و نیز معرفت نفس به ما کمک می کند تا بتوانیم در ساده ترین و بهترین شکل و قالب، مسیر متاله و متخلق به اسماء و صفات الهی شدن را بپیماییم و سیر و سلوک کاملا منطقی و عرفانی و ایمانی داشته باشیم و شاخصه های درست زندگی را بدانیم و معیارهای راستین را در زندگی خود عمل کنیم.
منبع : روزنامه کیهان 04/10/1390
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sukhteh
همه اهل اسلام از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم النبیین(ص) مأموریت داشتند که به حکم اسلام و ایمان، دعا و نیایش کرده و پیروان خود را بدان فرمان دهند. هر چند که در شرایع گوناگون الهی، می بایست در یک شکل آیینی خاص این دعا صورت گیرد، اما آنچه مطلوب از نماز و صلات است همان دعا و نیایش است.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا کارکردهای چندگانه دعا را براساس آموزه های قرآنی تبیین کند و اهمیت دعا در زندگی و سبک اسلامی آن را روشن نماید.
دعا، نشانه اوج بندگی
البته واژه عربی دعا در معانی دیگری نیز به کار رفته که از آن جمله عبادت و استغاثه است. (لسان العرب، ابن منظور، ج4، ص359، «دعا») همچنان که با نگاهی به کاربردهای این واژه در قرآن روشن می شود که دعا همواره به معنای درخواست نیست؛ زیرا این واژه در قرآن برای بیان مقاصدی غیر از درخواست از خداوند، چون حمد و ثنای الهی نیز به کار رفته که درخواستی در آن مطرح نمی شود. بخشی از ادعیه ماثور از امامان معصوم(ع) از قبیل حمد و ثنای الهی و توصیف و تعظیم و تسبیح خداوند است.
بیشترین کاربرد واژه دعا در فرهنگ اسلامی و قرآنی و حتی ادعیه ماثور، همان بیان حوائج و درخواست های مادی و معنوی از طلب نعمت دنیوی، رفع و دفع بلا و مصیبت گرفته تا درخواست عفو و رحمت و مغفرت را شامل می شود. بنابراین می توان گفت که دعا به عنوان ابزاری چند منظوره به کار می رود و تنها یک کارکرد یا منظور در دعا مورد نظر نبوده و مقاصد متنوع و گوناگونی از دعا مورد توجه است.
همچنین از ویژگی های جملات دعایی این است که همواره با نام خداوند و منادا قراردادن او آغاز می شود و شخص دعاکننده، کلام خویش را با نام هایی چون یا الله، اللهم، یا رب، یا رحمن، خدایا، الهی یا مانند آن شروع می کند. شاید برای بسیاری دعا کردن و درخواست از خداوند، یک امر پیش پا افتاده، معمولی و عادی باشد که حاوی هیچ پیام مهم اعتقادی و ارزشی نیست؛ اما با دقت در مفهوم دعا به خوبی می توان دریافت که دعا و نیایش اوج مقام بندگی، تذلل، خشوع، خضوع و تواضع بنده در برابر خداوند است؛ چرا که دعا کننده وقتی همه چیزش از نمک غذا تا رهایی از دوزخ و ورود به بهشت و تقرب و تاله و ربانیت را از خدا می خواهد، بیانگر اوج معرفت و بندگی او نسبت به خداوند است.
با نگاهی به آیات قرآنی به دست می آید که دعا کننده هنگامی که درخواست خود را مطرح می کند و در آن زمان واقعا به نقش دعا در زندگی اش باور دارد، در اوج معرفت و شناخت از غنای الهی و فقرذاتی خود است. (قصص، آیه 24) چنان که دراین هنگام بر این باور و اعتقاد است که خداوند مالک هستی، پروردگار و رب آن (سوره حمد)، رحمن و رحیم (همان)، دانا (بقره، آیه 127)، توانا (تحریم، آیه 8)، شنوا (بقره، آیه 127) حکیم (بقره، آیه 129)و دیگر صفات الهی است. از این رو هر خواسته ای دارد از خدا می طلبد و براین باور است که خداوند خیر و غنی مطلق است و هرگز بخل نمی ورزد و با پاسخگویی به نیازهای بندگانش چیزی از خزائن او کم نمی شود. (محمد، آیه 38، منافقون، آیه7).
درحقیقت، کسی که جسم و جان خویش را متعلق به خدا می داند و او را مالک مطلق هستی می شناسد و همه صفات کمالی را برای خدا و هر نقصی را از او مبرا می داند، دراین صورت ازرفع هر بلا و مصیبت تا جلب هرنعمت از دنیا و آخرت را از خدا می خواهد. بر این اساس حضرت ابراهیم (ع) آن اسوه و سرمشق بشریت در سبک زندگی، در مقام توصیف خداوند و علت درخواست همه چیزش از خداوند می فرماید:«پروردگار جهانیانی که مرا آفرید پس مرا هدایت می کند و کسی که مرا اطعام می کند و سیراب می سازد و هنگامی که بیمار شدم پس او مرا شفا می دهد و کسی که مرا می میراند سپس زندگی می کند و کسی که امیددارم گناهانم را در روز جزا بیامرزد. پروردگارم!به من حکم را ببخش و مرا به صالحین ملحق گردان و زبان صدق و راستی در اقوام آینده قرارم ده و از وارثان بهشت نعمت قرارم ده و از سرپرستم (عمویم) درگذر چرا که از گمراهان بود و مرا در روز رستاخیز خوار نگردان». (شعراء آیات 77 تا 87).
درحقیقت این آیات گویای این نکته مهم است که دعاکننده شناخت و معرفت کاملی از خداوند و حقیقت خداوند و خود دارد. لذا همه چیزش را از خدایی می خواهد که همه چیز به طور ذاتی از آن اوست و او مالک هستی است؛ چنان که دعا کردن نشان می دهد که شخص دعا کننده خداوند را نه تنها خالق بلکه رب می شناسد که بی حکمت و فرزانگی کاری نمی کند و در مقام پروردگاری است تا هرکسی را به مقام بایسته و شایسته اش برساند. پس درخواست هایش را با خدا مطرح کرده و نیازهایش را از رفع بلا و مصیبت یا دفع آن ها و جلب نعمت با او در میان می گذارد.
کسی که خدا را چنان که هست بشناسد، همه خواسته ها و نیازهایش را از خدا می خواهد. او را به همان صفتی خطاب می کند که خواسته اش را در آن می یابد. پس درهنگام بیماری به یا شافی می خواند و درهنگام رهایی ازدشمن یاد قاصم الجبارین یادش می کند. این همان چیزی است که به تناسب اسمای الهی و نیاز و خواسته ها از آن یاد می شود؛ چرا که بهترین حالت اجابت دعا آن است که انسان با توجه به خواسته و نیازش، از اسماء و صفات الهی یاد کند و بدان اسم او را بخواند. از این رو در دعاهای ماثور از پیامبران در قرآن با توجه به خواسته و مشکلات و نیازها، اسما و صفات الهی به کار می رود که از آن جمله می توان به اسما و صفاتی چون یا وهاب (آل عمران،آیه 8)، خیر الوارثین برای فرزنددار شدن (انبیاء، آیه 89)، خیر الغافرین برای استغفار(اعراف، آیات 151 و 155)، خیرالمنزلین برای منزل(مومنون، آیه 29) خیرالراحمین (مومنون، آیه 118) و مانند آن اشاره کرد.
دعا، آموزش خداشناسی و بندگی
اصولا دعاهای ماثور از پیامبران (ع) در قرآن و یا از معصومان (ع) در روایات معتبر، آموزش معرفت الله و شناخت اوست. دراین دعاها اسما و صفات الهی مطرح می شود که هر انسانی نیازمند آشنایی با این دسته از صفات و اسمای الهی است؛ زیرا اسما و صفات الهی بی پایان است هر چند که اسما و صفات الهی از مصادیق توقیفی هستند و نمی توان هر صفت و اسمی را به خدا نسبت داد. از این رو خداوند تنها توصیف مخلصان (به فتح لام) را درست می داند و از هر گونه توصیف دیگران خود را پاک و منزه می داند. (یس، آیات 159 و 160) اما باید توجه داشت که انسان به هرچیزی که نیاز واقعی و پرسش ذاتی اوست، زمانی آگاه می شود که حقیقت خداوند را چنان که هست بشناسد؛ زیرا مقصد هر انسانی در حرکت جوهری اش (انشقاق، آیه 6)، متاله و متخلق به صفات الهی شدن است. بنابراین، هر چه شناخت انسان نسبت به خداوند کامل تر باشد، درخواست و پرسش او نیز بهتر و در درست تر خواهد بود؛ چون نقصی را نسبت به آن کامل درخود می یابد و از خداوند می خواهد تا آن را از وی بر طرف کند و کمال را در او تحقق بخشد.
به سخن دیگر، نیاز واقعی و پرسش حقیقی و ذاتی هرانسان، زمانی شناخته می شود که انسان خدایش را بشناسد؛ چرا که خدا مقصد و مقصود هرحرکت انسانی و خواسته و نیاز واقعی است. پس هرگاه خدا را به صفت واقعی شناخت همان را از خدا می خواهد. از این رو ما از توقیفی بودن اسما و صفات الهی سخن می گوییم؛ چرا که جز مخلصان (به فتح لام) کسی از بندگان، حقیقت خداوند و صفات و اسمای حسنای او را نمی شناسد. پس ما می بایست خداوند را به اسماء و صفات حسنا بشناسیم و همان اسماء و صفات حسنای الهی را درخواست کنیم. (اسراء، آیه 110).
البته خداوند درهمین آیه همه اسما و صفات حسنا را از آن خود می داند و از بندگان می خواهد تا همان را بخوانند یعنی درخواست کنند و بخواهند تا همان صفات واسمای الهی در آنان تجلی کند؛ ولی سخن این است که این اسماء و صفات حسنا را تنها بندگان مخلص او می دانند و می شناسند و می بایست از آنان یاد گرفت و بر پایه آنان رفتار کرد.
همچنین باید یادآور شد که همه اسماء و صفات حسنای الهی در ذات انسان سرشته شده و انسان فقط باید آن را یادآوری کرده و درپی ظهور و تجلی اسما و صفات در ذات خود باشد.
به هرحال مهم ترین کارکردی که می توان برای دعا بیان کرد، شناخت صفات و اسمای حسنای الهی و خواندن و خواستن آن درخود است است تا انسان مظهر اسماء و صفات الهی شده متاله و متخلق به آن اسماء و صفات شود.
درحقیقت، دعا بهترین شیوه برای شناخت خداوند و نزدیکی و تقرب به او از طریق همانندی با خدا و مظهریت در اسماء و صفات حسنای اوست. از این رو اوج معارف الهی را می توان در دعاها و نیایش های ماثور و پیامبران و امامان (ع) یافت.
چنانکه او ج بندگی را می توان از طریق دعا و نیایش های ماثور به دست آورد و با بندگی به ربوبیت رسید. (العبودیه جوهره کنهها الربوبیه)
همان گونه که بندگان مخلص خدا، صفات و اسمای حسنای الهی را به ما می آموزند، همچنین بهترین شیوه برای خدایی شدن را از طریق اتصال به خدا بیان می کنند. ابزار و وسیله اتصال نیز دعاها و نیایش هاست؛ زیرا بنده در این مقام به حقیقت خود اقرار کرده و به گناه و ظلم (اعراف، آیه 32؛ انبیاء، آیه 78؛ قصص، آیه 61)، ضعف و ناتوانی ذاتی (مریم، آیه 4؛ قمر، آیات 01 و 11) و فقر ذاتی (قصص، آیه 42) اشاره کرده و در مقام توبه و بازگشت به صراط مستقیم انسانیت و خدایی شدن و تسلیم (بقره، آیه 128) خاشع و متضرع (انعام، آیه 36) دستان انابه (روم، آیه 33) به سوی آسمان بلند و دراز می کند. این گونه است که اوج ناتوانی و بندگی خود را در برابر خداوند رب العالمین نشان می دهد و از همه می برد و منقطع می شود. (ذاریات، آیه 05) و به خدا متصل شده و خدایی می گردد.
با نگاهی به نیایش های ماثور از امامان(ع) کارکردهای متفاوت و متنوع دعا و نیایش به خوبی به دست می آید. در این دعاها، به مومنان آموخته می شود که صفات و اسمای حسنای الهی کدام است و انسان چگونه باید خدایی و متاله شود و متحقق به اسماء و صفات الهی گردد.
همچنین در این دعاها، مومنان می توانند بیاموزند که همه چیز خویش را از خدا بخواهند چون خدا غنی بالذات و انسان فقیر بالذات است.
در این نیایش ها به بندگان آموخته می شود که چگونه خشنودی و رضایت الهی را به دست آورند و سبک زندگی خویش را به چه شکل و شمایلی درآورند و چگونه باشند.
در نیایش های ماثور انسان، هم با خودشناسی و هم با خداشناسی و هم با چگونگی سیر و سلوک رسیدن به خدا و متاله گشتن آشنا می شود. از این رو نیایش ها سرشار از آموزه های شناختی و معرفتی و کارگاه های عملی «خدایی» شدن است.
اصول اخلاق اسلامی و مکارم و محاسن اخلاقی در نیایش ها آموزش داده می شود و اینکه ما چگونه می توانیم بهترین خلق و خو را داشته باشیم و با بلایا و مشکلاتی که سد راه متاله شدن ماست کنار بیاییم و آن را اصلاح و تصحیح کنیم. با نگاهی کوتاه به بخش هایی از دعاهای امام زمان(ع)، امام سجاد(ع)، امام حسین(ع)، و دیگر امامان و معصومان(ع) می توان این حقایق و کارکردها و آثار شناختی، معرفتی آموزشی و تربیتی دعا را دریافت.
به عنوان نمونه، امام سجاد(ع) در اوج خفقان اموی، ما را با حقایق اسما و صفات حسنای الهی آشنا کرد و آموخت که سبک زندگی اسلامی خود را چگونه ایجاد کرده و بر آن محافظت کنیم. آن حضرت اوامر و نواهی الهی را در قالب دعا به ما آموخت و اینکه چگونه و چرا می بایست از مرزهای عقیدتی و سیاسی و جغرافیایی اسلام حمایت کرد.
در دعای مشهور و منسوب به امام زمان(عج) که معروف به «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه » است، سبک زندگی فردی و اجتماعی درست، آموخته شده است. در این دعا یاد می دهد که چگونه مکارم و محاسن اخلاقی را بشناسیم و در پی تحقق آن در خود بوده و خدایی (متاله) شویم.
به هر حال، دعا که نمایشی از اوج شناخت و معرفت الله و بندگی است، انسان نه تنها خواسته های خود را می شناسد و از خدا درخواست تحقق آن را می کند، بلکه زمینه بسیاری از معارف و آموزه های شناختی و دستوری نیز می باشد. بنابراین نمی توان از کنار مسئله دعا و نیایش به سادگی گذشت و آن را در حد یک خواسته کوچک تقلیل داد.
شناخت بیشتر و بهتر از مسئله دعا و نقش آن در ایجاد سبک کامل اسلامی زندگی، شناخت و معرفت الله و نیز معرفت نفس به ما کمک می کند تا بتوانیم در ساده ترین و بهترین شکل و قالب، مسیر متاله و متخلق به اسماء و صفات الهی شدن را بپیماییم و سیر و سلوک کاملا منطقی و عرفانی و ایمانی داشته باشیم و شاخصه های درست زندگی را بدانیم و معیارهای راستین را در زندگی خود عمل کنیم.
منبع : روزنامه کیهان 04/10/1390
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sukhteh
/ج