پلنگ سياه در بند

درمارس 2000 روحاني مسلمان سياهپوستي به جرم قتل يک معاون کلانتر دستگير شد؛ مرد سياهي که پيش از مسلمان شدن عضو گروههاي ضد خشونت بود و بعد از مسلمان شدن نيز به دليل تلاش براي پاکسازي منطقه زندگي اش از جرائم، نشان افتخاري پليس را دريافت کرده بود.مرد به اعدام محکوم شد ولي به دليل شدت اعتراضات مردمي حکمش به حبس ابد تقليل يافت.آن مرد اچ رپ براون، معروف به امام جميل عبدالله الامين است؛ مردي که هنوز در حبس به سر مي برد.
شنبه، 8 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پلنگ سياه در بند

پلنگ سياه در بند
پلنگ سياه در بند


 

نويسندگان:محمد مسيح يار احمدي -مريم صبوري




 

دانشجوي معترض و مسلماني که محکوم به اعدام شد
 

درمارس 2000 روحاني مسلمان سياهپوستي به جرم قتل يک معاون کلانتر دستگير شد؛ مرد سياهي که پيش از مسلمان شدن عضو گروههاي ضد خشونت بود و بعد از مسلمان شدن نيز به دليل تلاش براي پاکسازي منطقه زندگي اش از جرائم، نشان افتخاري پليس را دريافت کرده بود.مرد به اعدام محکوم شد ولي به دليل شدت اعتراضات مردمي حکمش به حبس ابد تقليل يافت.آن مرد اچ رپ براون، معروف به امام جميل عبدالله الامين است؛ مردي که هنوز در حبس به سر مي برد.
هربرت گرولد براون در اکتبر 1943 در منطقه باتن رژ لوئيزياناي آمريکا متولد شد، کوچک ترين فرزند خانواده پنج نفره براون بود، پدرش ادي سي در يک کمپاني نفتي کار مي کرد و مادرش تلما براون به هربرت لقب رپ داده بود.نامي که تا اواخر دهه 60 با آن شناخته مي شد.

وقتي آنارشيست بود
 

سال 1960 در دانشگاه جنوبي جورجيا دانشجوي جامعه شناسي شد.او در اين باره مي گويد:«در نزديکي دانشگاه ايالتي لوئيزيانا زندگي مي کردم و مي ديدم که اين دانشگاه بزرگ با آن ساختمان هاي مدرن فقط براي سفيد هاست؛ در حالي که دانشگاه جنوبي هر روز بدتر مي شد و مخصوص کاکاسياه ها بود».سال 64 در حاليکه جزو دانشجويان برتر دانشگاه بود، ترک تحصيل کرد.
در همين ايام که به شدت تحت تأثير نويسندگان کميته آفريقايي -آمريکايي که درباره آزادي مي نوشتند قرار گرفته بود، به واسطه برادرش که در دانشگاه هاروارد واشنگتن تحصيل مي کرد با محيط اين دانشگاه آشنا شد و به واشنگتن نقل مکان کرد و درگير فعاليت هاي عدالت اجتماعي شد.در جولاي سال 1967 و در اوج نژادپرستي سازمان يافته عليه سياهان، او شورشي حقوق بشري در مريلند را رهبري کرد و در حالي که 400 نفر به سخنراني اش گوش مي دادند به آنها انگيزه جنگ متقابل مي داد:«اين مردم آفريقا بودند که آمريکا را ساختند و اگر مردم آمريکا تغيير رويه ندهند ما آمريکا را به آتش خواهيم کشيد».او در حال سخنراني،هدف گلوله شات گان قرار گرفت و شورش از هم پاشيد.پليس او را دستگير کرد و در دادگاه فدرال به پنج سال حبس محکوم شد.

پلنگ سياه در مسجد آتلانتا
 

او در سال 68 به گروه پلنگ سياه که در سال 66 در راستاي دفاع از سياهان تشکيل شده بود پيوست و به عنوان مسؤول ستاد عدالت گروه انتخاب شد.پلنگ سياه به حدي گسترش يافت که 50 هزار عضو اصلي در آمريکا جذب کرد و حتي شاخه هاي خارجي اش را در الجزاير و ديگر کشورها تشکيل داد.برنامه اصلي گروه در راستاي افزايش خدمات درماني وصبحانه رايگان براي کودکان بود ولي دولت آمريکا آنها را يک گروه جنگجوي ضد دولتي مي ديد.
در سال 69 زندگينامه خود را تحت عنوان «بمير کاکاسياه، بمير»منتشر کرد؛ در اين زمان شدت تمرکز پليس روي پلنگ هاي سياه نيز زياد شده بود.دو تن از رهبران گروه توسط پليس کشته شدند و براون هم تحت تعقيب قرار گرفت.درسال 70 درحالي که در ليست سياه پليس قرار گرفته بود مخفي شد.ويليام کانستلر، وکيل براون و ديگر رهبران گروه توانست دو سال محاکمه را به تعويق بيندازد اما در 16 اکتبر 1971 پس از 17 ماه زندگي مخفيانه دستگير شد.
در سال 71 در حالي که بازداشت بود مسلمان شد و هم سلولي هايش به او پيشنهاد دادند نامش را به درستکار يا درعربي «الامين»تغيير داد.براي هيأت منصفه واقعاً عجيب بود که او در اين مدت مسلمان شده است.جميل قبل از شروع دادرسي و شروع دادگاه مشغول نماز و عبادت شد و در حالي که حکمش مي توانست تا 15 سال حبس باشد، به پنج سال حبس در زندان آتيکا محکوم شد و پس از سه سال حبس با عفو مشروط از زندان آزاد شد و به سفرحج رفت و پس از بازگشت در آتلانتا ساکن شد و مسجد آتلانتا را تأسيس کرد و امام جماعت آنجا شد.او در اين مسجد داستان هايي از بردگاني مي گفت که از آفريقا به آمريکا آورده شده اند ولي در برابر فشار مالکان خود سعي کردند که تمام اعتقاداتشان را حفظ کنند؛«اگر بردگان در آن شرايط ايمان خود را نگه داشتند، پس همه بايد از آنان پيروي کنند.»او آموزش مي داد که اختلافي بين شيعيان و سني ها نيست و مردم را به کار، دوري از مواد مخدر، دوري از ارتکاب جرم و پايبندي به خانواده تشويق مي کرد و مي گفت:«ما از ريشه هاي خود جدا شده ايم ولي اسلام بار ديگر ما را با آفريقا و ديگر نقاط جهان پيوند داده است».

کميته ملي
 

در سال 1983 امام، تشکيل مجمع ملي را پيگيري کرد که متشکل از 30 مسجد پيرو جنبش دار السلام بود، اين جنبش در سال 1963 در بروکلين شروع شده بود ولي در سال 1980 به دليل نفاقي که در جنبش نفوذ کرده بود، نامش محو شد.در سال 1980 با فعاليت هاي مجمع تحت رهبري امام جميل، منطقه زندگي امام جميل از هر گونه مواد مخدر، فساد و فحشا پاک شد.او در سال 1990 به عنوان مشاور شوراي مسلمان آمريکا انتخاب شد.

جنگ براي بوسني
 

در سال 1992 انجمن تحت رهبري امام جميل به گروه نظاميان بوسني پيوست.امام جميل از جمله کساني بود که راهپيمايي تاريخي مخالفت با تحريم نظامي بوسني را در واشنگتن دي سي رهبري مي کردند؛ آنها خواستار کمک به مردم بوسني براي دفاع از خود در برابر صرب ها بودند.امام حتي در مراسمي رهبران حقوق بشر را دعوت کرد و در آنجا کمدين معروف ديک گرگوي براي 50 هزار مسلمان و غيرمسلمان آمريکايي صحبت کرد و اين اولين گردهمايي مسلمانان آمريکايي بود که تمام شبکه هاي تلويزيوني آمريکا آن را پوشش دادند.
به محض دعوت براي عضويت در گروه نظاميان بوسنيايي، منشيان چهار سازمان اسلامي شمال آمريکا براي گفت و گو و بررسي تشکيل شوراي اسلامي شمال آمريکا در کاليفرنيا دور هم جمع شدند .با گذشت يک سال و اندي از ديدار چهار سازمان اسلامي، در سال 95 شوراي اسلامي تشکيل شد و عبدالله ادريس علي دبير شورا شد و پس از او امام جميل الامين و امام دبليو دي محمد انتخاب شدند.
او در سال 93 تنها کتاب پس از مسلمان شدنش «انقلاب با کتاب:رپ جريان دارد...»را نوشت.او در جايي از کتاب مي نويسد:«اسلام هديه اي از طرف خداست تا ما مرتبه خود را از آنچه امروز هستيم و درحال خراب شدنيم، بالاتر ببريم و به مقامي برسيم که خداوند از ما راضي باشد و پيروزي را به ما اعطا کند.»

پاپوش اول
 

امام جميل در آگوست سال 95 به جرم شليک به مرد جواني که در همسايگي اش بود، دستگير شد، اما مرد جوان بعدها اعتراف کرد که شهادت دروغش به دليل فشار مسؤولان بوده و او اصلاً کسي که به وي شليک کرده را نديده است.پس از اين ماجرا مرد جوان نه تنها مسلمان شد بلکه به انجمن امام جميل پيوست.

معاون کلانتر
 

در سال 1999 امام جميل در حال رانندگي توسط پليس منطقه کاب کانتي متوقف شد.آنها با اطلاع از اينکه امام بيمه نامه ندارد از او بيمه نامه اش را طلب کردند؛ امام جميل کيف پولش را باز کرد تا گواهي نامه اش را ارائه دهد، در همين حال پليس متوجه نشان فلزي داخل کيف او شد؛ نشان افتخاري پليسي که توسط شهردار شهر آلاباما به دليل همکاري هايش با نيروهاي پليس، به او اعطا شده بود.اما نيروهاي پليس اين موضوع را به صورتي گزارش کردند که گويي امام جميل از داشتن نشان فلزي سوء استفاده کرده و خود را به صورت جعلي نيروي پليس معرفي کرده است.در 16 مارس سال2000 در فالتون کانتي جورجيا، معاون کلانتر ريکي کينچن و آلدرانون انگليش به خانه امام جميل رفتند تا دستور بازداشت او را به دليل استفاده غير قانوني از عنوان پليس، ابلاغ کنند.
پس از خريد از روبروي خانه امام جميل و اطمينان از اينکه کسي در خانه نيست، آنها سوار ماشين شده و مشغول برگشت شدند اما ناگهان از کنار آنها يک مرسدس بنز مشکي رد شد که به سمت خانه محل زندگي امام جميل حرکت مي کرد.کينچن که مافوق بود به مرسدس مشکوک شد و مسير حرکت را عوض کرد تا مرسدس را تعقيب کند، انگليش به ماشين رسيد و از راننده آن خواست که ماشين را متوقف کرده و در حالي که دست هايش روي سرش است، از ماشين خارج شود.اما راننده در حالي از ماشين خارج شد که با يک اسلحه 223 شروع به شليک کرد.کينچن نيز بر اثر جراحتي که توسط يک تفنگ 9 ميلي متري ايجاد شده بود در بيمارستان جورجيا در گذشت.انگليش فرار کرد ولي چهار بار مورد هدف قرار گرفت، با اين حال جان سالم به در برد و از ميان شش تصويري که در بيمارستان به او نشان دادند، امام جميل را به عنوان ضارب شناسايي کرد.
مدت کوتاهي پس از اين درگيري امام جميل به وايت هال ايالت آلاباما رفته بود، اما طبق گفته هاي رسمي پس از چهار روز تعقيب توسط نيروهاي مارشال دستگير شد.پليس اعلام کرد که در حالي وي را دستگير کرده که جليقه ضد گلوله به تن داشته و يک اسلحه 223 و يک تفنگ 9 ميلي متري در ماشين او پيدا کرده است که با اسلحه شليک شده به مأموران مطابقت مي کرده، حتي پليس اعلام کرد که در مرسدس بنز امام جميل آثار گلوله پيدا کرده است.
همه اين اظهارات در حالي بود که در تحقيقات اوليه پليس اعلام کرده بود ضارب مورد هدف قرار گرفته و رد خون او در محل درگيري به جاي مانده است، ولي پزشک قانوني اعلام کرد که امام جميل مجروح نشده است و آن خون نيز متعلق به وي نيست.

حاشيه
 

بي نقص با سبيل افتاده
او در سال 1966 با دوستانش کميته دانشجويان ميانه رو ضد خشونت را در آلاباما تأسيس کرد و در سال 67 در سن 23 سالگي به رياست اين کميته انتخاب شد.مجله نيوزويک در اين دوران او را اين گونه توصيف کرده است:«يک انسان بي نقص با سبيل افتاده، موهايي پر پشت که به عينک آفتابي در محيط هاي داخلي و خارجي علاقه مند است و با نگاهي سخت به دنياي سفيدپوستان مي نگرد؛ ...او ارتشش را با موعظه قصاص چشم در برابر چشم به دفاع از خود توصيه مي کند.»

خارج از متن:
 

عدالت به سبک آمريکايي!
هنگام دستگيري امام جميل سعي کرد که نماينده اي قانوني براي دفاع از خود معرفي کند، اما مسؤولان حتي اجازه اختيار کردن وکيل تسخيري را به او ندادند و بدون اينکه تاريخ محاکمه مشخص باشد با قاطعيت از حداقل دوسال بازداشت سخن مي گفتند.در آوريل سال 2000 پليس فدرال اعلام کرد که از سال 92 تا 97 الأمين را در مورد ارتباط با تروريست هاي محلي تا قاچاقچيان اسلحه و آدم کش ها زير نظر داشته است ولي از او هيچ خطايي نديده است.در جوئن سال 2000 مرد جواني به نام اوتيس جکسون به قتل معاون کلانتر اعتراف کرد ولي اين اعتراف دير به اطلاع وکلاي امام جميل رسيد و آنها نتوانستند در دادگاه از اين موضوع استفاده کنند و چندي بعد نيز جکسون اعترافش را پس گرفت.در 19 ژانويه سال 2001 دادگاه امام جميل برگزار شد او پيش از اينکه در دادگاه از خود دفاع کند به نماز ايستاد و سپس از خود دفاع کرد.در مارس 2001 يک زنداني از زندان نامه اي نوشت که در ميان صحبت هاي يکي از مسؤولان زندان، زمزمه هايي از تهديد زندگي امام جميل شنيده است.در 21 ژانويه شهردار شهر وايت هال ايالت آلاباما که از دوستان امام جميل بود با گفتن شهادتين مسلمان شد.
منبع:نشريه آيه، ويژه نامه دين و فرهنگ.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط