تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (4)
نويسنده: سيد محمد هاشم پور يزدان پرست (1)
ترور مجدد يكي از ياران امام
منافقين و آيت الله طالقاني
تمام سعي آنان اين بود كه آيت الله طالقاني را مقابل انقلاب نگه دارند و يا حداقل با سوء استفاده از شرح صدر او ، اين گونه نشان دهند كه راه آن روحاني مجاهد از راه امام و به خصوص شهيد بهشتي جداست و از ساده ترين مسائل نيز جهت القاي اين مطلب استفاده مي كردند . مثلا زماني كه آيت الله طالقاني در مجلس خبرگان به علت خستگي و كسالت از روي صندلي بلند شد و بر روي زمين نشست اين را نشانه تنهايي ايشان و جدايي از سايرين نشان دادند .
اين مسائل از چشم تيز بين جوانان انقلابي دور نمي ماند و در ذهن آنان نگراني و بدبيني به آيت الله طالقاني فراهم آورده بود . من هم به دليل آنكه منافقين دور و برايشان مي چرخيدند و عكس يادگاري مي گرفتند و در نشريات چاپ مي كردند ، ناراحت بودم ، اما عظمت روح و سوابق درخشان مبارزاتي و كلام روح بخش آيت الله طالقاني در نمازهاي جمعه برتر از آن بود كه اين موضوع موجب جدايي از ايشان باشد .
سرانجام با گذر زمان و آشكار شدن ماهيت آنان ،آيت الله طالقاني نيز در روزهاي آخر حيات ، در خطبه هاي نماز عيد فطر در برابر آنان و ساير گروهك هاي ضد انقلاب از جمله دموكرات ها و فدائيان خلق ، صف بندي كرد و به شدت به آنان حمله نمود و اظهار نمود كه من داشتم خود را به خاطر شما نزد رهبري مسئله دار مي كردم . اين در حالي بود كه امام ماهيت آنان را در اوايل سال افشا كرده و آنان را در خدمت منافع امريكا معرفي نموده بود .
منافقين و جذب نيرو
شهريور كه قبلا ذكر آن رفت ،ارادتم به آيت الله طالقاني بيشتر و بيشتر شد اما به ناگهان در روز 19 شهريور و پس از سخنراني پيرامون شهداي 17 شهريور و جلسات شبانه در كاخ سعد آباد اعلام شد كه ايشان وفات يافته اند . تهران يكپارچه به پا خاست و در تشيع جنازه موج عظيم جمعيت تا بهشت زهرا به راه افتاد .
منافقين كه دو هفته قبل شديدا تحت حمله آيت الله طالقاني واقع شده بودند ،خود را در عزاي ايشان جلو انداختند و پدر پدر كنان خود را عزادار نشان دادند و اين واقعه را نيز فاجعه اي اعلام كردند كه موجب انحراف انقلاب خواهد شد . اين در حالي بود كه با توجه به حضور رهبران اين سازمان در افطاري منزل آيت الله طالقاني و وفات ايشان بعد از افطاري ،شايعه دخالت آنان را در فوت مرحوم طالقاني بر سر زبان ها انداخته بود .
شور و هيجان مردم در تشييع جنازه و شعارهايي كه مي دادند كه « اي سيد و سرور ما جاي تو خالي ، اي نايب پيغمبر ، جاي تو خالي » شگفت آور بود و امام به منافقين خرده گرفتند كه مردمي كه با آن عشق و شور ،كلنگي را كه جهت كندن قبر ايشان به كار رفته بود بوسه مي زدند ،اينها بر اساس افكار شما بود كه چنين مي كردند ؟ يا به خاطر عشق به اين بود كه او يك عالم دين بود و جانشين پيامبر ، امام در پيامي ايشان را ابوذر زمان و بيان ايشان را چون شمشير مالك اشتر برنده توصيف نمودند .
امام تنها شد !
به دنبال توطئه تنها اعلام نمودن امام ،سناريوي اصلي نيز مطرح و از زبان تمام شركت كنندگان آگاه و ناآگاه در توطئه ،گوش فلك را كر كرد . و آن سناريو « انحصاري شدن امام » و « كاناليزه شدن ايشان » بود و تمام نيروهاي ضد انقلاب نوك تيز حمله خود را به سوي ياران امام گرفتند و آنان را تحت سخت ترين حملات قرار دادند . اميد تمام طرفداران انقلاب از دولت قطع شده بود آنان چون كفش تنگي بودند كه به اجبار تا نوشته شدن قانون اساسي و تشكيل نهادهاي رسمي بايد تحمل مي شدند و حركت انقلاب را دچار وقفه و بي تحركي نموده بودند و امام هم چاره اي جز نگه داشتن و حتي تأييد آنان نداشت و ضد انقلاب هم همان گونه كه قبلا بيان شد در تمام سطوح سعي مي كرد اين دوران به هم ريختگي و بي قانوني طولاني تر شود تا بتوانند نظام و انقلاب اسلامي را به شكست بكشانند .
دشمن هر روز سنگرهاي بيشتري را فتح و به قلب انقلاب كه امام بود نزديك و سازشكار و غير انقلابي حاكم ، تنها اعتراضات مردم را مي ديدند و هر نداي مخالف خود را دخالت در امور تلقي مي كردند و در اعتراض به آن ، به امام فشار مي آوردند دائم استعفاي خود را تقديم امام مي كردند و امام نيز به رغم ميل باطني خود ، مجبور بود آنان را از اين كار منع نمايد و تا نوشتن قانون اساسي و برگزاري انتخابات رياست جمهوري ، حتي آنان را تأييد كند . با تصويب اصل ولايت فقيه در 22 شهريور ، اميد ضد انقلاب بر باد رفت و آنان به خوبي درك كردند كه ديگر اميدي به آينده وجود نخواهد داشت ، در نتيجه ، تهاجم بزرگي تبليغاتي را عليه مجلس خبرگان و اصل ولايت فقيه آغاز كردند .
با تصويب اين اصل و با توجه به اينكه زمان تعيين شده براي مجلس خبرگان تمام شده بود ، بعضي از دولتمردان ، به خصوص سخنگوي سابق دولت ، عباس امير انتظام ،با هماهنگي جاسوسان امريكايي ، در هيئت دولت موضوع انحلال مجلس خبرگان را به بهانه تمام شدن مهلت قانوني آن ،مطرح مي كنند و هيئت دولت آن را تصويب مي نمايد و قرار مي شود رئيس دولت اين موضوع را به وسيله رسانه هاي جمعي به آگاهي مردم برساند ، اما با اعتراض اعضاي شوراي انقلاب كه عضو هيئت دولت شده بودند ، قرار مي شد طرح انحلال به خدمت امام برده شود و نظر ايشان استفسار گردد و اگر امام با آن مخالفت نمود ، دسته جمعي استعفاي خود را به ايشان تقديم كنند . امام به شدت ناراحت شد و به ايشان پرخاش كرد كه شما چكاره ايد كه مي خواهيد مجلس را منحل كنيد ، برويد و استعفا بدهيد . اين توطئه نيز با برخورد قاطع امام نقش بر آب مي شود .
پي نوشت ها :
1. عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز .