تصوير جاودانگي و حقيقت زائر دو کوهه

تحليل فيلم شناسي آثارمستند مجموعه روايت فتح و آثار ديگري که آويني به ثبت رسانده کار دشوار و طاقت سوزي است دراين بررسي تلاش شده است تا تمامي آثار تصويري بجا مانده از آن عزيز مورد بررسي و کنکاش قرارگرفته و هريک از فيلم ها جداگانه تحليل و بررسي شود. همچنين نويسنده کوشيده است تا ازميان سخنان آويني درپشت پرده آثارو گفتارهاي ديگر، روند و چگونگي توليد اين مجموعه ها را مورد تدقيق قراردهد.
سه‌شنبه، 11 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تصوير جاودانگي و حقيقت زائر دو کوهه

تصوير جاودانگي و حقيقت زائر دو کوهه
تصوير جاودانگي و حقيقت زائر دو کوهه


 

نويسنده:مسعود استادي




 

نگاهي به فعاليت هاي فيلم سازي شهيد سيدمرتضي آويني
 

درآمد
 

تحليل فيلم شناسي آثارمستند مجموعه روايت فتح و آثار ديگري که آويني به ثبت رسانده کار دشوار و طاقت سوزي است دراين بررسي تلاش شده است تا تمامي آثار تصويري بجا مانده از آن عزيز مورد بررسي و کنکاش قرارگرفته و هريک از فيلم ها جداگانه تحليل و بررسي شود. همچنين نويسنده کوشيده است تا ازميان سخنان آويني درپشت پرده آثارو گفتارهاي ديگر، روند و چگونگي توليد اين مجموعه ها را مورد تدقيق قراردهد.
به جرئت مي توان گفت که اين گونه تحليل درنوع خود يگانه است و تا به امروز چنين اتفاقي درباره آثارسينمايي آويني رخ نداده است.

خان گزيده ها
 

نگاه به فعاليت فيلم شهيد مرتضي آويني مستلزم آن بود که تمامي فيلم هاي ساخته او دردسترس مي بود تا اين بررسي لااقل از حيث پرداختن به کليه آثار او کامل باشد. او چنين نيست، اولين آثار فيلم ساز ما درآرشيوه ها مفقود شده اند و اگر دوقسمت ازمجموعه شش قسمتي خان گزيده ها هفت سال بعد ازشهادت سازنده اش سر از آرشيوها بيرون نمي آورد،مي بايست تنها به شنيدن درباره آنها اکتفا مي کرديم، چنان که اکنون نيز مستندش قسمتي خان گزيده ها دومين مجموعه مستندي است که شهيدآويني درطول دوران برنامه سازي تلويزيوني خود ساخته است.
اولين آنها مستندي بوده است درباره سيل خوزستان درسال 1358 که در دسترس نيست آنچه از خان گزيده ها به جا مانده نيز فيلم هايي است باکيفيتي بسيار نامطلوب. چيزي که خود شهيد آويني هم گمان نداشت که هفت سال بعد از شهادتش يافت شود. فيلم هاريوسال بود و به احتمال قريب به يقين ديگر نمي توان اثري از آنها در آرشيو تلويزيون پيدا کرد.
اهميت مستند خان گزيده ها درآن است که سنت فيلم سازي شهيدآفريني به نحوي غيرقابل انکارمبتني برتجربياتي است که درطول ساخت اين فيلم کسب کرده است. ماجراي فيلم در روستاهاي شهرستان هاي فيروز آباد،آباده و جهرم مي گذرد؛ اوايل انقلاب و زماني است که بني صدر در مصدر امور اجرايي کشور قرار دارد. خسرو و ناصر قشقايي دوتن از خوانين اين منطقه، عليه روستايياني که سال زير ظلم و ستم آنها به سر مي برده اند و حالا با شروع انقلاب، هواي آزادي و رهايي از قيد خوانين دارند، وارد زد و خورد شده اند و بني صدر نيز ارتش و ژاندارمري را درظاهر براي حمايت ازمردم وارد کارزار کرده است، انچه درفيلم مي بينيم اين است که ابتدا روستاييان، مصائبي را که درزمان سيطره خان ها برآنان گذشته است، بازگو مي کنند:
از بهره کشي ازآنان گرفته تا تعدي به جان مال و نواميس آنها.مصاحبه ها، مونولوگ طولاني وبدون کات هستند، همراه بانماهاي سه رخي که فيلم بردار از خلال آن به صيد سوژه ها پرداخته است و نيز گزارش گري که با فاصله اي قابل توجه از دروبين از مصاحبه شوندگان سوال مي کند.
ماجراي فيلم درنهايت با دستگيري تفنگداران قشقايي ومحاکمه آنان پايان مي پذيرد،درحالي که دادگاه انقلاب تمام آنان راتبرئه کرده است و مردم عليه حکم دادگاه درخيابان تظاهرات مي کنند.
فيلم را از ما نگاه ديگر ميتوان بيانيه اي رسمي عليه جريان مخالف خط امام دراوايل انقلاب قلم داد کرد. اما نظر تکنيکي بعدها همين فيلم بايد و نبايد هاي کارکرد شهيد آويني را تا حد زيادي تعيين کرده است.از قبيل آنکه مثلاً درقسمت آخر اين برنامه ها، درحالي که مصاحبه شونده خاطراتي از شهداي نيروهاي نظامي ارتش وسپاه مي گويد دوربين به مدتي طولاني روي يک طرح گرافيکي از گل هاي لاله اي که مقارن با بيان چگونگي شهادت پاسداران و ارتشي ها، به تعداد آنها افزوده مي شود، ثابت مانده است.چيزي که نظيرآن بعدها درهچيک از کارهاي فيلم ساز نمي بينيم آويني دراين مورد مي¬گويد: درهمين مجموعه بود که ما قالب کارخويش را پيداکرديم، چه درفيلم برداري چه در مونتاژ و چه در روابط اجرايي مربوط به پروسه توليدفيلم، حقيقت و روايت فتح از لحاظ ساختار، بر تجربياتي که ما درخان گزيده ها داشتيم بنا شدند. تنها تمايزي که بايدمورد اشاره قرارگيرد آن است که ما درهنگام توليد روايت فتح، کارگشته تر شده بوديم و خيلي زود توانستيم همان شيوه مستند سازي رابامقتضيات وموجبات جبهه هاي جنگ تطبيق دهيم. فيلم ديگري هم هست که نشان مي دهد شهيد آويني از اين پس راهم خود را برقراري ارتباطي مستقيم و بي واسطه بامخاطب خويش، آن چنان که مطلوب او بوده، اندکي بيش تر شناخته است.اين فيلم تصادفاً ازخانواده يکي از شهداي اصفهاني به دست آمده است و نام آن خون بهاي بيداري است و ازمستندهايي است که شهيد آويني درباره شهداي جهاد سازندگي درکردستان – و احتمالاً پيش از آغاز جنگ تحميلي- ساخته است. خصوصيات اين فيلم با اندکي اغماض، هماني است که ما بعدها درمستندهاي حقيقت و روايت فتح مي بينيم.

شش روز در ترکمن صحرا
 

شش روز در ترکمن صحرا مستندي است درباره غائله خلق ترکمن درترکمن صحرا و باز مربوط به دوران پيش از آغاز جنگ تحميلي، که البته از اين فيلم نيز چيزي موجود نيست.
درباره تقدم و تاخر مجموعه هاي بعدي ساخته شده توسط شهيد آويني تا قبل از مجموعه شيرمردان خداکرب و بلا در انتظار است، چيز زيادي نمي توان گفت.اين مجموعه که گفتيم، به عمليات والفجر چهاردرسال 1362 اختصاص دارد. ازميان فيلمهايي که درفاصله آغاز جنگ تحميلي تا مجموعه مذکور ساخته شده اند دومجموعه ديگر، يعني فتح خون که به ماجراي مقاومت شهري درخرمشهر پيش از اشغال متجاوزان بعثي پرداخته است و مزد جهاد، شهادت که به موضوع شهداي جهادسازندگي اختصاص دارد درآرشيوها موجود نيستند و ناچار بايد به گفته هاي خود شهيد درباره آن ها اکتفا کرد.
مزد جهاد، بعدها درعمليات ثامن الائمه در سال 1360 به شهادت مي رسد،و فتح خون را دربحبوبه اشغال خرمشهر درمهر و آبان 1359 وقتي به خرمشهر رسيديم هنوز خونين شهر نشده بود.شهر هنوز سرپا بود، اگرچه دشمن خود را تا پشت صد دستگاه جلوکشيده بود.يک ذره بين ميني اکلر داشتيم و يک ضبط صوت ناگراوخرت و پرت هاي ديگري که اين مجموعه را کامل مي کرد.
هم کارگردان و هم صدا بردار، خود من بودم و جز فيلم بردار فقط يک نفرديگري که همراه ما بود: شهيد غلام عباس ملک مکان، شيرمردي از روستاي قنات ملک شيراز که هم راننده گي مي کرد و همه محافظ مسلح گروه فيلم برداري بود. آن هم با يک تفنگ ام.يک!
پس از اولين فيلم هايي که به جنگ تحميلي اختصاص دارند، برنامه هايي که با موضوعات ديگر نيز ساخته شده اند که تعداد آن ها دراين فاصله زماني کم هم نيست مستندهايي نظيرگم گشته گان ديار فراموشي که محروميت زايد الوصف ساکنان منطقه بشاگرد را به تصويرکشيده است هفت قصه از بلوچستان که به روايت فقر و محروميت مردم روستاهاي سيستان وبلوچستان پرداخته است و قيام الله که با ديدي مقايسه گرنسبت به دوران ستم شاه، به نقش و اهميت خدمات و زحمات جهادگران جهاد سازندگي از ابتداي تشکيل تا زمان ساخت فيلم اشاره دارد. درمستند اخير، جهاد سازندگي تشکيلاتي منبعث از انگيزه هاي الهي وانقلابي تصوير شده که اصالت انگيزه و نيت درشکل گيري آن باعث شده است تا فعاليت هايي آنچنان مهم و بزرگ را درمدتي کوتاه به منصه ظهور برساند.

اقتصاد صلواتي
 

اقتصاد صلواتي مستند بعدي شهيد آويني، با نگرشي برخاسته از ديدگاه هاي ايشان درباب اقتصاد رايج امروز و دورافتادگي آن از اصل وغايت خويش، اقتصاد مرسوم جبهه ها رابه عنوان نمونه اي از يک اقتصاد ديگر مطرح مي کند که درآن اقتصاد حقيقت خود را که معناي ميانه روي و اعتدال دارد باتکيه برفرهنگ قناعت ودوري ازحرص بازيافته است.
درتمامي مستندهايي که ذکر شد هنوز سير تجربيات تکنيکي شهيد آويني از قبيل بودن يا نبودن گفتار متن، موسيقي روي تصوير، افکت وگونه هاي مختلف مونتاژ به خوبي قابل مشاهده اند، آن چنان که بعدها تجربه هاي موفق موجود دراين فيلم ها،به آثارماندگار شهيد مانند روايت فتح سرايت مي کنند و ردپاي خويش را به روشني به جاي مي گذارند.

حقيقت
 

و اما «حقيقت»:اين فيلم يک سال و اندي بعد از اشغال خرمشهر ساخته شده است و نقطه آغاز ويژگي هاي منحصر به فرد مستندهاي جنگي شهيد آويني را نيز بايد درهمين جا جست.
ويژگي هاي خاصي که مستندهاي جنگي شهيد آويني را از ديگر مستندهاي جنگي ساخته شده درگوشه و کنار دنيا متمايز مي کند تا حد زيادي مديون فيلم برداري عجيب و متهورانه آنها است.درقسمت هايي از اين فيلم ها، فيلم بردار با دوربيني روي شانه، هم چون يک رزمنده،درکنار آنها به ثبت لحظه هاي حساس جنگ وگريز مشغول است.شات هاي طولاني و بدون حرکات اضافي دراين مجموعه، د راوج لحظات سخت نبرد و در معرکه اي که هر آن احتمال اصابت تير وترکش به فيلم بردار موجود دارد، از نکات بارز مستند حقيقت است.
اين ويژگي درطول کار توسط ديگر عوامل، ازجمله صدا بردار ودستيار فيلم بردارنيز مي بايست حفظ شود که شده است:اين جا عرصه اي نبود که فقط پاي تکنيک و ياهنر درميان باشد.
بهترين کارگردان هاي سينما اگر آماده گي براي کشته شدن درجنگ نمي داشتند، نمي تواتستند درميان ما مفيد به فايده و ارجمند باشند.از سال 65 ابراهيم حاتمي کيا نيز به گروه ما پيوست و سه – چهار فيلم مستند ساخت. اما او تنها کسي بود که پيش از ورود به جمع ما تجربه فيلم سازي داشت. بااين همه، اگر او هم آماده گي براي شهادت نمي داشت،نمي توانست جايي درميان ما پيداکند... اخرين ساخته هاي شهيد آويني، پيش از آغازمجموعه اي مستمر ومنظم روايت فتح که بايد آن را شاهنامه اي تصويري از جنگ به حساب آورد.
دو مجموعه با نام هاي شيرمردان خدا اکرب و بلا درانتظار است و کربلا از جنگ مردم است شيرمردان خدا...مجموعه اي چهار قسمتي درباره گروه هاي مختلف جهاد سازندگي است که پيش ازآغاز ودرطول عمليات والفجر چهار اواخر سال 1362 فعاليت هايي از قبيل امور تبليغي، ساخت و تجهيز بيمارستان هاي مجهز صحرايي و نيز امور مهندسي –رزمي را درجبهه هاي برعهده دارند.
دراين مجموعه، گفتار متن جايي ندارد وبارتوضيح وتفسير رويدادها برعهده يک مجري است که درفواصل برنامه برصفحه تلويزيون ظاهر مي شود و پلاتواجرا مي کند.
مخاطبي که سير تکنيکي کارهاي شهيد آفريني را دنبال کند، مي تواند ببيند که در اين فيلمها، همچنان مصاحبه گر و فيلم بردار دونفرند و موسيقي هنوز جاي خود را به درستي بر روي تصاويرباز نکرده است هرچند نوع موسيقي استفاده شده در فيلم هماني است که بعدها درمستندهاي روايت فتح نيز مي شنويم، موسيقي ريتميک با استفاده از صداي طبل زير که معمولاًدرساخت موسيقي هاي رزمي و حماسي مورداستفاده قرار مي گيرد.

روايت فتح
 

آغاز ساخت مجموعه تلويزيوني روايت فتح به بهمن ماه سال 1364 باز مي گردد، اگر چه فيلم هاي قبل از اين تاريخ نيز درساخت اين برنامه مورد استفاده قرارگرفته اند که چندان زياد نيستند. اولين قسمت از اين مجموعه با نام شب عاشورايي به بيان حالات و روحيات رزمندگان اسلام، ساعاتي پيش از آغاز عمليات والفجر هشت پرداخته است که به تصرف شهرفاوعراق منجر مي شود. همنشيني و ترکيب عواملي همچون موسيقي، گفتار متن، صداي سرصحنه و سيرمنطقي مونتاژ دراين فيلم چنان طبيعي و به جا است که بيننده بعد از ديدن فيلم، چه بسا هرگز درنيابد که در طول فيلم با چيزهايي از قبيل موسيقي روبه رو بوده است.
آنچه شهيد آويني خود آن را مستند اشراقي نام نهاده است، با اندکي قوت و ضعف درتمام فيلم هاي مجموعه روايت فتح قابل مشاهده است دراين فيلم ها دوربين، گستره چشم فيلم بردار است وصداهاي روي تصاوير درست همان صداهايي است که مخاطب تمناي شنيدن آن را دارد. اوج هنر کارگردان و عوامل فيلم سازي دراين شيوه مستند سازي دراين است که هيچ گونه دخل وتصرفي از جانب خود در وقايع و روي دادها نمي کنند.
به عبارت بهتر، هنر اصلي کارگردان و تمامي عوامل در آن است که اجازه ندهند اثري از خواهش هاي آنان خود را برفضاي کاري که انجام مي دهند، تحميل کند و اين کاري بسيارصعب است که از قضا آسان جلوه مي کنداگر فيلم هاي شهيدآويني را سهل و ممتنع مي خواهند هم از اين رو است.
شهيد آويني در اين فيلم ها، از آنجايي هم همواره دغدغه بيان باطن و حقيقت رويدادهاي شکل گرفته درپيش روي دروبين را داشته،اصل را برباور پذيربودن صحنه ها بدون استفاده از حقه هاي بصري يا تهمداتي گذاشته است که ميان مخاطب و فيلم فاصله مي اندازند.
از اين روفي المثل «زوم» و «زوم بک» در کار او جايي ندارد فيلمبردار موفق کسي است که بتواند از پشت دوربين به پيرامون خود و حوادث آن بنگرد بدون آن نيازي به جدا کردن دوربين از چشمانش احساس کندو تا آنجايي که به صدابردارمربوط مي شود او نيز بايد درتمام صحنه ها فيلم بردار را تعقيب کند تا سوژه ها حتي لحظه اي از واقعيت فيلم که انعکاس آن جز با صداي سرصحنه مقدور نيست دور نيفتند.صداي سر صحنه عنصر لازمي هست که اگر نباشد هيچ چيز حتي پيچيده ترين افکت ها جاي آن رابر نخواهد کرد.درساخت اين مجموعه، تمام توجه شهيد آويني وگروه سازنده معطوف آن است که روايتي صاف و يک دست از سلسله عواملي که انگيزه لازم براي جنگيدن درشرايطي سخت و ازهرجهت نابرابر را براي رزمندگان جبهه ايران فراهم مي کند به دست دهد. از اين رو موقعيت درنظر او چنان که خود نيز آن را بيان مي دارد، چيزي جز واقعيت نفس الامري ياحقيقت نيست و باقي را نفسانيات فيلم ساز مي داند که بايدجلوي آن را درطول پروسه توليد فيلم گرفت.
به عبارت بهتر،جنگي از آن نوع که درايران و درمقابل رژيمي چون رژيم عراق روي داد، به اين دليل که ماهيتاً با تمام جنگ هاي ديگر جهان متفاوت است، زبان ديگري را نيز براي تبين اهداف وآرمان هايش طلب مي کند.جنگ هاي ديگر درتقابل دو ارتش مسلح و منظم شکل مي گيرد و غايت عمليات هريک از دو طرف تصرف هر چه بيش ترخاک دشمن وگ رفتن تلفات انساني و غنايم تسليحاتي درجهت توسعه دادن به اراضي خود و درنتيجه دست يابي به منابع مادي طرف مقابل است.
درچنين جنگي، ناگفته پيداست که نگاه ابژکتيوو از بيرون به جنگ مي تواند دراغلب موارد از پس خواسته سازنده گان چنين فيلم هايي برآيد.
خواسته هاي که چيزي جز گزارش فتوحات يا شکست هاي مادي طرفين نبرد نيست.اما وقتي انگيزه ها از نوع ديگري باشند. مسلماً نگاه از بيرون نمي تواند از عهده بيان وقايع نبرد، آن چنانکه رزم آوران آن نزد خويش احساس مي کنند برآيد.
شهيد آويني درمستندهاي خويش تا پيش از پايان جنگ، زباني را مي جسته است که بتواند از عهده بيان چنين واقعيتهايي برآيد و بايدگفت که اين زبان را به درستي يافته است صدق و کذب اين سخن را تنها کساني درمي يابند که مدتي از عمر خود را در جبهه هاي نبرد گذارنده باشند و با معيارهاي پيروزي و شکست دراين نبرد آشنا شده باشند. بي جهت نيست که درتمامي نزديک به هفتاد قسمت مستندهاي روايت فتح، حتي يک فريم فيلم از جنازه هاي کشته هاي طرفين و يا اشاره اي به فتوحات مادي نبرد، آن چنانکه درگزارش هاي خبري به و فوريافته مي شود ملاحظه نمي شود.
کساني که درطول سال هاي جنگ و حتي پس از ان،ملاک وميزان پيروزي وشکست دردفع مقدس هشت ساله را تصرف مقدار بيش تري از اراضي دشمن يا کشتار تعداد نفوس بيشتري مي جستند درنظر شهيد آويني هيچ بويي از حقيقت اين نبرد نبرده اند شهيد اويني معيارشکست يا يپروزي را درتمامي فيلم هايي که درباره جنگ ساخته است.
منبعث ازقيام عاشوراي شصت ويک هجري قمري و درادامه آن مي بيند وبنابراين باعث تعجب نيست که توجه ويژه او همواره معطو ف به صحنه هايي از نبرد است که بازتاب بيش تري از حوادث کربلا درخود دارند. او جان خود را برسرساختن فيلمي درباره عمليات والفجر مقدماتي گذاشته است.عملياتي که ازمنظر نظاميان امروزي يک عمليات کاملاً شکست خورده است.نگاه ويژه شهيد آويني معطوف چيز ديگري است.
دامنه اين بحث، آنچنان گسترده است که پرداختن به آن خود فرصتي ويژه اي مي طلبد. اما به هرتقدير آنچه خود شهيد آويني در اين باره گفته است مي تواند پرده ابهامات احتمالي را به يک سو بزند.
عالمي که هريک از ما در اطراف خويش مي يابد.عالم روان خود اوست،چرا که انسان ناگزير درجهان معرفت خويش مي زيد؛هر کسي از ظن خود شديارمن.آن کس که به مشيت مطلق خداي واحد قائل است همه وقايع را به مثابه خواست خدا مي نگرد و لذا جهان او کاملاً متفاوت است با جهان کسي که به «صدفه و شانس» قائل است و اراده خود رامطلق مي انگارد مجموعه اين انگارها به روابط خاصي بين ما و اشياء و اشخاص ديگر منتهي مي گردند و در نهايت بناي افعال و اعمال ما نيز برمبناي همين انگارها و تصورات ريخته مي شود. اما بالاخره آيا فراتر از اين عوالم انگاري، واقعيتي ثابت وجود دارد ياخير؟ ما معتقد به واقعيت نفس الامري هستيم و اين واقعيت چيزي جز حقيقت نيست. درفيلم مستند لزوماً هدف ما بايد دستيابي به واقعيت باشد و بنا بر اين بنده نخست لفظ واقعيت را معنا کردم تا بدانيم که اگر سخن واقع گرايي مي گوييم مقصود چيست.
وجه تمايز فيلم مستند از غيرمستند درهمين استناد به واقعيت است و اگر اين مقدمه را بپذيريم، پس بايد درجست وجوي اظهارو تبيين واقعيت درفيلم مستند باشيم و قبول کنيم که مستند حقيقي فيلمي است که واقعيت دران تجلي يافته باشد. نئورئاليست ها واقعيت رابه مفهوم همان امر سخيف دنيايي مي گرفتند که بشر امروز درگرداب آن درغلطيده است.با اين تعبير، واقعيت، مجموعه همه ورشکستگي ها و فلک زدگي ها است، زندگي روزمره انسان هايي است که درست دروسط آسمان، روي يک کره کوچک از آسمان بريده اند و طو ري درخود و مسائل سخيف خود فرورفته اند که توگويي دراين عالم لايتناهي موجودي جز آنان و مسئله آنان وجود ندارد.
اگر براي ما دستيابي به واقعيت فيلم اهميت داشته باشد آن وقت بايد درجستجوي راه هايي باشيم که به ظهور واقعيت در کارما منتهي مي گردند.اينکه عرض کردم اگر دستيابي به واقعيت براي ما اهميت داشته باشد بدان علت بود که براي بعضي ها اصلاً اين موضوع از اصل منتفي است.آنان که هنررا حديث نفس هنرمند مي دانند اصلاً اهميتي نمي دهند که واقعيت چه باشد.
غايت مطلوب آنها در کارهنر،بيان تصورات و عواطف خويشتن است، خواه نزديک به واقعيت باشد و خواه نباشد پس اگر براي مادستيابي به واقعيت اهميت داشته باشد.معقول ترين کار آن است که موانعي را که برسر راه تجلي و ظهور واقعيت درفيلم وجود دارد از سر راه برداريم اين همان کاري است که در روايت فتح کرديم.
ما درجبهه هاي جنگ،واقعيت را مي جستيم،نه خودمان را،و لذا توهمات و تصورات شخصيتمان را به کناري نهاديم آنچنان که بين خودمان وواقعيت مطابقتي نسبتاًکامل ايجاد کرديم درخارج از جبهه درشرايط معمول همه چيز تحت اختيار فيلم ساز است اما درجبهه او نمي تواند و نبايد خود را برفضا تحميل کند.
در جبهه اين امکان وجودندارد که فيلم ساز از وقوع حوادث جلوگيري کند و يا حوادثي را که ازدست داده تکرار کند و يا به ميل خويش چيزي از فضا کم کنديا برآن بيفزايد باتوجه به شرايط خاصي که مخصوصاً درخط مقدم نبرد وجود دارد، گروه فيلم برداري نيز بايد همانند ديگر رزم آران، حرکات سريع و محتاطانه اي داشته باشد به راه پيمايي هاي طولاني اقدام کند حريم ها حدود و قواعد رزم را رعايت کند به زندگي در شرايط سخت و بدون استراحت تن در دهد و... در عين حال کار شاق فيلم برداري را نيز به بهترين صورت انجام دهد.
و اما در باره تفکيک فيلم سازي دراين مجموعه نيز خود او گفتني ها راگفته است:
فيلم برداري در اکيپ هاي ما کار بسيار دشواري بود.آن ها به جز کارگرداني و فيلم برداري وظيفه مصاحبه گر رانيز برعهده داشتند.. ماهمواره به مثابه يک گروه ويژه تلاش مي کرديم که همپاي سير انقلاب بمانيم و هيچ يک ازوقايع را از دست ندهم.
لازمه دستيابي به سرعتي چنين و حفظ آن، روي اوردن به قالب مستند بود در عين حال ما از اينکه يک گروه خبري باشيم پرهيز داشتيم و به همين علت کارمان را از همه صفات گزارشهاي خبري پاک کرديم. در تلويزيون ما گزارش هاي خبري کليشه هايي بي فايده و باسمه اي هستند و مطلقاً فاقد ارزش هاي هنري. من به را ستي نمي دانم که اين سبک کارتلويزيوني از کجا آمده است درهنگام فيلم برداري از جبهه درگيرودار عمليات، همه چيز آنقدر سريع مي گذشت تا فرصتي براي کارگرداني پيدا نمي شد.
فيلم بردار مي بايست تا آنجامجرب و کارکشته باشد که خودش سوژه را انتخاب کند و همزمان دکوپاژ و فيلمبرداري کند. بنابراين رفته رفته کارگردان و فيلم بردار دريک شخص واحد ادغام شدند. مصاحبه اگر خوب انجام شود و از تصنع دورباشد. قالب خوبي است براي ارائه شخصيت و اظهار باطن انسان ها و وسعت بخشيدن به عرصه بيان فيلم، ماوراء ظاهري که تصويربه نمايش مي گذارد بنابراين گريزي از مصاحبه نداشتيم، اما تلاش مي کرديم که مصاحبه در فضايي انجام گيرد که مصاحبه شونده به دور از تصنع و دروضعي کاملاً طبيعي قرار داشته باشد.
درهنگام عمليات بهترين زمان براي مصاحبه وقتي بودکه رزم آوران با دشمن درگير بودند. اگر مصاحبه درشرايطي انجام مي گرفت که فضاي جبهه آرام بود بچه ها به حيات روزمره بازگشته بودند هرسخني که رد و بدل مي شد به ناچار محدود در همان باکس هاي کليشه اي بود که عرض کردم... و اما حضور يک گزارشگر درجلوي دوربين باعث مي شود مصاحبه شونده رو به گزارشگر سخن بگويدو دراين صورت تماشاگر خود از طرف صحبت احساس نمي کند و بنابراين، مخاطبه مورد نظر ميان فيلم و تماشاچي اتفاق نمي افتاد به ناچار بعد از تجربه هاي بسيار به اين نتيجه رسيديم که گزارشگر را حذف کنيم ومصاحبه توسط خود فيلم بردار انجام شود تا روي سخن فرد مصاحبه شونده با دوربين باشد.
چنين بود که کار فيلم بردار دراکيپ هاي فيلم برداري روايت فتح، دشوارتر و دشوارتر شد و به خصوص وقتي به اين همه مشکلات سنگيني مداوم دوربين روي دست را اضافه کنيد تصويري واقعي تر از کار فيلم برداران روايت فتح پيدا خواهيد کرد. شرايطي که ما درآن کار مي کرديم چنين ايجاب مي کرد که سه پايه را کناربگذاريم درکارفيلم سازي داستاني رسم بر اين است که تعيين همه چيز – وقايع شخصيت ها و فضا – تابع اراده وطلب کارگردان با شد اما درمستند سازي و خصوصاً دراين ژانر خاصي که ما کار مي کرديم، فيلم ساز کاملاً تابع شرايط خارجي است.
حادثه اي در جريان است که امکان توقف آن وجود ندارد و فيلم ساز موظف است که اين حادثه را تصوير کند. تنها چاره اي که باقي مي ماند. اين است که فيلم ساز توانايي و قابليت تطبيق خود با شرايط بيروني راتا آن جا که ممکن است افزايش دهد در اين وضعيت، کوچکترين درنگ فيلم ساز باعث مي شدتا او آن حادثه درکف بدهد نه تنها امکان به کاربردن سه پايه دراين جا وجود ندارد، بلکه فيلم برداري دراين شرايط امري است کاملاً استثنايي که از هيچ لحاظ نمي تواند تابع قواعد معمول فيلم برداري باشد.
بنابراين، ما فيلم برداران خومان را طوري پرورش مي داديم که در عين حال اصول عملي مونتاژ کارگرداني را نيز بدانند و از سوي ديگر چنان با دوربين روي دست،کار آموخته شوند که آتن را همچون جزئي از بدن خويش بدانند.
انسان، در هرحال، هيچ يک از اعضاي بدن خويش را زائد نمي داند فيلم برداران ما د وربين را چنين نمي ديدند. در روز ساعت ها با دوربين راه مي رفتند و فيلم مي گرفتند و با اين همه چند سال طول کشيد تا چنان کار آموخته شوند که ازعهده همه اين وظايف برآيند:
موضوع را انتخاب کنند. بي درنگ دکوپاژ و بلافاصله شروع به فيلم برداري کنند. فيلم هايي که چنين فيلم برداراني مي گرفتند. باآنچه ديگران مي گرفتند کاملاً متفاوت بود.آنها با فضاي جبهه انس داشتند و با آن عميقاً ترکيب مي شدند و بنابراين، از درون، به وقايع مي نگريستند و نه از بيرون عمده تمايزات ازهمين جا آغازمي شد، اگر چه تفاوت داشت که به اختصار بيان شد.يکي از تمايز هاي اساسي ديگر آن بود که آن تصوير را مرده مي دانستيم در اين باور ما کاملاً محق بوديم اين ژانر مستند اصلاً بدون صداي سرصحنه نمي توانست مفهومي داشته باشد.
آموزش صدابردارها بر اين مبنا انجام مي گرفت که درهمه احوال از فيلم برداران تبعيت کنند چرا که همه صحنه ها مي بايست صداي سينک داشته باشند درهنگام مونتاژ ممکن بود که تا پنج باند هم براي صدا بسازيم دو باند افکت يک باند گفتار متن اما همه صحنه ها حتماً صداي سينک داشتند... ضرورت گفتن صداي سينک تا آن جاست که ما في المثل براي بازآفريني افکت نمايي ارزشمند مربوط به عمليات فتح المبين که استثناناً صداي سرصحنه نداشت، بيش از يک هفته زحمت کشيديم و باز هم نتيجه زحمت ها نمي توانست ما را ارضا کند. صداي سرصحنه به نماها زندگي مي بخشيد و اين براي ما که به حقيقت آنچه که درجبهه ها مي گذشت
اهميتي به حق مي داديم به صورت يک اصل درآمده بود.

تصوير جاودانگي و حقيقت زائر دو کوهه

مستندهاي مجموعه روايت فتح
 

سخن گفتن از تک تک فيلم هايي که دراين مجموعه ودرمدتي نزديک به سه سال ساخته شده اند از نظرموضوعي فرصت ويژه اي را طلب مي کند با اين همه ذکر فهرست وارموضوعات اين فيلم ها خالي از لطف نيست:
يازده قسمت درباره عمليات والفجر هشت با نام هاي شب عاشورايي پاتک روز چهارم تاريخ سازان چه کساني هستند؟ دوسال قبل / با شيرمردان هوانيروز، حزب الله، تجديد پيمان، عروج، سربازان امام زمان (عج)،حضور الحاضر، ضيافت رمز پيروزي و راه قدس از کربلا دوازده قسمت درباره عمليات هاي کربلاي يک و و الفجر نه با نام هاي حنابندان دروازه قرآن به سوي معشوق پيام بسيجي دل باخته اباالفضل العباس آزادي مهران /ابر،آقاسيد / رزق حلال / دره بيد، زبرالجديد چه کسي از جنگ خسته شده است؟ جلوه اي ديگر از نصرت خدا انصارو از آن کربلا تا اين کربلا.
پانزده قسمت درباره عمليات کربلاي پنج با نام هاي قاسم،جاده، رضا تيم آتش سه ورق از تاريخ مقاومت سپاه مردم،کربلا، سرباز گمنام پيران توپخانه انگيزه هاي الهي،ديدار، راه گشايان نور،يادي از سه دل باخته،پيام امير، يادگار حسن،علم دار، و پل خارج اسداله يازده قسمت پيرامون عمليات هاي مختلف، ازآغازجنگ تا پيش از والفجر ده با نام هاي سرباخته کوي عشق اشلو / سرداري از ايل قشقايي برستيغ جبال فتح صادقيه سحر يا معجزه يادي از آقاتقي موجيم که آسوده گي ماعدم ماست مرثيه و انصار المهدي.
چهارده قسمت بعدي نيز درباره عمليات وا لفجر ده بيت المقدس دو و عمليات مرصاد هستد که عبارتند از: شيخان، حلبچه درآتش / کهف گمنامي دراطراف پل دسته ايمان (سه قسمت ) لحظاتي معمولي از زندگي سه شهيد درراه بازگشت داستان پل گلستان آتش درخششي ديگر (چهار قسمت ) و مدرسه عشق مي ماند آنکه به اين نکته بازگفته از زبان کارگردان فيلم ها نيز اشاره کنيم: تنها از سال 1366 که قرارگاه رمضان فعال شده بود و عرصه عمليات نظامي به کردستان عراق کشيده بود، ما ناگزير شده بوديم به ويدئو هشت روي بياوريم.
راه پيمايي هاي طولاني در ارتفاعات پربرف با دوربين اکلر و ضبط صوت ناگرا، ممکن نبود. چه بسا بچه ها ناچار بودند که مدت يک ماه و نيم همراه با رزم آوران قرارگاه رمضان، درشرايطي بسيار دشوار زندگي کنند صعود بر ارتفاعات پربرف، راه پيماي هاي طولاني،عبور باکرجي از رودخانه هاي عريض،زندگي درحالت آماده باش شبانه روزي، تعقيب و گريز، عبور مخفيانه از کنار پايگاه هاي ارتش بعث در خاک کردستان عراق، و.... ما ناچارکردند که دوربين اکلر و ضبط ناگوار را کنار بگذاريم و هندي کم برداريم.
براي مونتاژ نوارهاي ويدئو هشت ياVHS را به فيلم 16 ميلي متري اي تبديل مي کرديم و براي اين کار خودمان يک استوديوي ساده راه انداخته بوديم. درسال 1365 کارکردن با ويدئو را دون شان خويش مي شمرديم اما رفته رفته ضرورت ها ما را به سوي استفاده از ويدئو کشاند، تا آنجا که جريان ورود آزادگان به کشور دوربين هاي اکلر به کناري افتاده بودند و دوربين هاي ويدئو جايگزين انها شده بودند.
شهيد آويني مي گويد: پايان جنگ پايان دوران مستي و آغاز دوران صحو هوشياري بعد از مستي است ولذا درآثار بعد ازجنگ او نيز بي استثنا علائم اين هوشياري را مي توان ديد هر چند که به شهادت دوستان نزديک وي او هيچ گاه نتوانسته بود آثار ان مستي را ازخود دورکند و به کارهايي نظيرآنچه که ديگران بدان ها پرداختند بپردازد.
نزديک ترين دوستان وي دران سالها به استناد خاطرات شان همواره اين سوال را ازخود پرسيده اند که چگونه او که غفلت لازم براي زيستن درشرايط خالي ازقطعيت پس از جنگ را کسب نکرده و سوداي کسب آن را نيز در سرندارد هنوز زنده مانده است.
با گسترش دامنه مخاطبان اثارش، شهيد آويني به ژانرهايي از مستند سازي روي مي آورد که برخلاف روايت فتح بتواند سلائق عام را دربرگيرد. اولين ثمره اين تلاش، مستندي درباره ساقط شدن هواپيماي مسافربري ايرباسايران توسط ناوآمريکايي وينسنس درخليج فارس است که با عنوان آمريکا تزويرتجاوز و به تهيه کنندگي واحد مرکزي خبرشبکه يک صدا و سيما ساخته مي شود. اکنون اين فيلم نيز موجود نيست و سراغ چندو چون آن را مي توان تنها از حافظه بينندگان آن در همان سال – سال 1367 گرفت. ما اثربعدي او که وي درآن نقش سرپرستي مونتاژ و مشاورت توليد را داشته است، اثري است که بينندگان تلويزيون مواجه شد.
سبک کار فيلم ساز دراين مجموعه کاملاً متفاوت باکارهاي او در روايت فتح است نگاه او در اين جانگاه بي طرف و ابراکتيو به مسئله اتباع ايراني مقيم ديگر کشورها درشرايطي است که تب مهاجرت به خارج کشور جامعه را فراگرفته است تاثير اين مستند چنان بود که طبق اعلام وزار ت خانه هاي ذي ربط، آمار مهاجرت ايرانيان به خارج پس از پخش اين فيلم به نحوچشم گيري کاهش يافت.
با ارتحال حضرت امام (ره ) دومجموعه برنامه ديگر درسوگ امام ساخته شده است:فراق يار نه آن مي کند که بتوان گفت دردو قسمت و قاصد مهرباني درهفت قسمت که متاسفانه تا زمان گردآوري اين مطلب ازسهم شهيد آويني درساخت آن اطلاع دقيقي به دست نيامد.
پس از ارتحال حضرت امام (ره )شهيد اويني، تو جه خود را به نفوذ انقلاب اسلامي و حضرت امام (ره ) دربين ديگر ملت ها معطوف نمود. از اين ميان دوکشور لبنان و فلسطين به دليل قرابت بسيار زيادي که ميان حرکت هاي انقلابي آنان با انقلاب اسلامي حس مي شد، از جايگاه ويژه اي درسير فيلم سازي شهيد آويني برخوردار است. مجموعه هاي «نسيم حيات »و «انقلاب سنگ»،اولي درباره قيام جوانان لبناني دربرابر صهيونيستهاي اشغال گر ودرسيزده قسمت، و دومي به مناسبت آغاز انتفاضه اول فلسطين در پنج قسمت ساخته هاي بعد ي شهيد آويني درحوزه فيلم سازي مستند هستند که درآنها تاريخچه هريک ازاين دو قيام و پيشينه آنها و نيز تاثيراتي که انقلاب ايران و وجود حضرت امام درآنها را نيز نبايد از نظر دورداشت.
متاسفانه مردم ما معمولاً در مواجهه با اخبار مهم ديگر کشورها به دليل بي اطلاع ماندن از پيشينه و انگيزه هاي موثر در پيدايش حرکت هاي مختلف اجتماعي در آن کشورها ازگرفتن موضعي حقيقي و متناسب با واقعيت محرومند، چيزي که معمولاً از سوي متصديان رسانه هاي جمعي عموماً و تلويزيون خصوصاً به هيچ انگاشته مي شود و يا چندان جدي گرفته نمي شود.
درادامه معرفي فيلم هاي ساخته شده توسط شهيد آويني بايد به مستند دوقسمتي با من سخن بگو دو کوهه اشاره کرد که در فروردين ماه 1369 و مقارن با بازديد گروهي از رزمندگان لشکر بيست و هفت حضرت رسول از پادگان دوکوهه ساخته شده است.
حال و هواي اين فيلم نيز همچون ديگر اثر جاودان شهيدآويني درحوزه دفاع مقدس پس از پايان جنگ، شهري درآسمان دريغ گويي ايام سپري شده اي است که شهيد آويني خود آن را در آثار مکتوبش دوران حاکميت عشق مي خواند اما د ر عين حال هيچگاه اين فضا، به سمت بيشتر مستندهاي ساخته شده در طول سال هاي پس از جنگ و به جانب نوستالژي و ماتم گرفتن و دريغ و دردگويي منفعلانه و زنجموره هاي بي خاصيت گرايش نداشت.
او در اين دو فيلم همچنان با نگرشي حکيمانه، در جست وجوي راه است که حقيقت نبرد هشت سال را پيش چشم مخاطباني که آن سال ها را نديده اند يا به دلايلي ان را درک نکرده اند زنده کند.
مجموعه اي سه قسمتي نيز باعنوان«شقايق هاي آتش گرفته»درباره قيام جوانان شعيه لباني ساخت که با شهادت بهروز فلاحت پور درلبنان خاتمه يافت.

زائر دوکوهه
 

و بالاخره شهيد آويني درحالي که قصد داشت روايتي ناگفته و سربه مهر از شاهدان گمنامي از سال ها پيش و درگيرودار انجام عمليات و الفجر مقدماتي، درکوير تفتيده و داغ فکه ارواحشان را به امانت به ملائکه خدا تسليم کرده بودند آغاز کند دربيستم فروردين ماه 1372ساعت نه صبح در قتلگاه فکه به شهادت رسيد.
آويني شهيد بزرگواري بود که اين چنين، حسن مقطع خويش را برشعر جاودانه زندگي دنيايي خود سرود:
وقتي به خرمشهر رسيدم هنوز خونين شهر نشده بود شهر هنوز خونين شهر نشده بود و شهر هنوز سرپا بود. اگرچه احساس نمي شدکه اين حالت زياد پردوام باشد، و زياد هم دوام نياورد. ما به تهران بازگشتيم و شبانه روز پاي ميزموويلا کارکرديم تا اولين فيلم مستند جنگي درباره خرمشهر از تلويزيون پخش شد. فتح خون يک هفته اي نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جست و جوي حقيقت ماجرا به آبادان رفتيم که سخت در محاصره بود.
بارهاورکرافت از بندر ماه شهر از راه خور، خود را به خسروآباد رسانديم در آنجا شبانگاه پياده شديم و منتظر مانديم تا نزديکي هاي صبح اتوبوسي ها با چراغ هاي خاموش بيايد و ما رابه آبادان برساند. توليد مجموعه حقيقت است.
اولين شهيدي که داديم علي طالبي بود که درعمليات طريق القدس به شهادت رسيد و آخرينشان مهدي فلاحت پور است که درلبنان شهيد شد.اسامي باقي شهدا را تيمناً ذکر مي کنم:«ابوالقاسم بوذري، حسن هادي، رضا مرادي نسب، اميراسکندر يکه تاز(درعمليات کربلاي 5) و برادر شريعتي (درعمليات مرصاد).. و خوب ديگر چيزي براي گفتن نمانده است جز آنکه ما خسته نشده ايم و اگر باز هم جنگي پيش نيايد که پاي انقلاب اسلامي درميان باشد ما حاضريم مي دانيد! ارزنده ترين روزهاي زندگي يک مرد آن روزهايي است که درمبارزه مي گذارند و زندگي يک مرد آن روزهايي است که درمبارزه مي گذارند و زندگي درتقابل بامرگ است که خودش را نشان مي دهد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 31



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط