زندگي آرماني در اشعار اقبال لاهوري

زندگي آرماني همان زندگي دلخواه انسان ها و دوري از هر نوع ظلم و ستم است. جامعه ي آرماني هم جامعه اي است که انسان آرزوي آن را دارد؛ مثل زندگي در عصر ظهور حضرت مهدي (ع) فکر زندگي آرماني و آينده ي روشن، از شروع آفرينش با آدمي همراه بوده است و در آثار بزرگان هر عرصه با عنوان جامعه ي آرماني ذکر شده است. در جامعه ي آرماني، زندگي مردم همراه با خوش بختي است و مردم، با کمال آرامش روحي و رواني و بدون مشکلات مالي زندگي مي کنند؛
چهارشنبه، 19 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگي آرماني در اشعار اقبال لاهوري

زندگي آرماني در اشعار اقبال لاهوري
زندگي آرماني در اشعار اقبال لاهوري


 

نويسنده :مجيد جعفري




 
زندگي آرماني همان زندگي دلخواه انسان ها و دوري از هر نوع ظلم و ستم است. جامعه ي آرماني هم جامعه اي است که انسان آرزوي آن را دارد؛ مثل زندگي در عصر ظهور حضرت مهدي (ع) فکر زندگي آرماني و آينده ي روشن، از شروع آفرينش با آدمي همراه بوده است و در آثار بزرگان هر عرصه با عنوان جامعه ي آرماني ذکر شده است. در جامعه ي آرماني، زندگي مردم همراه با خوش بختي است و مردم، با کمال آرامش روحي و رواني و بدون مشکلات مالي زندگي مي کنند؛ به همين دليل انسان در طول تاريخ آرزو داشته و دارد که در جامعه اي زندگي کند. «اقبال لاهوري» يکي از شاعران معاصر فارسي زبان پاکستان است و در مجموعه ي اشعار خود بيش تر به اين موضوع مي پردازد.
اقبال لاهوري مي گويد که لازمه ي يک زندگي خوب يا آينده ي روشن، حرکت به سوي پيشرفت است:

قوت زنده دلان خواب پريشاني نيست
از همين خاک، جهان دگري ساختن است

اقبال در اشعارش به ويژگي هاي انسان آرماني اشاره مي کند و مي گويد انسان کامل کسي است که به مقام واقعي و الهي خود رسيده باشد:

بر مقام خود رسيدن، زندگي است
ذات را بي پرده ديدن زندگي است

اقبال با توجه به اوضاع و احوال اجتماعي وطنش از وضع کشورش ناراضي است و مي کوشد تا با کمک ذهن خود به دنبال راه حلي باشد؛ اقبال براي رهايي مسلمانان از اسارت و تهاجم فرهنگي و نظامي بيگانگان، شهر آرماني خويش را براي آزادي خواهان به تصوير مي کشد.
انسان ايده آل و آرماني اقبال، همان انساني است که خداوند در قرآن از آن به عنوان بهترين مخلوقات نام برده است؛ چنين انساني بايد براي ساختن جامعه ي ايده آل خود قدم بردارد.
اقبال براي دست يابي به چنين جامعه اي، عشق را مهم ترين وسيله براي کمال و پيشرفت مي داند. به نظر او به وسيله ي عشق است که تمام زندگي معنا پيدا مي کند.
لازمه ي آينده ي روشن و آرماني، اين است که انسان جانشين واقعي خداوند در روي زمين بوده و امانت دار عشق الهي باشد:

فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است
نگاه او به تماشاي عالم خاک است

اقبال يکي از زمينه هاي به وجود آمدن جامعه ي آرماني را برابري بين انسان ها مي داند و مي گويد، نا برابر و تبعيض باعث اختلاف در جامعه مي شود:

عالمي بي امتياز خون و رنگ
شام او روشن تر از صبح درنگ

از مطالعه ي اشعار اقبال به دست آيد که وي آگاهانه در پي جامعه ي آرماني است و تأکيد وي بيش تر به خود باوري مسلمانان و توانايي هاي خود انسان مي باشد. او مي گويد که ملت هاي مسلمان بايد به خود رجوع کنند و در جامعه اي که صداقت و صفا وجود داشته باشد، با سربلندي مي توان به زندگي ادامه داد.
منبع:نشريه انتظار نوجوان شماره 73



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط