هميشه چشم در راه تو هستيم

در مقاله هاي پيش، از قالب هاي مختلف شعر با هم صحبت کرديم. يادتان هست؟ از دوبيتي، رباعي، غزل، مثنوي، از نيمايي، چارپاره و سپيد و ... کلي شعر با هم خوانديم و از بودن کنار هم لذت برديم. امروز هم قرار است که از شعر، با هم صحبت کنيم؛ اما شعر اين مقاله کمي با شعرهاي ديگر فرق دارد... اسم شعر امروز ما «شعر ديدار»است. شعر ديداري؟ بله، شعر ديداري؛ شعري که علاوه بر خواندن، بايد آن را ديد و با ديدن، آن مفهوم مورد نظر شاعر بيشتر آشکار مي شود.
چهارشنبه، 19 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هميشه چشم در راه تو هستيم

هميشه چشم در راه تو هستيم
هميشه چشم در راه تو هستيم


 

نويسنده: سيد حبيبب نظاري




 
نگاهي به يک شعر ديداري
من و گنجشک هاي بي پروبال
تمام سايه هاي گيج پامال
قدم خواهيم زد، يک عمر، بي تو
من وباران و اين چترکهن سال
در مقاله هاي پيش، از قالب هاي مختلف شعر با هم صحبت کرديم. يادتان هست؟ از دوبيتي، رباعي، غزل، مثنوي، از نيمايي، چارپاره و سپيد و ... کلي شعر با هم خوانديم و از بودن کنار هم لذت برديم. امروز هم قرار است که از شعر، با هم صحبت کنيم؛ اما شعر اين مقاله کمي با شعرهاي ديگر فرق دارد... اسم شعر امروز ما «شعر ديدار»است. شعر ديداري؟ بله، شعر ديداري؛ شعري که علاوه بر خواندن، بايد آن را ديد و با ديدن، آن مفهوم مورد نظر شاعر بيشتر آشکار مي شود. در شعر ديداري، شکل ظاهري کلمه ها و حرف ها نقش اساسي دارد. مي توان گفت که در اين نوع شعر، شاعر با کلمه ها بازي مي کند، آن ها را ريز و درشت مي کند، به هم نزديک مي کند، از هم دور مي کند، بيبن حروف فاصله مي اندازد و...
مثلاً با شنيدن اين سطر: «من چشم انتظار تو هستم» مي فهميدم که نويسنده در انتظار کسي است؛ اما زماني که اين سطر به اين شکل مي شود:
«من چشم انتظار تو هستم.»
علاوه بر مفهوم انتظار، مي توان از آن معناي ديگر هم برداشت کرد؛ مي توان فهميد که نويسنده خود را در مقابل کسي انتظار اوست، کوچک و ناچيز مي بيند؛ يعني چيزي که در اين شعر نوشته نشده، اما ديده شده است. شعر ديدار همين است؛ يعني اين که شما با خواندن آن، هم شعر خوانده ايد و هم شعر ديده ايد. جالب است، شايد بشود گفت که در شعر ديداري هم گوش از خواندن شعر لذت مي برد و هم چشم از ديدن آن.
من گنجشک هاي بي پروبال
من و اين سايه هاي کيج پامال
هميشه چشم در راه تو هستيم
من و باران و اين چتر کهن سال
اين دو بيتي همان دو بيتي است که در بالا آن را به شکل چتر نوشته ام. شايد بگوييد که اين دو بيتي بدون عکس چتر هم يک دوبيتي کامل است و نياري ندارد که آن را به شکل چتر بنويسم؛ با کمي دقت مي بينيد که در مصراع آخر، کلمه ي «اين» ازنظر معنايي اضافه است و فقط براي پر کردن وزن آمده است. يادتان هست که در شماره هاي قبل گفتيم که درشعر هيچ کلمه ي زايدي نبايد بيايد؟ پس دوبيتي من، بدون عکس چتر در واقع ناقص است؛ براي همين است که با جا به جا کردن کلمات براي دوبيتي خودم يک چتر ساختم. بازي ديگري هم در اين دوبيتي با استفاده از شکل ظاهري کلمه ها انجام داده ام؛ به حرف «دل» در کلمه ي کهن سال دقت نماييد، شبيه دسته ي چتر نيست؟ از همين شباهت استفاده کردم و با بزرگ تر نوشتن و جدا کردن آن از کلمه ي کهن سال براي چتر خودم دسته ساختم .علاوه بر اين، شکل نوشتن مصراع چهارم دوبيتي که دسته چتر شده است هم باريدن باران را در ذهن تداعي مي کند.
من گنجشک هاي چشم انتظاري که تا او نيايد، ارتفاع پروازشان کوتاه است و انگار اصلاً پروبال ندارد، سايه هايي که هميشه زير گام هاي ما پامال مي شوند، باران حتي چتري که خودش مي تواند سر پناه باشد اما از شدت انتظار پير و کهن سال شده است، چشم به راه تو هستيم، کي از راه مي رسد؟
منبع: نشريه انتظار نوجوان-شماره 73.
منبع:نشريه انتظار نوجوان شماره 73



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط