خياطي با 3 انگشت!
نويسنده: پريشاد احمدي
قيچي بزرگ و تيز در سه انگشت جا مي گيرد. انگشتان چروکيده، نشان سوختگي وحشتناکي دارند. قيچي يک لحظه از دستان طاهره نمي افتد. پارچه هاي ساده، گلدار، حرير و ساتن زير قيچي برش مي خورند و در عرض چند ساعت به لباس هايي زيبا تبديل مي شوند.
مشتري ها هر کدام با کيسه اي پر از پارچه در نوبت نشسته اند. طاهره با آن ها گاهي خوش و بشي هم مي کند و همچنان بدون متر و سانتي متر پارچه ها را برش مي زند. «طاهره جوان» شايد از معدود زناني باشد که در عين معلوليت کار مي کند و براي عده اي کارآفريني کرده است. او که بر اثر حادثه اي، دچار سوختگي شديد مي شود و چند انگشتش را هم از دست داده، همچنان به آينده اميدوار است و زندگي را دوست دارد. آنچه در پي مي آيد حاصل گفت و گوي ما با اوست.
در اصفهان و روستاي هسته، خانه اي داشتيم که شش اتاق داشت و من سه اتاق آن را به آموزشگاه اختصاص دادم و کم کم درهاي موفقيت با ياري خداوند روي من گشوده شد. هميشه از خداي مهربان سپاسگزارم و با اين که يک صورت سوخته دارم، اما در عوض يک هنرمند واقعي ام و مي توانم براي مردم کارآفريني کنم. خيلي از خانم ها را مي شناسم که ظاهري زيبا دارند، تحصيلات دانشگاهي دارند، ولي عاطل و باطل هستند، ولي من خواستم کاري کنم که نشان دهم هستم. هيچ وقت براي هيچ کاري دير نيست. هر وقت در هر سن و در هر شرايطي بخواهيد شروع کنيد همان جا اول کار است.
درآمدي که از کارم در مي آورم برايم مهم نيست. چون من 35 سال کار کردم. درآمدي که مي خواستم براي خريد يک خانه و يک ماشين در آورم را اکنون دارم، ولي خوب اين خانم هايي که اينجا کار مي کنند خيلي برايم مهم هستند. حقوق اين خياط ها بين 500 تا 700 هزار تومان در ماه است، يک خانم خياط در جامعه ما اصلاً چنين درآمدي ندارد.
من هيچ وقت فکر نکردم که براي زيبا شدن بايد عمل کنم. من دست دارم، پا دارم. من الآن ابرو ندارم، خوب مداد مي کشم، چرا بايد خرج کنم تا مو بکارم؟ من همين جوري هم زيبا هستم. از خانم هايي که مرتب به فکر تغيير قيافه و زيبايي خودشان هستند تعجب مي کنم. به نظر من هر چيز طبيعي اش زيباست.
هيچ وقت براي هيچ کاري دير نيست.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30
مشتري ها هر کدام با کيسه اي پر از پارچه در نوبت نشسته اند. طاهره با آن ها گاهي خوش و بشي هم مي کند و همچنان بدون متر و سانتي متر پارچه ها را برش مي زند. «طاهره جوان» شايد از معدود زناني باشد که در عين معلوليت کار مي کند و براي عده اي کارآفريني کرده است. او که بر اثر حادثه اي، دچار سوختگي شديد مي شود و چند انگشتش را هم از دست داده، همچنان به آينده اميدوار است و زندگي را دوست دارد. آنچه در پي مي آيد حاصل گفت و گوي ما با اوست.
ابتدا کمي از خودتان بگوييد.
شما دچار سوختگي شديد شده ايد. برايمان از آن حادثه تلخ بگوييد.
شنيده ايم شما در بيمارستان با همسرتان آشنا شده ايد.
در اصفهان و روستاي هسته، خانه اي داشتيم که شش اتاق داشت و من سه اتاق آن را به آموزشگاه اختصاص دادم و کم کم درهاي موفقيت با ياري خداوند روي من گشوده شد. هميشه از خداي مهربان سپاسگزارم و با اين که يک صورت سوخته دارم، اما در عوض يک هنرمند واقعي ام و مي توانم براي مردم کارآفريني کنم. خيلي از خانم ها را مي شناسم که ظاهري زيبا دارند، تحصيلات دانشگاهي دارند، ولي عاطل و باطل هستند، ولي من خواستم کاري کنم که نشان دهم هستم. هيچ وقت براي هيچ کاري دير نيست. هر وقت در هر سن و در هر شرايطي بخواهيد شروع کنيد همان جا اول کار است.
درآمدي که از کارم در مي آورم برايم مهم نيست. چون من 35 سال کار کردم. درآمدي که مي خواستم براي خريد يک خانه و يک ماشين در آورم را اکنون دارم، ولي خوب اين خانم هايي که اينجا کار مي کنند خيلي برايم مهم هستند. حقوق اين خياط ها بين 500 تا 700 هزار تومان در ماه است، يک خانم خياط در جامعه ما اصلاً چنين درآمدي ندارد.
شما فقط خياطي مي کنيد يا آموزش هم داريد؟
شما بدون متر و اندازه، لباس مي دوزيد؟
تا به حال شکست را هم تجربه کرده ايد؟
خانم جوان! شما درآمد خوبي داريد. هيچ وقت نخواسته ايد با انجام عمل جراحي پلاستيک مشکل آثار سوختگي را برطرف کنيد؟
من هيچ وقت فکر نکردم که براي زيبا شدن بايد عمل کنم. من دست دارم، پا دارم. من الآن ابرو ندارم، خوب مداد مي کشم، چرا بايد خرج کنم تا مو بکارم؟ من همين جوري هم زيبا هستم. از خانم هايي که مرتب به فکر تغيير قيافه و زيبايي خودشان هستند تعجب مي کنم. به نظر من هر چيز طبيعي اش زيباست.
شما براي تقويت روحيه تان چه کارهايي انجام مي دهيد؟
رابطه تان با همکارانتان چگونه است؟
و آخرين سخن براي مخاطبان؟
هيچ وقت براي هيچ کاري دير نيست.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30