خانه تکاني ذهني

سرزنش و ملامت، مطمئن ترين راه براي چسبيدن و جدا نشدن از مشکل است. در حالي که فهميدن به ما کمک مي کند تا از آن موضوع فرا برويم و عنان آينده خود را به دست بگيريم. گذشته را نمي توان عرض کرد اما آينده از انديشه کنوني ما شکل مي گيرد. براي آزادي و رهايي ما لازم است که بفهميم پدر و مادرمان با توجه به فهم و شعور و آگاهي و دانشي که داشتند، بهترين کاري را که از دستشان بر مي آمد انجام داده
دوشنبه، 24 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانه تکاني ذهني

 خانه تکاني ذهني
خانه تکاني ذهني


 

نويسنده: سوسن سرکرده




 

گذشته کوچک ترين اقتداري بر من ندارد.
 

سرزنش و ملامت، مطمئن ترين راه براي چسبيدن و جدا نشدن از مشکل است. در حالي که فهميدن به ما کمک مي کند تا از آن موضوع فرا برويم و عنان آينده خود را به دست بگيريم.
گذشته را نمي توان عرض کرد اما آينده از انديشه کنوني ما شکل مي گيرد. براي آزادي و رهايي ما لازم است که بفهميم پدر و مادرمان با توجه به فهم و شعور و آگاهي و دانشي که داشتند، بهترين کاري را که از دستشان بر مي آمد انجام داده اند. هرگاه ديگري را سرزنش کنيم، معنايش اين است که مسئوليت خود را به عهده نگرفته ايم. همه کساني که آن بلاها را سرتان آورده اند، همان قدر هراسان و وحشت زده و آکنده از احساس درماندگي بودند که اکنون شما هستيد. تنها چيزي که احتمال داشت به شما بياموزند، همان چيزي بود که خود آموخته بودند.
از دوران کودکي پدر و مادر خود- مخصوصاً تا پيش از 10 سالگي- تا چه اندازه با خبريد؟ اگر هنوز اين امکان برايتان هست که آن را دريابيد از آن ها بپرسيد. به آساني در خواهيد يافت که چرا آن ها چنين کردند. فهميدن اين موضوع، شما را سرشار از رحم و شفقت خواهد کرد.
اگر نمي دانيد و نمي توانيد بفهميد، بکوشيد تصور کنيد که کودکي شان چگونه بايد بوده باشد، چه نوع از کودکي، بزرگسالي چون آن ها را مي آفريند؟
براي رهايي خود شما لازم است اين اطلاعات را به دست آوريد تا آن ها را آزاد نکنيد، خود نمي توانيد آزاد شويد. تا آن ها را عفو نکنيد، نمي توانيد خود را ببخشاييد. اگر از آن ها بخواهيد عالي و بي نقص باشند، از خود نيز خواهيد خواست که کامل و بي همتا باشيد و به اين ترتيب تا آخر عمر در نکبت خواهيد بود.

گوش دادن به ديگران
 

وقتي کوچک هستيم، برادرها و خواهرهاي بزرگ تر، در نظرمان چون خدايند. چه بسا هرگاه ناراحت بوده اند، ناراحتي خود را به صورت جسماني يا کلامي، بر سر ما خالي کرده اند. چه بسا چيزهايي از اين دست به ما گفته اند که:
* حال نشانت مي دهم.(ايجاد احساس گناه)
* تو که بچه اي و نمي تواني اين کار را بکني.
معلمان مدرسه نيز اغلب نافذ بر ما مي گذارند.
آيا شما مي توانستيد بفهميد که امتحانات و نمره ها براي اين است که ببينيد تا آن موقع چقدر دانش اندوخته ايد، يا اينکه همان بچه اي بوديد که مي گذاشت امتحانات و نمره ها، ارزش وجودش را بسنجد؟
ياران نخست ما، دانش نادرستي را که از زندگي دارند با ما تقسيم مي کنند. ديگر بچه هاي مدرسه نيز مي توانند سر به سر ما بگذارند و آزارهايي ماندگار به جاي نهند.
ما همه اينجائيم تا از محدوديت هاي نخست خود- هر چه باشد- فرا رويم. اينجائيم تا عظمت و الوهيت خود را- به رغم هر چه آن ها به ما گفته باشند- دريابيم. براي تو لازم است که بر اعتقادات منفي خود غلبه کني و براي من لازم است که بر اعتقادات منفي خود غلبه کنم.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.