احترام به کارگر
ـ اي واي خسته شدم، چرا تموم نميشه؟
+ آقا لطفاً زود باش. اين چه وضع كاركردنه؟ الان مهمونا از راه ميرسن.
ـ خانم محترم چشم. من از وقتي اومدم دارم ميشورم و ميسابم.
+ اوه، يك كلمه گفتم زود باش. تازه قرار نيست كه من كارها رو بكنم. پس شما اينجا چه كاره هستين.
ـ استغفرالله، چشم شما بفرماييد من سريعتر كار ميكنم.
+ فقط حرف ميزنن. اصلاً انگار نه انگار كه پلهها رو دستمال كشيده.
ـ خانم داري چه كار ميكني؟ من الان تميز كردم. پله خيسه. لطفاً پاتو روش نذارين.
+ اينا خوب تميز نشده. دوباره دستمال بكش. يادت نره خشك هم بكن.
ـ اي بابا خانم، انصاف هم خوب چيزيه. ديگه از اين تميزتر؟
+ ببينم من كيهام؟
ـ شما صاحبكار بنده هستيد.
+ شما كي هستيد؟
ـ منم كلفت، كارگر، زيردست شما.
+ خُب پس من بايد از كارت راضي باشم، وگرنه زنگ ميزنم شركت ازت شكايت ميكنم.
اتوبوس بين شهري
شوفر راننده: تهران، بدو تهران. واي چه قدر سرده. تهران تهران.
مسافر: آقا جا دارين؟
شوفر راننده: بيا آقا اينجا بشين.
مسافر: برو بابا اينجا ته اتوبوسه. نخواستيم.
شاگرد راننده: تهران حركت، تهران يك نفر.
مسافر 1: آقا ماشين سرده، نجاري ندارو
مسافر 2: آقا چرا حركت نميكني؟ سه ساعته تو ماشين نشستم.
مسافر 1: آقا اين بخاري چي شد؟
مسافر 3: آقا آب ندارين؟ بچه آب ميخواد.
شاگرد راننده: بله روشن كردم، چشم. الان گرم ميشه.
مسافر: آقا فيلم نميذارين؟
شاگرد: چشم. الان آب مييارم براتون.
مسافرم: آقا سانديسهاتون ني نداره.
مسافر: آقا من مرقد امام پياده ميشوم. از من كرايه كمتر بگير.
مسافر: اين چه وضعشه؟ مُرديم از سرما.
مسافر: آقا يكم تندتر برو.
شاگرد راننده: والله به خدا منم يك شاگردم. يك كارگر. ماشين مال من نيست.
چرا ما به افرادي كه به ما كمك و براي ما كار ميكنند، احترام نميگذاريم؟ چرا به آنها توهين ميكنيم؟ آنها براي ما كار ميكنند، ولي انسان هستند دليل نميشود ما آنان را تحقير كنيم. اگر اين كارگرها نباشند، خيلي از كارها لنگ ميماند و وجود آنان با ارزش است و بايد قدردان همه كارگرها باشيم و به آنها احترام بگذاريم. آنها كار ميكنند و پول ميگيرند و از اين راه زندگي ميكنند.
منبع ماهنامه قاصدک شماره 52