جوان و معنويت
نويسنده: شکيبا سادات جوهري
توجه به امر معنوي، از مسائل مهم دوران جواني است. به گفته روانشناسان، هر انساني چهار حس دارد: اول، حس «کنجکاوي» که پديد آورنده دانش بشري است؛ دوم، حس «نيکي» که پديد آورنده اخلاق و تکيه گاه انسان در کارهاي نيک است؛ سوم، حس «زيبايي» که پديد آورنده هنر و سبب تجلي انواع زيبايي است؛ چهارم، حس «مذهبي» است.
از نظر روان شناسان، زمان شکوفايي حس مذهبي در جوانان، از شانزده سالگي است. اين موضوع را مي توان صورتي فشرده از شخصيت جوان دانست. اين احساس، به جواني که تحت تأثير نيروهاي گوناگون قرار مي گيرد، اجازه مي دهد که علت نهايي خود را در وجود خدا بيابد.(1) اهتمام جوانان به معنويت و به کارگرفتن حس مذهبي، گاه بسياري از مشکلات پديد آمده و ترس از آينده را برطرف مي سازد. شخصي که به ايمان و معنويت در زندگي اهميت مي دهد، همانند کسي که در پرتو پشتيباني ها نيرومند، در پيمودن راه هاي پر پيچ و خم زندگي از او ياري مي طلبد.
بي شک، چنين افرادي، کوشاتر و موفق تر از کساني هستند که به امور معنوي توجهي نمي کنند. پرداختن به امور معنوي، همچون نماز، روزه، توسل به اهل بيت (ع) و تلاوت قرآن کريم، آرامش خاطري به انسان مي بخشند که هيچ گاه از امور مادي، چنين آرامشي براي انسان انتظار نمي رود. از سوي ديگر، ارج نهادن و عمل کردن به امور معنوي و عبادي، چنان محبوبيتي به انسان مي دهد که هرگز احساس بي کسي و تنهايي يا خواري در نگاه مردم نداشته باشد. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «همانا آنان که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند خداوند، آنها را [در نظر مردم] محبوب مي سازد.»(2)
جواناني که به امور معنوي پايبند هستند، مي دانند که همه لذت ها و ناگواري هاي دنيوي، به دست خداوند است و اوست که جهان را براي رشد و کمال انسان آفريده است. پس هرگز در راه رسيدن به هدفش، از سختي ها و گرفتاري ها هراسي ندارد و اگر در راه کمال و سعادت، با موانعي روبه رو شود، با شجاعت تمام، با آنها مبارزه مي کند.
خداوند، متوکلين، (توکل کنندگان) مقسطين و مطهرين (پاکيزگان) را دوست مي داد و رحمانيت و لطف خود را به بندگان نشان مي دهد.
باب دوستي اگر گشوده شود، دو سويه خواهد بود و نتيجه دوستي، ديدار خدا خواهد بود که خدا ديدار او را نيز دوست خواهد داشت. اين نکته، در گفتار محمد (ص) نيز نهفته است. ايشان مي فرمايد:
«چون بنده اي ديدار مرا دوست بدارد، ديدارش را دوست مي دارم. اگر در خلوت ياد مي کند در خلوت يادش مي کنم و چون در ميان گروهي يادم کند، در ميان گروهي يادش مي کنم. و چون يک وجب نزديک شود، يک باغ (4) به او نزديک مي شوم.»(5)
البته ميزان و اندازه دوستي خدا نيز در گرو عمق و چگونگي ارتباط آدمي با خداست.
جوان، هر اندازه در دوستي با پروردگار استوار باشد و بداند محبوب حقيقي اي که مي تواند به درستي به او اميد ببندد و نشانه دوستي خدا را بندگي و طاعت او را شيرازه پيوند قرار دهد، خداوند نيز او را در دايره محبوبان خود و کساني قرار مي دهد که پيامبر راستين بدان مژده داده اند.
پروردگار مهربان، نشانه دوستي و رسم محبت با خود را چنين بيان مي کند: «کسي که محبوبي را دوست مي دارد، قولش را تصديق مي کند. کسي که به محبوبي رضايت مي دهد، به فعلش راضي و خشنود است. کسي که به محبوبي اعتماد و علاقه پيدا مي کند، در رسيدن به او مي کوشد».(6)
البته نشانه دوستي و محبت، ياد محبوب است. چنان که پيامبر (ص) مي فرمايد: «نشانه دوستي خداوند متعال، دوست داشتن ذکر و ياد خداست.»(7)
اگر ياد خداوند مهربان در قلب جوان فزوني يابد و در مسير او گام برداشته شود، محبت خدا را در پي خواهد داشت.
پيامبر اکرم (ص) فرموده است: « هفت دسته اند که در سايه عرش خداوند هستند روزي که هيچ سايه اي جز سايه او نيست... جواني که بر عبادت پروردگار، تربيت يافته و بزرگ شده است».(8)
نيز آن بزرگوار مي فرمايد: « هر جواني که دنيا و سرگرمي هاي بيهوده آن را براي خدا رها کند و جواني خود را در راه بندگي او به پايان برساند، خداوند، پاداش 72 صديق (راستگو) را به او کرامت مي کند.»(9)
از نظر روان شناسان، زمان شکوفايي حس مذهبي در جوانان، از شانزده سالگي است. اين موضوع را مي توان صورتي فشرده از شخصيت جوان دانست. اين احساس، به جواني که تحت تأثير نيروهاي گوناگون قرار مي گيرد، اجازه مي دهد که علت نهايي خود را در وجود خدا بيابد.(1) اهتمام جوانان به معنويت و به کارگرفتن حس مذهبي، گاه بسياري از مشکلات پديد آمده و ترس از آينده را برطرف مي سازد. شخصي که به ايمان و معنويت در زندگي اهميت مي دهد، همانند کسي که در پرتو پشتيباني ها نيرومند، در پيمودن راه هاي پر پيچ و خم زندگي از او ياري مي طلبد.
بي شک، چنين افرادي، کوشاتر و موفق تر از کساني هستند که به امور معنوي توجهي نمي کنند. پرداختن به امور معنوي، همچون نماز، روزه، توسل به اهل بيت (ع) و تلاوت قرآن کريم، آرامش خاطري به انسان مي بخشند که هيچ گاه از امور مادي، چنين آرامشي براي انسان انتظار نمي رود. از سوي ديگر، ارج نهادن و عمل کردن به امور معنوي و عبادي، چنان محبوبيتي به انسان مي دهد که هرگز احساس بي کسي و تنهايي يا خواري در نگاه مردم نداشته باشد. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «همانا آنان که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند خداوند، آنها را [در نظر مردم] محبوب مي سازد.»(2)
جواناني که به امور معنوي پايبند هستند، مي دانند که همه لذت ها و ناگواري هاي دنيوي، به دست خداوند است و اوست که جهان را براي رشد و کمال انسان آفريده است. پس هرگز در راه رسيدن به هدفش، از سختي ها و گرفتاري ها هراسي ندارد و اگر در راه کمال و سعادت، با موانعي روبه رو شود، با شجاعت تمام، با آنها مبارزه مي کند.
خداوند، متوکلين، (توکل کنندگان) مقسطين و مطهرين (پاکيزگان) را دوست مي داد و رحمانيت و لطف خود را به بندگان نشان مي دهد.
دوستي جوان با خدا
باب دوستي اگر گشوده شود، دو سويه خواهد بود و نتيجه دوستي، ديدار خدا خواهد بود که خدا ديدار او را نيز دوست خواهد داشت. اين نکته، در گفتار محمد (ص) نيز نهفته است. ايشان مي فرمايد:
«چون بنده اي ديدار مرا دوست بدارد، ديدارش را دوست مي دارم. اگر در خلوت ياد مي کند در خلوت يادش مي کنم و چون در ميان گروهي يادم کند، در ميان گروهي يادش مي کنم. و چون يک وجب نزديک شود، يک باغ (4) به او نزديک مي شوم.»(5)
البته ميزان و اندازه دوستي خدا نيز در گرو عمق و چگونگي ارتباط آدمي با خداست.
جوان، هر اندازه در دوستي با پروردگار استوار باشد و بداند محبوب حقيقي اي که مي تواند به درستي به او اميد ببندد و نشانه دوستي خدا را بندگي و طاعت او را شيرازه پيوند قرار دهد، خداوند نيز او را در دايره محبوبان خود و کساني قرار مي دهد که پيامبر راستين بدان مژده داده اند.
پروردگار مهربان، نشانه دوستي و رسم محبت با خود را چنين بيان مي کند: «کسي که محبوبي را دوست مي دارد، قولش را تصديق مي کند. کسي که به محبوبي رضايت مي دهد، به فعلش راضي و خشنود است. کسي که به محبوبي اعتماد و علاقه پيدا مي کند، در رسيدن به او مي کوشد».(6)
البته نشانه دوستي و محبت، ياد محبوب است. چنان که پيامبر (ص) مي فرمايد: «نشانه دوستي خداوند متعال، دوست داشتن ذکر و ياد خداست.»(7)
اگر ياد خداوند مهربان در قلب جوان فزوني يابد و در مسير او گام برداشته شود، محبت خدا را در پي خواهد داشت.
انس جوان با خدا
پيامبر اکرم (ص) فرموده است: « هفت دسته اند که در سايه عرش خداوند هستند روزي که هيچ سايه اي جز سايه او نيست... جواني که بر عبادت پروردگار، تربيت يافته و بزرگ شده است».(8)
نيز آن بزرگوار مي فرمايد: « هر جواني که دنيا و سرگرمي هاي بيهوده آن را براي خدا رها کند و جواني خود را در راه بندگي او به پايان برساند، خداوند، پاداش 72 صديق (راستگو) را به او کرامت مي کند.»(9)
پي نوشت ها :
1. مجله تخصص کلام اسلامي، شماره 21، سال ششم (بهار 1376)، ص7.
2. سوره مريم، آيه 96.
3. پيام پيامبر، سيد محمد تقي حکيم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374 ،ص 644.
4. به اندازه دو بازوي انسان.
5. پيام پيامبر، ص 263.
6. بحار الانوار، ج 74، ص 42.
7. همان، ج 63، ص 252.
8. همان، ج 26، ص261.
9. الامالي، محمد بن حس طوسي، قم: دارالثقافة، ص 535.