تقلید از دیدگاه روانشناسی ژنتیک
دید کلی
درباره تقلید از همان آغاز میتوان از هماهنگیهایی که جنبه عقلی و هوشی در آنها موثر است صحبت کرد. همراه با تحول ذهنی در انسان ، تقلید نیز در فرد آدمی بکار میافتد و شاید بتوان در این راه از یک نوع گرایش یا سوگیری کلی سازمان روانی سخن گفت، اما آنچه مسلم است و بررسیها نیز نشان میدهد این است که فن تقلید از ابتدا به نوزاد داده شده و او با مکانیزمی که به صورت ارثی در او بنا شده باشد به تقلید نمیپردازد. همچنین اهمیت تقلید در این است که مقدمهای برای تجسم است، یعنی اینکه قبل از رسیدن به زندگی تجسمی مکانیزم تقلید زیر بنای تجسم یا اساس تصویر ذهنی را فراهم میسازد.
تاریخچه
در روانشناسی قدیم تقلید به عنوان یکی غرایز اساسی مطرح شده است. اما بررسیهای تحولی نشان دادهاند که فرایند تقلید باید مانند سایر فرایندهای روانی بر اساس یافتههای عینی مورد تبیین قرار میگیرد. وقتی که مساله شکلگیری تقلید را بخصوص در آغاز زندگی مورد بررسی قرار میدهیم میبینیم که در این عمل جنبه غریزی حاکی از یک خودکار به چشم نمیخورد. یعنی تقلیدی یک مکانیزیم از پیش داده شده نیست که وقتی طفل به دنیا آمد و بلافاصله بتواند آن را بکار اندازد، بلکه از همان ماههای اول بستگی دقیق و باریکی بین فرایند تقلید و محور اصلی تحول وجود دارد.
مراحل تقلید
عملکرد تقلید در دورههای مختلف سنی و مراحل مختلف تحول هوشی در طی سه دوره صورت میگیرد. در مرحله اول حسی - حرکتی که مرحله بازتابهای کلی است تقلید به شکل فراهم سازیهای بازتابی است یعنی مقدمات تقلید فراهم میشود. هر محرکی ممکن است که در کودک و به تناسب ارگانیزم وی عملی را در او تحکیم کند که مقدمهای از تقلید است مثلا صداهایی که کودک تولید میکند.
در مرحله دوم نخستین عادات شکل میگیرد و زمان بروز واکنشهای دورانی نخستین و تحقق بازتابهای شرطی است، جنبه گاهگاهی دارد. البته ما بطور منظم و مرتب در اعمال و حرکات و اصوات کودکان جنبه تقلید را نمیبینیم بلکه تنها گاهگاه تقلید را در آنها میبینیم. مرحله سوم تقلید نظامدار است که کودک به تقلید نظامدار اصوات منحنی اصواتی که مرتبط به خود وی هستند میپردازد. یعنی کودک توانایی بروز یا انتشار پارهای از حرکات و بخصوص صداها را دارد اما مطابقت جز با جز برای او ممکن نیست.
مرحله چهارم تقلید حرکات نامرئی است یعنی با داشتن یک نشانه محسوس کودک قادر است از یک الگو تقلید کند یعنی مطابقت اعضا را به صورت حسی با مدل یا الگو کشف کند. مرحله پنجم تقلید موقعیتهای نامرئی یا قسمتهای نامرئی بدن به صورت آسانتر و به شکل نظامدار قابل انجام است و جنبه تجسس و پیگردی تقلید هم به قوت خود باقی است. مرحله ششم مرحله درونی شدن روان شناست و تقلید میتواند در غیاب الگو بروز کند.
تاثیر و نقش در زندگی
در بسیاری از فعالیتهای انسان بخصوص آن قسمت از فعالیتها که جنبه تخیلی دارند مساله تقلید در کار است. در بسیاری از بازیها وقتی که جنبه سازندگی یا تخیلی پیدا میکنند از مساله تقلید استفاده میشود. در بازیهای رمزی هم از مکانیزم تقلید استفاده میشود چون نظام رمزی است که قبل از هر چیز رابطه بین دال و مداول در آن مطرح است، پس اگر این مفهوم علت و معلول را مرتبا در نظر داشته باشیم بطور مرتب در صحنههای رمزی ، دال همان فرایند تقلید است. یعنی برای رمزها یا تصاویری که مجسم میشود از همین مساله تقلید استفاده میشود که تحت مکانیزم کلی و مهم خودمیانبینی است.
همچنین تقلید در زندگی فرد با مسائل اصلی نظام روانی فرد درآمیخته است. یعنی وارد مجموعه اصلی میشود اگر در آغاز دوره حسی - حرکتی به تدریج از جنبه برونسازی روان بندها که در ابتدا بیشتر جنبه درونسازی داشتند جدا میشد در سنین هفت سال سال به بعد با پیوستن به جنبههای بیشتری از درونسازی وارد مجرای اصلی یعنی مکانیزم هوش فرد میشود. و با سایر کنشها یا مولفههای روانی در زندگی روزمره فرد ارتباط مییابد. در تقلید فرد میخواهد خود را باواقعیات عالم خارج منطبق کند بدون آنکه عمل او در حکم تعادل باشد که در این حالت برونسازی بر درونسازی تقدم دارد.
کاربرد
تقلید و مسائل مربوط به آن در تبیین و توضیح بسیاری از نظریهها مثل نظریههای مربوط انواع بازیهای کودک ، نظریههای یادگیری ، هنرهای نمایشی ، نظریههای یادگیری اجتماعی ، تطبیق اجتماعی و الگوپذیری و... کاربرد دارد.
منبع:http://daneshnameh.roshd.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت : aptin22
درباره تقلید از همان آغاز میتوان از هماهنگیهایی که جنبه عقلی و هوشی در آنها موثر است صحبت کرد. همراه با تحول ذهنی در انسان ، تقلید نیز در فرد آدمی بکار میافتد و شاید بتوان در این راه از یک نوع گرایش یا سوگیری کلی سازمان روانی سخن گفت، اما آنچه مسلم است و بررسیها نیز نشان میدهد این است که فن تقلید از ابتدا به نوزاد داده شده و او با مکانیزمی که به صورت ارثی در او بنا شده باشد به تقلید نمیپردازد. همچنین اهمیت تقلید در این است که مقدمهای برای تجسم است، یعنی اینکه قبل از رسیدن به زندگی تجسمی مکانیزم تقلید زیر بنای تجسم یا اساس تصویر ذهنی را فراهم میسازد.
تاریخچه
در روانشناسی قدیم تقلید به عنوان یکی غرایز اساسی مطرح شده است. اما بررسیهای تحولی نشان دادهاند که فرایند تقلید باید مانند سایر فرایندهای روانی بر اساس یافتههای عینی مورد تبیین قرار میگیرد. وقتی که مساله شکلگیری تقلید را بخصوص در آغاز زندگی مورد بررسی قرار میدهیم میبینیم که در این عمل جنبه غریزی حاکی از یک خودکار به چشم نمیخورد. یعنی تقلیدی یک مکانیزیم از پیش داده شده نیست که وقتی طفل به دنیا آمد و بلافاصله بتواند آن را بکار اندازد، بلکه از همان ماههای اول بستگی دقیق و باریکی بین فرایند تقلید و محور اصلی تحول وجود دارد.
مراحل تقلید
عملکرد تقلید در دورههای مختلف سنی و مراحل مختلف تحول هوشی در طی سه دوره صورت میگیرد. در مرحله اول حسی - حرکتی که مرحله بازتابهای کلی است تقلید به شکل فراهم سازیهای بازتابی است یعنی مقدمات تقلید فراهم میشود. هر محرکی ممکن است که در کودک و به تناسب ارگانیزم وی عملی را در او تحکیم کند که مقدمهای از تقلید است مثلا صداهایی که کودک تولید میکند.
در مرحله دوم نخستین عادات شکل میگیرد و زمان بروز واکنشهای دورانی نخستین و تحقق بازتابهای شرطی است، جنبه گاهگاهی دارد. البته ما بطور منظم و مرتب در اعمال و حرکات و اصوات کودکان جنبه تقلید را نمیبینیم بلکه تنها گاهگاه تقلید را در آنها میبینیم. مرحله سوم تقلید نظامدار است که کودک به تقلید نظامدار اصوات منحنی اصواتی که مرتبط به خود وی هستند میپردازد. یعنی کودک توانایی بروز یا انتشار پارهای از حرکات و بخصوص صداها را دارد اما مطابقت جز با جز برای او ممکن نیست.
مرحله چهارم تقلید حرکات نامرئی است یعنی با داشتن یک نشانه محسوس کودک قادر است از یک الگو تقلید کند یعنی مطابقت اعضا را به صورت حسی با مدل یا الگو کشف کند. مرحله پنجم تقلید موقعیتهای نامرئی یا قسمتهای نامرئی بدن به صورت آسانتر و به شکل نظامدار قابل انجام است و جنبه تجسس و پیگردی تقلید هم به قوت خود باقی است. مرحله ششم مرحله درونی شدن روان شناست و تقلید میتواند در غیاب الگو بروز کند.
تاثیر و نقش در زندگی
در بسیاری از فعالیتهای انسان بخصوص آن قسمت از فعالیتها که جنبه تخیلی دارند مساله تقلید در کار است. در بسیاری از بازیها وقتی که جنبه سازندگی یا تخیلی پیدا میکنند از مساله تقلید استفاده میشود. در بازیهای رمزی هم از مکانیزم تقلید استفاده میشود چون نظام رمزی است که قبل از هر چیز رابطه بین دال و مداول در آن مطرح است، پس اگر این مفهوم علت و معلول را مرتبا در نظر داشته باشیم بطور مرتب در صحنههای رمزی ، دال همان فرایند تقلید است. یعنی برای رمزها یا تصاویری که مجسم میشود از همین مساله تقلید استفاده میشود که تحت مکانیزم کلی و مهم خودمیانبینی است.
همچنین تقلید در زندگی فرد با مسائل اصلی نظام روانی فرد درآمیخته است. یعنی وارد مجموعه اصلی میشود اگر در آغاز دوره حسی - حرکتی به تدریج از جنبه برونسازی روان بندها که در ابتدا بیشتر جنبه درونسازی داشتند جدا میشد در سنین هفت سال سال به بعد با پیوستن به جنبههای بیشتری از درونسازی وارد مجرای اصلی یعنی مکانیزم هوش فرد میشود. و با سایر کنشها یا مولفههای روانی در زندگی روزمره فرد ارتباط مییابد. در تقلید فرد میخواهد خود را باواقعیات عالم خارج منطبق کند بدون آنکه عمل او در حکم تعادل باشد که در این حالت برونسازی بر درونسازی تقدم دارد.
کاربرد
تقلید و مسائل مربوط به آن در تبیین و توضیح بسیاری از نظریهها مثل نظریههای مربوط انواع بازیهای کودک ، نظریههای یادگیری ، هنرهای نمایشی ، نظریههای یادگیری اجتماعی ، تطبیق اجتماعی و الگوپذیری و... کاربرد دارد.
منبع:http://daneshnameh.roshd.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت : aptin22
/ج