ارائه مدل پيشنهادى و چهارچوب عملى جهت ارزيابى عملكرد مؤسسات فرهنگى1
هورسانا ايروانى كارشناسى ارشد مديريت امور فرهنگى دانشگاه آزاد اسلامى واحد خوراسگان.
دكتر سيد اميرعلى فاطمى عضو هيأت علمى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.
چكيده
اين پژوهش از نوع مطالعات كيفى - تجربى مىباشد. مدل پيشنهادى جهت ارزيابى جامع و اثربخش عملكرد مؤسسات فرهنگى در اين مقاله يك روش و متدولوژى تشخيصى است كه براى شناسايى مراحل فرايند ارزيابى در طبقهبندى خاص مؤسسات فرهنگى (برحسب زمينه و نوع فعاليت) به كار رفته است. اطلاعات و دادهها نيز از طريق مطالعات كتب مختلف لاتين و فارسى، اينترنت و متون و مقالات ارائه شده در همايشها و تجربه گروهى جمعآورى گشته است.
در برنامهريزى و سياستگذارىهاى فرهنگى، فرهنگ را بايد به گونهاى تعريف كرد كه قابل برنامهريزى، سياستگذارى و ارزيابى باشد. بىتوجهى به اين نكته در برنامههاى فرهنگى موجب شده است كه سياستها و برنامهها به الفاظ زيبا و شعارگونه و غير عملى تبديل شود و نتواند نيازهاى فرهنگى جامعه را برآورده سازد يا نتواند آسيبهاى فرهنگى را شناسايى و مرتفع سازد.
در مجموع، نظامى كه توانايى تحليل و ارزيابى عملكرد تمامى سازمانهاى فرهنگى را از نظر كمى و كيفى و با ديدگاه سيستمى و نتايج قابل استفاده در برداشته باشد، وجود ندارد. نظام ارزيابى مورد نظر در اين مقاله، جايگاه قابل توجهى در تامين اهداف و وظايف اين سازمانها در توسعه توانايى و عملكرد مؤسسات فرهنگى، همچنين مأموريت هيأت ارزيابى علمى و فرهنگى، در ايجاد نظام هماهنگ ارزيابى، خواهد داشت. از جمله اهداف كلان اين پژوهش در طراحى مدل جامع ارزيابى سازمانهاى فرهنگى موارد ذيل مىباشد:
1- سيستمى هماهنگ و كارآمد جهت ارزيابى تمامى سازمانهاى فرهنگى (با هر زمينه فعاليت: هنرى، آموزشى، مذهبى و...)
2- ارزيابى همه جانبه سازمانهاى فرهنگى (توجه به تمامى ابعاد و معيارهاى ممكن)
3- افزايش انگيزه و ايجاد رقابت مثبت و سازنده در مجموعه سازمانهاى فرهنگى
4- امكان پيشنهاد راهكارهاى مناسب جهت رفع مشكلات و كمك به ارتقاى معيارهاى فرهنگى كشور،
5- كمك به تخصيص آگاهانه بودجه.
واژههاى كليدى: ارزيابى جامع - سازماندهى - عملكرد - مؤسسات و سازمانهاى فرهنگى - ريشهيابى مشكلات
مقدمه
امروزه، جايگاه و اهميت مؤسسات فرهنگى، مباحث متعددى را در خصوص سازماندهى سياستگذارى، و برنامهريزى آنها مطرح ساخته است، در عين حال، ارزيابى عملكرد سازمانهاى فرهنگى تا حدودى مورد بىمهرى قرار گرفته است.
در واقع، تاكنون علاقه وافرى جهت ايجاد ساختارها، و تدوين مقررات، و برنامهريزى در اين حوزه وجود داشته است، وليكن اقدامى جامع و نظاممند جهت ارزيابى عملكرد سازمانهاى مرتبط صورت نگرفته و ابهامات زيادى در مورد نتايج عملكرد و ريشهيابى مشكلات آنان وجود دارد. به عبارت ديگر فرايند شفاف و منسجمى در ارزيابى عملكرد دستگاهها - به ويژه دستگاههايى كه متولى ارائه خدمات عمومى و اجتماعى هستند - به گونهاى كه موجب رفع نواقص و كمبودها، و ايجاد انگيزه و زيرساختهاى مناسب جهت ارتقاى عملكرد آنها شود، ملاحظه نمىگردد. با وجود نهادها و مراكز بازرسى، نظارت و ارزيابى متعددى كه در كشور وجود دارد، در ارزيابىهاى موجود، به بررسى الزامات قانونى و تشخيص تخلفات ادارى اكتفا مىشود.
با توجه به ماهيت فرهنگى سازمانهاى موضوع طرح، مطالعه مباحث نظرى، مفاهيم و تعاريف مرتبط با فرهنگ، فعاليتها و ارزيابى فرهنگى ضرورى به نظر مىرسد. در اين قسمت به مرور و بررسى بعضى از مطالعات صورت گرفته در مجموعه اصطلاحات مرتبط با فرهنگ، سازمان فرهنگى و مدلهاى ارزيابى عملكرد اشاره مىشود.
فرهنگ و سازمان فرهنگى
در برنامهريزى و سياستگذارىهاى فرهنگى، فرهنگ را بايد به گونهاى تعريف كرد كه قابل برنامهريزى، سياستگذارى و ارزيابى باشد. بىتوجهى به اين نكته در برنامههاى فرهنگى موجب شده است كه سياستها و برنامهها به الفاظ زيبا و شعارگونه و غير عملى تبديل شود و نتواند نيازهاى فرهنگى جامعه را برآورده سازد يا آسيبهاى فرهنگى را شناسايى و مرتفع سازد (حسينى و هاشمى گيلانى، 8731).
سه طبقهبندى كلى و اساسى در تعاريف فرهنگ
1- تعاريف عام از فرهنگ است كه در اين تعاريف فرهنگ به طور مستقيم و غير مستقيم تمام جنبههاى حيات انسانى را مىپوشاند و مفهومى واقعا بدون حد و مرز است و تنها طبيعت و حيات وحش خارج از آن قرار مىگيرد. نظير آن تعاريفى كه تقريبا تمامى مردمشناسان از فرهنگ دارند.
2- عمدتا تعاريفى است كه باورها، ارزشها يا به عبارت ديگر حوزه فرهنگ غيرمادى را در بردارد. همچون تعريفى كه ريموند ويليامز از آن سخن مىگويد (مجموعه آثار فكرى و خلاقانه) يا تعريفى از فرهنگ كه در بحثهاى مربوط به فرهنگ توسعه مطرح مىشود و صرفا شامل فرهنگ غيرمادى است.
3- عمدتا شامل فعاليتهايى است كه در برنامهريزىها و سياستگذارىهاى فرهنگى تحت عنوان بخش فرهنگ به آن استناد مىشود و در اين حوزه كالا و خدمات خاصى توليد و عرضه مىشود، و به طور روشنتر در ادبيات دولت و برنامههاى توسعه با عنوان بخش فرهنگ متجلى است.
ضرورت توجه به فرهنگ با در نظر گرفتن مفاهيم بنيادى اجتماعى:
مجموعهاى از نيازها و مفاهيم بنيادى اجتماعى وجود دارد، كه اهميت و ضرورت توجه به بخش فرهنگ (ايجاد بخش فرهنگ در دولت)، همچنين محتوا و رسالت اين بخش را تبيين مىنمايد. در ادامه به دو عامل در خور توجه در اين زمينه اشاره مىشود:
اوقات فراغت
حقوق فرهنگى
بخش فرهنگ، مجموعه فعاليتهايى از سياستگذارى و برنامهريزى تا توليد و عرضه كالاها و خدمات خاص اين حوزه را شامل مىشود. در اصطلاحات دولتى نيز، به مجموعه ساختار و برنامههاى دولت در زمينه فرهنگ، بخش فرهنگ گفته مىشود. درواقع دولت براى مديريت و اعمال كنترل بر اين بخش، حفظ انسجام و جهتدار نمودن فعاليتهاى فرهنگى، ناگزير است كه اداره امور فرهنگى را به يك يا چند سازمان دولتى بسپارد.
تعريف سازمان و موسسه فرهنگى
هنرى مينتزبرگ (9991)، در يك دستهبندى از ساختارهاى سازمانى، به ساختارهاى ايدئولوژيك (رسالتى) اشاره نموده ست كه انطباق بيشترى با مفهوم سازمانهاى فرهنگى دارد. طبق نظر مينتزبرگ در سازمانهاى ايدئولوژيك از سيستم كنترل و برنامهريزى كمترى استفاده مىشود و بنابراين مىتوان نتيجه گرفت كه سازمانهاى ايدئولوژيك از يك ساختار فنى اندكى برخوردار هستند.
سازمانهاى ايدئولوژيك به عواملى چون تخصصگرايى در مشاغل، تفكيك بخشها و تقسيم موقعيتها خاتمه مىدهند و هماهنگى از طريق استانداردسازى هنجارها صورت مىگيرد. با توجه به اين كه سازمانهاى ايدئولوژيك بر آداب و رسوم و ارزشها استوار هستند، به سازمانهاى خيلى جوان توجه ندارند و از طرف ديگر سازمانهاى ايدئولوژيك قادر به رشد خيلى بزرگ نيستند.
البته توصيف مذكور نمىتواند كليه سازمانهاى فرهنگى را تحت پوشش قرار دهد و شايد بيشتر سازمانهاى با رويكرد مذهبى و يا جنبشهاى انقلابى را شامل شود.
به عنوان نمونه، دانشگاهها و يا مجامع هنرى با سازماندهى كارشناسى شده به چشم مىخورند، كه با تعريف مينتزبرگ همخوانى ندارند. اين تعريف از اين جهت كه ما را با مشكلات ساختارى در اين نوع سازمانها آشنا مىسازد جالب توجه و قابل استفاده است.
ويژگىهاى سازمان يا مؤسسات فرهنگى
1- سازمانهايى كه به فعاليتهاى طبقهبندى شده فرهنگى (مثلا مطابق دستهبندى يونسكو از فعاليتهاى فرهنگى)
2- سازمانهايى كه به نوعى به امور فراغت مردم مىپردازند.
نكات ضرورى در خصوص مجموعه سازمانهاى فعال در حوزه فرهنگ:
- سازمانهاى فرهنگى، در سطوح مديريت متفاوتى فعاليت مىنمايند.
- با وجود گستره وسيع فعاليتهاى فرهنگى و طبقهبندىهاى گوناگونى كه از اين موضوع به عمل آمده است، سازمانهاى فرهنگى در ايران را - به علت تعدد و تشابه رسالتها - نمىتوان در انطباق با اين طبقهبندىها، دستهبندى و ارزيابى نمود.
- سازمانهاى فرهنگى، لزوما دولتى نمىباشند. در واقع، با توجه به جايگاه فرهنگ، انقلاب و ارزشها در جامعه ما، سازمانهاى متنوع نيمه دولتى و غيردولتى فرهنگى شكل گرفتهاند.
فرايند طبقهبندى سازمانهاى فرهنگى
الف) سطوح مديريت فرهنگى
بر پايه مواد 1 و 2 قانون برنامه سوم توسعه، مىتوان سطوح مديريت سازمانهاى دولتى را به 2 دسته كلى تقسيم نمود:
1- سطح راهبرى
سطح راهبرى، فعاليتهاى سياست گذارى، برنامهريزى كلان، هدايت (ضابطه گذارى) و نظارت را شامل مىشود. انجام اين امور در حيطه وظايف دستگاههاى ملى و حوزه ستادى وزارتخانهها مىباشد.
2- سطح اجرايى
سطح اجرايى به عهده واحدها و سازمانهاى استانى و شهرستانى (منطقهاى و محلى) مىباشد.
ب) زمينه فعاليت و يا مأموريت اصلى در بخش فرهنگ: (طبقهبندى سازمانها و مؤسسات فرهنگى طبق الگوى يونسكو)
با مقايسه مأموريت دستگاههاى فرهنگى كشور و مجموعه فعاليتهاى فرهنگى (طبقهبندى يونسكو) سازمانها و مراكز فرهنگى را مىتوان در شش مقوله دستهبندى نمود (ر. ك. جدول 1 -4، طرح تدوين مبانى ارزيابى عملكرد سازمانهاى فرهنگى):
1- مطلق فرهنگ و هنر: سازمانهاى داراى وجه غالب فرهنگى (دربرگيرنده اكثر فعاليتهاى فرهنگى و هنرى)
2- تربيت بدنى: مراكز خاص فعاليتهاى تربيت بدنى و ورزش
3- مذهبى و انقلابى: نهادهاى مذهبى و انقلابى (كه در طبقهبندى توصيهنامه يونسكو وجود ندارند)
4- مراكز مشورتى - نظارتى: شوراهايى كه جهت اظهارنظر در موضوعات فرهنگى و امور نظارتى تشكيل شدهاند.
5- پشتيبانى: شركتها و مراكزى كه در زمينه فعاليتهاى خدماتى و پشتيبانى از فرهنگ فعاليت مىكنند.
6- خدمات فرهنگى: سازمانها و مراكزى كه در سطوح اجرايى خاصى از فرهنگ فعاليت مىنمايند و در سطح و حوزه موارد ذكر شده نمىباشند.
ج) حوزههاى فرهنگى كشور
با توجه به ساختار سازمانهاى فرهنگى، نحوه تشكيل، نظارت و تأمين بودجه سازمانها، مىتوان حوزههاى خاصى جهت سازمانها و مراكز فرهنگى تعريف نمود. انواع سازمانها، مراكز و نهادهاى فرهنگى كشور (اعم از دولتى، نيمه دولتى و غيردولتى) در 6 حوزه ذيل دستهبندى گرديدهاند.
1- حوزه رهبرى
2- حوزه رياستجمهورى
3- حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى
4- حوزه آموزش پيشدانشگاهى
5- حوزه آموزش عالى
6- نهادهاى نيمه دولتى
به نظر مىرسد كه امور راهبرى و نظارتى در هر يك از حوزههاى مذكور، راهكارها و هماهنگىهاى خاصى را مىطلبد.
ارزيابى عملكرد
يك مطلب قابل ملاحظه، گسترش ديدگاه محققين نسبت به مسئله عملكرد در طول ساليان است. در دهه 0591، اين ديدگاه نسبتا ساده بود و عمدتا كارايى يك سازمان را مدنظر قرار مىداد. به اين معنى كه عملكرد بهينه موقعى به دست مىآمد كه نتيجه واقعى دقيقا نتيجه مورد انتظار بود. با افزايش پيچيدگى محيط كسب و كار در هر دهه، معيارهاى بيشترى در اصطلاح عملكرد موردنظر قرار گرفتند (جان ون رى 2002).
جدول 1: گسترش مفهوم عملکرد در طول زمان
دهه 1950 |
دهه1960 |
دهه1970 |
دهه1980 |
دهه 1990 |
2000 به بعد |
کارا |
کارا |
کارا |
کارا |
کارا |
کارا |
اسپف و همکاران )دفتر بهبود مدیریت و ارزیابی عملکرد( تفاوتهای دو دیدگاه سنتی و نوین )جدید( در ارزیابی را در ابعادی به شرح جدول شماره 2 مطرح نموده اند.
جدول 2: مقایسه دیدگاههای سنتی و نوین در ارزیابی
ویژگی |
دیدگاه سنتی |
دیدگاه نوین |
رویکرد کلی |
معطوف به قضاوت |
معطوف به رشد و توسعه |
نقش ارزیابی کننده |
قضاوت و اندازه گیری عملکرد )قاضی( |
مشورت دهنده و تسهیل کننده عملکرد |
دوره ارزیابی |
گذشته |
آینده |
استانداردهای ارزیابی |
نظر سازمان و مدیران مافوق |
خود استانداردگذاری |
هدف عمده ارزیابی |
کنترل ارزیابی شونده |
رشد و توسعه ظرفیت ارزیابی شونده |
خروجی نظام |
کنترل عملکرد |
رشد، توسعه و بهبود عملکرد |
پیامدهای ارزیابی |
تعیین و شناسایی موفقترین و اعطای پاداش به مدیران |
ارائه خدمات مشاوره به منظور بهبود مستمر و روزافزون فعالیت ها |
سبک مصاحبه بعد از ارزیابی |
دستوری )شبیه به محاکمه( |
گفت و گو |
طى دهههاى گذشته، مدلهاى متفاوتى جهت اندازهگيرى و ارزيابى عملكرد سازمانها ارائه گرديده است. مدل مناسب براى هر سازمان بايد با توجه به نوع فعاليت، هدف و محدوديتهاى ارزيابى انتخاب گردد.
طبقهبندى مدلهاى ارزيابى عملكرد سازمانهاى فرهنگى
(و تا حدودى در انطباق با ديدگاههاى سنتى و نوين)، مىتون به 2 دسته كلى تقسيم نمود.
الف) مدلهاى طراحى سيستم اندازهگيرى عملكرد
هر يك از مدلهاى طراحى سيستم، چيدمان خاصى را پيشنهاد مىدهند كه شاخصهاى عملكرد سازمان بايد بر طبق آن ساختار يابند. در تعدادى از اين مدلها، فرايندهايى نيز به منظور تبيين نحوه طراحى شاخصها و استقرار سيستم اندازهگيرى عملكرد ديده شده است.
تعدادى از اين چارچوبها، صراحتا معيارهايى را برشمردهاند كه بايد در چنين سيستمهايى لحاظ گردد. چارچوبهاى ديگر تأكيد دارند كه هر سازمان بايد يك سيستم اندازهگيرى عملكرد منحصر به فرد داشته باشد و پيشنهاداتى را به مجريان در جهت متوجه ساختن آنها به حوزههاى خاصى كه طراحى شاخصها بايد در آن حوزهها صورت پذيرد، مىدهند (تنجن 4002).
ب) مدلهاى خودارزيابى (مدلهاى تعالى يا جوايز كيفيتى)
در دهه اخير، مدلهاى موسوم به خودارزيابى طرفداران زيادى پيدا كرده است. در مقايسه با مدلهاى طراحى سيستم، استفاده از اين مدلها بسيار سريعتر بوده و نتايجى راهگشا دربر خواهند داشت. علت اصلى را مىتوان در عدم نياز به طراحى و استقرار سيستمهاى پيچيده اندازهگيرى عملكرد و انعطاف بالاى اين مدلها (با توجه به تغييرات سريع شرايط درونى و برونى سازمان) دانست. در اين مدلها، مجموعهاى از معيارهاى ارزيابى سازمان، و خطوط راهنمايى جهت ارزيابى ارائه گرديدهاند.
اگر چه در بسيارى از سازمانها از امتيازات و نتايج خودارزيابى به منظور مطالعات تطبيقى و يا اعطاى جوايز استفاده مىشود، ولى همواره محصول نهايى خودارزيابى، شناسايى فرصتها و زمينههاى بهبود است و نمرات و امتيازات تنها يك محصول فرعى به شمار مىآيد. در واقع، در صورت اجراى درست خودارزيابى، يك تصوير واقعى از وضعيت فعلى سازمان ارائه مىشود، كه به دنبال آن اجراى مقدمات اصلاحى و پروژههاى بهبود، به رشد و تعالى سازمان منجر مىشود. از اين جهت، نامگذارىهاى مدلهاى خودارزيابى به نام مدلهاى تعالى و يا جوايز كيفيتى، مناسب و توجيهپذير مىنمايد.
تعيين مدل ارزيابى
در ادامه مقاله، در 2 عنوان به سئوالات فوق پاسخ داده مىشود:
- مدل ارزيابى، كه مجموعه معيارهاى ارزيابى را تبيين و در انطابق با سازمانهاى فرهنگى، توجيه مىنمايد (همين قسمت).
- نظام ارزيابى، كه مشخصهها وچگونگى ارزيابى را بر اساس مدل ارزيابى ارائه مىكند.
انتخاب مدل پايه
عدم نياز به طراحى و استقرار سيستمهاى پيچيده اندازهگيرى عملكرد و انعطاف بالاى اين مدلها جهت استفاده در انواع سازمانها، ويژگى ممتاز اين نوع مدلها است. شناسايى نقاط ضعف، فرصتها و زمينههاى بهبود نيز از مهمترين نتايج استفاده از اين مدلها به شمار مىآيد. علل و مزاياى اين نوع مدلها در انطباق با نيازهاى سازمانهاى فرهنگى و نيازها و محدوديتهاى ارزيابى سازمانهاى فرهنگى، در جدول ذيل ارائه گرديدهاند.
جدول 3: مزایای مدلهای خود ارزیابی، در انطباق با مباحث مطرح در طراحی نظام ارزیابی سازمانهای فرهنگی
مباحث مطرح در طراحی نظام ارزیابی سزمانهای فرهنگی |
مزایای مدلهای خودارزیابی )جوایز کیفیتی( |
تنوع زمینه فعالیت سازمانهای فرهنگی |
امکان تطبیق مدل با سازمانهای مختلف |
مشکلات ساختاری که عملکرد )اثربخشی و بهره وری( سازمانهای فرهنگی را با مشکل مواجه ساخته است |
توجه به توانمندسازیهای سازمان و امکان شناسایی نقاط ضعف و راههای بهبود عملکرد |
نیاز به مقایسه و درجه بندی سازمانها )بر اساس آیین نامه ها( |
از اهداف ابتدایی طراحی این مدلها |
ساختار دولتی و خدمات عمومی |
قابلیت استفاده در سازمانهای تولیدی، خدماتی و عمومی |
مدلهاى مطرح خودارزيابى)جوايز كيفيتى(
- توسعهيافتگى (نسبت به ساير مدلهاى خودارزيابى) و توجه به ابعاد و مسايل روز،
- توجه به جنبههاى اجتماعى،
- مقبوليت، گستردگى استفاده و تجربيات موفق به كارگيرى اين روش در بسيارى از سازمانها،
- روش امتيازدهى مناسب.
در نتيجه، الگوى كلى جايزه كيفيت اروپا كه معيارها را به دو دسته اصلى توانمندسازها و نتايج تقسيم كرده است به لحاظ روشن بودن و در عين حال قابليت تطابق بيشتر، به عنوان الگوى اصلى، مورد استناد قرار گرفته است.
به نظر مىرسد اكثر معيارهاى اين مدل بايد قابليت تطابق با سازمانهاى فرهنگى را داشته باشند، اما در عين حال ممكن است معيارهاى ديگرى مورد توجه بوده و يا اهميت آنها نياز به بازنگرى داشته باشد. به اين لحاظ، در ادامه بر اساس ويژگىهاى خاص سازمانهاى فرهنگى، به بررس و تطبيق مدل پرداخته مىشود.
تطبيق مدل
مفاهيم بنيادين مدل
در جدول ذیل، هر یک از مفاهیم بنیادین مورد توجه مدل MQFE، در انطباق با مفاهیم ارزیابی سازمان های فرهنگی تبیین شده است.
جدول 4: مفاهیم بنیادین مدل، و تعریف آنها در سازمانهای فرهنگی
عنوان |
تعریف )در انطباق با نیازهای سازمانهای فرهنگی کشور( |
نتیجه گرایی |
توجه و تاکید بر دستیابی به دستاورهای کلیدی، ملموس، و قابل اندازه گیری در تدوین برنامه ها و کلیه فرایندهای سازمان، مشاهده گردد. )تعدادی از نتایج مورد انتظار، در چشم انداز 20 ساله، برنامه های میان مدت توسعه و سیاست فرهنگی کشور ملاحظه می شود. |
تمرکز بر مشتری |
شناسایی دقیق مشتریان )دولت، اقشار فرهنگی، و مردم(، انتظارات و نیازهای آنان، و انجام کلیه اقدامات اساسی سازمانهای فرهنگی است. )در عرصه های فرهنگی، توجه به مباحث تهاجم فرهنگی، اهمیت تمرکز بر مشتریان را دوچندان می سازد.( |
رهبری و ثبات در مقاصد |
اهداف و آرمان های فرهنگی کشور، برنامه ریزی دقیق و بلندمدت و تعهد مدیران ارشد سازمانهای فرهنگی را می طلبد. |
مدیریت بر اساس فرایندها و واقعتها |
بهره گیری از دیدگاه فرایندی در ارزیابی، ما را از توجه به ساختارهای عمودی )و کارکردی(- که با تغییر و تحولاتی هم روبروست- مستغنی می کند. مشکلات و واقعیتهای فرایندهای فرهنگی کشور، مشکلات موجود مدیریت سازمانهای دولتی در ایران، و اساس طرح های تحول اداری، بر این موضوع تاکید دارد. |
مشارکت و توسعه کارکنان |
ضرورت رشد و توسعه نیروی انسانی، همچنین اهمیت ایجاد فرهنگ سازمانی در سازمانهای فرهنگی، در این مفهوم تعمیم داده می شود. |
بهبود، یادگیری و نوآوری مستمر |
تحول و تعالی سازمانها، توانایی تطبیق با شرایط بحرانی کشور، ارتقای کیفیت خدمات، نوآوری، و توسعه نهضت نرم افزاری، نیازمند توجه به چنین مفهومی در سازمانها می باشد. |
توسعه شراکتها |
خصوصی سازی، از برنامه های محوری دولت بوده است، و نیاز اساسی سازمانهای فرهنگی جهت حرکت از امور اجرایی و انجام فعالیتهای فرهنگی، به سطح راهبری امور فرهنگی، می باشد. در واقع، مسئولیت ها و اختیارات، بین بخش خصوصی و دولتی تقسیم می گردد. |
مسئولیتهای عمومی |
فلسفه اصلی ایجاد و توسعه بخش فرهنگ در کشور، ایجاد فرهنگ توسعه، توسعه فرهنگ عمومی و ارتقای شاخص های کلان فرهنگی می باشد. |
حوزههاى ارزيابى
مجموعه توانمندسازها:
حوزههايى كه توانمندىها و بنيه مديريتى و اجرايى سازمان در آنها ارزيابى مىشود. اين حوزهها عبارتند از:
- رهبرى سازمان
- خط مشى و راهبرد
- كاركنان
- شراكتها و منابع
- فرايندها.
عناوین مجموعه توانمندسازها و تعریف آنها، در تطبیق با آنچه در سازمان های ارزیابی می شد، مطابق جدول ذیل است.
جدول 5: حوزه های ارزیابی توانمندسازها و تعریف آنها در سازمانهای فرهنگی
حوزه |
تعریف |
سرفصل ها |
|
مدیران ارشد سازمان، رسالت و ماموریت سازمان را به خوبی درک نموده اند، و جهت تحقق آن از طریق، تدوین برنامه ها، ارتباط با ذی نفعان، ایجاد فرهنگ سازمانی و ... مشارکت می نمایند. به علاوه، مدیران ارشد، توانایی تعیین/ تغییر جهت حرکت سازمان و هدایت مطلوب آنرا دارا می باشند. |
- تدوین ماموریت، و چشم انداز سازمان و توسعه ارزش های فرهنگی |
|
استراتژی ها، خط مشی و اهداف سازمان، به خوبی، و با توجه بهماموریت سازمان و تامین منافع ذی نفعان، طراحی گردیده است و پیوسته مورد بازنگری قرار گرفته و به روز می شود. |
- تدوین خط مشی و راهبرد سازمان با توجه به اصول سیاست فرهنگی کشور، همچنین شناسایی و پیش بینی نیازهای جاری و آینده ذینفعان )اهل فرهنگ، جامعه، دولت و ...( |
|
توسعه توانمندیهای کارکنان )در تمامی سطوح سازمان(، و ایجاد فرهنگ سازمانی مطلوب بر مبنای ارزش ها )ارتباطات مناسب، کارگروهی، خدمت گذاری، و ...(به خوبی مدیریت شده، و در کردار و گفتار کارکنان مشهود می باشد. |
- تدوین خط مشی، و برنامه های توسعه منابع انسانی )آموزش، ارتقای شغلی و ...( |
|
شرکا و همکاران خارج از سازمان )اعم از سازمانهای دولتی، و بخش خصوصی(، به خوبی شناسایی شده، و در جهت تامین منافع و تحقیق رسالت و برنامه های سازمان )از امور اجرایی به امور راهبری(، صورت گرفته و ارتباط خوبی بین اجزای سازمان، و همکاران خارج از سازمان برقرار گردیده است. |
- شناسایی و استفاده از فرصت های توسعه مشارکت های کلیدی بین سازمان و سایر نهادها )دستگاه های دولتی، شهرداری ها، کانون های فرهنگی، فرهنگسراها و ...( |
|
کلیه فرایندهای سازمان )مالی، پشتیبانی، اداری، و ...( به منظور جلب رضایت کامل و ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و تمامی ذینفعان، طراحی، و مدیریت شده، مورد نظارت و بازرسی )سلامت اداری و قانونی( قرار گرفته، و بهبود می یابند. |
- طراحی و مدیریت فرایندها به صورت سیستماتیک و نظام مند |
مجموعه نتايج: حوزههايى كه نتايج عملكردى سازمان در آنها مورد بررسى قرار مىگيرد و عبارتند از: نتايج مشتريان، نتايج كاركنان، نتايج جامعه و نتايج كليدى عملكرد. عناوين حوزهها و تعريف آنها، در تطبيق با آن چه در سازمانهاى فرهنگى ارزيابى مىشود، مطابق جدول ذيل است.
لازم به ذكر است، ارزيابى در هر حوزه، بر اساس مجموعهاى از معيارها، خطوط راهنما و شاخصها صورت خواهد پذيرفت.
جدول 6: حوزه های ارزیابی نتایج، و تعریف آنها در سازمانهای فرهنگی
حوزه |
تعریف |
سرفصل ها |
1- نتایج مشتریان |
سازمان به نتایج ارزشمندی در جلب رضایت و تامین انتظارات مشتریان )دولت، اهل فرهنگ، و مخاطبین( دست یافته است. بطوریکه، نتایج نظرسنجی از مشتریان، و روند شاخص هایی که مورد نظر سازمان در این حوزه بوده است، مثبت می باشد. |
- میزان رضایتمندی دولتمردان، و اهل فرهنگ از فعالیتها و خدمات فرهنگی سازمان )طبق مطالعات و نظرسنجی ها( |
2- نتایج کارکنان |
فعالیت ای انجام شده و سیاستهای داخلی سازمان، بگونه ای بوده است، که بر اساس نظرسنجی، مصاحبه و شاخص های مورد نظر سازمان، میزان رضایت کارکنان از حضور در سازمان، تعهد کاری، و فرهنگ سازمانی، رو به رشد بوده است. |
- میزان رضایت کارکنان |
3- نتایج جامعه |
برآینداستنباط جامعه از سازمان )بر اساس نظرسنجی از مردم، مطبوعات، همایش ها، شخصیت ها، و ...(، و شاخص های داخلی سازمان ) در خصوص اثرات خدمات و عملکرد سازمان در جامعه(، نشانگر آن است که سازمان به طور هوشیارانه به نتایج مورد نظر در انطباق با نیازهای فرهنگی جامعه دست یافته است. |
- کمیت و کیفیت فعالیتهای منطقه ای و ملی سازمان |
4- نتایج کلیدی عملکرد |
سازمان، با توجه به رسالت، خط مشی ها و راهبردهای خود، به نتایج مشخص عملکردی )از جهت تعداد و تنوع محصولات، ضریب نفوذ، و ...( و عملیاتی، دست یافته است. |
- سهم سازمان در فعالیتهای فرهنگی کشور |
منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جایگاه موسسات فرهنگی و هنری در توسعه فرهنگی کشور؛ (1388) به اهتمام علیرضا شیروانی، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، چاپ نخست.