مستشرقان يهودي و تفاسير اوليّه ي اماميّه(4)
تعداد ائمه
اول آنکه در متن روايت، نام هفت امام از فرزندان امام حسين (ع)به عنوان مصاديق هفت خوشه ذکر شده است، اما اين روايت به هيچ عنوان در صدد بيان تعداد کل امامان شيعه نيست و تنها هفت تن از ائمه به واسطه ي يک ويژگي خاص، خوشه ناميده شده و از مصاديق آيه ي مورد بحث به شمار آمده اند.
دوم آنکه بر فرض، قصد اين روايت شمارش ائمه ي هفتگانه باشد که تعداد مورد قبول در برخي فرق اماميه است. در اينجا به واسطه ي عدد، اين مشابهت و تطابق وجود دارد؛ اما مصاديق عنوان شده در روايت، اساساً انطباقي با ائمه ي مورد قبول و فرقه ي هفت امامي يعني اسماعيليه ندارد. در اين روايت، نخستين خوشه امام حسين (ع)معرفي شده است، پس آخرين امام يعني هفتمين آنها امام جواد (ع)مي شود که کسي در قائميت ايشان سخني نگفته است؛ حال آنکه نخستين امام در آن فرقه و ديگر فرق اماميه- همانند شيعه ي اثني عشريه- امام علي (ع)مي باشند.
سوم آن که احاديث متواتر و بالاتر از حد تواتر، دلالت بر آن دارند که عدد ائمه ي شيعه دوازده تن است. لذا اگر يک خبر غير قطعي در برابر اين تعداد فراوان از احاديث يافت شود، چه اعتباري خواهد داشت و چگونه شخص محقق مي تواند به اين قبيل روايات اعتماد کند؟ اين حقيقت، منحصر به منابع شيعه نيست. تنها در مسند احمد حنبل به سي و چند طريق از پيامبر اکرم (ص)روايت شده و در صحيح مسلم، اين مطلب از هشت طريق رسيده است. در ساير جوامع و صحاح و سنن و کتابهاي ديگر اهل سنت، بارها به اين موضوع اشاره شده است. در کتابهاي شيعه
هم به دوازده نفر بودن امامان، صدها طريق روايت وجود دارد که همه آنها از افراد معروف و شناخته شده ي صحابه و مشاهير تابعين هستند.( صافي گلپايگاني، گفتمان مهدويت، 121-120)(1)
لذا با وجود اين قرائن و دلايل قطعي، اگر بر فرض در روايتي نکته اي غير از اين آمده باشد( اعم از اينکه تعداد امامان را سيزده تن و يا کمتر از دوازده نفر معرفي کرده باشد) قابل پذيرش نخواهد بود.
چهارم آنکه در کنار اين روايت، بايد به روايات متعددي توجه کرد که در مورد قائم آل محمد(ص) آمده است و تصريح دارد که نهمين فرزند امام حسين (ع)قائم است. شمار اين روايات، افزون بر صدها حديث است. به عنوان نمونه در کتاب منتخب الاثر به نقل از مصادر اصلي عامه و خاصه، روايات بسياري در اين خصوص آمده و چندين باب را به خود اختصاص داده است؛ از جمله مي توان به فصل اول در هشت باب با عنوان « فيما يدل علي أن الائمه اثني عشر»(160 حديث)، و فصل دوم بابهاي هشتم و نهم با عنوان « في أنه من الأئمه التسعة من ولد الحسين(ع)» و « في أنه التاسع من ولد الحسين(ع)»( 148 حديث)(2). لذا به صرف وجود يک روايت مبني بر اينکه هفتمين امام قائم است و موضوع آن هم در مورد تعداد ائمه نيست، ديگر روايات را کنار نمي گذاريم.
پنجم آنکه در صورت پذيرش اصل روايت و صحت آن، احتمال وقوع تصحيف در آن به دليل شباهت « تسع» به «سبع» در نسخه برداري ناسخان و نقل راويان را، نيز نبايد از نظر دور داشت، که نمونه هاي زيادي در حديث و تاريخ و ادبيات دارد. و در اين صورت، هيچ مشکلي پيش نمي آيد.
پاسخهاي کلي
لزوم توجه به معناي صحيح تأويل
نخست آنکه در مورد اين قبيل روايات که مصاديقي را براي آيات قرآن برشمرده اند، بايد توجه داشت که: مفاهيم کلي که در قرآن وارد شده، بر دو نوع اند. گاهي مصاديق روشن و گاهي مصاديق مخفي و پنهان دارند. تطبيق آيه بر مصاديق روشن، « تنزيل » است و تطبيق آن بر مصاديق مخفي- بالاخص مصاديقي که در طول زمان پديد مي آيند و در زمان نزول آيه وجود نداشته اند- « تأويل» آن است. به ديگر سخن، تطبيق مفهوم کلي آيه بر مصاديق موجود در زمان نزول آن، « تنزيل» است و تطبيق آن بر مصاديقي که به مرور زمان پديد مي آيند « تأويل » آن مي باشد.( سبحاني، ج 14، ص 409).
تأويل آيات قرآن و تطبيق آن بر صغرويات و تبيين حقايق نوظهور آن، از اهميت برخوردار است و موجب تجديد حيات اسلامي و تداوم فيض بخشي قرآن مي باشد، ولي خالي از خطر نيست و چه بسا افراد نااهل، روي اغراض فاسد دست به چنين تأويلهايي زده و مايه ي انحراف شده اند.(همان، 416) چه بسا اين افراد براي حق جلوه دادن مطلب خود، آن را بصورت روايتي جعلي بدل کرده و به پيامبر(ص) يا امامان معصوم (ع)نسبت دهند.(3)
لزوم توجه به سند روايت
نبوده اند که تمامي روايات کتب حديثي و تفسيري بلا استثناء صحيح و غيرقابل خدشه اند زيرا بعضاً روايات متناقض و غيرصحيح هم در اين کتابها يافت مي شود. لذا عالمان شيعه همواره سعي داشته اند روايات را به لحاظ متني و سندي مورد بررسي و تنقيح قرار دهند و اين امر بويژه در روايات فقهي بروز و جلوه ي بيشتري يافته است.
به عنوان مثال در همين تفسير عياشي رواياتي را مي يابيم که برخلاف روايت مورد استناد نويسنده ي يهودي به تعداد ائمه ي دوازده گانه اشاره دارد، که به آنها اشاره شد.( عياشي، ج 1، 15-14 و نيز همان، 254-253)
ناشناخته بودن مفضل بن محمد جعفي
برداشت اشتباه از معناي سنبله
com" يعني« حديث سنبله ي ذرت» انتخاب شده است، حال آنکه در آيه ي شريفه تنها واژه ي « سنابل» و « سنبله» و « حبه» بکار رفته و اشاره اي به ذرت يا گندم نشده است. گويا نويسنده ي اين کتاب، منظور از « حبه» را هم دانه هاي ذرت فرض کرده است.
نتيجه گيري
پينوشتها:
*استاد دانشگاه تهران.
**دانشجوي دكتري دانشگاه تهران .
1. براي آگاهي بيشتر به ر.ک: جلاء البصر لمن يتولي الائمه الاثني عشر از همان مؤلف؛ غايه المرام و حجة الخصام في تعيين الامام من طريق الخاص و العام، بحراني، 111-265 بابهاي نهم الي چهاردهم.
2. در اين زمينه همچنين رک: ري شهري، اهل البيت في الکتاب و السنه، الفصل الخامس، عدد الائمه من اهل البيت، ص 80-73.
3. براي آگاهي بيشتر در اين خصوص، بنگريد: حسيني، زهرا؛ شاکر، محمدکاظم؛ نکونام، جعفر؛ جمع آوري روايات تطبيق در تفاسير روايي شيعه و تحليلي پيرامون آنها، پايان نامه، دانشگاه قم، 1378.
4. براي شرح حال مبسوط وي رک: خويي، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، ج 18، 292-305 و 310.
5. همان، 307.
القرآن الکريم
1. استرآبادي غروي، سيد شرف الدين. تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة. مؤسسه النشر الاسلامي، قم: 1409 ق، الطبعه الاولي.
2. حلي، حسن بن يوسف بن مطهر. کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. مصحح: حسن زاده آملي. مؤسسه النشر الاسلامي، قم: 1427 ق، الطبعه الحاديه عشر.
3.__. کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. مترجم: شعراني، ابوالحسن، کتابفروشي اسلاميه، تهران، 1379ق، چاپ نهم.
4. خوئي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة. دارالزهراء. بيروت: 1409ق، الطبعه الرابعه.
5. سبحاني، جعفر. نگاهي به جايگاه علمي علي بن ابراهيم قمي( 310-230ق) و دوران و آثار او. علوم جديث، 47، 19-9، 1387).
6. صابوني، محمدعلي، صفوة التفاسير. دارالفکر، بيروت: 1400ق.
7. صافي گلپايگاني، منتخب الاثر في الام الثاني عشر. مؤسسه السيده المعصومه(ع). قم: 1419 ق، الطبعه الاولي.
8. صدوق، ابوجعفر محمد بن علي ابن بابويه. علل الشرايع. مترجم: محمدجواد ذهني تهراني. مؤمنين. قم: 1385، چاپ ششم.
9.___. معاني الاخبار. مصحح: علي اکبر غفاري. مؤسسه النشر الاسلامي، قم: 1418ق، الطبعه الرابعه.
10. طباطبايي، سيدمحمدحسين. الميزان في تفسير القرآن. مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت: 1411ق، الطبعه الاولي.
11. الطبرسي، ابي علي فضل بن حسن. مجمع البيان في تفسير القرآن. مکتبه العلميه الاسلاميه، طهران: بدون تاريخ.
12. عياشي، ابوالنصر محمد بن مسعود. التفسير. مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1991م.
13. فيروزآبادي، ابوطاهر بن يعقوب. تنوير المقباس من تفسير ابن عباس. دارالفکر، بيروت: 1421ق.
14. قرائتي، محسن. تفسير نور. مرکز فرهنگي درسهايي از قرآن. تهران: 1377 ش، چاپ دوم.
15. قرطبي، ابوعبدالله، الجامع الاحکام القرآن. دارالکتب العلميه. بيروت: 1408ق.
16. قمي، ابوالحسن علي بن ابراهيم. التفسير. مؤسسه الاعلمي للمطبوعات. بيروت: 1991م.
17. مجلسي، محمدباقر. بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمه الاطهار. دار احياء التراث العربي. بيروت: 1412ق.
18. ري شهري، محمد. اهل البيت: في الکتاب و السنه. مؤسسه دارالحديث الثقافيه. قم: 1375ش، الطبعه الثانيه مع التصحيح و الاضافات.
19.___. دانشنامه اميرالمؤمنين (ع)بر پايه قرآن، حديث و تاريخ. مترجم: عبدالهادي مسعودي، مؤسسه فرهنگي دارالحديث، قم: 1382، چاپ اول.
20. مشهدي، ميرزامحمد بن محمدرضا. کنز الدقائق. محقق: مجتبي عراقي. المطبعه العلميه، قم: 1412ق.
21. مظفر، محمدحسن. دلائل الصدق. دارالمعلم للطباعه.قاهره: 139 ق، الطبعه الاولي.
22. ميداني، ابوالفضل، مجمع الامثال. محقق: الحسين قصي. دار و مکتبه الهلال. بيروت: 2003م، الطبعه الاولي.
منبع لاتين:
23. Meir M.Bar-Asher,Scripture And Exegesis In Early Imami Shiism,The Hebrew University,Jerusalem,1999.
نشريه سفينه، شماره 25.
/ج