هري پاتر:جادو به جاي معنويت

موفقيت در بازار فرهنگ و هنر جهاني، به خودي خود رويدادي مهم يا تکرار ناپذير نيست.اين بازار جهاني، اگر بخواهد باقي بماند و همچنان زندگي قشري از فعالان اجتماعي را تأمين کند، بايد هراز گاهي محصول و کالايي را معرفي کند که جهان را در ابعاد مختلف تکان دهد و در جهاني جنگ زده و آشفته، به صدر اخبار جهاني صعود کند.نمونه اي از اين دست کالاها را امروزه مي توان در فيلم آواتار، آخرين ساخته جيمز کامرون، ديد؛ فيلمي که تقريباً تمام رکوردهاي جهاني صنعت فيلم سازي را جابه جا کرد و به موفقيتي خيره کننده دست يافت.
دوشنبه، 7 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هري پاتر:جادو به جاي معنويت

هري پاتر:جادو به جاي معنويت
هري پاتر:جادو به جاي معنويت


 

نويسنده:حسين شيخ




 
موفقيت در بازار فرهنگ و هنر جهاني، به خودي خود رويدادي مهم يا تکرار ناپذير نيست.اين بازار جهاني، اگر بخواهد باقي بماند و همچنان زندگي قشري از فعالان اجتماعي را تأمين کند، بايد هراز گاهي محصول و کالايي را معرفي کند که جهان را در ابعاد مختلف تکان دهد و در جهاني جنگ زده و آشفته، به صدر اخبار جهاني صعود کند.نمونه اي از اين دست کالاها را امروزه مي توان در فيلم آواتار، آخرين ساخته جيمز کامرون، ديد؛ فيلمي که تقريباً تمام رکوردهاي جهاني صنعت فيلم سازي را جابه جا کرد و به موفقيتي خيره کننده دست يافت.
هدف از بررسي هري پاتر نزديک به دو سال پس از انتشار آخرين جلد، و پايان رسمي داستان آن، فقط به دليل پرفروش بودن آن نيست؛افزون بر آنکه پرفروش بودن اين اثر از جنس پرفروش بودن آثاري مثل آواتار يا تايتانيک نيست.
شايد بتوان گفت که هري پاتر، نه رخدادي مهم، بلکه فرآيندي تأثيرگذار بود که با حضوري مستمر در فرهنگ جهاني، توانسته است خود را در مجموعه حافظه فرهنگي جهان جاي دهد و در کنار آثار کلاسيک و جاوداني مثل جنگ و صلح تولستوي، کمدي الهي دانته، شازده کوچولوي اگزوپري و آثاري از اين دست، جزء مجموعه اي ارزيابي شود که مي توان آن را ميراث فرهنگي جهان، و مجموعه آثار شاخص جهاني، که نظريه پردازان جهاني با عنوان کانون(canon)از آن ياد مي کنند دانست.
پس هري پاتر را دست کم امروزه و پس از پايان يافتن اين مجموعه، ديگر نبايد اثري پرفروش تلقي کرد.پرفروش بودن اين اثر، درست مثل استقبال جهاني اي که از شازده کوچولو است که کم کم از يادها خواهد رفت و جاي آن را نوعي اعتبار ادبي-فرهنگي خواهد گرفت که به اين اثر مشروعيتي فراتر از يک مقطع يا فرهنگ خاص مي بخشد.امروزه نيز مي توان نشانه هاي اين تغيير را يافت.هري پاتر ديگر صرفاً اثري ادبي، يا حتي شخصيتي داستاني نيست؛ هم زمان شدن نوشتن جلدهاي پاياني اين کتاب با ساخت فيلم هاي قسمت هاي نخستين آن و نيز تقارن ساخت قسمت هاي پاياني فيلم، با آغاز مراحل نخستين ساخت پارک هري پاتر، و در آخر آغاز جريان بررسي هاي علمي -انتقادي اين اثر نشان مي دهد که هري پاتر به پديده اي فرهنگي تبديل شده است؛ پديده اي برفراز خود اين کتاب ها، فيلم هاي ساخته شده براساس آن، و محصولات فرهنگي عرضه شده بر اساس شخصيت ها و مضامين آن.
يکي از وجوه شاخص اين پديده فرهنگي که باعث حضور قوي آن در عرصه عمومي شده همين ارتباط خاصي است که با بسترهاي پيش گفته برقرار مي کند.از همين رو در اين نوشتار تلاش شده است که نشان داده شود هري پاتر، نمايش دهنده تکوين رابطه جديدي ميان ناسوت و لاهوت، ماده و معنا، و زمين و آسمان در فرهنگ غربي، يا حتي فرهنگ جهاني است و استقبال بي مانند از اين پديده را نيز مي توان از همين زاويه بررسي کرد.
اما پيش از آغاز بحث لازم است چند پيش فرض بيان شود:نخست اينکه نگارنده اين نوشتار بر آن نيست که موفقيت هري پاتر، محصول انديشه اي عيني و برنامه ريزي شده براي تبليغ روي اين اثر است، به اين دليل ساده که چنين برنامه ريزي پيش انديشيده اي هيچ گاه اثبات نشده است.کسي منکر سوگيري بازارهاي جهاني به سمت فروش بيشتر و رونق افزون تر نيست، ولي هري پاتر، خود جوهره اي دوست داشتني براي بشر امروزي دارد که سرمايه گذاران بازارهاي فرهنگ جهاني را، درست مثل کريستوفر ليتل، کارگزار نخستين اين مجموعه، اقناع کرده است که روي اين کتاب سرمايه گذاري کنند.
شايان ذکر است که نگارنده با برخي انديشمندان راديکال و پسااستعماري هم داستان نيست که هر پديده فرهنگي را در قالب انضمامي سوگيري باندهاي مافيايي مجهول الهويه، ولي قدرتمند فرهنگي مي بينند که قصد دارند با عرضه محصولات فرهنگي، سلطه انديشه غربي بر قوميت ها و انديشه هاي ديگر را تحميل کنند.استدلال او در اين نکته نيز ساده است؛ فروش کتاب در کشورهاي اطراف، در بهترين حالت کمتر از يک هشتم فروش آن در کشورهاي مرکز بوده است.پس اگر برنامه ريزي اي هم وجود داشته باشد، براي فروش اثر در کشورهاي مرکز و خودي بوده است و نه کشورهاي اطراف و ناخودي.اگرچه پديده هاي اجتماعي، اگر واگرايي بيش از حدي با نظام سلطه داشته باشند يا به عبارت ديگر درچهارچوب شبکه ارزش هاي جهاني قرار نگيرند،به احتمال فراوان منزوي و مطرود خواهند ماند،اين نگاه با اعتقاد به اين امرانضمامي که دسته اي يا گروهي در جايي نشسته اند و آشکارا براي بازتوليد نظام فرهنگي موجود برنامه ريزي و سرمايه گذاري مي کنند،تفاوت دارد.البته مسئله دوم، با منطق سياست هاي جهاني ناسازگار است و بوي توهم از آن شنيده مي شود؛ ضمن آنکه هدف نويسنده در اين نوشتار اساساً سياسي يا اعتقادي نيست، بلکه درصدد آن است که بُعد جديدي از اين آثار را ارائه کند.

هري پاتر و آثار مشابه
 

نخستين گام در بررسي ويژگي هاي هري پاتر، مقايسه آن با آثار ديگري است که دست کم در تاريخ معاصر جهان، آثاري يگانه هستند و به مجموعه ميراث فرهنگي پيوسته و توانسته اند با گروه وسيعي از مخاطبان جهاني ارتباط برقرار کنند.آثاري از اين دست، در تاريخ ادبيات کودک و نوجوان، چندان زياد نيستند.شايد مهم ترين و شاخص ترين اثر از اين دست، «شازده کوچولو»، اثر آنتوان دوسنت اگزوپري، باشد که به گواهي پايگاه هاي نظرسنجي و ديده بان صنعت نشر، پس از دو کتاب انجيل و قرآن مجيد، پرفروش ترين کتاب تاريخ جهان است و به طور متوسط از هر پنجاه نفر در دنيا، يک نفر دست کم يک نسخه از اين کتاب را خريده است.کتاب ديگر «پي پي جوراب بلند»، اثر آستريد ليندگرن،است که آن نيز،هم در زمان عرضه عمومي با استقبال شايان توجهي روبه رو شد و هم به تدريج وارد فرهنگ عمومي گرديد.پرسش اين است که آيا پديده هري پاتر، همانند شازده کوچولو يا پي پي جوراب بلند است؟ پاسخ به اين پرسش منفي است، و بررسي تفاوت هاي هري پاتر با اين آثار مي تواند به روشن ساختن نسبت هري پاتر و بستر معنوي -مذهبي غربي کمک کند.در ادامه به اين تفاوت ها اشاره شده است.
شازده کوچولو و پي پي جوراب بلند، هر دو ساکنان دنيايي ديگرند؛ به اين معنا که منطق حاکم بر آنها، با منطق حاکم بر انسان هاي معمولي تفاوتي عمده دارد و همين تفاوت بزرگ است که از آنها يک الگو، يک نمونه و يک انسان برتر مي سازد.اين تفاوت نخست باعث عجيب و غريب جلوه کردن شخصيت ها مي شود، ولي در ادامه به تدريج و با خوکردن شخصيت ها و مخاطب داستان با منطق حاکم بر رفتار قهرمان آن، برتري شايان توجه قهرمان و منطق او بر رفتار موجود آشکار مي شود و به گونه اي ميان اين دو آشتي برقرار مي گردد، اما در هري پاتر چنين رخدادي روي نمي دهد؛ هري پاتر، منطقي جدا از منطق شخصيت هاي ديگر داستان ندارد.او صرفاً در داستان پسري کما بيش باهوش، جسور، شجاع و بسيار خوش شانس به شمار مي آيد که پيشاپيش، پسر برگزيده و قهرمان رويارويي است و همين تقدير است که او را به سمت قهرمان شدن مي راند.شخصيت هاي معين در داستان هري پاتر، همچون هرميون، دامبلدور، رون ويزلي و ...هم بيشتر از هري پاتر از منطق حاکم بر دنياي جادوگران بهره مندند و هم بخش عمده اي از مشکلات پيش روي هري پاتر را آنها بر مي دارند.پس هري پاتر قهرماني از جنس قهرمان هاي پيشين نيست.
هري پاتر، برخلاف قهرمان هاي داستان هاي ديگر، در تعارض و مقابله با جهان واقعي قرار نمي گيرد.داستان شازده کوچولو، بر اساس تقابل ميان منطق کودکان و منطق بزرگسالان نوشته شده است.راوي در آن کتاب از ديد کوتاه و نگرش عددي بزرگسالان شکوه کرده و در مقابل منطق و فهم کوچکترها را فهم واقعي و درست دانسته و از آن دفاع کرده است.اين نگرشي رايج و قالب در ادبيات کودک و نوجوان است؛ نگرشي که بر اساس نگاه نوستالژيک و شاعرانه به دوران کودکي بنا شده و بر آن است که نشان دهد دنيا از نگاه کودکان، واقعي تر و ديدني تر از دنيا از پنجره بزرگسالي است.اما در هري پاتر، اگر از اين واقعيت بگذريم که هري، خود به خاطر بدشانسي و تقديرش، در خانواده اي نه چندان مناسب رشد کرده است، جهان بزرگسالان نه تنها با جهان جادوگران دشمن نيست، بلکه اين دو به يکديگر کمک مي کنند تا سبب پيشرفت جهان مشترک خود شوند و آن را به جهاني سالم تر تبديل کنند.هري پاتر، يکي از آثار معدودي است که در آن، بين جهان بزرگسالي و کودکان، آشتي و مسالمت برقرار شده است.اين آشتي هم خود را در تلاش هاي مشترک اين دو جهان براي حذف تهديدها نشان مي دهد و هم در نگاهي که هري به انسانهاي معمولي دارد.از سوي ديگر هرگونه تبعيض نژادي و توهين به نوادگان خانواده هاي معمولي در دنياي جادويي هري پاتر ممنوع است.پس انسان هاي معمولي و دنياي واقعي در اين اثر، صرفاً محدود است و نه منفور؛ دنيايي که بيشتر ترحم انگيز است تا اينکه نفرت برانگيز و مشمئز کننده باشد.اين مسئله تفاوت دوم هري پاتر و داستان هاي شاخص ديگر است.
پايان کار پي پي جوراب بلند، همراهي با پدر و سفر دريايي است.پايان کار شازده کوچولو، مرگ و مهاجرت از اين دنيا به سمت سيارک خود اوست و پايان هري پاتر؟ هري پاتر کارمند وزارت سحر و جادو مي شود، با دختر مورد علاقه خود ازدواج مي کند و از او بچه دار مي شود.به عبارت ديگر، شازده کوچولو و پي پي، سرانجام حذف مي شوند و هري پاتر برعکس، جذب نظام موجود مي شود؛ نظامي که برخلاف دنياي پي پي، که در درياهاي دوردست است، و دنياي شازده کوچولو، که در سيارک ب 14 است و سال هاي نوري با زمين فاصله دارد، در همسايگي دنياي ماست و با دنياي ما دوست است.
بالاخره تفاوت معنادار چهارم اين است که، اعمال قهرمانان دو اثر قبلي، با منطق مادي سازگار نيست.شازده کوچولو و پي پي، رفتارهاي عجيب و غريبي از خود نشان مي دهند و فهم اعمال آنان است که به خلق فانتزي مي انجامد، اما هري پاتر، حکايت رفتارهاي فردي نسبتاً معمولي، در بستر جهاني به شدت نامعمول و نامتعارف است.پس رفتارهاي او را نه تنها مي توان فهميد، بلکه مي توان با آن هم ذات پنداري کرد و به تحليل ي منطقي رسيد.هري پاتررا مي توان تحليل روان شناختي کرد و شخصيت او را همچون يک سوژه فهميد؛کاري که نمي توان با شازده کوچولو و پي پي جوراب بلند انجام داد.
همين چهار نکته و تفاوت مهم کافي است تا اعتراف کنيم که نسبت هري پاتر با ما، نسبتي سراسر متفاوت با ارتباطي است که شازده کوچولو و پي پي جوراب بلند با مخاطبان خود برقرار مي کنند؛ اين درحالي است که اين هرسه، بخشي از ميراث فرهنگي جهاني هستند که هم در زمان انتشار خود و هم پس از آن، ارتباطي دائمي با مخاطبان انبوه خود برقرار کرده اند و مي کنند.پرسش اين است که طي اين چهار دهه اي که بين انتشار هري پاتر و دو کتاب ديگر فاصله است -هم شازده کوچولو و هم پي پي جوراب بلند در دهه 1950 م منتشر شده اند و هري پاتر نيز در دهه1990م براي نخستين بار به مخاطبان معرفي شد-چه اتفاقي روي داده است که قهرمان مطلوب ادبيات کودک و نوجوان و محبوب ترين کتاب هاي داستاني، تا اين حد مشخصات متفاوتي دارد و آيا مي توان اين تفاوت را ناشي از تغيير رفتار فرهنگي نسبت به بعد معنوي زندگي دانست.

هري پاتر،جادو و معنويت
 

تفاوت عمده اي ميان دو مفهوم معنويت -(spirituality)وامور فراطبيعي(meta natural)وجادويي وجود دارد.اگرچه ميان اين دو مي توان نزديکي فراواني مشاهده کرد و حتي گاهي اين دو لازم و ملزوم يکديگر تلقي شده و هم پوشاني داشته اند، نبايد اين دو مفهوم را به هم آميخت.در ادبيات کلاسيک ما، مي توان تفاوت اين دو را در تفاوت ميان دو مفهوم ملکوت و عالم غيب يافت.ملکوت،آن سطحي از وجود است که فارغ از دنياي مادي وجود دارد و سطحي والاتر، لطيف تر و انساني تر از دنياي خاکي است، اما عالم غيب،درحقيقت عالمي موازي با جهان ماست که با آن تأثير و تأثر دارد، اما مجموعه تأثيرهاي آن را نمي توان از راه حس درک کرد.تفاوت ديگراين دو آن است که ورود به عالم ملکوت يا دسترسي به علم آن، نيازمند اعتلاي اخلاقي و روحاني فرد است و فقط با برخي از فضايل اخلاقي و وارستگي ها مذهبي ممکن مي شود، اما دسترسي به عالم غيب، در سنت ما، بيشتر حاصل بعضي از تکنيک ها و اطلاع از رموز و کدهاست که مي تواند ارتباط ما را با ساکنان عالم غيب ممکن کند و انسان را از فعل و انفعالات آن آگاه کرده اند.به اين ترتيب حاصل دستيابي به ملکوت، پيراستگي و برخورداري از حد اعلاي قداست اخلاقي، و حاصل دستيابي به عالم غيب، برخورداري از برخي قدرت هاي فراطبيعي،و توانايي در دخل و تصرف فرآيندهاي طبيعي است.
با توجه به اين دوگانه، مي توان با اطمينان گفت که دنيايي که هري پاتر در آن سير مي کند، نه دنياي ملکوت، بلکه عالم غيب است؛ جايي که از چشم انسان هاي عادي، يا به زبان خود داستان، مشنگ ها، پوشيده مانده است و موازي با آن کار خود را ادامه مي دهد.در اين دنيا يا عالم غيب،برخلاف عالم ملکوت،فقط انسان هاي وارسته و نيروهاي پاک وجود ندارند، بلکه نيروهاي شر و تمايلات پست انساني نيز وجود دارند که در برهه هاي خاصي بر اين دنيا حاکم شده اند و به سمت نابودي جهان، که موطن مشترک عالم ظاهر و عالم غيب است، حرکت مي کنند.
بنابراين مي توان گفت دنياي هري پاتر، اگر چه پر است از نهادهاي غير مادي، همچون جادو، جادوگر، غيب شدن و ...، اين لزوماً به معناي آن نيست که دنيايي معنوي تر از دنياي ماست، بلکه براي بررسي ميزان معنويت موجود در کتاب هري پاتر، بايد بررسي جداگانه و بسيار دقيق تري انجام شود.اينکه نيروهاي خير در اين داستان، تا چه حد با ملاک هاي اخلاقي بشري سازگارند، اينکه اين کتاب با مشکلات اصلي اخلاقي جامعه امروز جهاني،همچون مسئله هدف و وسيله،حقيقت و سرسپردگي به آن،مسئله رسانه و پيام آن،چگونه روبه رو مي شود، و سرانجام رويارويي ميان خير و شر در اين کتاب از چه جنس و شالوده اي است، خود مسئله ديگري است که فرصت جداگانه اي مي طلبد، اما آنچه در اين مقاله بر آن تأکيد شده اين است که هري پاتر و دنياي آن، يکي از نمونه هاي شاخص تفکيک ميان معنويت و عالم غيب به شمار مي آيد که بايد به آن توجه کرد.
حال با توجه به اين نکته، آيا مي توان هري پاتر را شخصيتي معنوي دانست؟ پاسخ به اين پرسش، از بعضي جهات مثبت و از برخي جهات ديگر منفي است؛ پاسخ مثبت است؛ زيرا او پسر برگزيده اي است که سرانجام بناست شر مطلق يا لردولدمورت را نابود کند.پس شخصيتي اسطوره اي و قهرماني شکست ناپذير است که نيروهاي معنوي(و نه صرفاً جادويي)از او پشتيباني مي کنند، اما از سوي ديگر پاسخ منفي است؛زيرا طي داستان،آن گونه که بايد و شايد،او شخصيتي والا و برتر معرفي نمي شود، هيچ گاه تحت آزمون جدي اخلاقي قرار نمي گيرد، اساس کار او در بسياري موارد، براساس فريب و حقه است، بارها دروغ مي گويد و از زير قوانين در مي رود، به لحاظ جنسي، شخصيتي مشابه باقي افراد دارد و عشق هاي مختلفي را از سر مي گذراند و سرانجام موفقيت هايش، برخلاف قهرمان هاي اسطوره اي و مردان برگزيده تاريخ ادبيات، به همان اندازه که حاصل تلاش هاي خود اوست، مي تواند حاصل بخت بلند و نيز کمک اطرافيانش باشد.
پس چرا هري پاتر تا اين حد محبوب است؟ چه مي شود که اين کتاب به ميزاني افسانه اي به فروش مي رسد و طي کمتر از يک دهه چنان جايگاهي مي يابد که ناجي ادبيات و آشتي دهنده بزرگ مردم با کتاب ناميده مي شود؟

از شازده کوچولو تا هري پاتر؛ از معنويت تا جادو
 

شايد با تقابل ميان شازده کوچولو و هري پاتر بتوان به پاسخ پرسش پيش گفته رسيد.شازده کوچولو را مي توان نماد معنويت در دنيايي مادي و ماديت زده تلقي کرد؛ دنيايي که بزرگترهاي آن فقط عدد و رقم سرشان مي شود، و هر چيز را با نام آن، و مشخصات بي معناي آماري اش مي شناسند.محبوبيت شازده کوچولو، به دليل پاسخ دادن به همين نياز در مخاطبان خود بود.مخاطبان شازده کوچولو در او آن شخصيتي را مي يافتند که مدت ها بود در دنياي مدرن ديگر مشاهده نمي شد.کسي که در بيابان برهوت و در کنار خلباني آسيب ديده بتواند گوسفند درون يک جعبه را ببيند و به سادگي آب خوردن عاشق يک روباه شود و معناي عشق را در مشاهده يک گلزار، که همه گل هاي آن شبيه تک گل خودش در سياره ب 14 هستند، درک کند.
شازده کوچولو، از اين طريق به تخيل مخاطب خود کمک مي کرد و او را آماده مي ساخت تا تخيلش را براي به سطح آگاهي آوردن آن عاملي که غيابش به شدت در جامعه آن روز احساس مي شد يعني معنويت،آماده کند.به او مي آموخت که با تخيل مي توان جاي خالي آنچه را نيست پر کرد؛ بنابراين مخاطبان آن روزگار و نيز مخاطبان امروز او، به سوداي دستيابي به آنچه عطش آنها به معنويت را سيراب کند،به سراغ اين کتاب مي روند.
اما در مقابل و بدون آنکه بخواهيم ميان هري پاتر و شازده کوچولو رتبه بندي ارزشي نمائيم، بايد بگوييم هري پاتر الگويي اندکي پيچيده تر ولي بي تفاوت به معنويت را براي سازمان دهي پايگاه ارزشي خود به کار برده است.در هري پاتر، دنياي جادو، دنياي بهتري است، اما لزوماً دنياي معنوي تري نيست.در دنياي جادو، نيازهاي انسان برآورده مي شوند، اما نه نيازهاي معنوي وي.در اين دنيا با يک اشاره از سقف مدرسه غذا مي بارد، با اشاره اي ديگر لوازم و تأسيسات قديمي جديد مي شوند، حمل و نقل آسان مي گردد و طي کردن کيلومترها فاصله، فقط با رمزيابي کوچک و در يک ثانيه ممکن مي شود.دنياي هري پاتر دنياي زيبايي هاي مادي و سعادت بشري است، اما نه دنيايي معنوي.
اين بُعد نخست از الگوي کتاب هري پاتر است.بُعد دوم اين اثر، نظام اخلاقي موجود در آن است.تحليل اين نظام اخلاقي، کار ما نيست، اما مي توان گفت، دست کم با ملاک هاي امروز غربي، اين کتاب، کتابي غير اخلاقي به شمار نمي آيد.اگرچه به دشواري مي توان اين کتاب را مبلغ نظام اخلاقي خاصي، اعم از نظام هاي اخلاقي ماترياليستي يا نظام هاي ديني دانست، آشکار است که اساساً اين کتاب از نوع کتاب هاي تبليغي نيست که در پي تأثير گذاري خاص و ايدئولوژيکي بر مخاطب خود باشد.هرچند سرانجام مانند همه محصولات فرهنگي، منعکس کننده بستر و بافتار فرهنگي خود، يعني نظام ارزشي غربي است، اين ويژگي در آن خيلي شاخص نيست؛ بنابراين مي توان گفت که ضلع دوم اين کتاب، بستر اخلاقي اي است که شخصيت هاي داستاني آن، بر روي آن به اعمال خود دست مي زنند و نبرد نهايي ميان خير و شر، يا لردولدمورت و هري پاتر نيز بر همين بستر رخ مي دهد.
سرانجام ضلع سوم کتاب، وضعيت موجود جهان واقعي است؛ جهاني که هري پاتر از آن هجرت مي کند و به ناچار سالي سه ماه بايد در آن اقامت کند.از ميانه کتاب نخست اين مجموعه، ديگر کمبودهاي اين جهان ساده و محدود، بيش از آنکه براي هري و مخاطب کتاب آزاردهنده باشد، او را به دلسوزي وا مي دارد.گويي اين جهاني است که بايد آن را واگذاشت و آن را به نفع جهان جادو يا به عبارت ديگر جهان تخيل ناديده گرفت، تا از طريق جهان تخيل و جادو، و از دل آن، جهاني بهتر، امن تر و دوست داشتني تر سر برآورد؛بنابراين مي توان گفت الگوي اين کتاب، الگويي سه ضلعي متشکل از جهان واقع، اخلاق، و جهان تخيل است که در عين اينکه برهم تأثير گذارند و به هم وابسته اند، هري مي تواند از يکي به ديگري گذار کند و اين سه را به هم پيوند بزند.
شايد بتوان گفت از اين منظر، راز محبوبيت هري پاتر کمابيش روشن مي شود؛ دنياي امروز،دنيايي وحشت زده و تا اندازه اي ناامن است.خطر تروريسم چنان بر جهان سايه افکنده که اولويت اول شهروندان معمولي نيز، دغدغه هاي امنيتي است.گويي لردولدمورت،ازجهان جادو، سربرآورده است و بدين گونه خطر بزرگ نابودي جهان عادي و محدود ما را نيز تهديد مي کند.در چنين دنيايي هري پاتر توانسته است يکي از فوايد بنيادي ادبيات را براي بشرداشته باشد که همان خنثي کردن ترس ها و دغدغه هاي دروني انسان هاست.او به مخاطبان خود مي آموزد که با سلاح تخيل،با لرد سياه يا به زبان خود کتاب«اسمشو نبر»نبرد کند.کتاب مخاطب خود را به سفري دور و دراز در دنياي بهتر مي برد که اگر چه دغدغه هاي هميشگي فقدان معنويت يا پرسش هاي عميق فلسفي و اخلاقي در آن برطرف نشده اند، دست کم در آن فقر وجود ندارد و نيروهاي خير مي توانند با همبستگي و کمک به يکديگر، شر مطلق را شکست دهند؛ دنيايي که در آن، رسيدن به بهترها ناممکن نيست و شايسته سالاري در آن حرف اول را مي زند.
به همين دليل هم هري پاتر، فردي همچون ماست.کسي است که فقط به سلاح عشق، آن هم از نوع عشق مادري، و سلاح بخت و اقبال مسلح است و همکاران و ياراني دارد که هر جا با مشکل روبه رو مي شود دست او را مي گيرند و او را بالا مي کشند.داستان هري پاتر، برخلاف شازده کوچولو، بر اساس حسرت يا غيبت نوشته نشده است، مسئله اين کتاب و اين شخصيت، نوستالژيک يا آرمان خواهانه نيست، اين کتاب فقط به دنبال راهي است براي آرام کردن مخاطبان خود؛ راهي که به آنها در خروج از دالان وحشت سيطره شر مطلق و ناامني مداوم را نشان دهد.تخيل دروازه اي است که اين راه را به مخاطبان کودک و نوجوان و بزرگسال، مرد و زن، پير و جوان نشان مي دهد.
نبايد از امتيازهاي ادبي و ويژگي هاي شاخص ممتاز کتاب هري پاتر چشم پوشيد، اما هر تحليلي که بخواهد به صورت جدي به رمز موفقيت بيش از اندازه هري پاتر دست يابد، بايد اين قرار گرفتن جادو به جاي معنويت، تخيل به جاي سادگي، و بالاخره واقع گرايي به جاي آرمان خواهي را بپذيرد.اين موضعي است که نه تنها هري پاتر و مخاطبانش، بلکه جامعه بشري امروز آن را پذيرفته است.
منبع:نشريه زمانه، شماره 90.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.