قدرت و استعداد

فيل بانان تنها با درک يک نکته و به شکلي بسيار ساده و فريبنده، بزرگترين موجودات جهان را همچون مومي که در کف دست آنها باشد، به موجوداتي تحت کنترل خود در مي آورند. وقتي فيل هنوز کوچک است، يک پايش را با طناب محکم به تنه درختي مي بندند، فيل کوچولو هر قدر تقلا مي کند که خودش را آزاد کند، نمي تواند. چند وقت بعد او ديگر «فيل
شنبه، 12 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قدرت و استعداد

قدرت و استعداد
قدرت و استعداد


 





 
از اين دنيا که مي رويم و به جان آفرين مي پيونديم از ما نمي پرسند که چرا مسيحا يا رهبري نامدار نشديم؟
رمز و رازهاي عظيم حيات را از ما نمي پرسند. تنها سؤال اين خواهد بود که چرا خودت نشدي؟
انساني کامل فعال و تحقق يافته که تنها خودت توان شدنش را داشتي.
الي ويزال
* نبوغ يک درصدش الهام است و نودونه درصد ديگرش عرق ريختن و پشتکار.
اديسون»

قدرت و استعداد
 

فيل بانان تنها با درک يک نکته و به شکلي بسيار ساده و فريبنده، بزرگترين موجودات جهان را همچون مومي که در کف دست آنها باشد، به موجوداتي تحت کنترل خود در مي آورند.
وقتي فيل هنوز کوچک است، يک پايش را با طناب محکم به تنه درختي مي بندند، فيل کوچولو هر قدر تقلا مي کند که خودش را آزاد کند، نمي تواند. چند وقت بعد او ديگر «فيل کوچولو» نيست و همه قدرت شگرف او را، به عنوان يک فيل بزرگ و قدرتمند به رسميت مي شناسند. در همين شرايط کافي است که «فيل بان» ريسماني نازک را به پاي اين حيوان گره زده و او را به يک نهال کوچک ببندد. ثابت شده که در اين مواقع اغلب فيلها با همه قدرت جهاني شان، هيچ گونه تلاشي براي رها کردن خود به خرج نمي دهند. چرا؟ چون ذهن شان را از کودکي اين چنين شرطي کرده اند که آنها هرگز «نمي توانند» خود را از بند رها کنند.
پاهاي ما آدم ها نيز مانند فيلها اغلب به باورهاي شکننده گره خورده است و چون به قدرت «تنه درخت» در مقابل توان خودمان در گذشته ايمان آورده ايم، توان و شهامت مبارزه را از دست مي دهيم و براي همين است که گاهي در عين «فيل بودن» به شکل ديگري رفتار مي کنيم.

گلچيني از باغ معرفت
 

* بشر خود را ميان محوطه کوچکي محدود کرده است. او صاحب قدرتهاي گوناگوني است که بر حسب عادت، استفاده از آنها را متروک گذاشته است.
«ويليام جيمس»
* اگر به ناتوان خشمگين شوي دليلش آن است که قوي نيستي.
«ولتر»
* در کوهستان، کوتاهترين راه از قله اي به قله ديگر است اما براي گذشتن بايد پاهاي دراز داشت.
«نيچه»
* براي آگاهي از استعدادها و محدوديت هايتان، هيچ کس مناسب تر از خودتان نيست.
«پائولوکوئيلو»
* استعداد يک فرمانده خوب در تبديل کردن اراده هاي گوناگون به يک اراده واحد نهفته است.
«پائولوئيلو»
* شما امروز قوي تر از ديروزيد.
* من در خود قوه و قدرتي براي از بين بردن کوههاي عظيم سراغ دارم در حاليکه سرنوشت اجازه بلند کردن پر کاهي را به من نداده است.
«مارتين»
* هيزم شکن قبل از آنکه نيرو و قدرت بخواهد مهارت لازم دارد.
«هومر»
* براي رسيدن به هدفهاي بزرگ از پذيرفتن زيانهاي کوچک نترسيد.
«ديل کارنگي»
* کسي که استعداد دارد و نمي تواند از آن استفاده کند آدمي شکست خورده است. کسي که استعداد دارد اما نيمي از آن را به کار مي گيرد تا حدودي شکست خورده است. کسي که استعداد دارد اگر ياد بگيرد که چطور از استعدادش استفاده کند کاملاً موفق مي شود.
«فيلسوف چيني»
* وقتي ذره بين را روي کاغذ در برابر خورشيد بگردانيد جايي از کاغذ را نمي سوزاند ولي وقتي آن را در يک نقطه متمرکز ساختيد بي شک آن نقطه را خواهد سوزاند. پس اگر شما هم تمام قواي خود را در نقطه معين براي رسيدن به هدف به کار اندازيد. يقيناً کامياب خواهيد شد.
«ديل کارنگي»
* قدرت هر کس توانايي به کار بستن نيکيها عليه بديهاست.
«فرزان انگار»
* بزرگترين قدرت دنيا اين است که بتواني قدرت ديگران را در راه اهداف خود به کار گيري.
« فرزان انگار»
* من قادرم که توقعات خدايم را به جاي آورم. من قادرم چون يک انسانم، انساني که داراي عقل و شعور و توانائيست. پس چرا بايد خود را کوچک بشمارم و از داده هاي خداوندي که در وجودم نهفته، استفاده نکنم. و همه را زير خاک «نمي توانم» مدفون سازم.
«ثريا تقي زاده»

آشنايي با فرهنگ ملل
 

* استعداد بي تربيت دريغ است و تربيت نامستعد ضايع.
«مثل فارسي»
* اگر نمي تواني گاز بگيري، دندانت را نشان نده.
«مثل انگليسي»
* تو فقط پوست گرگ را به پشت من بگذار، من خود مي دانم چه کنم.
«مثل آفريقايي»
* سکوت بزرگترين قدرتهاست.
«مثل افريقايي»
* شخص قوي و آبشار هر دو، راه خود را باز مي کنند.
«مثل انگليسي»
* کسي که قدرت را با پول بخرد، عدالت را هم به پول مي فروشد.
«مثل انگليسي»
* کاري که گرگ به زور مي کند روباه با حيله انجام مي دهد.
«مثل انگليسي»
***
کسي که در مقابل ديگران به پيروزي مي رسد قوي است. ولي کسي که در مقابل خودش به پيروزي مي رسد، قدرتمند است.
He who gains a victory over other men is strong but he who gains a victory over himself is all powerful.
"Lao tzu"
***
تقريباً همه مردان مي دانند در برابر ناملايمات ايستادگي کنند ولي اگر شما مي خواهيد شخصيت يک مرد را بسنجيد، به او قدرت بدهيد.
Nearly all men can stand adversity, but if you want to test a man's character, give him power.
"Abraham Lincoln"
***
درون را بنگر و به آواي دل گوش بسپار، به آن توانايي، به هدف تواني رسيد. به جاي تسليم در برابر آنچه هست، مي تواني واقعيتي نو بنا نهي. به آن توانايي، والاترين اميدهايت با تواند. تنها ترسهاي توست که به بندت مي کشند.
Look within and listen to your heart, you can do it, you can reach that goal, you can make that new reality instead of acceptings things the way they used to be. You can do it. All of your highest are with you, nothing will hold you back but your own fears and if those fears were created by you, they can be dealt with by you.
***
* دانايي قدرت است.
Knowledge is power.
***
هيچ وقت براي چيزي که قدرت به دست آوردنش را داريد، گدايي نکنيد.
Never stand begging for what you have the power to earn.
***
اغلب مواقع ما قدرت يک تماس، يک لبخند، يک کلمه محبت آميز، يک گوش شنوا، يک تعريف صادقانه يا کوچکترين عمل نيکو را سبک و ناچيز مي شماريم، در حالي که تمام آنها مي توانند يک زندگي را دگرگون کنند.
Too often we underestimate the power of a touch, a smile, a kind word a listening ear, an honest compliment, or the smallest act of caring, all of which have the potential to turn a life around.

جاودانه ها
 

لئوناردو داويچي يکي از اعجوبه هاي قرن چهاردهم بود. او در سال 1425 ميلادي به دنيا آمد و در زمينه هاي هنر، اختراع و کسب دانش از بسياري از هم دوره هاي خود پيشي گرفت.
امروزه علاوه بر تابلوهاي زيبا، مجسمه و بناهاي باستاني، دست نوشته هايي از وي به دست آمده که طرحهاي مبتکرانه او براي ساخت توپهاي بخار، ماشينهاي پرنده و ادوات زرهي را نمايش مي دهد. شايد جالب باشد بدانيد که لئوناردو براي مخفي ماندن رازهايش آنها به صورت معکوس مي نوشت طوري که فقط در آينه قابل خواند بودند.

با هم بينديشيم
 

روزي مردي نزد ابوسعيد ابوالخير از استادان و مرشدان بزرگ تصوف که بسياري از مردم به وي، معجزات و کرامات زيادي را نسبت مي دهند، مي رود:
- شما قدرتمندترين انسانها هستيد، براي اينکه مي توانيد بر روي آبهاي يک رودخانه راه رفته، بر فراز بلندترين درختها پرواز کرده و در عرض کمتر از يک دقيقه از شرق به غرب برويد. من به اينجا آمده ام تا بقيه عمرم را در خدمت شما باشم. ابوسعيد ابوالخير پاسخ داد:
- هيچ چيز جالبي در تمامي چيزهايي که گفتني وجود ندارد. اردکها هم مي توانند بر روي آب راه بروند، پرندگان هم مي توانند پرواز کنند و شيطان هم قادر است مسافت شرق تا غرب زمين را در کمتر از يک دقيقه طي کند. اگر بخاطر اين چيزها به اينجا آمده اي، من نيازي به خدمت تو ندارم.
ابوسعيد براي چند لحظه مکثي کرد و به نظاره صورت خجالت زده آن مرد پرداخت و ادامه داد: چنين چيزهايي هيچ گونه ارزشي ندارد و شايد بتوان با زحمت و تکرار آنها را آموخت. شما فقط بايستي به آنهايي احترام بگذاري که عليرغم آنکه در شرايط بسيار سختي زندگي مي کنند، شب و روز در دفاع از آنچه که به آن اعتقاد دارند، مي جنگند؛ با نزديکانشان مهربان و سخي هستند؛ ازدواج کرده و در مقابل مشکلات زندگي مشترک تسليم نمي شوند. از آفتاب تا آفتاب براي تأمين معاش خانواده خود تلاش کرده و هرگز نااميد نمي شوند.
هر وقت که شما توانستي چنين شخصي را بيابي، سعي کن براي مدتي در خدمتش باشي، چرا که آن فرد يقيناً به کمک تو نياز خواهد داشت.
منبع:کتاب گنجينه ما و شما




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط