نهج البلاغه، منشور جاودانه(1)

نهج البلاغه مشهور تر از آن است كه به معرفي آن بپردازيم، زيرا با گذشت بيش از هزار سال از عمر پربركت آن همچنان در حوزه ها و محافل و مراكز اسلامي مورد مطالعه، تحقيق و تدريس است و افزون بر اينكه صدها شرح و ترجمه بر آن نگاشته اند، مفاهيم والاي آن نيز برتارك نظم و نثر شاعران و اديبان مي درخشد.
دوشنبه، 14 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نهج البلاغه، منشور جاودانه(1)

نهج البلاغه، منشور جاودانه(1)
نهج البلاغه، منشور جاودانه(1)


 

نويسنده: سيدجمال الدين دين پرور




 
نهج البلاغه مشهور تر از آن است كه به معرفي آن بپردازيم، زيرا با گذشت بيش از هزار سال از عمر پربركت آن همچنان در حوزه ها و محافل و مراكز اسلامي مورد مطالعه، تحقيق و تدريس است و افزون بر اينكه صدها شرح و ترجمه بر آن نگاشته اند، مفاهيم والاي آن نيز برتارك نظم و نثر شاعران و اديبان مي درخشد.
آفريننده ي اين اثر جاودانه، اميرالمؤمنين علي عليه السلام آن بزرگ مرد تاريخ است كه هيچگاه غبار زمان پرده ي كهنگي و فراموشي بر سيماي پرفروغ او نيفكند، و از جلوه و شكوه او نكاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و ديگر صفات برجسته ي او را از ياد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حكمت او سرتعظيم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقه گرايي درگذشته، تا بدانجا كه دوست و دشمن زبان به ستايش او گشوده و به تاليف كتب و سرايش اشعار پرداخته و با زبان انديشه و سوز و دل نمي از يم فضيلت او را بيان كرده اند.
روايات اسلامي و متون تاريخي در شان و منزلت اميرمؤمنان علي عليه السلام فراتر از شهوت و تواتر است تا بدانجا كه از حقايق مسلم و ضرورت ها بشمار مي آيد.
اين اثر ماندگار كه از متون اوليه ي فرهنگ اسلامي است توسط اديب علّامه مرحوم سيدشريف رضي در سال 400 هجري از ميان صدها كتاب و منبع گردآوري و تنظيم گرديده است. (1)
قرن چهارم و پنجم هجري، عراق مهد علم و تحقيق بود و به همت عالمان و محققان بي شمار، به مركز علمي بزرگ و پايگاه عظيم تمدن و فرهنگ اسلامي در اين موقعيت ممتاز فرهنگي موج نگارش، تاليف و نسخه برداري از متون، اهميت و رواج فوق العاده اي داشت بطوريكه آثار و دست نبشته هاي گرانسنگي توسط دانشمندان و نويسندگان بنام و برجسته پديد آمد و دست به دست به سراسر دنياي آن روز ره سپرد و كتابخانه هاي معظم بوجود آمد. مثلاً در كتابخانه ي «خزانه الكتاب»، عزيز بالله دوم، از خلفاي فاطميون مصر يك ميليون و شش صد هزار جلد كتاب وجود داشت. مرحوم شريف رضي با توجه به تخصص در شعر و ادب و تبحر در علوم اسلامي، و مهارت در خلق آثار ادبي و علمي، به جمع آوري كلمات اميرالمؤمنين علي عليه السلام در زمينه هاي مختلف پرداخت، ولي وي همچون محدّثان و علماي حديث - كه افزون بر نقل متن و سند، راوي آن را نيز ذكر كردند- عمل نكرد، زيرا چنانكه خود او در موارد متعدد (2) تصريح كرده، نوع و شيوه ي كلام، گوياي اين واقعيت است كه جز از امام نمي تواند صادر شده باشد و عملاً هم چنين بوده و با گذشت قرن ها كسي نتوانسته است از نظر ادبي و محتوايي بر آن خدشه اي وارد كند (3)، و يا علوم و اطلاعات آن را با پيشرفتهاي دانش زمان نامتناسب بخواند، و حتي در انتسابش به آنحضرت تا قرن هفتم نه تنها تشكيكي نشده، بلكه بعنوان يك كتاب اصيل و معتبر اسلامي همواره مورد احترام و استفاده بوده است.
نهج البلاغه در طول هزار سال عمر خود در دسترس دانشمندان، طلّاب و اهل عمل بوده است و به مطالعه و حفظ آن مي پرداختند (4) و در خطبه ها و خطابه ها بدان استناد و تبرّك مي جستند و انديشمندان و محققان بر آن شرح و تفسير (5) مي نوشتند و به ترجمه ي آن اقدام مي كردند.
همه ي شارحان و مترجمان نهج البلاغه كه بيش از سيصد (6) نفر مي باشد بالاتفاق معتقدند كه اين كتاب از تاليفات علامه (7) شريف رضي است و او اين توفيق را يافته كه سخنان امام اميرالمؤمنين علي(ع) را با سبك و شيوه يي جالب گردآوري و تنظيم نمايد.
اجازاتي كه علما و محدّثان بزرگ به اصحابشان مي دادند (8) دليل روشن و قاطعي بر صحت اين انتساب است.
علّامه شريف رضي- كسي كه در دنياي علم و ادب به پارسايي و دقت در راستگويي مورد قبول همگان است. (9)- نيز در كتابهاي متعدد خود اين امر را تصريح كرده است.

نهج البلاغه در دنياي اسلام
 

ابن ابي الحديد شارح بزرگ نهج البلاغه دانشمندي كه اين كتاب را بارها و بارها با دقت مطالعه كرده و بعضي از خطبه هاي آن را بيش از هزار (10) مرتبه خوانده است در اين باره مي گويد: بسياري از محدّثان و مورّخان بسياري از نهج البلاغه را نقل كرده اند در حالي كه شيعه هم نيستند و اصولاً بسياري از آن متواتر است. افزون بر اين هر كس به فن خطابه و سخنوري آشنا باشد و از علم بيان و ذوق و استعداد برخوردار باشد تشخيص مي دهد كه اين سخن در چه سطحي از بلاغت است. وقتي كه نهج البلاغه را با دقت مطالعه مي كنيد در مي يابيد كه همه ي آن يك نفس و يك آهنگ و يك اسلوب است، مانند يك جسم بسيط كه همه ي آن يكسان است، و مانند قرآن كريم كه اول آن مانند وسط آن، و وسط آن مانند آخر آن است و هر «سوره» و «آيه» مانند ديگر سوره ها و آيه هاست كه از يك منبع سرچشمه گرفته و با يك روش و فن و نظم پديد آمده است، و اگر بعضي از قسمت هاي نهج البلاغه از امام نبود، اين چنين نبود. (11)
نيز ابن ابي الحديد از استاد خود «ابوالخير مصدق بن شبيب واسطي» و او از استادش «ابن خشّاب» نقل مي كند كه از او درباره ي نهج البلاغه پرسيدند؟ او گفت نهج البلاغه سخنان شريف رضي نيست بلكه او گردآورنده ي كلمات اميرالمؤمنين عليه السلام است، رضي و غيررضي كجا؟ و اين نفس و روش بلند كجا؟ ما رساله هاي شريف رضي را ديده ايم و راه و روش او را در نوشتار مي دانيم، به خدا سوگند اين خطبه (شقشقيه) را در كتاب هايي كه دويست سال پيش از تولد شريف رضي تدوين شده است ديده ام. (12)

نهج البلاغه، نازله ي روح بلند امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام
 

جاودانگي و عظمت نهج البلاغه برخاسته از عظمت و جاودانگي آفريننده ي آن است كه از نفحه و الهام قدسي الهي برخوردار بوده، او از خورشيد نبوي استضائه مي كرده است تا آبشار دانش و آگاهي از بلنداي وجودش سرازير شده و در پهندشت دنيا در طول تاريخ جاري گشته و همچنان چشمه هاي فكر و علم از آن جوشيده و آنرا به قلزمي تبديل نموده است تا آنجا كه حضرتش بدون نياز به مطالعه و مشورت و مسيري كه نويسندگان و گويندگان بشري دارند مي گفته و مي نوشته است.
اوج كلام او چون موج دريا و نسيم صحرا تا كرانه هاي بيكران رفته، شهر و بيابان را فرا گرفته، باديه نشين و دانشمند را سيراب و سرشار ساخته، راويان و محققان آنرا خوانده و ازبر نموده و سرانجام محدثان آنرا با همه ي وسعت و كثرتش روايت كرده و منتشر نموده اند.
مسعودي گويد: آنچه مردم از خطبه هاي آنحضرت حفظ كرده اند چهارصد و اندي است كه همه ي آنها را بالبديهه و ارتجالي ايراد فرموده و مردم از آنحضرت برگرفته و استفاده كرده اند. (13)
همين جاذبه ي ذاتي و اصالت، علّامه شريف رضي را برانگيخته است كه آنها را از منابع مختلف و متعدد گرد آورد و نهج البلاغه را فراهم كند، آشنايي يك اديب و محدّث با كلام امام و شناخت و تشخيص خطبه ها و نامه هاي آنحضرت از ميان صدها و هزارها نوشتار، خود دليل قاطعي بر عظمت و قطعيت صدور آن است.

نهج البلاغه در منظر دانشمندان
 

ابن ابي الحديد مي گويد: حداقل بعضي از خطبه ها و نامه ها و كلمات نهج البلاغه به «تواتر» از امام عليه السلام نقل شده است و كسي در آنها ترديد نكرده حتي شماري از مورّخان و محدّثان غيرشيعي آنرا قبول دارند. (14) و هر كس با كلام و خطابه آشنا، و از علم بيان و بلاغت و ذوق سليم بهره مند باشد به آساني مي تواند سخنان زشت و زيبا، شيوه هاي ادبي و ساده و نشيب و فراز نوشتارها را تشخيص دهد.
ابن ابي الحديد مي افزايد:
خود ما كه شعرشناسيم و آنرا نقد مي كنيم اگر ديوان «ابوتمام» را بررسي كنيم و در بين آن قصيده اي از ديگري باشد ما با ذوق و آشنايي خود تفاوت آنرا از حيث سبك و مذاق و افكار و انديشه با اشعار «ابوتمام» مي فهميم. و اين مساله بقدري جدّي و اساسي است كه ادبا قصايد منسوب به «ابوتمام» را از ديوان او حذف كرده اند. همين شيوه در ديوان «ابونواس» و ديوانهاي ديگر شعرا بر مبناي ذوق و دريافت اعمال شده است. (15)
دانشمند ديگر عرب محمدحسن نائل المرصفي مي نويسد:
««علي» در اين كتاب در اعماق درياي علم و سياست و دين شناكرده و در همه ي اين علوم گوهرهاي بي نظيري را به دست آورده كه در اوج اهميت است، و اگر از جنبه ي ادبي كتاب او پرسش كني پس از آن كه موقعيت عملي او را بشناسي بايد گفت كه در توان هيچ نويسنده و خطيب و بليغ و شاعر ممتاز هم نيست كه به اين پايگاه رسد، و تنها بايد به اين بسنده كرد كه نهج البلاغه مجموعه ي ارزشمندي است كه زيبايي تمدن و رواني و استواري صحرانشيني را به هم آميخته است. آري نهج البلاغه تنها بستري است كه راستي و حقيقت براي خود منزلي يافته كه در آن فرود آيد و بدان مطمئن گردد و بيارامد، پس از آن كه جايگاه ها در هر لغت و زباني آنرا ناديده انگاشته و از آن روي گردانده اند». (16)
مطالعه ي نهج البلاغه آدمي را به دنياي شهود و عرفان مي برد و علاوه بر دريافت علوم و حقايق او را از نظر روحي و سير معنوي به حركت واداشته و به سرزميني ديگر كه فراتر از وطن خاكي و مادي است عبور مي دهد و آشنا مي سازد.
استاد محمد عبده مفتي بزرگ مصر مي گويد:
گاه به هنگام مطالعه ي نهج البلاغه به عالم كشف و شهود مي رسيدم و عقل نوراني را مي ديدم- كه در قالب اندامي نمي گنجد و شباهتي به پيكر و جسدي ندارد- كه از كاروان الهي جدا شده و به روح انساني چسبيده و او را از حجاب هاي طبيعت بريده و به ملكوت اعلا بالا برده و به مشهد نور پر تجلّي رسانده و در وادي قدس ماوي بخشيده است، پس از آن كه از تاريكي هاي فريب و خدعه رهايي يافته است، گويا مي شنوم خطيبي حكيم با كلماتي روشن و گويا، مسؤولان را مخاطب قرار داده و راه هاي صواب را بديشان نشان داده و از كوره راه هاي گمراهي و شبهه آگاهشان مي سازد و از لغزشگاه ها برحذر مي دارد و به ريزه كاري هاي سياست درست ارشادشان مي كند و راه هاي هشياري و آگاهي را پيش رويشان مي گذارد و به اوج سرزمين هاي رهبري و هدايت بالا مي برد و شرافت تدبير ترقي مي دهد و بر رسيدن به هدف هاي عالي روشن مشرف مي سازد، اين كتاب همان نهج البلاغه است. (17)

پي نوشت ها :
 

1- درباره ي تاريخ علامه شريف رضي به كتاب هاي زير مراجعه شود:
الف: عبقريه الشريف الرضي، زكي مبارك
ب: حياه الشريف الرضي، عبدالحسين حلّي
ج: الشريف الرضي، محمد هادي اميني
د: سيدرضي مؤلف نهج البلاغه، علي دواني
ه: فروغ فقه و ادب، سيدمحسن دين پرور
2- نهج البلاغه خطبه ي 21 و 32 و قصار 78.
3- الغدير: 193/4.
4- اسامي حافظان نهج البلاغه در الغدير: 193/4.
5- اسامي شارحان نهج البلاغه: الغدير: 186/4.
6- كتابنامه ي نهج البلاغه: رضا استادي، البته اين كتاب در سال 1359 ش به چاپ رسيده و در طول بيست سال پس از آن قطعاً شروح و ترجمه هاي زيادي تاليف شده است. در اين زمينه بنياد نهج البلاغه اثري تدوين نموده بنام كتابشناسي اميرالمؤمنين (ع) و نهج البلاغه كه در آن به كليه ي ترجمه ها و شروح نهج البلاغه نيز اشاره شده است.
7- نگاه كنيد به فهرست ابي العباس نجاشي متوفاي 450 و فهرست شيخ منتجب الدين متوفاي 585.
8- الغدير: 193/4.
9- الغدير: 195/4.
10- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد: 153/11.
11- همان: 544/2.
12- همان: 205/1- الغدير: 197/4.
13- مروج الذهب: 419/2.
14- در همين مقاله به اين منابع اشاره مي شود.
15- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد: 546/2- الغدير: 195/4.
16- مصادر نهج البلاغه: 90/1.
17- مقدمه ي شرح عبده بر نهج البلاغه.
 

منبع: سالنماي النهج 1-5



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.