من «ابوالفضل»، يك آسيب نخاعي موفق هستم

ابوالفضل 18 ساله كه سال گذشته بر اثر تصادف، آسيب نخاعي شده، و در حال حاضر عضو فعال انجمن حمايت از بيماران آسيب نخاعي مي باشد موفقيتش را مديون خداوند، خانواده و دوستانش مي داند. وي بي مقدمه با چهره اي خندان و آماده، از موفقيتهايش مي گويد، از اين كه در تئاتر دانش آموزي استان اصفهان، مقام اول بازيگري را بدست آورده است و ناراحت از اين كه، اگر نمايشنامه اش را به جاي خودش، يك كارگردان حرفه اي، كارگرداني مي
سه‌شنبه، 15 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من «ابوالفضل»، يك آسيب نخاعي موفق هستم

من «ابوالفضل»، يك آسيب نخاعي موفق هستم
من «ابوالفضل»، يك آسيب نخاعي موفق هستم


 






 
من «ابوالفضل كوچك زاده» يك آسيب نخاعي موفق هستم و آنقدر موفقم، كه گاهي اوقات فراموش مي كنم آسيب نخاعي شدم.
ابوالفضل 18 ساله كه سال گذشته بر اثر تصادف، آسيب نخاعي شده، و در حال حاضر عضو فعال انجمن حمايت از بيماران آسيب نخاعي مي باشد موفقيتش را مديون خداوند، خانواده و دوستانش مي داند.
وي بي مقدمه با چهره اي خندان و آماده، از موفقيتهايش مي گويد، از اين كه در تئاتر دانش آموزي استان اصفهان، مقام اول بازيگري را بدست آورده است و ناراحت از اين كه، اگر نمايشنامه اش را به جاي خودش، يك كارگردان حرفه اي، كارگرداني مي كرد،‌ حتماً به جاي مقام دوم، مقام اول را كسب مي كرد.
وي گفت: به خاطر علاقه اي كه به تئاتر داشتم، علاقه مند بودم در تئاتر دانش آموزي مدرسه شركت كنم. اين خواسته را به مربي پرورشي ام گفتم و او گفت: بايد فكر كنم و بعد از مدتي گفت: «آيا مي خواهي موضوع تصادفت را روايت نمايشنامه كنيم»؟
«من در ابتدا اين پيشنهاد را قبول نكردم اما با صحبت هاي مربي و دوستانم، در نهايت آن را پذيرفتم و خوشحالم كه جواب اعتمادشان را دادم».
ابوالفضل در حين مصاحبه، يك لحظه مكث مي كند و با حالتي خاص و زدن چند ضربه بر روي دسته ويلچر مي گويد: بيست و يكم همين ماه (خرداد) ساعت 10 صبح يك سال از اين حادثه مي گذرد و من هنوز كسي را كه به خاطر بي احتياطي اش، آسيب نخاعي شدم، نديدم و دوست دارم او را در دادگاه (كه اگر فرار نكرده باشه) ببينم.
وي كه از نظر شادابي و اعتماد به نفس، از شاخص ترين آسيب ديدگان نخاعي انجمن مي باشد؛ مي افزايد: من اين حادثه را پذيرفتم، اما انتظار دارم ديگران هم بپذيرند و براي يك زندگي و فعاليت اجتماعي، خودشان را با اين شرايط تطبيق دهند،‌ چون در ابتدا خودشان از بين مي روند.
وي در ادامه صحبت هايش مي گويد: البته نبايد جامعه خود را در اين زمينه بي تقصير بداند.
وي از «شهرداري»، «بهزيستي» و «برخوردهاي ناشايست»‌ مردم گلايه مي كند.
از «شهرداري» به خاطر فراهم نكردن فضاي مناسب براي تردد، از «بهزيستي» به خاطر كم توجهي به تهيه امكانات درماني و مردم، كه از كنار ما مي گذرند و با الفاظي چون «خدايا شكرت»، «آخي» و «نچ نچ هاي بلند» دنيا را بر سر ما خراب مي كنند.
«ابوالفضل» مي گويد: اين حادثه شايد درصد ناچيزي از رفت و آمد به خانه هاي دوستانم را گرفت اما خيلي چيزها را به من نشان داد.
خيلي از دوستانم را كه هميشه و همه جا با هم بوديم، مرا ترك كردند و تنها چند دوست صميمي دارم كه خيلي از آنها ممنونم و خانواده ام، كه از آنان به خاطر صبوري كه در حقم دارند، سپاسگزارم.
وي كه سال آخر رشته رياضي-فيزيك است و به ادامه تحصيل در رشته هاي تربيت بدني، مهندسي عمران و تئاتر در دانشگاه علاقه دارد، مي افزايد: ديگر موفقيتم اين است كه، به خاطر داشتن سابقه ي ورزشي و داشتن كمربند مشكي در تكواندو، هم اكنون در حال آموزش و تمرين در رشته ورزشي «پرتاب با نيزه» به مربيگري «علي نادري» قهرمان جهان براي حضور در پارا المپيك مي باشم و مي دانم كه موفق مي شوم.
وي دوست ندارد مانند برخي از آسيب ديدگان، منتظر كمك و دلسوزي باشد، مي گويد بايد رفت و حق را خواست و اين كه آنان را كه مي توانند كاري را نمي كنند، شرمنده كرد. ابوالفضل كه خود را براي درمان چشم و كمرش كه در حادثه آسيب ديده، آماده مي كند، مي گويد: دوست دارم مصاحبه با اين عبارت به پايان برسد.
«انسان اگر پايش بشكند، گريه كند و يا بخندد، پايش شكسته. پس بهتراست كه بخندد كه روحش نشكند تا پايش خوب شود، ولي اگر گريه كند هم روحش شكسته و هم پايش، پس بهتر است هميشه به زندگي اميدوار باشد».

من «ابوالفضل»، يك آسيب نخاعي موفق هستم

منبع: نشريه از نو شماره 3.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.