معناي واقعي وكيل و نماينده مجلس

برخي از اين دگرگوني‌هاي ساختاري قابل رؤيت است. مثلاً شكل خيابان‌ها و منازل شهرها در مقايسه با ده بيست سال پيش، بالا آمدن يا پايين رفتن سطح آب درياچه و امثال آنها. اما برخي تغيير و تبديل‌ها كمتر محسوس و ملموس‌اند. مثل تغيير فيزيك بدن و چهره. انسان وقتي تصوير چند سال پيش خود را مي‌بيند، خودش باور نمي‌كند كه چهره‌اش آن‌گونه بوده است.
شنبه، 26 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معناي واقعي وكيل و نماينده مجلس

معناي واقعي وكيل و نماينده مجلس
معناي واقعي وكيل و نماينده مجلس


 

نويسنده:جعفر سيّد




 
زندگي انسان‌ها در طي تاريخ همواره در حال تغيير و تحول است.
برخي از اين دگرگوني‌هاي ساختاري قابل رؤيت است. مثلاً شكل خيابان‌ها و منازل شهرها در مقايسه با ده بيست سال پيش، بالا آمدن يا پايين رفتن سطح آب درياچه و امثال آنها. اما برخي تغيير و تبديل‌ها كمتر محسوس و ملموس‌اند. مثل تغيير فيزيك بدن و چهره. انسان وقتي تصوير چند سال پيش خود را مي‌بيند، خودش باور نمي‌كند كه چهره‌اش آن‌گونه بوده است. به قول مولانا:
ذرّه ذرّه تشنگي بالا گرفت دير دانستم كه گيتي رهزن است
اوايل انقلاب در شهر سرخه به دليل نبودن عكاسي در آن‌جا، يك عكاسي براي سهولت عكس گرفتن دانش‌آموزان داير كردم و نامش را به دليل فضاي حاكم بر انقلاب «عكاسي شهيد» گذاشتم. تا مدت‌ها كسي براي عكس گرفتن مراجعه نمي‌كرد. يك روز فرش‌فروشي آمد تا يك عكس بزرگ برايش چاپ كنم. بنده هم با كيفيت تمام، عكس آن بندة خدا را چاپ كردم تا تبليغي بشود، ولي هنگام مراجعه گفت: «اين عكس من نيست» و آن را تحويل نمي‌گرفت. حالا بگذريم از رنگ‌ها و گريم‌ها و نقاب‌ها كه شاعر عالم مي‌فرمايد:
آن روز كه پشت پرده افشا گردد سيماي گريم كرده رسوا گردد
تزوير و ريا نمايش ننگيني است زشت است اگر چه خوب اجرا گردد
در تحولات زندگي بشر، عجيب‌تر اين است كه برخي تغييرها و جابه‌جايي‌ها ذاتاً ديده شدني نيستند و هويّت دروني دارند، نه آن كه حركت ‌آن‌ها آهسته و نرم باشد. مثل جايگزيني واژه‌هاي نو به جاي واژه‌هاي مستهلك يا همان واژه‌هايي كه اينك معناي سابق را به ذهن نمي‌آورند. به عنوان مثال: وقتي مي‌گوييم دروازه دولت ، ايستگاه مترو در نظرما مجسم مي‌شود. دروازه‌اي كه در گذشته بوده،‌از خاطر محو شده است. يا هنگامي كه مي‌گوييم چهارراه سرچشمه، كسي به جاري شدن چشمه نمي‌انديشد. يا محلي در بازار به نام (كُندژ) وجود دارد كه مخفّف كهن دژ يا كهنه دژ است و از دژي درگذشته دور و باآداب خود حكايت مي‌كند.
يكي از اين واژه‌ها كه دستخوش تغيير معنا شده همين واژه‌ «وكيل» است. خيلي ساده، يعني كسي كه به وكالت يا نيابت از صاحب كار براي انجام امور محوله وظيفه پيدا مي‌كند. مثل خواندن خطبه عقد كه عاقد مي‌پرسد: وكيلم؟ و منتظر مي‌ماند تا پاسخ بشنود. بعضي‌ها فكر مي‌كنند اين‌ها را براي آن مي‌پرسد كه بگويند:«عروس رفته گل بياره». او از اين تعارفات گذشته بايد پاسخ را بشنود وگرنه حق وكالت ندارد.
عاقدي كه وكالت مي‌گيرد، شرايط عقد را از پيش خود تعيين نمي‌كند. البته براي موكل محترم است و عزّت دارد، و اوست كه برابر دستور شرع، خطبه برقراري رابطه براي زندگي مشترك را جاري مي‌سازد.
در كارهاي ديگر هم اين گونه است. پدر كه فرصت رفتن براي پرداخت هزينه يا گرفتن مطالبات خود را ندارد، به فرزند يا شاگرد يا كارمند خود وكالت مي‌دهد كه: « اي تقي‌، اي نقي، بيا بپر اين چك را وصول كن»، يا «پيغام مرا به فلان كس برسان...». اگر پسر يا كارمند، امانتدار باشد بايد وكالت يا سفارش را به جاي آورد و الا تكليف نمايندگي از او ساقط است. اگر كسي به جاي خبر آوردن، سر بياورد، يا به جاي دريافت مطالبه، بي‌رضايت موكل از كيسه خليفه ببخشد، اصل موضوع را زير سؤال مي‌برد.
همچنان كه كلمه «وزير» هم از «وزر» به معني سنگيني و سختي و بارگران است. حالا پرسش اين است كه اگر خواسته موكلان، عديده و متضاد بود چه كند؟ ديگر او بايد با عقل خود اهم و مهم را بشناسد و صلاح كار را دريابد و در فضاي رواني پيش‌ساخته، حل نشود.
چرا همواره عده‌اي در جامعه براي وزارت و صدارت و وكالت شيرجه مي‌روند و دوست دارند كوله بارشان سنگين شود و سختي‌ها را تقبل مي‌كنند؟ لابد ان‌شاءالله عاشق خدمت‌اند كه از دوسال قبل مقدمه مي‌چينند و دورخيز مي‌كنند تا به مقصود برسند. حال اين كه مقصود حقيقي، معبود است و معبد. صندلي و عنوان، مقصود و معبود نيست.
اكنون ضمن تبريك صميمانه به تمام نمايندگان منتخب دوره جديد، ياد آور مي‌شوم: شما نماينده مردمي هستيد كه به فرموده رهبر انقلاب، احساس وظيفه كرده‌اند و در مراكز رأي‌گيري و محل صندوق‌هاي رأي حاضر شده‌اند تا در درجه اول پاسخ دشمنان را بدهند. همچنين آنان بايد بدانند و مي‌دانند كه نه تنها نمايندة مردم شهر و ديار خود بلكه نمايندة ملت و كشوري با فرهنگ ديرين، از كوچك و بزرگ و با سلايق مختلف‌اند، آن‌هايي كه به شما وكالت نداده‌اند، ممكن است همگي مثل بنده جسارت بيان نداشته باشند. ممكن است بسياري از آنان زبان بيان درد خود را نداشته باشند و حتي درد خود را نشناسند. شما بايد چاره‌گر آلام آنان هم باشيد. مبادا خدا نكرده در جريان‌هاي سياسي و كشمكش جناحي، اهداف را قرباني سلايق اين و آن كنيد! حاشا كه مصلحت دولتمردان را بر مصلحت مردم ترجيح دهيد و نان را به نرخ روز بخوريد!
بچه‌اي كه شيرخشك ندارد، صداي ناله‌اش شما را مي‌خواند. جواني كه با وجود تحصيلات بالا بي‌كار است، دانشجويي كه در پرداخت شهريه و خريد كتاب خود مانده، نويسنده‌اي كه كتابش چاپ نمي‌شود، ناشري كه امنيت اقتصادي ندارد، توليدكننده‌اي كه دستخوش عملكرد بي‌حساب مي‌شود و ضرر مي‌كند، بي‌پناهاني كه پناه ندارند و حتي خلاف‌كاراني كه ناخواسته در جاده خلاف افتاده‌اند، بد و خوبِ زندگي و سرنوشت همه آنان كم و بيش به تصميم و تدبير جناب‌عالي به‌عنوان نماينده، بستگي دارد.
خانه ملت، خانه‌اي است كه چون همه مردم نمي‌توانند در آن حضور يابند و تك‌تك حرف بزنند، يك نفر از ميان ‌ده‌ها و صدها هزار نفر انتخاب مي‌شود تا مجموعاً 290 نفر حرف مردم را در خانه خود مردم كه همين مجلس است بيان كنند و حق را اعمال نمايند.چنين مجلسي است كه در رأس امور است. و اميدواريم نمايندگان محترم مجلس با بازخواني معناي وكالت در طليعة دوره جديد، همچنان كه سوگند ياد مي‌كنند، به وعده‌هاي داده شده و وظايف ناگفتة خود عمل كنند.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.