قرائتي صهيونيستي از پيامدهاي فاجعه کاروان کمک هاي انسان دوستانه به غزه(2)
احتمال بالاگرفتن اقدامات نظامي
به نظر مي رسد حماس، فتح و حزب الله هنوز هم سرگرم تدارک پاسخ نظامي مناسب هستند. اما «استراتفور» هيچ علامتي مبني بر جود پاسخ نظامي مشاهده نکرده است.
اکنون رويکرد غالب طرف فلسطيني و حزب الله آن است که «اسراييل» همچنان در کانون توجه و اتهام از سوي ديگران باشد بدون اينکه کسي فلسطينيان را محکوم کند.
از سويي به نظر مي آيد حزب الله و ايران درصدد هستند از اين حادثه به مصلحت سياسي خود بهره ببرند، اما همان گونه که منابع نزديک به حماس اعلام کردند اين جنبش تا بيست و چهار ساعت پس از اين حادثه دست به پرتاب موشک نخواهد زد. بايد دانست که حماس براي انتقام جويي بر حزب الله مقدم است.
در حالي که جنبش فتح درصدد يافتن پاسخي سياسي است، رهبران دولت فلسطين به دو امر توجه مي کنند؛ يا دست کشيدن از مذاکرات صلح (اين فشار، دعوت آمريکا به مذاکره را از «اسراييل» متوجه به فتح خواهد کرد) يا افزايش ميزان نفوذ در داخل فلسطين از طريق اکتفا به محکوم کردن اين حمله و خودداري از پاسخ نظامي به حماس.
در حال حاضر اين سه گروه در حال سازماندهي تظاهراتي گسترده براي بزرگ نشان دادن اين مسئله هستند و مي خواهند به اين ترتيب پس از يک دوره طولاني رکود سياسي در فلسطين براي فلسطينيان جلب حمايت کنند.
ترجيح بر آن است که تظاهرات مردمي، داخل غزه برگزار گردد. اين احتمال هم وجود دارد که در مقابل نمايندگي هاي سياسي «اسراييل» در تعدادي از پايتخت هاي کشورهاي اروپايي و اسلامي تظاهراتي برگزار شود.
با توجه به عدم احتمال نشان دادن واکنش نظامي از سوي گروه هاي اصلي فلسطيني و سازمان هاي همگام با آنها، خطر حمله از سوي گروه هاي کوچک همچنان پا برجاست.
در کشورهايي که مراکز تجاري و سياسي «اسراييل» در آنها وجود ندارد احتمال مي رود که نهادها و مراکز آمريکايي مورد حمله قرار گيرند، اما گروه هاي بزرگ، اين استراتژي را به کار بسته اند که همچنان اسراييل را زير ذره بين و در کانون توجه و ملت ها را نيز خشمگين نگه دارند؛ چرا که هر گونه اقدامي نظامي از سوي گروه هاي مسلح، کفه ترازو را به نفع «اسراييل» سنگين مي کند. زيرا طرف اسراييلي نيز چهره قرباني به خود خواهد گرفت تا به اين ترتيب از اثرات ناشي از حمله به کاروان آزادي بکاهد.
به طور خلاصه مي توان گفت احتمال مي رود تظاهرات مردمي گسترده اي برگزار شود، اما نمي توان احتمال حمله به مواضع «اسراييل» و آمريکا را مردود دانست.
پيامدهاي ژئوپليتيک
سياستمداران ديگر کشورها نيز به افکار عمومي به شدت حساس اند. تصور اين موضوع بسيار مشکل است که افکار عمومي، «اسراييل» را قرباني بداند. اين احتمال نيز وجود دارد که محافل مردمي غرب نيز بر اين باور باشند که «اسراييل» به جاي کشتار و خونريزي بايد اجازه مي داد کشتي هاي حامل کمک ها به غزه برسند و بارهاي خود را تخليه کنند.
دشمنان «اسراييل» نيز آتش معرکه را شعله ورتر خواهند کرد؛ چرا که معتقدند اسراييلي ها خونريزي و کشتار را بر راه حلي منطقي ترجيح دادند و با پشت کردن افکار عمومي غرب به «اسراييل» رهبران سياسي اين کشورها نيز با افکار عمومي همراه خواهند شد.
اين حادثه به روابط «اسراييل» با ترکيه نيز آسيب خواهد رسانيد. اين کشور هم پيمان تاريخي «اسراييل» در جهان اسلام است و مدت هاست که با آن همکاري نظامي انجام مي دهد. هيچ شکي نيست که دولت ترکيه در اين روابط تجديدنظر خواهد کرد اما در جبهه داخل ارتش و محافل سکولارها با مقاومت هايي مواجه خواهد شد. رفتاري که اسراييل اخيراً در پيش گرفته است روند قطع رابطه را هموار مي سازد حتي براي آنکارا ضروري است که دست به چنين اقدامي (قطع رابطه با اسراييل) بزند.
زماني که جمعيت «اسراييل» با تعداد ساکنان شهر هوستن ايالت تگزاس برابري مي کرد مشخص بود که نمي تواند با انزواي طولاني مدت کنار بيايد؛ اين موضوع مفاهيم ژئوپليتيک عميقي را در خود نهفته دارد.
اهميت و ارزش افکار عمومي زماني مشخص مي شود که قضايايي از اين دست در نظر ملت داراي اهميت نباشند؛ اسراييل نيز براي دولت هاي ديگر اهميت ماهوي ندارد.
از اين رو ممکن است برانگيختن خشم مردم عليه اسراييل منجر به آن شود که کشورهاي منتقد «اسراييل» در روابط خود با اين رژيم تجديد نظر کنند؛ به عنوان مثال تجديدنظر در روابط آمريکا با «اسراييل» تأثير کمتري بر آمريکا دارد. شايد دولت اوباما که از «اسراييل» خشمگين است شاهد تحولي اساسي در افکار عمومي آمريکا باشد و درها را به روي فصل جديدي از روابط با اسراييل بگشايد که چندان خوشايند «اسراييل» نيست.
اما اسراييلي ها چه مي گويند؟ آنها معتقدند که اين موضوع کاملاً غيرمنصفانه است؛ چرا که آنها مورد آزار قرار گرفته اند. آنها همچون انگليسي ها، فکر مي کنند راه حل قضيه در گرو طرفي است که با منطقي درست رفتار مي کند. در واقع حل اين موضوع نزد طرفي است که گوش شنوا دارد، همان گونه که جنگ باتوپ و تانک و حمله نظامي با عدالت سازگاري ندارد اما در سراسر جهان با افکار عمومي و سياست خارجي در ارتباط است. در اين صورت اگر چنين اقدامي تلفاتي در پي داشته باشد بايد به دقت آن را بررسي کرد. ادعاي «اسراييل» مبني بر مورد آزار قرار گرفتن نيز چندان پشتوانه اي براي اقناع ديگران ندارد.
در عرصه بين المللي نيز اين اتفاق بدون شک طوفاني به راه خواهد انداخت و ترکيه نيز همکاري خود را با «اسراييل» قطع خواهد کرد. افکار عمومي هم در اروپا در مقابل اين قضيه جبهه خواهند گرفت و در آمريکا هم که عنصر اصلي اين معادله است به مرحله اي خواهد رسيد که هر دو طرف برايش يکسان خواهند شد و بر هر دوي آنها لعنت خواهد فرستاد.
واکنش بين المللي هم قابل پيش بيني است. موضوعي که توجه را به خود جلب مي کند آن است که اين تحولات، آتش بحران سياسي را در داخل «اسراييل» برخواهد افروخت. از سويي در داخل «اسراييل» افرادي هستند که تداوم انزواي بين المللي را بر سازش با فلسطينيان ترجيح مي دهند و اين افراد همان کساني هستند که اکنون در رأس حکومت قرار دارند. از سوي ديگر در بين مخالفان، افراد بسيار معتقدند انزواي اسراييل خطري بزرگ به همراه خواهد داشت؛ آنها به اين دليل استناد مي کنند که اسراييل نمي تواند در زمينه هاي اقتصادي و نظامي چنين وضعي را تاب آورد.
پاسخ حکومت فعلي اين است که انزوايي در کار نيست. در مورد کاروان کمک هاي انسان دوستانه به غزه هم گويي هيچ اتفاقي نيفتاده است.
هر چقدر موضع گيري «اسراييل» شديدتر شود قضيه اين کاروان کوچک هم جدي تر خواهد شد.
صهيونيست ها در سال 1948 دريافتند و فلسطينيان نيز بعد از آن آموختند که سيطره بر افکار عمومي مستلزم تيز هوشي و فراست است؛ صهيونيست ها درک کرده اند که ممکن است بازي را ببازند.
بريتانيا خسارت تحت الحمايگي خود را پرداخته و به اسراييل اجازه داده است که سر جاي خود باقي بماند. دشمنان اسراييل هم بازي را ببازند.
بريتانيا خسارت تحت الحمايگي خود را پرداخته و به اسراييل اجازه داده است که سرجاي خود باقي بماند. دشمنان اسراييل هم بازي را به نفع خود تغيير مي دهند. چنين مانورهايي تأثير بسزايي در تصوير عمومي از «اسراييل» دارند.
به دنبال آن، موضع ژئوپليتيک «اسراييل» عمليات استشهادي و يا انتفاضه را به چالش مي کشد و هنگامي که فلسطينيان تاکتيک هاي خصمانه خود همچون عمليات انتحاري را به کار مي برند استراتژي ترکيه مبني بر ارايه تصويري خشونت طلبي از اسراييل تضعيف مي گردد.
اکنون «اسراييل» در شرايط بسيار سختي به سر مي برد و نمي داند در مقابل اين شرايط بايد چه واکنشي نشان دهد. از سوي ديگر نيز واضح نيست که آيا فلسطينيان مي دانند که چگونه بايد از وضعيت موجود بهترين استفاده را بکنند يا نه؛ در چنين مواردي درگيري ها به عرصه جديدي منتقل مي شوند که از کارزار پيشين انعطاف پذيرتر است تا بتوان از موقعيت پيشين فاصله گرفت.گام بعدي نيز دعوت به تحريم اسراييل خواهد بود. به تهديدات اسراييل عليه ايران نيز از منظري متفاوت نگريسته خواهد شد و تصويري که اسراييل از ايران ارايه مي کند. کمترين ميزان اثر بخشي را در جهان خواهد داشت.
از آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت که بحراني سياسي در اسراييل روي خواهد داد که اگر دولت در مقابل آن مقاومت کند در مسيري قرار خواهد گرفت که مي تواند آزادانه عمل کند اما بايد تاب انزواي بين المللي را هم داشته باشد. اما اگر حکومت سقوط کند اسراييل در عرصه داخلي با بي اعتمادي مواجه خواهد شد.
در هر دو صورت، اين کاروان کوچک، مأموريت استراتژيک خود را به انجام رسانيده است؛ چرا که «اسراييل» را بر آن داشته که با واکنشي خشونت آميز وارد عمل شود و به اين ترتيب در دام شرارت خود بيفتد.
پي نوشت ها :
1. نتايج بررسي کميته هاي داخلي و بين المللي بر محکوميت عمليات صهيونيست ها عليه کاروان آزادي تأکيد و تصريح دارد.