چه کنيم دعايمان به اجابت برسد؟ (2)
ارکان استجابت دعا
در اين جا به اموري پرداخته مي شود که اسباب توجهات خاصه ي حضرت حق و نزول رحمت او را بيشتر فراهم مي نمايد و شامل سه رکن زير است:
الف- درخواست از خدا و قطع اميد از غير خدا
ب- دعا از امور انجام شدني باشد نه محال
ج- ايمان به اولياء خدا
ارکان استجابت دعا
اول- قطع اميد از غير خدا
گفت حق سوي من کنيد دعا
تا اجابت کنم براي شما
خداوند متعال فرموده: «ادعوني استجب لکم» (1)
(مرا بخوانيد [و از من بخواهيد]، تا دعاي شما را اجابت نمايم) و نيز فرموده: «اجيب دعوه الداع اذا دعان» (2)
(هر گاه دعاکننده اي مرا بخواند، به خواسته ي او پاسخ مي دهم).
بنده در دعاي خود بايد به مقام والاي حضرت باري تعالي توجه کامل داشته باشد، لذا اگر به اسباب ظاهري توجه نموده و تأثير را از اين اسباب بداند و از علت حقيقي و واقعي (خدا) غافل شود، دعايش مستجاب نخواهد شد. (3)
آنچه از اين دو آيه ي شريفه فهميده مي شود اين است که خداي بزرگ، دعاي دعاکننده را بطور مطلق اجابت مي کند و هيچ گونه شرطي را براي استجابت دعا قرار نداده است؛ جز اينکه حقيقت دعا محقق شود و دعا منحصراً به حضرت حق متوجه باشد. (4)
بنده بايد از هر آنچه غير خدا است قطع اميد کند و فقط خداي قادر را در نظر داشته باشد. خداوند متعال به حضرت داود (ع) وحي کرد: هر کس فقط به من روي آورد او را کفايت کنم و هر کس از من چيزي بخواهد به او عطا کنم و هر کس مرا بخواند او را اجابت کنم. (5)
البته معني اين سخن، نفي اسباب بين انسان و خدا يعني رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) و اولياي الهي نيست چرا که توجه به اين اسباب، مورد رضاي خداي بزرگ است.
در نتيجه اگر بنده فقط به خدا پناه ببرد و از هرچه غير او است قطع اميد کند، دعايش مستجاب خواهد شد.
دوم- مورد دعا از امور انجام نشدني باشد نه محال
بايد گفت بنده هر خواسته اي که داشته باشد از طرف حضرت حق تعالي اجابت مي شود و تنها دعاهايي قبول نمي شود که ذاتاً محال و خلاف نظام آفرينش يا خلاف شرع باشد.
حضرت علي (ع) مي فرمايد: اي دعاکننده! سؤال مکن از آنچه وجود پيدا نمي کند (و محال است) و آنچه که حلال نيست «يا صاحب الدعاء لا تسأل ما لا يکون و لا يحل» (6)
مرحوم جلوه در رساله ي بيان استجابت دعا مي گويد:
خواسته بايد مضرّ به نظام کل نبوده بلکه نافع باشد. خواسته نبايد معلق بر چيزي باشد که امر محال پيش آيد. (7)
نيز در اين زمينه، مي توان به فرمايش امام صادق (ع) در پاسخ آن زنديق که منکر استجابت دعا شده بود استناد کرد که فرمود:
گاهي بنده از خداوند هلاک کسي را مي خواهد که مدت عمرش تمام نشده است، يا باران مي خواهد در وقتي که صلاح نيست در آن زمان ببارد، (اما خداوند اجابت نمي نمايد) زيرا او مدبّر نظام کل آفرينش بوده و به تدبير امور خلائق، آگاه است... (8)
سوم- ايمان به اولياء خدا
از ديگر شرائط اجابت دعا، پذيرفتن ولايت اولياء الهي و ايمان به آنها است که در قبولي دعا نقش بسيار مؤثري دارد، لذا خداوند متعال دعاي کساني را اجابت مي کند که در دلشان دوستي اولياء الله وجود داشته باشد يا حداقل با آنان دشمني نداشته باشند.
ذکر اين مطلب در اينجا ضروري است که خداوند در هر برهه از زمان، اوليائي داشته و بندگان توسط آنان، با ذات احديّت ارتباط برقرار نمايند.
در زمان پيامبراني چون آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي (ع) مردم به وسيله اين پيامبران خود را به خداوند نزديک مي نمودند پس از بعثت رسول گرامي اسلام (ص) مردم موظف به پذيرش ولايت ايشان و سپس امامان بعد از پيامبر گرديدند. در حال حاضر ايمان داشتن يا همان پذيرفتن ولايت امام عصر (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) از جمله ارکان استجابت دعا به شمار مي رود.
محمدبن مسلم از امام باقر يا امام صادق (ع) روايتي به اين مضمون نقل مي کند که حضرت ايمان به اهل بيت (ع) را در اين زمان همانند ايمان مردم زمان عيسي (ع) به آن حضرت تشبيه مي کنند و نقل مي کنند، خانواده اي بود که بواسطه ي عبادت خدا و ايمان به عيسي ولي زمان دعاي آنها مستجاب مي شد، چون يکي از آنها در ولايت حضرت عيسي (ع) شک کرد خداوند متعال دعايش را مستجاب نکرد، آن مرد از آنچه اتفاق افتاده بود به حضرت عيسي (ع) شکايت کرد و از حضرت خواست تا دعا کند، حضرت عيسي (ع) وضو گرفت، نماز خواند و سپس دعا کرد، خداوند به او وحي کرد:
اي عيسي! (علت اينکه دعاي اين بنده را اجابت نکردم اين بود که) از دري که بايد بيايد نيامد. او از من (حاجت) مي خواهد و دعا مي کند در حالي که قلبش به تو شک دارد، اگر آن قدر دعا کند تا اينکه گردنش قطع شود و بند بند انگشتانش بريزد، دعاي او را اجابت نمي کنم (تا اينکه به تو ايمان قلبي بياورد). سپس عيسي (ع) به آن مرد گفت: تو خدا را مي خواني و به پيامبرش شک داري؟
آن مرد گفت: اي روح الله و اي کلمه الله، به خدا سوگند چنين بود که گفتي؛ تقاضا مي کنم از خدا بخواه که اين شک را از من دور کند، سپس حضرت عيسي (ع) براي او دعا کرد و خداوند تفضل نموده شک او را از بين برد و به خاندان خود پيوست.
امام (ع) فرمود: ما اهل بيت نيز چنين هستيم، خداوند دعاي بنده اي را که نسبت به ما شک داشته باشد قبول نمي کند. (9)
نقل است که امام هادي (ع) در حق مردي از دوستانشان دعا فرمود و مستجاب شد، مردي به نام فتح (که بظاهر خود را از دوستان آن حضرت معرفي کرد اما در باطن طرفدار حضرت حق نبود) به آن مرد گفت: چون نزد حضرت رفتي دعا را بگير و به من بياموز. آن مرد گويد، نزد حضرت هادي (ع) آمدم، حضرت فرمود: فتح به ظاهر ادعاي ولايت ما مي کند، ولي در باطن چنين نيست، دعا از آنِ دعاکننده اي است که ولايت ما اهل بيت (ع) را داشته باشد «الدعاء لمن دعا به، بشرط ان يوالينا اهل البيت»(10).
پس ايمان به اولياء خدا در هر زمان از ارکان استجابت دعا مي باشد و ادعيه ي مهم که در تغيير مقدرات الهي مؤثر است با ايمان به ايشان به اجابت مي رسد.
آداب دعا
1- پاکيزگي جسم و روح
وضو گرفتن و غسل توبه، از موارد پاکيزگي جسم و روح است.
علاوه بر اين پاکيزگي توبه کردن از گناهان و اموري که در پاکي و طهارت روح نقش دارند و پرهيز از اموري که در ناپاکي قلب و باطن مؤثرند (12) و همچنين طعام و شرابي که انسان مي خورد و مي آشامد در قبولي دعا مؤثرند.
رسول خدا (ص) مي فرمايد:
امام صادق (ع) فرمود:
هر کس شادمان شود از اينکه دعايش به اجابت رسد بايد کسب و کارش را پاک و حلال سازد.
2 و 3- استعمال بوي خوش و صدقه دادن
امام صادق (ع) مي فرمايد: پدرم هنگامي که حاجتي را از خداوند طلب مي کرد آن را هنگام ظهر مي خواست. در آن هنگام چيزي به عنوان صدقه مي داد، بوي خوش استعمال مي کرد، سپس به سوي مسجد به راه مي افتاد و نيازهايش را از خداوند مي خواست. (15)
پي نوشت ها :
1- غافر، آيه 60.
2- بقره: آيه 186.
3- مراجعه شود به الميزان، ج 2، ص 32-31.
4- الميزان، ج 11، ص 318 ذيل آيه 14 سوره رعد.
5- بحارالانوار: ج 14، ص 42، ح 34.
6- عده الداعي: ص 152.
7- براي اطلاع بيشتر مي توان به «رساله في بيان استجابه الدعاء: ص 77» و «بحارالأنوار: ج 93، ص 324، باب 18 المنع عن سئوال ما لا يحل و ما لا يکون...» مراجعه نمود.
8- رساله في بيان استجابه الدعا: ص 77.
9- عده الداعي: ص 66.
10- بحارالأنوار: ج 102، ص 60، ذيل ح 3.
11- عده الداعي: ص 56.
12- در آداب هنگام دعا ادب هفتم ص 36 با توضيح بيشتر نيز خواهد آمد.
13- بحارالأنوار: ج 103، ص 16، ح 72.
14- کافي: ج 2، ص 486، ح 9.
15- عده الداعي: ص 56.
ادامه دارد
/ع