نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (1)

در قرآن گذشته از بيان اهميت دعاء نمونه هاي چندي از دعاها كه توسط شخصيت هاي گوناگون از جمله پيامبران بيان شده به چشم مي خورد، پاره اي از دعاها افراد را به طور عام همچون مومنان و كليه افراد جامعه و نسل هاي آينده را شامل است، برخي از دعاها در خصوص معاشرت ها و افراد خاص همچون اعضاي خانواده دوستان كه رابطه بسيار نزديكي دارند حايز اهميت هستند، چه آن كه دعاي اعضاي خانواده همچون فرزندان و والدين وزن و شوهر در حق يكديگر از
سه‌شنبه، 5 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (1)

نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (1)
نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (1)


 

نويسنده: دكتر مرتضي رحيمي*




 

چكيده:
 

در قرآن گذشته از بيان اهميت دعاء نمونه هاي چندي از دعاها كه توسط شخصيت هاي گوناگون از جمله پيامبران بيان شده به چشم مي خورد، پاره اي از دعاها افراد را به طور عام همچون مومنان و كليه افراد جامعه و نسل هاي آينده را شامل است، برخي از دعاها در خصوص معاشرت ها و افراد خاص همچون اعضاي خانواده دوستان كه رابطه بسيار نزديكي دارند حايز اهميت هستند، چه آن كه دعاي اعضاي خانواده همچون فرزندان و والدين وزن و شوهر در حق يكديگر از سويي به مسئوليت ويژه انسانها در اين گونه روابط اشاره دارد و از سويي دعا كه عمدتاً‌ نوع خوب آن مورد نظر است در تحكيم روابط خانواده و استحكام بنيانهاي آن و تشديد مهر و محبت بين ايشان تاثيرگذار است و به نوعي نشان دهنده نگاه خاص اسلام به نهادهاي خانوادگي است، ‌بر اساس آيات قرآن، ‌اعضاي خانواده به مفهوم محدود و كوچك آن كه شامل زن و شوهر و فرزندان است در حق يكديگر دعاهايي نموده اند كه از آن جمله دعاي والدين در حق فرزندان و دعاي فرزندان در حق والدين و دعاي همسران در حق يكديگر و دعاي برادران در حق يكديگر مي باشد، ‌اين دعاها گذشته از ايجاد محبت در بين اعضاي خانواده باعث تحكيم بنيان و بنياد خانواده است و حتي با مرگ برخي از اعضاي خانواده با ادامه دعا تحكيم خانواده نيز ادامه خواهد يافت.

كليد واژه:
 

خانواده، ‌دعا، ‌دعاي والدين، دعاي فرزندان، دعاي همسران، دعاي برادران

مقدمه
 

خانواده از نظر عرف عبارت است از زن و فرزندان و خويشاوندان مرد و زن و در اصطلاح شرعي، خانواده جماعت و گروهي هستند كه زير بناي جامعه را تشكيل مي دهند و بناي آن بر روابط همسري بين زن و مرد استوار است كه پيامد آن وجود فرزنداني است كه به وجود مي آيند. كلمه «الاسره» در لغت ( ابن منظورالمصري، ‌1405، ‌ق :20/4) خانواده و خويشان مرد از سويي اين كلمه به معناي زره سخت و محكم نيز به كار رفته است، ‌از اين رو خانواده و خويشان نزديك همچون زرهي هستند كه خود را با آنان نگاه داشته و به پشتيباني آنان خود را حفظ مي كنند. اين كلمه در قرآن به كار نرفته اما كلمه اهل كه گاهي مفهوم خانواده و همسر را مي دهد در قرآن به كار رفته است، راغب درباره كلمه«اهل» گفته است(راغب اصفهاني، 1412ق :ص 96 و 97 و خسروي حسيني، 1375ش: 219/1):
اهل الرجل- يعني كساني كه نسبي يا ديني يا چيزي همانند آنها مثل خانه اي و شهر و بنايي آنها را با يكديگر جمع و مربوط مي كند و آنها را اهل و خانواده آن شخص گويند، پس- اهل الرجل- در اصل كساني هستند كه مسكن و خانه اي واحد، ‌آنها را در يك جا جمع و فراهم مي آورد. سپس اين معني توسعه يافته و گفته اند- اهل بيت- به طور مطلق به خاندان پيامبر (ص) اطلاق شده است و آنها با اين اصطلاح شناخته شده اند چنانكه در اين آيه قرآن آمده است (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت)( احزاب /23) اهل الرجل- به همسر مرد نيز تعبير شده است و اهل الاءسلام- كساني هستند كه دين اسلام آنها را تحت اين اصطلاح جمع مي كند در حالي كه شريعت و دين به برداشتن حكم نسبي در خانواده و در بيشتر احكام ميان مسلمان و كافر حكم كرده است، ‌مانند آيه (انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح)(هود /46) ( كه درباره پسر نوح است به علت نافرماني از پدرش در تبعيت نكردن از دين، ‌گويي از نسبيت خارج شده و خداوند او را به عنوان عمل غير شايسته معرفي مي نمايد) و همين طور آيه ( و اهلك الا من سبق عليه القول) (هود/40) صيغه هاي ماضي و مضارع و مصدر اين كلمه چنين است- اهل الرجل ياهل اهولا- و مكان- مأهول- همان محل و منزل خانواده است كه در آنجا ساكن اند. اهل به- در موقعي بكار مي رود كه كسي داراي اهل و خانواده شود. به هر جنبنده اي هم كه به جايي و مكاني انس مي گيرد- اهل و اهلي مي گويند. تأهل: ازدواج كرد، ‌و- اهلك الله في الجنه- يعني خداوند ترا در بهشت با همسرت قرين و شايسته كند و جمعتان نمايد.»
كلمه «عشيره» از ديگر كلماتي است كه گاهي معناي خانواده را مي دهد. (احسن الحديث 220/4) راغب در معناي آن گفته است (همان راغب: ص 567 و همان خسروي حسيني 2:/602) (عشيره:) خاندان مرد كه بوسيله او آن خانواده تكثير پيدا مي كند يعني به منزله عدد كامل كه همان عدد ده (10) است آنها نيز بطور كامل اهل و خانواده او مي شوند، ‌خداي تعالي گويد: (و ازواجكم و عشيرتكم) (توبه /24) سپس واژه- عشيره- به صورت اسمي براي گروهي از نزديكان مردي كه به وسيله او زياد مي شوند در آمده است.»
خانواده داراي سه نوع كوچك (خاص يا محدود) و متوسط و بزرگ (عام يا گسترده) است، ‌خانواده كوچك يا محدود و يا خاص به زن و شوهر و فرزندان محدود مي شود، اسلام براي تحكيم و استواري پايه هاي اين نوع خانواده بيشترين توجه و اهتمام را نموده است و منظور از خانواده در تحقيق حاضر همين معناي آن است. خانواده در مفهوم متوسط آن شامل اقوام و خويشان، ‌مانند پدر، ‌مادر، پدر بزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دايي، خاله و... مي شود و اينها كساني هستند كه در بحث صله رحم مورد نظر مي باشند و رعايت و محبت به آنان موجب بركت عمر و روزي و آباداني سرزمين ها دانسته شده است.خانواده بزرگ، شامل همسايگان، ‌دوستان و ديگران مي شود كه خداوند اساس ارتباطشان را بر «اخوت» قرار داده و همه را به محبت و ارتباط متقابل و تفاهم فراخوانده و فرموده: (انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويكم) (الحجرات/10)
در قرآن از سويي خانواده مايه آرامش دانسته شده و گفته شده: (من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه) و از نشانه هاي او اين كه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنها آرامش يابيد و در ميان شما مودت و رحمت قرار داد (روم /21) از طرفي به تشكيل خانواده و واسطه شدن ديگران در اين امر توصيه شده است، ‌چنانچه خداوند فرموده:(انكحوا الايامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونو فقرا يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم): «مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، ‌همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، ‌خداوند از فضل خود، ‌آنان را بي نياز مي سازد. خداوند گشايش دهنده و آگاه است.»(نور/32) از سويي رسول خدا (ص) فرموده است: افضل الشفاعه بين اثنين في النكاح «بهترين شفاعت آن است كه ميان دو نفر براي امر ازدواج ميانجيگري كني.» (ري شهري 1416ق: 1469/2)
خانواده در انتقال تمدن نيز نقش بسزا دارد شاهد مدعا آن كه، مثلاً‌ مهاجرت برخي از خانواده هاي ايراني به اندونزي در ايجاد تمدن اسلامي اندونزي بيشترين نقش را داشته اند، ‌در اين باره مي توان به عبارات شهيد مطهري استناد كرد كه در آن گفته اند:« و بسياري از كشورهاي امروز اسلامي مولود همين گونه مهاجرين و مهاجرتهاي هدفدار بوده است.

تحكيم خانواده
 

اهميت پرداختن به موضوع «تحكيم خانواده»، ريشه در اهميت نهاد خانواده دارد، نهاد مقدس خانواده، ركن بنيادين اجتماع بشري و محمل فرهنگ هاي گوناگون است تا آن جا كه سعادت و شقاوت امت ها، مرهون هدايت و ضلالت خانواده مي باشد. اولين شرط داشتن جامعه اي سالم و پويا، ‌سلامت و پايداري خانواده است. همه دستاوردهاي علمي و هنري بشر در سايه ي خانواده هاي سالم و امن پديد آمده است. علاوه بر اين، ‌كارايي و ارزش علم و هنر نيز در صورت برپايي خانواده است و بدون خانواده، ‌نه تنها هويت انساني بشر نابود مي شود، ‌بلكه همه ي تلاش هاي فردي و اجتماعي نيز در حقيقت بي ثمر و نافرجام خواهد ماند. از اين روست، ‌ملت هايي كه در آستانه فروپاشي خانواده قرار گرفته اند، درصدد حفظ اين نهاد مهم برآمده و با خانواده هاي جايگزين نظير خانواده هاي تك نفره، ‌خانواده هاي هم جنس(زندگي هم جنس بازان) و شبيه به اين، با اين بحران جدي مقابله مي كنند، غافل از آن كه خانواده از نظر جامعه شناختي بايد در هر شرايطي سه كاركرد اصلي خود را حفظ كند، كه عبارتند از: 1- مسائل جنسي كه در خانواده بايد حل شود 2- فعاليت خانواده به عنوان يك واحد اقتصادي. 3- پرورش كودكان از وظايف مهم خانواده تلقي مي شوند. (فرجاد، 1363 ش: ص20)

رابطه دعا با تحكيم خانواده
 

با توجه به اهميت خانواده از ديدگاه اسلام، ‌براي تحكيم بنيان خانواده و جلوگيري از پاشيدگي آن تلاش هايي صورت گرفته و دستورالعمل هايي به چشم مي خورد، از جمله راهكارهاي تحكيم روابط خانواده دعاي خوب اعضاي خانواده در حق يكديگر است، ‌اين دعاها به نوعي در ايجاد محبت و مهرباني بين افراد خانواده و تقويت ارزشهاي انساني و ايمني در بين آنها نقش بسزا دارد، ‌چه آن كه دعا كننده به نوعي نسبت به كساني كه ايشان را دعا مي كند ابراز علاقه و محبت مي كند، ‌از همين روي به گسترش مهرباني و محبت تاكيد شده، ‌چنانچه در حديث قدسي آمده كه: «ان الله انا الرحمن خلقت الرحم و شفقت لها اسماً‌ من اسمائي فمن وصلها وصلته و من قطعها قطع من خداوندم، من مهربانم، خود مهرباني را آفريده ام و از آن اسمي را براي خود برگزيده ام، هر كس آن را مراعات كند از او مراقبت و حمايت مي كنم و هر كس آن را قطع كند با او قطع رابطه خواهم نمود.» (حاكم نيشابوري، 1406 ق: 158/4 و نوري، ‌1408ق: 243/15)
از جمله آثار مثبت و خوب دعا در حق افراد از جمله اعضاي خانواده آن است كه دعا باعث مسرت و خوشحالي افرادي كه در حق ايشان دعا مي كنيم مي شود، از سويي تعاون به بر و احترام به وسيله زبان- كه دعا از مصاديق آن است- از جمله مصاديق صله رحم دانسته شده است (مكيال المكارم، ‌اصفهاني احمد آبادي، 1383ش: 386/1)
دعاهاي اعضاي خانواده در حق يكديگر در قرآن كريم را مي توان به شكل زير مورد بررسي و توجه قرار داد:

دعاهاي افراد خانواده در حق يكديگر
 

دعاء در لغت عبارت است از ميل انسان به چيزي با صدا و كلام، و در اصطلاح عبارت است از طلب پايين دست از بالا دست از روي خضوع و استكانت، دعاء در معناي همچون استغاثه و عبادت و... به كار رفته است، ‌استغاثه، ‌مانند«اذا لقيت العدو خاليا فادع المسلمين» هر گاه با دست خالي (بدون سلاح) با دشمن روبرو شدي، مسلمنان را به فرياد رسي بخوان. كاربرد دعاء در معناي عبادت، ‌مثل آيه« ان الذين تدعون من دون الله عباد امثالكم فادعوهم فليستجيبوا لكم»(اعراف /194) در آيه «اجيب دعوه الداع اذا دعان»( البقره /186) ابن منظور از قول ابواسحاق نقل كرده كه دعاي براي خداوند به يكي از وجوه سه گانه است كه عبارتند از (ابن منظور المصري، 1405ق: 257/14)
1- توحيد و ثناي خداوند به وسيله عباراتي همچون «يا لا اله الا انت»، «ربنا و لك الحمد» و مشابه آنها. آيه «ادعوني استجب لكم» (غافر/60) به همين معني مي باشد.
2- طلب عفو و رحمت و مشابه آن ها از خداوند، مثل «اللهم اغفرلنا»
3- طلب نصيب و بهره از دنيا، مثل «اللهم ارزقني مالاً‌ و ولداً »
همه موارد سه گانه فوق، دعاء ناميده مي شوند، چه آن كه با عباراتي، ‌همچون «يا الله»، «يا رب»، ‌«يا رحمن» و مشابه آنها شروع مي شوند. در حديث عرفه آمد كه «اكثر دعائي و دعا الانبياء قبلي بعرفات لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد و هو علي كل شيء قدير» (مجلسي، محمد باقر 1404 ق: 1/13)
در قرآن، علاوه بر عبادت و استغاثه، دعاء در معاني ديگري به كار رفته است كه عبارتند از:
1- نداء: دعوت فلاناً، ‌يعني فلاني را نداء نمودم و صدا زدم، آيه «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم»(آل عمران/61)، گاهي كلمات نداء و دعاء با هم به كار مي روند، ‌مثل «مثل الذين كفروا كمثل الذي ينعق بما لا يسمع الا دعاء و نداء» (البقره /171) مثل آنها كه كافر شدند مانند كسي است كه بانك زند بر حيواني كه چيزي نمي شنود جز بانك زدن بر او.
2- طلب: دعاه، يعني طلبه، ‌مثل « و ان تدع مثقله الي حملها لا يحمل منه شيء و لو كان ذا قربي
« واگر شخص سنگين باري، ديگري را براي حمل گناهان خود بخواند، ‌چيزي از آن را بر دوش نخواهد گرفت هر چند از نزديكان او باشد»
3- تشويق و ترغيب به چيزي، مثل «قال رب اني دعوت قويم ليلا و نهارا» (نوح /5) نوح گفت: پروردگارا من قوم خود را شب و روز به عبادت تو تشويق و ترغيب كردم»
4- نسبت دادن، مثل «ادعوهم لابائهم هو اقسط» (احزاب/5) فرزندان را به نام پدرانشان بخوانيد (به آنها نسبت دهيد) كه اين كار نزد خدا عادلانه تر است.
5- سوال و درخواست، مثل «ادع لنا ربك» (البقره/69) براي ما از پروردگارت بخواه
با توجه به معاني ياد شده، ‌دعاي افراد در حق يكديگر به خصوص دعاي اعضاي خانواده در حق يكديگر گذشته از آثار معنوي موجب ايجاد محبت و تحكيم روابط خانوادگي و تقويت عواطف انساني است، ‌از همين روي در قرآن مجيد از زبان اعضاي مختلف خانواده در حق يكديگر دعاهايي بيان شده است، که در دو قسمت بعد به آن مي پردازيم.

پي نوشت ها :
 

* عضو هيات علمي دانشگاه شيراز
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط