نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)
نويسنده: دكتر مرتضي رحيمي*
دعاي فرزندان براي والدين
از سويي در قرآن به پدر و فرزند هر دو سوگند ياد شده كه به نوعي اهميت هر يك را مي توان نتيجه گرفت، چه ان كه خداوند فرموده:« و والد و ما ولد» (البلد/3) در معناي اين آيه چند ديدگاه بيان شده است(مترجمان، 1377ش :640/6):
1- خداوند به آدم و انبيا و اوصيا و پيروان آنها كه از ذريه آدم هستند سوگند خورده است.
2- به قولي، منظور از «والد و ولد» ابرهيم و فرزندان اويند.
3- به قولي، منظور رسول خدا(ص) و فرزندانش هستند، خداوند به شهري كه مسقط الرأس پيامبر اسلام(ص) و حرم پدرش ابراهيم(ع) و محل نشو و نماي پدرش اسماعيل و فرزندانش بوده، سوگند ياد كرده است.
4- به قولي، منظور هر پدر و فرزندي است.
علاوه بر اقوال ياد شده ديدگاههاي ديگري نيز در خصوص مفهوم آيه مورد بحث بيان شده، از جمله منظور از پدر، علي(ع) و منظور از فرزند، امام حسن(ع) است. (روحاني، احمد، بي تا: 3ص20) يا منظور از ولد، هر فرزندي است اعم از دختر و پسر.(خسروي حسيني، 1375ش:485/4)
خداوند پدر و مادر را در پس ياد نام خويش ياد مي كند و از فرزندان مي خواهد تا با ايشان همراهي و مماشات داشته باشند و در امر دين و دنيا ايشان را تنها نگذارند مگر آن كه شركت ورزند و يا به شرك و كفر دعوت كنند و يا برخلاف فرمان هاي خداوندي فرماني را برانند كه در آن صورت با حفظ احترام و ادب و پوزش خواهي به ترك فرمان آنها مبادرت ورزند ولي احترام و تكريم ايشان را فرو نگذارند و از آداب و احترامشان چيزي نكاهند.
با توجه به آنچه گذشت، همان گونه كه دعاي نيك والدين در حق فرزندانشان مورد توصيه و تشويق قرار گرفته، در موارد چندي نيز از فرزندان خواسته شده كه براي والدين خويش دعاي نيك كنند، دعاي متقابل فرزندان براي والدين خود به نوعي موجب تحكيم بنيان خانواده و ايجاد محبت بين ايشان است، كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره نمود:
1- طلب مغفرت و آمرزش براي والدين از زبان پيامبران:
2- دعاي افراد ديگر براي آمرزش والدين خويش:
اطلاق آيه ياد شده دعاي فرزندان در حق والدين مومن خويش چه در حال حيات و چه پس از مرگ را توصيه نموده و آن را مطلوب مي داند. از همين روي طبرسي گفته است(طبرسي، 1415ق:246/6):« اين آيه دلالت دارد بر اين كه دعاي فرزند براي پدر و مادرش كه از دنيا رفته اند مسموع است، زيرا اگر مسموع نبود و براي آنها اثري نداشت معنا نداشت كه در اين آيه امر به دعا كند.« و از ديدگاه علامه طباطبايي(موسي همداني، 1374 ش:111/13) آيه بيش از اين دلالت ندارد كه دعاي فرزند در مظنه اجابت است و چنين دعائي بي خاصيت نيست، زيرا هم گفتيم كه ممكن است به اجابت رسد و هم اين كه ادبي است ديني كه فرزند از آن استفاده مي برد، و لو در موردي مستجاب نشود، و پدر و مادر از آن بهره مند نگردند.
دعا براي همسران
راغب گفته( راغب اصفهاني، 1413 ق: ص663): وقتي مي گويند« فلان قرت عينه»، معنايش آن است كه: فلاني خوشحال و مسرور شد، و به كسي كه مايه مسرت آدمي است نور چشم و قره عين گفته مي شود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:« قرت عين لي و لك» و نيز فرموده:«هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين» برخي گفته اند: اصل اين از «قر» به معناي خنکي و سردي گرفته شده و معناي «قرت عينه» اين است که: ديدگانش خنک شد و از آن حرارتي که در اثر درد داشت، بهبودي يافت. بعضي ديگر گفته اند: از باب بهبودي يافتن از حرارت درد چشم نيست، بلكه از اين بابت است كه اشك شادي خنك، و اشك اندوه داغ است، و به همين جهت به كسي كه به او نفرين مي كند مي گويند، خدا چشمش را داغ كند.
براي اساس تصريح علامه طباطبايي(موسي همداني، 1374: 338/15) مراد بندگان رحمان، از اين كه در دعاي خود درخواست مي كنند به اينكه همسران و ذريه هايشان قره عين ايشان باشد، اين است كه: موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصيت او شوند و در نتيجه از عمل صالح آنان، چشم ايشان روشن گردد. و اين دعا مي رساند كه بندگان رحمان غير از اين، ديگر حاجتي ندارند. و نيز مي رساند كه بندگان رحمان اهل حقند و پيروي هواي نفس نمي كنند، (زيرا هر همسر و هر ذريه اي را دوست نمي دارند، بلكه آن همسر و ذريه را دوست مي دارند كه بنده خدا باشند). از همين روي در مورد همسر فرعون آمده كه: «وضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لي عندك بيتا في الجنه...» بر اساس آيه ياد شده از زبان همسر فرعون دعايي نقل شده، كه نشان دهنده آن است كه دعاي او عنوان جامعي براي عبوديت او است.
دعا در حق برادران
تقاضاي بخشش و آمرزش حضرت موسي(ع) براي خود و برادرش به خاطر گناهي از آنها سرزده نبوده بلكه يك نوع خضوع به درگاه پروردگار و بازگشت به سوي او و ابراز تنفر از اعمال زشت بت پرستان مي باشد، همچنين سرمشقي است براي همگان تا فكر كنند جايي كه موسي و برادرش كه انحرافي پيدا نكرده بودند چنين تقاضايي از پيشگاه خدا كنند، ديگران بايد حساب خود را برسند، يا از آن روي بوده كه در جلو مردم به هارون پرخاش كرده است، از سويي كار حضرت موسي(ع) نشانگر مطلوبيت دعاي خير برادران در حق يكديگر است و اين كه دعاي برادران در حق يكديگر مي تواند به استحكام دوستي و مودت بين ايشان بينجامد.
نتيجه گيري:
1- اسلام براي ايجاد خانواده سالم و تحكيم پايه هاي آن كوشش و هم خويش را مصروف داشته و از همين رو از اعضاي چنين خانواده اي كه مومن به دين و ارزشهاي آن هستند، مي خواهد كه نسبت به يكديگر دعا كنند، اين دعاء همه اعضاي خانواده اعم از زن و مرد، والدين و فرزندان و برادران و خواهران را شامل مي گردد.
2- دعا براي اعضاي خانواده اي كه به دين و ارزشهاي آن باور ندارند توصيه نشده، از همين روي همسر فرعون براي همسر خود دعا نكرده و از خداوند براي خود محلي در بهشت را خواستار شده و عبادالرحمن براي همسران و فرزندان صالح خود دعا نموده اند. در عين حال در خصوص احسان به والدين هر چند كه مومن نباشند، سختگيري خاصي وجود دارد.
3- دعاي اعضاي يك خانواده سالم و مومن در حق يكديگر از عوامل محبت و تحكيم خانواده سالم است.
4- در دعاي متقابل والدين و فرزندان در حق يكديگر، دعاي والدين تاثير بسزايي دارد و دعاي فرزندان در حق والدين خويش نيز بي تاثير نيست و امكان اجابت دارد، از همين روي توصيه شده كه فرزندان براي والدين خود در زمان حيات ايشان و چه پس از مرگ ايشان دعا كنند.
5- خانواده با مرگ برخي اعضاي آن همچنان باقي است، از همين رو پس از مرگ نيز دعا ادامه دارد و به تحكيم خانواده كمك مي كند.
پي نوشت ها :
* عضو هيات علمي دانشگاه شيراز
1- قرآن مجيد
2- ابن منظور المصري، « لسان العرب»:1405ق، دار احياء التراث العربي، الطبعه الاولي
3- ابن عاشور، محمد بن طاهر، « التحرير و التنوير»: بي تا، بي جا
4- ابن عربي، محمد بن عبدالله، «احكام القرآن» بي تا، بي جا
5- اندولسي، ابوحيان محمد بن يوسف «البحر المحيط في التفسير»: 1420 ق، بيروت، دارالفكر، تحقيق محمد جليل صدقي
6- ابي داود سجستاني، سليمان بن اشعث، «سنن ابي داود»:1410 ق، بيروت، دارالفكر، چاپ اول، تحقيق سعيد محمد اللحام
7- بحراني، سيد هاشم، «البرهان في تفسير القرآن»: 1416 ق، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول
8- الحاكم النيسابوري، محمد بن محمد، «مستدرك الحاكم»: 1406ق، بيروت، دار المعرفه
9- حسيني جرجاني، سيد امير ابوالفتوح، «آيات الحكام» 1404ق، تهران، انتشارات نويد، چاپ اول
10- خسروي حسيني، سيد غلامرضا، «ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ القرآن» راغب: 1375 ش، تهران، انتشارات مرتضوي، چاپ دوم
11- راغب اصفهاني، حسين بن محمد، «مفردات الفاظ القرآن»: 1412 ق، بيروت، دارالعلم الدار الشاميه، چاپ اول
12- روحاني، احمد، «ترجمه شواهد التنزيل»: بي تا، بي جا
13- ري شهري، محمد، «ميزان الحكمه»: 1416 ق، قم دارالحديث
14- سبزواري نجفي، محمد بن حبيب الله، «الجديد في تفسير القرآن المجيد»: 1406 ق، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول
15- صفار، محمد بن حسن بن فروخ(1404)ق، بصائر الدرجات الكبري، تهران، موسسه الاعلمي
16- طبرسي، ابوعلي فضل بن حسن، «مجمع البيان في تفسير القرآن»: 1415 ق، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات
17- فخر رازي، ابوعبدالله محمد بن عمر، «مفاتيح الغيب»: 1420 ق، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوم
18- فرجاد، محمد حسين، (1363 ش): «آسيب شناسي اجتماعي» تهران، بدر
19- فيض كاشاني، ملا محسن، «الصافي»: 1415ق، تهران، مكتبه الصدر، چاپ دوم
20- كيا هراسي طبري، ابوالحسن علي بن محمد، «احكام القرآن»: 1405ق، بيروت، دارالكتب العلميه، چاپ دوم
21- مترجمان، «ترجمه مجمع البيان»: 1360 ش، تهران، انتشارات فرهاني، چاپ اول
22- مترجمان، «ترجمه جوامع الجامع»: 1377ش، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم
23- مجلسي، محمد باقر، «مرآه العقول في شرح اخبار آل الرسول»: 1404 ق، تهرن، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم
24- مجلسي، محمد باقر «بحار الانوار»: 1403ق، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم
25- مطهري، مرتضي(1370)، آشنايي با قرآن3، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، جامعه مدرسين قم
26- مكارم شيرازي، ناصر، « تفسير نمونه»: 1374ش، تهران، دارالكتب الاسلاميه
27- مكارم شيرازي، ناصر، «پيام امام»: 1379 ش، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ اول
28- موسوي همداني، سيد محمد باقر، «ترجمه تفسير الميزان»، 1374 ش، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين قم، چاپ پنجم
29- نوري، ميرزا حسين(1408) ق، مستدرك الوسائل، موسسه ال البيت عليهم السلام، لاحياء التراث، چاپ اول
30- www.ahlalhdeeth.com
منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40