ابرقدرت کيست؟
نويسنده: محمدحسن رحيميان
1- در سال 1357 همه قدرت ها و ابرقدرت ها با همه توان تلاش کردند شاه و رژيم ستمشاهي را در ايران نگهدارند، اما در 22 بهمن 57، شاه و رژيم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي سقوط کرد.
2- آن گاه که تاريخ مصرف صدام براي غرب تمام شد. امريکا و هم پيمانانش با اشغال غرب و هزينه بيش از يک هزار ميليارد دلار و چهل هزار کشته و زخمي و برانگيختن افکار عمومي جهان عليه خود، رژيم صدام ذليلانه سقوط کرد و افراد و گروه هايي جايگزين شدند که در نقطه مقابل صدام عميق ترين پيوند را با جمهوري اسلامي دارند آن گونه که خود آمريکايي ها بارها اعتراف کردند که هزينه جنگ را امريکا داد ولي برنده آن ايران بود.
3- در افغانستان نيز مشابه آنچه در عراق شکل گرفت با تفاوت هايي اتفاق افتاد.
4- ترکيه بعد از ده ها سال سلطه غرب و تلاش براي اسلام زدايي و هضم کردن آن در غرب و سرکوب جريان هاي اسلام گرا، امروز آن چنان از غرب رويگردان و به اسلام رو آورده است که حاکميت را از جنگ لائيک هاي وابسته به غرب در آورده و به جريان اسلام گرا سپرده و نزديک ترين روابط را با ايران برقرار کرده است. اين در حالي است که طبق نظرسنجي ها بيش از هشتاد درصد مردم آن ديار مخالف آمريکا مي باشند.
5- لبنان از پايگاه سياسي و فرهنگي غرب و مرکز عياشي خاورميانه به دژ مستحکم مقاومت اسلامي تبديل شده و نزديک به سي سال تلاش بي وقفه جهان استکبار همراه با ايادي آنان در داخل لبنان و منطقه، براي نابودي حزب الله اثري جز افزايش قدرت مقاومت را نداشته است. قدرت معجزآساي حزب الله اسطوره شکست ناپذيري اسرائيل غاصب را شکست و نيمي از راه نابودي رژيم صهيونيستي را پيمود و ... و طعم تلخ شکست را نه فقط به اسرائيل که به کليت جهان استکبار و همه حاميان آشکار و پنهان آن چشاند.
6- بعد ازحدود نيم قرن ناکامي هاي سازمان هاي رنگارنگ چپ گرا و ملي گراي فلسطيني، آنگاه که نوار غزه با گرايش به دين به مقاومت اسلامي رأي داد، همه معادلات دگرگون شد و... اسرائيل با پشتيباني همه قدرت ها و ابرقدرت هاي استکباري هرچه را در توان داشتند به کار گرفتند تا غزه را تسليم کنند، اما بار ديگر جهان شاهد شکست قوي ترين قدرت هاي مادي در برابر مقاومت مردمي بود که دستشان از همه چيز خالي بود و اسرائيل يک گام بلند ديگر به نابودي نزديک شد و...
7- در تونس با حدود نيم قرن حاکميت امريکا و همه تلاش آنها براي خاموش کردن نور اسلام - که يک نمونه آن محکوم کردن راشد الغنوشي به 11 سال زندان به جرم تأليف کتابي درباره امام خميني بود- با قيام ناگهاني مردم، نقش برآب شد و ديکتاتور حاکم سرنگون شد.
8- ده ها سال سازماندهي، برنامه ريزي و مديريت غرب در مصر و تبديل آن به عنوان مهم ترين حلقه محور امريکا در منطقه و ايفاي بزرگ ترين نقش براي صيانت از رژيم صهيونيستي با انقلاب فراگير مردم مصر مواجه گرديد و باز هم همه تلاش فشرده جهان استکبار براي نگهداري مبارک ناکام شد و 22 بهمن 57 بارديگر در 22 بهمن 1389 با سرنگوني فرعون مصر تکرار گرديد.
9. و اين رشته هم چنان در يمن، بحرين، اردن، الجزاير، ليبي، کويت، حجاز، مراکش و... ادامه دارد و ادامه خواهد يافت و در ديگر کشورها و حتي در آمريکاي لاتين جلوه هايي از اين روند هرچند کندتر و ضعيف تر در حال وقوع بوده و از متن جوامع غربي و درون نظام هاي استکباري نيز صداي خردشدن استخوان ها و ستون فقرات ابرقدرتي آنها به گوش مي رسد.
آنچه فهرست گونه مورد اشاره قرار گرفت از جهات گوناگون از جمله تبيين ارتباط همه اين تحولات با انقلاب اسلامي ايران و نقش حيات بخش امام خميني(ره) قابل بررسي و تجزيه و تحليل است اما در اين مجالس مي خواهيم اين حوادث را، با محک اين آيه بسنجيم:
فاما عاد استکبروا في الارض بغير الحق و قالوا من اشد منا قوه اولم يروا ان الله الذي خلقهم هو اشد منهم قوه و کانوا باياتنا يجحدون* فارسلنا عليهم ريحا صرصراً في ايام نحسات لنذيقهم عذاب الخزي في الحياه الدنيا و لعذاب الاخره اخزي و هم لا ينصرون (فصلت/16-15)
هرچند در صدر آيه قوم عاد ذکر شده و در ادامه وضعيت و سرنوشت آنان بيان شده است. اما مي دانيم قرآن کتاب تاريخ و داستان هاي يک بار مصرف نيست؛ قرآن کتاب زندگي و سرنوشت بشر است و آنچه در اين دو آيه نسبت به قوم عاد آمده داستان تکرار شونده براي هميشه است داستان آنها که:
در زمين استکبار ورزيده (استکبار جهاني) و گفتند چه کسي از ما قدرتمندتر( ابرقدرت تر) است؟ آيا نمي بينيد خدايي که آنان را آفريده است از آنان قدرتمندتر ( ابرقدرت تر) است و نشانه هاي ما را انکار مي کنند!
پس تندبادي سرد و غرنده در روزگاراني شوم و نحوست بار فرستاديم تا در زندگي همين دنيا عذاب رسوايي و خواري را به آنان بچشانيم و قطعاً عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان ياري نشوند!
امريکا به خصوص بعد از سقوط شوروي با منش و روش استکباري، خود را يکه تاز ابرقدرتي جهان ديد و غافل از قدرت قاهره اي که خالق جهان هستي است، مستانه خود را ارباب دهکده جهاني و مدعي« انا ربکم الاعلي» پنداشت، اما در کليه مواردي که اشاره کرديم نشانه ها و آياتي الهي، تجلي يافت تا معلوم شود قدرت و مشيت الهي فوق قدرت پوشالي آنهاست هر چند آنها با کوردلي آيات خدا را نبينند و هم چنان آنها را انکار کنند.
اما اين سنت قطعي است که در روزگاراني نحوست بار، بنيان و ريشه مستکبران و نوکران آنان را تندباد غرنده حوادث از جا مي کند و آنان را در وادي ذلت و خواري و سرافکندگي پرتاب مي کند و چه عذابي سخت از عذاب ذلت و خواري براي مستکبران متجبّر و متبختر؟! آيا تفسير عيني و مصداق «لنذيقهم عذاب الخزي في الحيوه الدنيا» در فرار ذليلانه و سرگرداني و خواري شاه و سرگذشت خفت بار مرگ او و صحنه دستگيري و محاکمه صدام و فرجام بن علي وحسني و مبارک مشهود نبود؟
آيا افراد، احزاب و رژيم هايي که هم چنان به امريکا دلبسته و به اين متکاي پوشالي تکيه دارند هنوز نفهميده اند که فرجام شاه، صدام و مبارک در انتظار آنهاست؟!
منبع:نشريه پاسدار اسلام، شماره 352-351.
2- آن گاه که تاريخ مصرف صدام براي غرب تمام شد. امريکا و هم پيمانانش با اشغال غرب و هزينه بيش از يک هزار ميليارد دلار و چهل هزار کشته و زخمي و برانگيختن افکار عمومي جهان عليه خود، رژيم صدام ذليلانه سقوط کرد و افراد و گروه هايي جايگزين شدند که در نقطه مقابل صدام عميق ترين پيوند را با جمهوري اسلامي دارند آن گونه که خود آمريکايي ها بارها اعتراف کردند که هزينه جنگ را امريکا داد ولي برنده آن ايران بود.
3- در افغانستان نيز مشابه آنچه در عراق شکل گرفت با تفاوت هايي اتفاق افتاد.
4- ترکيه بعد از ده ها سال سلطه غرب و تلاش براي اسلام زدايي و هضم کردن آن در غرب و سرکوب جريان هاي اسلام گرا، امروز آن چنان از غرب رويگردان و به اسلام رو آورده است که حاکميت را از جنگ لائيک هاي وابسته به غرب در آورده و به جريان اسلام گرا سپرده و نزديک ترين روابط را با ايران برقرار کرده است. اين در حالي است که طبق نظرسنجي ها بيش از هشتاد درصد مردم آن ديار مخالف آمريکا مي باشند.
5- لبنان از پايگاه سياسي و فرهنگي غرب و مرکز عياشي خاورميانه به دژ مستحکم مقاومت اسلامي تبديل شده و نزديک به سي سال تلاش بي وقفه جهان استکبار همراه با ايادي آنان در داخل لبنان و منطقه، براي نابودي حزب الله اثري جز افزايش قدرت مقاومت را نداشته است. قدرت معجزآساي حزب الله اسطوره شکست ناپذيري اسرائيل غاصب را شکست و نيمي از راه نابودي رژيم صهيونيستي را پيمود و ... و طعم تلخ شکست را نه فقط به اسرائيل که به کليت جهان استکبار و همه حاميان آشکار و پنهان آن چشاند.
6- بعد ازحدود نيم قرن ناکامي هاي سازمان هاي رنگارنگ چپ گرا و ملي گراي فلسطيني، آنگاه که نوار غزه با گرايش به دين به مقاومت اسلامي رأي داد، همه معادلات دگرگون شد و... اسرائيل با پشتيباني همه قدرت ها و ابرقدرت هاي استکباري هرچه را در توان داشتند به کار گرفتند تا غزه را تسليم کنند، اما بار ديگر جهان شاهد شکست قوي ترين قدرت هاي مادي در برابر مقاومت مردمي بود که دستشان از همه چيز خالي بود و اسرائيل يک گام بلند ديگر به نابودي نزديک شد و...
7- در تونس با حدود نيم قرن حاکميت امريکا و همه تلاش آنها براي خاموش کردن نور اسلام - که يک نمونه آن محکوم کردن راشد الغنوشي به 11 سال زندان به جرم تأليف کتابي درباره امام خميني بود- با قيام ناگهاني مردم، نقش برآب شد و ديکتاتور حاکم سرنگون شد.
8- ده ها سال سازماندهي، برنامه ريزي و مديريت غرب در مصر و تبديل آن به عنوان مهم ترين حلقه محور امريکا در منطقه و ايفاي بزرگ ترين نقش براي صيانت از رژيم صهيونيستي با انقلاب فراگير مردم مصر مواجه گرديد و باز هم همه تلاش فشرده جهان استکبار براي نگهداري مبارک ناکام شد و 22 بهمن 57 بارديگر در 22 بهمن 1389 با سرنگوني فرعون مصر تکرار گرديد.
9. و اين رشته هم چنان در يمن، بحرين، اردن، الجزاير، ليبي، کويت، حجاز، مراکش و... ادامه دارد و ادامه خواهد يافت و در ديگر کشورها و حتي در آمريکاي لاتين جلوه هايي از اين روند هرچند کندتر و ضعيف تر در حال وقوع بوده و از متن جوامع غربي و درون نظام هاي استکباري نيز صداي خردشدن استخوان ها و ستون فقرات ابرقدرتي آنها به گوش مي رسد.
آنچه فهرست گونه مورد اشاره قرار گرفت از جهات گوناگون از جمله تبيين ارتباط همه اين تحولات با انقلاب اسلامي ايران و نقش حيات بخش امام خميني(ره) قابل بررسي و تجزيه و تحليل است اما در اين مجالس مي خواهيم اين حوادث را، با محک اين آيه بسنجيم:
فاما عاد استکبروا في الارض بغير الحق و قالوا من اشد منا قوه اولم يروا ان الله الذي خلقهم هو اشد منهم قوه و کانوا باياتنا يجحدون* فارسلنا عليهم ريحا صرصراً في ايام نحسات لنذيقهم عذاب الخزي في الحياه الدنيا و لعذاب الاخره اخزي و هم لا ينصرون (فصلت/16-15)
هرچند در صدر آيه قوم عاد ذکر شده و در ادامه وضعيت و سرنوشت آنان بيان شده است. اما مي دانيم قرآن کتاب تاريخ و داستان هاي يک بار مصرف نيست؛ قرآن کتاب زندگي و سرنوشت بشر است و آنچه در اين دو آيه نسبت به قوم عاد آمده داستان تکرار شونده براي هميشه است داستان آنها که:
در زمين استکبار ورزيده (استکبار جهاني) و گفتند چه کسي از ما قدرتمندتر( ابرقدرت تر) است؟ آيا نمي بينيد خدايي که آنان را آفريده است از آنان قدرتمندتر ( ابرقدرت تر) است و نشانه هاي ما را انکار مي کنند!
پس تندبادي سرد و غرنده در روزگاراني شوم و نحوست بار فرستاديم تا در زندگي همين دنيا عذاب رسوايي و خواري را به آنان بچشانيم و قطعاً عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان ياري نشوند!
امريکا به خصوص بعد از سقوط شوروي با منش و روش استکباري، خود را يکه تاز ابرقدرتي جهان ديد و غافل از قدرت قاهره اي که خالق جهان هستي است، مستانه خود را ارباب دهکده جهاني و مدعي« انا ربکم الاعلي» پنداشت، اما در کليه مواردي که اشاره کرديم نشانه ها و آياتي الهي، تجلي يافت تا معلوم شود قدرت و مشيت الهي فوق قدرت پوشالي آنهاست هر چند آنها با کوردلي آيات خدا را نبينند و هم چنان آنها را انکار کنند.
اما اين سنت قطعي است که در روزگاراني نحوست بار، بنيان و ريشه مستکبران و نوکران آنان را تندباد غرنده حوادث از جا مي کند و آنان را در وادي ذلت و خواري و سرافکندگي پرتاب مي کند و چه عذابي سخت از عذاب ذلت و خواري براي مستکبران متجبّر و متبختر؟! آيا تفسير عيني و مصداق «لنذيقهم عذاب الخزي في الحيوه الدنيا» در فرار ذليلانه و سرگرداني و خواري شاه و سرگذشت خفت بار مرگ او و صحنه دستگيري و محاکمه صدام و فرجام بن علي وحسني و مبارک مشهود نبود؟
آيا افراد، احزاب و رژيم هايي که هم چنان به امريکا دلبسته و به اين متکاي پوشالي تکيه دارند هنوز نفهميده اند که فرجام شاه، صدام و مبارک در انتظار آنهاست؟!
منبع:نشريه پاسدار اسلام، شماره 352-351.