چرا سران آمريكا و اسلام آمريكايي «ايرانهراسي» ميكنند؟
آنتن
ترويج طالبان و اسلام متحجران يا ترويج سكولارها و اسلام التقاطي هر دو از مصاديق اين استراتژي مهماند. اين اهميت بدان جهت است كه رنگي از تزوير خودينمايي بر اندام آن پوشيده و اينچنين است كه سعي ميشود روشنفكران غربگرا يا احمقهاي تروريست را جلوهاي از وفاداران به انقلاب اسلامي ايران و امام بنمايانند!
نبايد يادمان برود كه «اسلام سياسي هراسي» هدف اصلي است وگرنه اسلام سكولار غربگرا هيچ ضرري براي ابرقدرتها ندارد و اتفاقاً آلترناتيو و جايگزين خوبي براي اسلام اصيل و به تعبير حضرت امام، اسلام ناب محمدي(ص) است.
«ايرانهراسي» مفهومي ديرين است و بهتازگي تأسيس نشده است. از همان روزي كه انقلاب ايران به مدد خميني كبير و ملت مسلمان ايران به نتيجه رسيد و پايههاي اقتدار آمريكا را در منطقه و جهان به لرزه درآورد، آب پاكي را بر دستان غرب و شرق ريخت و «دين» را محور زندگي اجتماعي انسان معرفي كرد، پروژه ايرانهراسي كليد خورد و آن هم نه به خاطر ايران، چرا كه قبل از انقلاب هم ايران بود و ايرانهراسي در كار نبود، بلكه به خاطر همين الهامبخشي كه اينك ايرانيان محور آن شده بودند.
علل اصلي ايرانهراسي تا كنون به شرح زير بودهاند و البته مواردي نيز مربوط به يكي دو سال اخير ميشوند كه شايسته توجه ويژهاند و بعد از اين موارد ذكر ميشوند:
هراس از تبديل شدن انقلاب ايران به الگوي حركت مبارزاتي مستضعفان جهان
سيطره ابرقدرتها كه از سركوب آزاديخواهان و انقلابات آنان در سراسر جهان و همچنين بزرگنمايي قدرت خود، ناشي ميشد با انقلاب ايران و خصوصاً پس از جنگ تحميلي و تحريمها و فشارها، بهكلي شكسته شد و الگوي مبارزاتي و مقاومت مردم ايران را به روشي قابل اجرا تبديل كرد و مهمتر از همه، «باور» به امكان شكست دادن ابرقدرتهاي پوشالين را محقق نمود.
مشاهده گرايش مردم جهان به دين و نفي سرسپردگي ابرقدرتها
يكي از امواج قطعي رخداد انقلاب ايران، بازگشت جهانيان به دين و گسترش اسلام و تشيع در جهان بود. در دورهاي كه دين به افيون تودهها تعبير ميشد و كارايي آن در حوزه فردي محدود شده بود، انقلابي مهم، آن هم با ادعاي ديني شكل گرفت و حكومتي اسلامي را بنا نمود كه اين خود به شكلگيري انديشه «امكان» حاكميت دين و معنويت و آسمان در زمين قوت داد.
تكثير تفكر انقلاب ايران در برخي كشورها و موفقيت آن مدلها
حزبالله لبنان و حماس و جهاد اسلامي فلسطين و بسياري گروههاي ديگر متاثر از انقلاب ايران شكل گرفتند و توانستند كارايي خود را در عرصه عمل به اثبات برسانند و خصوصاً پس از جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، به منبع مستقلي براي الهامبخشي بدل شوند كه خود هراس ابرقدرتها كه به خوبي از بدنه امت اسلامي و مردم جهان مطلعاند را افزايش داد.
زير سؤال رفتن اقتدار ابرقدرتها با مقاومت و پايداري ايرانيان
پايداري ايرانيان بر انواع فشارهاي سياسي، اقتصادي و نظامي هيمنه ساخته شده توسط رسانههاي غربي از خودشان را شكست و دروغين بودن آنان را اثبات كرد و اين مهمترين دستاورد سياسي بينالمللي و اميدبخشترين موجي بود كه در مردمان جهان ايجاد شد.
تغيير دشمني مسلمانان از شيعه و سني به مسلمان و چپاولگر و گسترش بيداري اسلامي
با انقلاب ايران بسياري از نقشههاي ابرقدرتها براي چپاول ملل كه يكي از آنها ايجاد تفرقههاي قومي و مذهبي بود رنگ باخت و گرايش به شناخت ريشه اصلي مشكلات و مسائل جهان تقويت گرديد. هر چند بار ديگر و به دست وهابيون سردمدار اسلام آمريكايي، شيعينمايي انقلاب ايران و خطرناك نماياندن آن براي اهل سنت كليد خورد اما در طول زمان، آن پروژه نيز رنگ باخت و چهره تزوير آنان با نور روشنگر انقلاب هويدا گرديد.
□
همچنين در سالهاي اخير كه ملت ايران بار ديگر تعبير خواب بيگانگان و روشنفكران خودباخته و غربگرا را آشفته ساخت نيز چند دليل عمده وجود دارد:
تأكيد مردم بر پافشاريشان بر شعارهاي انقلابي
اينكه به غلط تصور ميشد ايرانيان دست از شعارهاي سفت و سخت انقلابيشان برداشتهاند و به همرنگ شدن با جهان ذلت و ظلم روي خواهند آورد با تأكيد مجدد مردم بر شعارهاي اصلي انقلاب و حضور در صحنه حمايت از رهبري و هويت انقلابي هويدا گرديد و بار ديگر هراسي جدي را بر اندام ابرقدرتها نهاد.
دستاوردهاي علمي و پيشرفتهاي فكري
گر چه پيشتر نيز دستاوردهاي علمي و صنعتي و خودكفايي كشور وجود داشت اما اين دستاوردها با پايمردي در عرصه سياسي و تأكيد بر روحيه انقلابي معنايي ديگر گرفت و با گسترش روزافزون آنها علاوه بر تقويت پايگاه انقلاب اسلامي ايران در دلهاي مردمان جهان، خوف و هراس ابرقدرتها را نيز گسترش داد و ناكارآمدي تحريمها و فشارها و تبليغات عليه ايرانيان را براي همگان به نمايش گذاشت. تقويت روحيه خودباوري در ميان مردم و جوانان و گسترش اميد و امكان رشد و تعالي، از جمله دستاوردهاي حقيقي انقلاب در عصر كنوني و نسل جديد است.
غلبه بر توطئههاي سنگين رسانهاي و سياسي
توطئههاي سياسي و رسانهاي عليه انقلاب، همواره بوده و هست اما اين اقدامات خصوصاً در ماههاي اخير شدت يافت كه بار ديگر هوشياري و «حضور» مردم به آنها پايان داد و مهر ابطال زد. خيال خام پيروي مردم از بيگانگان بار ديگر به آنها اثبات شد و هراس ناشي از استيصال در شكستن ايرانيان را افزون ساخت!
تبديل شدن به الگوي استقامت و خودباوري در جهان
اگر روزگاري تصور ميشد ايرانيان معلوم نيست كه بتوانند اين راه سخت را ادامه دهند اما امروز كه بيش از سه دهه از انقلاب آنان گذشته و انواع توطئهها و سختيها را با سربلندي پشت سر گذاردهاند براي همگان قطعي شده كه الگوي ايران قابل تحقق است. چه بسيارند نويسندگان مسلمان و غيرمسلمان آزاديخواهي كه اينك، به اين مهم اذعان ميكنند و اين براي منافع صهيونيزم جهانخوار قابل تحمل نيست.
□
با توجه به تحليل فوق، اينك بهتر مي توان اهداف و ابزارهاي دشمن در راستاي گسترش «ايرانهراسي» در شرايط فعلي را درك و تحليل كرد، چه آن اقداماتي كه از جانب خود آمريكا و غرب صورت ميگيرند و چه اقداماتي كه از سوي سران اسلام آمريكايي و دستنشاندگان غربيها در منطقه صورت ميپذيرند. ابزارهاي متفاوت سياسي، فرهنگي و رسانهاي براي تحقق استراتژي آنان به كار گرفته ميشوند كه اينك ابزار اصلي رسانههاي مكتوب، ديداري و شنيداري اند. اين مسئله تا جايي شفاف است كه وزير خارجه آمريكا به صراحت از لزوم هزينه مبلغ چهارصد ميليارد توماني كنگره آمريكا براي براندازي ايران در زمينه رسانههاي مكتوب(سايبر) سخن ميگويد و صداي هيچ ارگان بينالمللي و نهاد بيخاصيت ديگري هم در نميآيد!
در باب ابزارها، اقدامات شبكههايي مثل فاكس نيوز و سيانان آمريكا، بيبيسي فارسي، عربي و انگليسي انگلستان، العربيه(العبريه!) عربستان سعودي، فرانس24 فرانسه و... و حتي بعضاً الجزيره قطر را بايد در ذيل تحقق همين استراتژيها ديد.
برخي استراتژيهاي كلان ابرقدرتها براي جلوگيري از نفوذ انديشه انقلاب اسلامي ايران را ميتوان موارد زير دانست:
تغيير هويتي و نااميد كردن مردم ايران
مهمترين چيزي كه با ابزار ترويج شايعات و بزرگنمايي نقايص و ناكارآمديها، هدف قرار گرفته است نااميدكردن ايرانيان از انقلاب اسلامي و دولتمردانشان است كه همچون سمي مهلك ميباشد و اتفاقاً به همين دليل است كه خدمت صحيح به مردم و كمك به گسترش عدالت و معنويت در جامعه، خود يك نوع صدور انقلاب محسوب ميگردد. تغيير هويت ديني و انقلابي خصوصاً در نسلهاي جديد نيز استراتژي مورد توجه آنهاست كه از طريق ابزارهاي فرهنگي و رسانهاي تعقيب ميشوند.
بدنماياندن ايران و اقدامات آن
از ترويج اينكه در ايران حقوق بشر رعايت نميشود و مردم سركوب ميشوند تا اينكه ايران به دنبال ساخت بمبهستهاي است يا اينكه ايران به دنبال ايجاد هلال شيعي در منطقه است، همه و همه در قالب اين استراتژي تعقيب ميشوند. دشمنان در صدداند تا از هر فرصتي براي اين مهم بهره ببرند كه متأسفانه يكي از فرصتها همين انتخابات اخير رياست جمهوري بود و در پي آن هجمات بسيار سنگيني حادث شد و صدماتي نيز وارد گرديد!
اختلافافكني ميان مسلمانان
از جمله اقداماتي كه ميتواند سيبل تهاجمات مسلمانان و دغدغههاي آنان را تغيير دهد تاكيد بر اختلافات ـ خصوصاً ـ مذهبي است. تقويت جريانات تكفيري سني يا انجمن حجتيه در تشيع كه دشمن اصلي را شيعه يا سني ميدانند يكي از ابزارهاي مهم استكبار براي جلوگيري از گسترش روزافزون آثار انقلاب اسلامي ايران و همچنين الهام بخشيهاي فعلي ايران، در جهان بوده و هست و از همين روست كه رهبر انقلاب اسلامي دائماً تأكيد بر گسترش وحدت ميكنند و كساني كه خلاف آن گامي برميدارند را خائن يا جاهل بازيخورده استكبار ميدانند!
ترويج الگوهاي غلط شيعي و اسلامي
ترويج طالبان و اسلام متحجران يا ترويج سكولارها و اسلام التقاطي هر دو از مصاديق اين استراتژي مهماند. اين اهميت بدان جهت است كه رنگي از تزوير خودينمايي بر اندام آن پوشيده و اينچنين است كه سعي ميشود روشنفكران غربگرا يا احمقهاي تروريست را جلوهاي از وفاداران به انقلاب اسلامي ايران و امام بنمايانند! البته اين استراتژي در سطح پروژه كلان «اسلامهراسي» نيز گنجيده است. البته نبايد يادمان برود كه «اسلام سياسي هراسي» هدف اصلي است وگرنه اسلام سكولار غربگرا هيچ ضرري براي ابرقدرتها ندارد و اتفاقاً آلترناتيو و جايگزين خوبي براي اسلام اصيل و به تعبير حضرت امام، اسلام ناب محمدي(ص) است.
استراتژيهاي جزئيتري نيز در همين راستا در حال پيگيرياند كه عمدتاً در قبال كشورهاي اسلامي و خصوصاً عربي به اجرا درآمدهاند. از جمله آنها ميتوان به استراتژيهاي زير اشاره كرد:
تقليل شيعيگري به ناسيوناليزم عربي
نويسندگان كتاب «شيعيان عرب، مسلمانان فراموش شده» كه به سفارش سازمان سيا، تحقيقي را درباره شيعيان عرب انجام دادهاند، سعي دارند در اين تحقيق چنين القاء كنند كه شيعيان عرب در دغدغهها، اولويتها و باورهايشان بكلي با شيعيان ايران متفاوتاند! ظاهر آنچه از اين تحقيق منتشر شده گوياي چنين پيامي است اما به نظر ميرسد هر چند همه وجوه واقعي به دست آمده در آن منتشر نشدهاند اما جهت سياستگذاريهاي كلان، به مجريان امر ديكته شدهاند! و آن واقعيت، احساس نزديكي شيعيان عرب با شيعيان ايران و علاقه شديد آنان به انقلاب اسلامي ميباشد كه براي تضعيف آن، ايجاد اختلاف مابين شيعيان كشورهاي مختلف و بالاخص «حذف الهام بخشي و قرابت ايران با شيعيان جهان» تجويز شده است.
استراتژي اتخاذ شده براي تحقق اين هدف نيز تقليل آمال شيعيان از ايدئولوژي ناب شيعي به عربيت و نژادمحوري و منافع ملي است! آنچه بهعنوان يك استراتژي جدي و براي ايجاد وحدت در جهان اسلام(!) به تشكيل اتحاديه عرب و تقويت كنوني آن نيز منجر شده است. بر همين اساس، از هر نوع تأكيد شيعيان بر منافع ملي كشورشان نيز سوء استفاده تبليغي ميگردد.
العربيه در برنامههاي چالشي خود از جمله «حوار العرب» به مسائل شيعيان عراق ضريب جدي داده و سعي ميكند با دعوت چهرههايي از آنان، بر لزوم تشابه رويكرد آنان با ساير اعراب تكيه كند! نگاه تحقيرآميز آنان در قبال شيعيان عرب مدافع سياستهاي ايران، هرگز در ظاهر كلام ايشان نيز سانسور نميشود و به صورتي شفاف بيان ميگردد! در اين ميان اگر احيانا حمايتهاي مشروط و ضعيفي نيز از شيعيان عراق و يمن و كويت و بحرين و... صورت ميپذيرد جز با هدف مزورانه جلب توجه و اعتماد ايشان نبوده است!
بهعبارتي عرب شيعه بودن بلامانع و شيعه عرب بودن مستلزم تحقير و تهمت خواهد بود يعني تو ميتواني شيعه باشي به شرط آنكه اعتقادت را بر عربيت و منافع اعراب ترجيح ندهي! اين آن پيامي است كه براي انتقال به شيعيان عرب به رسانههاي عربي ديكته شده است.
تقويت پان عربيسم مدرن
سالهاست كه جهان عرب به اين باور رسيده كه تشكيل يك جبهه واحد عربي گرچه ضريب نفوذ ايشان در كشورهاي غيرعربي را كم ميكند اما راهبردي اجباري براي مقابله با نفوذ ايران در مسلمانان منطقه است لذا با وجود گذشتن استعمارگران جهان از دوره ناسيوناليزم و نژادپرستي، همچنان بر عامل عربيت در اين كشورها تأكيد ميشود و بهعنوان نسخهاي شفابخش مورد توجه آنان بوده است!
از عنوانگذاري برنامهها تا تبليغات اقتصادي و نوع پوشش و موسيقي و ديگر آداب مورد ترويج اين رسانهها و خصوصاً رسانههاي كشورهايي مانند ليبي كه حفظ بقاءشان را در تقويت قوميت و عربيت ميبينند، همه و همه به بزرگنمايي عربيت و ابتناء برادري اسلامي بر اين عامل نژادي! كمك ميكنند. حتي مدل غربزدگي مورد توجه، مدلي عربي است!
تاكيد بر برگزاري برنامههايي كه دهها جوان عرب، از دهها كشور عربي در آن حضور داشته باشند يكي از اقدامات مشترك اين شبكهها براي نمايش و تقويت «وحدت عربي» است. برنامههايي كه جواناني از مصر، اردن، فلسطين، قطر، امارات، لبنان و... در آن شركت دارند و هر يك به لهجه خود، موضعي واحد را بيان ميدارند!
تأكيد بر نقاط و منافع مشترك ولو كوچك، بزرگنمايي نقش اتحاديه عرب، تقويت ارتباطات بين كشورها، بزرگنمايي دستاوردهاي (بخوانيد مونتاژهاي!) صنعتي و برجسازيهاي شيخنشينهاي خليج و... راهبردهايياند كه سعي دارند قدرت و يكپارچگي كشورهاي عربي را به نمايش درآورند و اختلافات موجود و تفاوتهاي مذهبي و قوميتي و جمعيتي و سياسي اين كشورها را سانسور كنند.
هدف ضمني اين استراتژي در قبال ايران نيز وانمود كردن عدم تأثيرگذاري ايران در منطقه و جهان اسلام است بهنحوي كه گويي چنين كشوري اساساً در جهان اسلام وجود ندارد! هر چند ناخودآگاه و از خلال اين همه ضريب منفي، اين پيام به مخاطبان منتقل شده است كه حتماً ايران خيلي مهم است كه به او تا اين حد ضريب داده ميشود! كما اينكه انتشار مغلوط اخباري مانند پرتاب ماهواره و دستاوردهاي هستهاي و پزشكي و... همه و همه به مقايسهاي دردآور در اذهان ساكنان كشورهاي عربي تبديل شدهاند و خود به خود به بحران مشروعيت حكام فاسد عرب دامن زدهاند! عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد...
منبع: ماهنامه امتداد شماره 50.