نگرش

معمولا هر فردي صاحب فکر و انديشه،احساسات، ارزشها، اعتقادات، ايده ها و به طور کلي نگرش هايي است که بر اساس آن ها به جهان هستي مي نگرد، با همنوعان خود ارتباط برقرار مي کند و داد و ستدهاي اجتماعي خود را انجام مي دهد. منشا نگرش هاي هر فردي خانواده است و به تدريج عوامل ديگري از جمله مدرسه، مربيان و گروه هاي اجتماعي در رشد و تکامل شخصيت و نگرش ها نقش و کارکردهاي بسيار مهم و متفاوتي در زندگي افراد دارند و بر رفتار و اعمال فرد تاثير زيادي مي گذارند و باعث مي شوند که او در برابر محيط اطراف و جامعه واکنش هاي متعددي نشان دهد.
سه‌شنبه، 19 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگرش

نگرش
نگرش


 

نويسنده: علي رضا توتکله
کارشناس ارشد برنامه ريزي درسي



 

شرطي براي زندگي
 

مقدمه
 

معمولا هر فردي صاحب فکر و انديشه،احساسات، ارزشها، اعتقادات، ايده ها و به طور کلي نگرش هايي است که بر اساس آن ها به جهان هستي مي نگرد، با همنوعان خود ارتباط برقرار مي کند و داد و ستدهاي اجتماعي خود را انجام مي دهد. منشا نگرش هاي هر فردي خانواده است و به تدريج عوامل ديگري از جمله مدرسه، مربيان و گروه هاي اجتماعي در رشد و تکامل شخصيت و نگرش ها نقش و کارکردهاي بسيار مهم و متفاوتي در زندگي افراد دارند و بر رفتار و اعمال فرد تاثير زيادي مي گذارند و باعث مي شوند که او در برابر محيط اطراف و جامعه واکنش هاي متعددي نشان دهد.

مفهوم نگرش
 

از سوي روانشناسان اجتماعي، درباره نگرش تعاريف بسياري مطرح شده، که هر کدام در جاي خود ارزشمند و معتبر است. اما ارائه يک تعريف کامل و جامع در مورد نگرش، تا حدود زيادي مشکل به نظر مي رسد. «سکوردو» از دانشمندان اهل فن، روش سودمندي را مطرح ساخته، که با اين روش مي توان نگرش ها را به صورت زير در نظر گرفت:
نظم معيني در احساسات، افکار و آمادگي فرد براي تاثير گذاشتن در برخي از جنبه هاي محيط خود. بر اساس روش فوق، مي توان گفت که نگرش شامل سه قسمت احساسات، افکار و آمادگي براي عمل است که هر کدام به ترتيب در حوزه هاي عاطفي، شناختي و رفتاري، جاي دارند. نگرش يا گرايش ذهني عبارت است از احساس موافق يا مخالفي که آدمي بنا به احساس و انديشه اکتسابي پيشين خود نسبت به شخصي، شيئي و يا امري نشان مي دهد. هر آنچه که خوب يا بد، زشت يا زيبا تلقي مي شود. خواه شيئي مادي، يک شخص، گروهي افراد، يک موسسه، شيوه رفتار، راه و رسم يا ويژگي هاي مربوطه به آن باشد، آن را موضوع يا مورد نگرش مي نامند». (پارسا، 1375؛ 186). نگرش در حقيقت يک نوع احساس تلقي مي شود که ممکن است حالت موافق يا مخالف داشته باشد. چنين احساسي فرد را به واکنش وامي دارد و علاقمندي او را به امور و رويدادهاي مختلف کاهش و يا افزايش مي دهد. همچنين نگرش مي تواند آمادگي ذهني لازم را در فرد ايجاد نمايد، به او نيروي فعال ببخشد و وي را در نيل به اهدافش ياري کند. نگرشها بر اساس مفاهيمي شکل مي گيرند که درست و با ارزش و يا نادرست و فاقد ارزش هستند، و يا با درجات متفاوتي در ميان دوطرف خوب و بد قرار دارند.
پاسخها و عکس العمل هايي که افراد به اين مفاهيم مي دهند، با توجه به نگرشهايي که نسبت به آنها دارند، متفاوت است. ممکن است برخي از افراد به آن مفاهيم پاسخ مثبت و سودمند بدهند و پاسخ عده اي هم منفي و زيان آور باشد. به عنوان مثال، مي توان گفت که بر طبق تحقيقات پزشکان، استعمال دخانيات، بويژه سيگار با بيماري سرطان ارتباط مثبت و مستقيمي دارد و اين مسئله براي همگان کاملا واضح و آشکار است. اما با وجود اين آگاهي، نگرش افراد نسبت به زيانهاي استعمال دخانيات با هم فرق دارد. ممکن است کسي با وجود آگاهي از همه هشدارهاي پزشکان در مورد مضرات کشيدن سيگار، توصيه آنها را جدي نگيرد و به استعمال آن ادامه دهد، وکسي هم با در نظر گرفتن عوارض و ضايعات جبران ناپذير سيگار، به هيچ عنوان آن را مصرف نکند.بطور کلي مي توان گفت که نگرشها معاني و مفاهيمي آموختني و اکتسابي هستند که فرد بر اثر تجربه، انديشه و افکار خاصي آنها را تحصيل مي کند.

حوزه هاي مختلف نگرش
 

1- حوزه عاطفي
آموخته ها، محرک هاي محيط زندگي و تجربياتي که فرد در طول زندگي خود کسب کرده است، همگي با درجات متفاوتي بر احساسات، علايق و اميال او تاثير مي گذارند که اين تاثيرات ممکن است بسيار سطحي يا فوق العاده عميق باشند. حوزه عاطفي ارتباط مستقيمي با حوزه شناختي دارد. اصولا حوزه عاطفي نتيجه تاثيراتي است که حيطه شناختي بر ذهن انسان گذاشته است. در حوزه شناختي، کيفيت و عمق ادراک و فهميدن مورد نظر است ولي آنچه که در حوزه عاطفي مورد بحث قرار مي گيرد، همان ميزان علايق، عواطف و احساسات فرد است که در آثر آموختن و يادگيري حاصل شده است، مثلا پايبندي افراد به قوانين راهنمايي و رانندگي نشان دهنده آن است که تا چه اندازه اين گونه مقررات اثر عاطفي مثبت يا منفي در آنها داشته است. در حوزه عاطفي، هنگامي که فرد به پديده خاصي اظهار علاقه نمود و به آن دلبستگي پيدا کرد به تدريج به آن عکس العمل نشان مي دهد و سپس براي آن ارزشگذاري مي کند. در مراحل بعدي که فرد ارزش هاي گوناگوني را کسب نمود نسبت به ادغام رازش ها و از بين بردن تعارضات موجود در بين آنها به طور جدي اقدام مي نمايد تا بدين وسيله بتواند به يک نظام ارزشي منسجم، پويا، محکم و غني دست پيدا کند. در اين نظام، ارزش هايي بيشتر مقبول و مؤثر واقع مي شوند که بر ساير ارزش ها برتري داشته باشند. سرانجام فرد پس از بررسي و تجزيه و تحليل ارزش و گزينش و انتخاب آن ها صاحب يک نظام ارزشي مي گردد که اعمال، کردار و رفتار او را براي مدت زمان بسيار طولاني يا حتي ممکن است تا پايان عمر تحت تاثير قرار دهد.
2- حوزه شناختي
افکار، عقايد، تفکرات و آموخته هاي ذهني انسان در حوزه شناختي جاي دارند و از عمق، گستردگي و درجات متفاوتي برخوردار هستند. آموزش ها در حيطه شناختي باعث پيدايش توانايي ها و مهارت هاي ذهني در انسان مي شود و او مي تواند به يادآوري مطالب و بازشناسي آموخته هاي قبلي خود بپردازد. يادگيري ها در حيطه شناختي از مسائل بسيار ساده و ابتدايي شروع مي شود و به تدريج به سوي سطوح مشکل و مراحل پيچيده تر پيش مي رود. بدين معني که فرد پس از آموختن و درک و فهم مسائل و مطالب مورد علاقه خود قادر خواهد بود که آموخته هاي خود را در موقعيت هاي جديد به کار گيرد و در گام هاي بعدي که به پيشرفت هاي بيشتري در فراگيري دست پيدا کرد، به خوبي مي تواند با بررسي و تجزيه و تحليل و آموخته هاي خود شناخت و آگاهي بهتر و روشن تري نسبت به آنان به دست آورد. در آخرين طبقه حيطه شناختي، فرد به مراحلي از پيشرفت در آموختن مي رسد که مي تواند ارزشيابي کند و درباره مسائل و مفاهيم گوناگون به قضاوت وداوري بپردازد.
3- حوزه رفتاري
در اين حوزه، نگرش ها به عمل تبديل مي شوند و به صورت رفتار مثبت يا منفي تجلي پيدا مي کنند. بدين معني که فرد دانستني ها، افکار، عقايد، احساسات، ادراکات، ارزش ها و نگرش هاي خود را به صورت رفتارها و اعمال گوناگون ظاهر مي سازد و از اين طريق تاثيراتي را در محيط زندگي خود به جا مي گذارد و متقابلا از محيط هم تاثير مي پذيرد. اين اثرپذيري دو جانبه بين انسان و محيط، روند زندگي و طرز تفکر او را مشخص مي سازد و به واکنش ها و عکس العمل هاي او در مقابل ديگران و عوامل محيطي واجتماعي شکل مي دهد.

مبناي نگرش
 

پر واضح است که هيچ کس با نگرش خاص و مشخصي از مادر متولد نمي شود. بيشتر نگرش هاي افراد در طول زندگي و در جريان رشد و تکامل افکار و شخصيت آن ها به دست مي آيد. خانواده واعضاي آن، به خصوص والدين، در کسب نگرش هاي کودکان نقش بسيار اساسي دارند و با روش ها و راهکارها و رهنمودهايي که ارائه مي دهند، به تفکرات احساسات، ادراکات، ارزش ها و به طور کلي نگرش هاي آن ها شکل و جهت مي بخشند.
در برخي موارد، کودکان از نرگش هايي استقبال مي کنند که بيشتر مورد توجه والدين هستند از اين رو والدين با پذيرش، تشويق و تمجيد کودکان خود سعي مي کنند آن ها را در ابراز نگرش هاي مورد نظرشان تقويت نمايند. همان طور که گفته شد، انسان نگرش هاي خود را طي مراحل مختلف زندگي کسب مي نمايد. در دوران کودکي که شخصيت فرد در حال تکوين است خانواده، عقايد، نظرات، ارزش ها و نگرش هايي را در او ايجاد مي کند. به طور کلي مي توان گفت بنيان افکار و عقايد هر فرد بر اساس نگرش هاي حاکم بر خانواده پي ريزي مي گردد. هنگامي که کودک به مدرسه مي رود و کار آموختن را شروع مي کند محيط مدرسه و ارزش هاي حاکم بر آن افکار و عقايد مربيان، جو حاکم بر مدرسه، گروه همسالان و همه کساني که به نحوي با کودک در ارتباط هستند مي توانند تاثير بسيار زيادي بر نگرش هاي مورد قبول او داشته باشند. وقتي که فرد وارد اجتماع شد و با گروه هاي مختلف اجتماعي به داد و ستد پرداخت، سعي مي کند به تدريج خود را با جامعه اي که در آن زندگي مي کند به شکل مناسبي وفق دهد زيرا هر فردي دوست دارد از سوي گروه خاصي که مورد علاقه اوست، پذيرفته شود، به همين دليل تلاش مي کند تا سر حد توان، نگرش هاي گروه مورد نظر خود را بپذيرد و با تمام وجود در خدمت آن گروه باشد.

کارکردهاي نگرش
 

نگرش ها نقش مهمي در زندگي روزمره افراد دارند نگرش ها مي توانند زمينه ساز پاره اي از تعارضات و مناقشات در بين افراد شوند و يا برعکس ممکن است بسياري از مشکلات و مسايل آنها را حل و فصل نمايند. نگرش هم مانند انگيزه به رفتار و اعمال افراد شکل و جهت مي دهد ولي قدرت، مهارت و کارايي انگيزه را ندارد. انگيزه با نيرويي که در فرد ايجاد م يکند او را در نيل به اهداف مورد نظر خود وادار مي نمايند. اما نگرش فقط در فرد آمادگي ذهني و فکري ايجاد مي کند و نيروهاي دروني او را فعال و برانگيخته مي کند. روانشناسان معتقدند که نگرش ها کارکردهاي متعدد و متفاوتي دارند و بر اساس همين کارکردها به طبقه بندي آن ها اقدام نموده اند. يکي از طبقه بندي هاي معروف که کاربرد فراواني هم دارد طبقه بندي، «دانيل کاتز» است. «کاتز» معتقد است که نگرش ها چهار کارکرد را براي فرد انجام مي دهند: کارکرد سازشي، کارکرد دفاع خود، کارکرد بيانگر ارزش، کارکرد اطلاعات، (اسپرلينگ، ترجمه بناب، 1372: 441)
1- کارکرد سازشي
اين نوع کارکرد حکايت از آن دارد که اکثر افراد در نهايت مجبورند در ارتباطات و دادو ستدهاي اجتماعي خود به نوعي به سازگاري برسند و با اوضاع و احوال و شرايط مختلف به نحوي کنار بيايند. هر فردي معمولا در مقابل اشخاصي که او را تاييد مي کنند و به او پاداش مي دهند نگرش مثبت و خوبي دارد و برعکس.
در برابر کساني که با او رفتار مناسبي دارند و يا به او کيفر مي دهند نگرش منفي و بدي دارد. به طور کلي مي توان گفت که مفهوم کارکرد سازشي اين است که افراد در زوند زندگي و در طول حيات خويش سعي مي کنند به شکلي آگاهانه با نگرش هاي منفي برخورد نموده و حتي الامکان با از ميان برداشتن تنش هاي موجود در روابط اجتماعي خود، امکان زيستن مسالمت آميزي را فراهم نمايند.
2- کارکرد دفاع از خود
بر اساس اين کارکرد، افراد روش هايي را درارائه نگرش هاي خود به کار مي گيرند. که بوسيله آنها بتوانند به نحوي از خود دفاع کنند. «وقتي ما نتوانيم اعتراف کنيم که احساس حقارت عميقي داريم امکان دارد که آن احساسات را روي بعضي از گروه هاي اقليت منعکس کنيم و «من» خود را با نگرش برتري جويانه نسبت به اين گروه محروم تقويت نماييم». (اسپرلينگ، ترجمه بناب، 1372: 441). هر فردي ممکن است در زندگي روزمره خود با مسائل و مشکلاتي مواجه شود که در حل پاره اي از آنها عاجز و ناتوان باشد. نتيجه اي که از اين وضعيت براي فرد حاصل مي شود، احساس عجز و درماندگي است، درچنين شرايطي فرد تمام تلاش خودرا به کار مي گيرد تا بر احساسات منفي و تحقيرآميز خود غلبه کند. در صورت عدم موفقيت، ممکن است مسائل و مشکلات خود را به ديگران و گروه هاي ضعيف تر که هيچ نقشي در اين رابطه ندارند انعکاس دهد تا بدين وسيله ضعيف تر که هيچ نقشي در اين رابطه ندارند انعکاس دهد تابدين وسيله بتواند افکار و نگرشهاي منفي خود را در مقابل افکار عمومي توجيه نمايد.
3- کارکرد بيان ارزش
در اين نوع نگرش فرد به ارزشهاي اصلي مورد اعتقاد خود نگاه مثبتي دارد و معقتد است که افکار، انديشه ها، عقايد، ارزشها و پندارهاي او از اهميت زيادي برخوردارند. چنين فردي ممکن است خود را مبارز يا آزادي خواه بداند و تصورات خود را با حمايت و جانبداري از عوامل و اشکال خاصي که نشان دهنده طرز تفکر او هستند به اثبات برساند.
4- کارکرد اطلاعات
بر طبق اين کارکرد، فرد نيازمند آن است که به جهان خود ساختار مناسبي بدهد و اين نياز را مي تواند با نگرشهايي که دارد برآورده سازد. ديدگاه و طرز تلقي افراد از جهان پيرامون خودبا يکديگر متفاوت است. هرکسي سعي دارد با توجه به ايده آلها و انديشه هاي خود، محيط زندگي خويش را بشناسد و آن را طبق نظر خود بسازد از اينرو براي شناسايي و ساختن محيط زندگي خود نياز به نگرش هايي دارد که بر اساس آنها بتواند به نيازهاي جامعه عمل بپوشاند.
طبقه بندي که از کارکرد نگرشها ارائه گرديد نبايد بصورت جزمي و کورکورانه به همه نگرشها اطلاق شود، زيرا ممکن است بسياري از نگرشهاي ما شامل ترکيبي از چند کارکرد باشند که به دنبال هم در يک زمان معيني به ظهور برسند.

رفتار و گرش
 

نگرش بر رفتار فرد اثرات مثبت و منفي مي گذارد، زيرا فرد بر اساس نگرشهاي خود رفتار و اعمال گوناگوني را انجام مي دهد که برخي از آنها مثبت و قابل قبول و برخي ديگر منفي و مردود هستند. غالباً بين نرگش و رفتارهاي فرد هماهنگي وجود دارد مانند: هنگامي که فرد معتقد باشد که کشيدن سيگار براي سلامتي او زيان آور است و هرگز لب به سيگار نزند.
اين امر نشان مي دهد که او کاملاً بر طبق نگرش خود عمل مي کند. اما گاهي اوقات بين نگرش و رفتار فرد ناهماهنگي نيز مشاهده مي شود که اين مسئله براي او بسيار مشکل و دردآور است از اينرو تمامي تلاش خود را به کار مي گيرد که ناهماهنگي موجود را از ميان برداشته يا به حداقل ممکن برساند. «فستينگر» چنين استدلال مي کند که: «نگرشهاي فرد معمولاً با همديگر هماهنگي دارند و فرد طبق نگرشهاي خود رفتار مي کند اما ناهماهنگي گاه به گاه اتفاق مي افتد و هر زمان که اتفاق افتاد حالتي از ناهماهنگي شناختي به وجودمي آيد. تجربه کردن اين نوع ناهماهنگي براي شخص ناگوار است و بنابراين او را برمي انگيزد تا ناهماهنگي را کاهش دهد و يا از آن اجتناب کند». (اسپرلينگ، ترجمه بناب، 1372: 445)
برخي معتقدند که اگر از نگرش فردي اطلاع داشته باشند، مي توانند کيفيت و چگونگي رفتار و برخورد او را در شرايط و موقعيت خاصي پيش بيني کنند، ولي تجربيات و تحقيقات در اين مورد نشان مي دهد که اين موضوع در برخي از موارد عملي نيست. مثلاً رفتاري که فرد در يک موقعيت رو در رو و مستقيم از خود بروز مي دهد، با رفتار او در موقعيت غيرمستقيم متفاوت است، در حالي که نگرش فرد در هر دو شرايط يکسان بوده است. نقش فرد در جامعه نيز به عنوان يکي از عوامل بسيار مهمي است که در رفتار او تاثير بسزايي دارد. هر فرد در زندگي روزمره خود نقش هاي متفاوتي را برعهده مي گيرد که از جمله مي توان به نقش هاي خويشاوندي، شغلي و ... اشاره نمود.
بنا به عقيده استانلي ميلگرام نقش ها مي توانند در رفتار ما موثر باشند و اين تاثير نه تنها از راه فراهم ساختن الگوهاي رفتار و نگرش هايي است که ما بازي کردن قسمتي از آن را به عهده مي گيريم. بلکه در مورد بعضي از نقشها، از قبيل نقش آزمودني در يک آزمايش روانشناسي است که از ما مي خواهد تاثيرديگران راتا ميزان زيادي بپذيريم.» (اسپرلينگ، ترجمه بناب، 1372: 447).

نتيجه گيري
 

نگرش در حقيقت يک نوع احساس يا گرايش ذهني است که ممکن است حالت موافق يا مخالف داشته باشد. چنين احساسي فرد را به واکنش وامي دارد. هر نگرش شامل سه قسمت احساسات، افکار و آمادگي براي عمل است که به ترتيب در حوزه هاي عاطفي،شناختي و رفتاري جاي دارند در حوزه عاطفي: آموخته ها، محرکات و تجربياتي که فرد در طول زندگي کسب نموده است با درجات متفاوتي بر علايق و احساسات او تاثير متقابل مي گذارند. در حوزه شناختي يادگيريها از مراحل ساده شروع مي شوند و به تدريج به سوي مراحل پيچيده تر پيش مي رود و در حوزه رفتاري فرد دانستنيها، افکارف احساسات خود را به صورت رفتارها و اعمال گوناگون بروز مي دهد.
بيشتر نگرش هاي افراد در طول زندگي و در جريان رشد و تکامل شخصيت آنها حاصل مي شود. اعضاي خانواده- بخصوص والدين، محيط مدرسه و ارزش هاي حاکم بر آن، افکار و عقايد مربيان، گروه همسالان و ساير گروه هاي اجتماعي در کسب نگرش هاي افراد نقش بسيار اساسي دارند. نگرشها کارکرد زيادي در زندگي افراد دارند و مي توانند زمينه ساز پاره اي از مناقشات در بين آن ها شوند و يا برعکس بسياري از مسائل و مشکلات را حل و فصل نمايند. نگرشها چهار کارکرد را براي فرد انجام مي دهند که عبارتند از: کارکرد سازشي، کارکرد دفاع از خود، کارکرد بيان ارزش و کارکرد اطلاعات و آخر اينکه نگرش بر رفتار و اعمال فرد تاثير مثبت و منفي بجا مي گذارد.
علاوه بر اين، نقش فرد در جامعه نيز به عنوان يکي از عوامل بسيار مهمي است که در رفتار او تاثير بسزايي دارد. به طور کلي مي توان گفت که نگرش اهميت زيادي در زندگي افراد دارد. زندگي بدون نگرش، فاقد جهت و هدف است. هيچ فردي نمي تواند بدون داشتن نگرش با همنوعان خود ارتباط لازم و مناسب را داشته باشد. بنابراين مي توان گفت که نگرش، شرط اصلي و اساسي براي ادامه زندگي است.
منابع:
1- اسپرلينگ، آبراهام (1372): روانشناسي، ترجمه مهدي محي الدين، بناب، تهران: انتشارات روز.
2- پارسا، محمد (1375): روانشناسي تربيتي، تهران: انتشارات سخن.
منبع:نشريه اطلاعات علمي - شماره367



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
خالد قدومی: باکسی که دنبال ترور است نمیشود مذاکره کرد
play_arrow
خالد قدومی: باکسی که دنبال ترور است نمیشود مذاکره کرد
شورای امنیت سازمان ملل به یک ناظر منفعل و بی‌قدرت تبدیل شده
play_arrow
شورای امنیت سازمان ملل به یک ناظر منفعل و بی‌قدرت تبدیل شده
یک سال حبس برای خرید، فروش، حمل و نگهداری مواد مخدر در کشور عراق
play_arrow
یک سال حبس برای خرید، فروش، حمل و نگهداری مواد مخدر در کشور عراق
ملی‌پوش سنگ‌نوردی: من به‌خاطر مردمم و شهیدانی که برای کشور خون دادند ماندم
play_arrow
ملی‌پوش سنگ‌نوردی: من به‌خاطر مردمم و شهیدانی که برای کشور خون دادند ماندم
منهدم شدن خودروهای زرهی ارتش رژیم صهیونیستی در کرانه باختری
play_arrow
منهدم شدن خودروهای زرهی ارتش رژیم صهیونیستی در کرانه باختری
حزب‌الله: مقر تیپ گولانی را هدف قرار دادیم
play_arrow
حزب‌الله: مقر تیپ گولانی را هدف قرار دادیم
ژاپنی‌ها در این مکان عمومی اصلاً حرف نمی‌زنند!
play_arrow
ژاپنی‌ها در این مکان عمومی اصلاً حرف نمی‌زنند!
پاداش کشورهای مختلف برای مدال‌آوران المپیک
play_arrow
پاداش کشورهای مختلف برای مدال‌آوران المپیک
زیباترین تکنیک در مسابقات تکواندو المپیک 2024
play_arrow
زیباترین تکنیک در مسابقات تکواندو المپیک 2024
نماز روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
نماز روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
نماز روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
نماز روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
آرین سلیمی و مهران برخورداری روی دوش مردم در بدو ورود به کشور
play_arrow
آرین سلیمی و مهران برخورداری روی دوش مردم در بدو ورود به کشور
کشف بقایای اسکلتی یک مرد و زن و گنجینه‌ همراه آن‌ها متعلق به ۲ هزار سال پیش
play_arrow
کشف بقایای اسکلتی یک مرد و زن و گنجینه‌ همراه آن‌ها متعلق به ۲ هزار سال پیش
نجف و شور اربعین حسینی
play_arrow
نجف و شور اربعین حسینی
زیارت کربلا در بیان امام صادق (ع)
play_arrow
زیارت کربلا در بیان امام صادق (ع)