عوامل مؤثر در ناکامي شغلي

نظام خلقت مبتني بر تقسيم کار است و اساساً هر انسان با توجه به شخصيت، استعداد و رغبت خود بايد به دنبال شغلي باشد که بتواند رضايت و لذت او را در پهنه هستي ميسر سازد. و اساساً برقراري تعادل بين اين دو رکن اساسي، يعني لذت و رضايت، توازن جامعه را فراهم مي آورد.
سه‌شنبه، 19 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل مؤثر در ناکامي شغلي

عوامل مؤثر در ناکامي شغلي
عوامل مؤثر در ناکامي شغلي


 






 
نظام خلقت مبتني بر تقسيم کار است و اساساً هر انسان با توجه به شخصيت، استعداد و رغبت خود بايد به دنبال شغلي باشد که بتواند رضايت و لذت او را در پهنه هستي ميسر سازد. و اساساً برقراري تعادل بين اين دو رکن اساسي، يعني لذت و رضايت، توازن جامعه را فراهم مي آورد.
زماني از اينشتين سؤال شد که شما چگونه 18 ساعت از 24 ساعت شبانه روز را کار مي کنيد؟! و او با لبخند پاسخ داد: من 18 ساعت از 24 ساعتم را به تفريح مي گذرانم. آري کاري که بر اساس علاقه و پتانسيل هاي دروني ما باشد تفريح است، از آن جهت که نه تنها خستگي آور نيست، بلک شادي آفرين و انرژي زا هم هست.
هر کسي را بهر کاري ساختند
مهر آن را در دلش انداختند
در تحقيقات فيزيولوژيک نکته ي بسيار جالبي در مورد استعداد (talent) انسان ها بدست آمده و اينکه به دليل ارتباطات ويژه سيناپسي در مغز هر انسان، استعداد انسانها منحصر به فرد است و هيچ دو انساني را نمي توان يافت که استعداد يکساني داشته باشند.
گوته مي گويد: «هر انسان با استعدادي خاص به دنيا مي آيد که براي رشد و موفقيت خود بايد آن را بشناسد و به کار ببندد. «از اين روست که روانشناسان، کليد موفقيت در اشتغال را استعداد يابي و استعداد پروري دانسته اند.»
عواملي که در تعيين شغل مؤثرند، بسيار زياد مي باشند که از آنها مي توان به هوش (کلامي، تحليلي، تجسمي، حرکتي و ...) هوش هيجاني (EQ)، هوش معنوي (SQ)، هوش بافتي (CI)، تيپ شخصيتي، حافظه، سرعت، دقت و ... اشاره نمود. به عنوان مثال يک وکيل خوب بايد هوش کلامي و هوش تحليلي خوبي داشته باشد، يک سخنران بايد از حافظه و هوش کلامي و شخصيت اجتماعي خوبي برخوردار باشد، يک ممدکار اجتماعي بايد در آزمون رقت قلب نمره بالايي کسب کرده باشد، همانگونه که يک تکنسين آزمايشگاه کنترل کيفيت بايد در آزمون هاي دقت، عدد بالايي به خود اختصاص داده باشد و همچنين تصدي کارهاي اورژانسي همواره نيازمند سرعت بالاست و ...
ما انسانها از دوران کودکي به شغل آينده مي انديشيم. اولين دوره، «دوره خيالي» نام دارد که از شش سالگي شروع شده و تا يازده سالگي ادامه دارد، در اين مدت، کودک تحت تاثير آشنايان و جذابيت مشاغل آنها شيفته آن شغل مي گردد. به عنوان مثال با ديدن يک خلبان، (لباس خاص و احترام مردم به او) آرزو ميکند که خلبان شود.
دومين دوره، «دوره دودلي است»، که از يازده سالگي شروع و تا شانزده سالگي ادامه مي يابد. در اين مقطع از زندگي، نوجوانان علايق خود را مي يابد و درصدد برمي آيد شغل آينده اش را متناسب با آن برگزيند. مثلا احساس مي کند از کشف کردن و همچنين کمک کردن به مردم لذت مي برد، لذا به شغل پزشکي علاقمند مي گردد.
دوره سوم «دوره تبلور» است. که از شانزده سالگي به بعد شروع شده و نبايد از پنج سالگي تجاوز نمايد. در اين دوران، فرد گزينه هاي خود را محدود نموده و به شغل اصلي مي انديشد. سپس چشم انداز (vision) خود را در زندگي ترسيم کرده و حرکت مي کند.
ايده آل ترين حالت، حالتي است که انسان با شناخت درون داشت هاي خود (مبدا) و تبيين چشم انداز (مقصد) واقعي و مهيج، در اين مرحله از زندگي خط سير زندگي خود (استراتژي) را مشخص نموده و عالمانه در اين مسير گام برمي دارد.
حضرت علي (ع) در اين باره فرموده اند: «رَحِمَ اللهُ امرَاَ مِن اَينَ في اَينَ وَ اِلي اَينَ؟» يعني: «خداوند رحمت کند انساني را که بداند از کجاست، در کجاست و به کجا مي رود؟»
زماني که ما در مورد استعدادهاي خود و آينده مان تعريف و شناخت دقيقي نداشته باشيم، مشکلات زيادي در زندگي تحصيلي و شغلي ما رخ مي دهد که البته وضعيت نابسامان اشتغال و عدم هماهنگي بين نيازهاي جامعه و پرورش توانمنديهاي انساني هم به اين مساله دامن مي زند. درزير پاره اي از مهمترين مشکلاتي که در اين راستا بروز مي کند اشاره شده است:
1. بيکاري
2. اشتغال دير هنگام
3. نارضايتي از شغل
4. عدم ارتباط تخصص و شغل
5. سردرگمي در انتخاب شغل
6. عدم تناسب بين درآمد و هزينه ها
7. تغيير مکرر شغل
مباحثي که در بالا پرداخته شد، يعني نداشتن يک رويکرد سيستمي و تفکر کل نگر در زندگي شاخص ترين پارامتر در اشتغال ناکارآمد و غيرمؤثر است.
دقت داشته باشيد دو مؤلفه کارايي (درست انجام دادن کار) واثربخشي (کار درست انجام دادن) با هم متفاوتند و مجموعاً آنها را بهره وري فردي در زندگي مي ناميم، که نشان مي دهد ما به ازاي ورودي هاي مشخص در زندگي (زمان، انرژي، هزينه و ...) چه خروجي هايي (درآمد، رفاه، پيشرفت و ...) نصيبمان شده است به مديريت مطلوب در اين زمينه اصطلاحاً «مديريت برخود» (self-management) مي گوييم. در کنار موارد فوق، دلايل زير را مي توان در زمينه ناکامي شغلي برشمرد:
1) غافل ماندن از برنامه ريزي
در پزشکي گفته مي شود: بيماريها بر دو نوع هستند، نوع اوّل بيماري هايي هستند، که پس از بروز، مي توان آنها را علاج کرد و نوع دوم بيماري هايي هستند که پس از بروز به آساني يا اصلاً علاج نمي شوند و تاثيرات آن تا پايان عمر باقي خواهد ماند. برنامه نداشن در زمان خاص خود بيماري شغلي را در انسان ايجاد مي کند که مانند بيماري نوع دوم، مشکلات و تبعات آن تا آخر عمر دامنگير فرد خواهد بود.
2) برآورده کردن آرزوهاي والدين
بسياري از افراد خواسته يا ناخواسته مجبور مي شوند در مسيري حرکت کنند که والدينشان به آنها ديکته، کرده اند. دليل اينکه مي گوييم ديکته، اين است که ديکته يعني نوشتن املاء و املاء يعني پر کردن، پر کردن آن بخش از زندگيشان که برآورده نشده و آن را در فرزندان خود مي يابند اما به چه قيمتي؟ به قيمت تغيير مسير زندگي از وضعيت اصلي به وضعيت هاي پوشالي و حتي خطرناک.
3) دوربودن از واقعيات زندگي و به سر بردن در تخيلات و آرزوها
آنتوني رابينز مي گويد: «چگونه در جايي که نشانه وجود ندارد تير به هدف مي خورد؟» گاهي وقت ها ما به دنبال اهداف و روياهاي غيرواقعي مي رويم و چنان در جذبه آنها گرفتار مي شويم که زماني که چشم باز مي کنيم که عمر گرانمايه را از دست داده و توشه اي نياندوخته ايم.
حضرت علي (ع) مي فرمايد: «قربانگاه انديشه هاي ناب شما زير برق آرزوهاي بزرگ و غيرمنطقي است.»
4) تک محور بودن و نداشتن انعطاف
قرن بيست و يک و اساساً ظهور پارادايم هاي جديد ما را بر آن مي دارد که همواره در فکر شکار فرصت ها و وسعت دادن و بالاتر بردن چتر فکريمان باشيم.
کساني که بر شغل خاصي اصرار مي ورزند و متعصبانه با اين قضيه برخورد مي کنند، دير يا زود به مشکلات اشتغال برمي خورند.
در دهه هاي اخير با پيدايش نسلي مواجهيم که نسل X نام دارد، اين نسل دريافته اند که در دنياي امروز بايد استعدادهاي خود را به مزايده بگذارند، اين گروه بيش از آنکه به وفاداري شغلي بينديشيند، به بالابردن کيفيت مي انديشند و حساب شده در آن راستا گام برمي دارند.
5) مايوس شدن
ياس در قرآن مجيد از جمله بزرگترين گناهان به شمار مي رود، ما انسانها بايد بدانيم که بعضي اوقات، مخصوصاً در اين عصر پر از اضطراب و نگراني، مشمول امتحال الهي هستيم و سعيمان اين باشد که از بوته امتحان سربلند بيرون آييم چرا که خداوند متعال وعده زيبايي به ما داده است: «اِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً. همراه با هر سختي، گشايشي است» اميد آنکه بتوانيم با داشتن شغل متناسب با استعدادها و علايق خود، هم زندگي خود را زيبا کنيم و هم اين زيبايي را به همنوعان هديه کنيم.
خداي چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشي و ما رستگار
منبع:
کتاب «استعداديابي و استعداد پروري»- نوشته: دکتر حسين عليان عطاآبادي، مرضيه حيدريان-انتشارات: اميدمجد- پاييز1388
منبع:نشريه اطلاعات علمي - شماره367



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط