مرگ ناصر

خاورميانه بوي جنگ مي داد. طاقت اعراب از جنايات صهيونيست ها طاق شده بود. نسل کشي، اعمال نژاد پرستانه، تجاوزهاي هوايي و زميني آشکار تل آويو در مجامع بين المللي يک حق مسلم براي رژيم اشغالگر به حساب مي آمد؛ حال آنکه بستن تنگه تيران توسط مصر در بيست و سوم مي سال 1967 در پاسخ به تهاجم آشکار ارتش صهيونيستي به مرزهاي اردن با سخنراني هاي تند و پيگيري سخت جامعه بين المللي روبه رو شده بود. اعراب ديگر تحمل اين رفتار
دوشنبه، 1 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرگ ناصر

مرگ ناصر
مرگ ناصر


 

نويسنده: حميدرضا هدايت پناه




 

شش روزي که لکه ننگ جهان عرب شد
 

خاورميانه بوي جنگ مي داد. طاقت اعراب از جنايات صهيونيست ها طاق شده بود. نسل کشي، اعمال نژاد پرستانه، تجاوزهاي هوايي و زميني آشکار تل آويو در مجامع بين المللي يک حق مسلم براي رژيم اشغالگر به حساب مي آمد؛ حال آنکه بستن تنگه تيران توسط مصر در بيست و سوم مي سال 1967 در پاسخ به تهاجم آشکار ارتش صهيونيستي به مرزهاي اردن با سخنراني هاي تند و پيگيري سخت جامعه بين المللي روبه رو شده بود. اعراب ديگر تحمل اين رفتار دوگانه جامعه جهاني مخصوصاً غرب را نداشتند و از سوي ديگر با خريدهاي ميليارد دلاري خود از اتحاد جماهير شوروي صاحب ارتش هاي حرفه اي و مدرن شده بودند. همه چيز براي نابودي اشغالگران آماده بود. اگر حتي پس از عقد پيمان امنيتي بين اردن و مصر هنوز کسي در سرزمين هاي اشغالي بود که احتمال عدم وقوع جنگ را پيش بيني مي کرد پيام ناصر، رئيس جمهور و رهبر مصر مبني بر خروج نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل از صحراي سينا براي هيچ کس جاي شک نگذاشت که اعراب قصد يک حمله همه جانبه و بزرگ به اشغالگران را در سر دارند. موازانه ارتش هاي دو طرف به طرز غيرقابل انکاري به نفع نيروهاي مسلمان بود. اعراب تقريباً دو برابر رژيم صهيونيستي تانک و هواپيما در اختيار داشتند؛ حال آنکه جمعيت ارتش هاي آنها نيز چند برابر نيروي صهيونيستي بود. تل آويو هيچ شانسي براي پيروزي در جنگ پيش رو نداشت. ولي نکته اي که بسياري از آن غافل بودند حضور مرداني جنگجو در نظام فرماندهي ارتش صهيونيستي بود. فرماندهاني که تنها تهاجم را مي شناختند و هيچ ميانه اي با دفاع کردن نداشتند. در ميان اين افراد روحيه جنگ آوري يکي زبانزد بود و او کسي نبود جز ژنرال موشه دايان، وزير دفاع وقت رژيم اشغالگر. او طرحي در دست داشت که بيشتر شبيه يک خودکشي شتاب زده بود تا يک عمليات منجر به پيروزي و عجيب تر آنکه هيچ کس در اتاق جنگ رژيم صهيونيستي مخالف اين نقشه نبود. درست چند ساعت پس از نطق و پيام احمقانه ناصر به نيروهاي UN و در حالي که فرماندهان مصري در کمال خونسردي در حال طرح ريزي مراحل نبرد بودند ژنرال هاي بلند پايه ارتش صهيونيستي، طرح حمله پيش دستانه را تصويب کردند؛ حمله اي که برخي آن را سريع ترين هجوم تاريخ به حساب مي آورند. دايان که مي دانست در صورت هجوم هواپيماهاي ناصر شانسي نخواهد داشت تصميم گرفت تا با حمله اي برق آسا تمامي نيروي هوايي اعراب را يا روي زمين نابود کند يا زمين گير کند.
* درباره عنوان مقاله: جمال عبدالناصر، چند سال بعد از جنگ 6 روزه مرد. اما ماجراي دروغگويي او (که در ادامه مي خوانيد) باعث شد که نه تنها آبروي او براي هميشه در جهان عرب برود، بلکه بيت المقدس، قبله اول مسلمين پس از قرن ها از دست مسلمانان خارج شود. جنگ 6 روزه، مرگ واقعي او از دنياي عرب را رقم زد. ناصر براي ما ايراني ها هم شخصيت منفوريست. زيرا ايده موهوم «خليج عربي» به جاي «خليج فارس» از اوست.

مرگ ناصر

آغاز توفان
 

5 ژوئن 1967، 8:45 دقيقه صبح
نيروي هوايي رژيم صهيونيستي خود را براي دوئل مرگ و زندگي آماده مي کرد. تمام هواپيماهاي IAF به جز چهار فروند که براي دفاع از تل آويو باقي مانده بودند به سمت اهداف از پيش تعيين شده در مصر به پرواز در آمدند. اين موج هولناک براي آنکه ارتش پدافند پيچيده مصري در صحراي سينا عبور کند ابتدا به سمت مديترانه به پرواز درآمد و سپس با تغيير مسير از سمت شمال به سمت نيروي مصري هجوم برد. نکته جالب آنکه براي جلوگيري از شناسايي به وسيله رادارهاي مصري تمام 346 فروند هواپيماي صهيونيستي در سکوت کامل راديويي به سمت اهداف در حال حرکت بودند ولي اين تمام کاري نبود که براي در امان ماندن از پدافند مصر کافي باشد. زمان آن رسيده بود تا آموزش هاي خرد کننده و تمرينات مستمر خلبانان IAF نتيجه اش را نشان دهد.پرنده هاي رژيم اشغالگر با کاهش ارتفاع خود تا حدود 20 متري سطح زمين علاوه بر پنهان شدن از ديدگاه رادارهاي دشمن خود را از تيررس موشک هاي مهيب پدافند هوايي AM2 نيز خارج کرده بودند. طرح عملياتي Focus بي نقص بود.
موشه دايان تمام جوانب کار را در نظر گرفته بود و صد البته ضعف نيروي مصري نيز به کمک او آمد. حدود 400 هواپيماي مصري در حالي که بي دفاع روي زمين پارک شده بودند در آتش سوختند و بي شک هنگامي که خبر نابودي هر 30 فروند هواپيماي بمب افکن Tu-16 به تل آويو رسيده همه شهر نفس راحتي کشيدند اين همه عمليات نبود. خلبانان رژيم صهيونيستي علاوه بر نابودي تمام هواپيماهاي پارک شده، با دقت تمام باندهاي فرودگاه هاي سراسر مصر را نيز زير ضربات مهلک بمباران خود تبديل به ويرانه هاي بلااستفاده کردند. در کمتر از يک ساعت نيروي هوايي بزرگي که مصر 10 سال براي به وجود آوردن آن تلاش کرده بود تبديل به مشتي آهن پاره شد. مصر ديگر نيروي هوايي نداشت!

دروغ بزرگ
 

5 ژوئن 1967، 11:30 صبح
پس از حمله نيروي هوايي صهيونيستي و نابودي کامل مجهزترين نيروي هوايي اعراب روي زمين، جمال عبدالناصر، رئيس جمهور مصر بزرگ ترين اشتباه زندگي خود را مرتکب شد؛ مرد بزرگ اعراب اعلام کرد موفق شده در يک پاسخ دندان شکن بيش از 70 فروند پرنده اسرائيلي را بر فراز خاک خود سرنگون کند و پس از آن با يک هجوم هوايي گسترده نيروي دشمن را نابود کند. نيروهاي عرب پس از دريافت اين خبر به سرعت به تل آويو اعلام جنگ دادند و با واحدهاي زميني خود رهسپار جنگ با اشغالگران شدند. همين بي خبري کافي بود تا نيروي هوايي رژيم صهيونيستي در کمتر از يک ساعت بار ديگر هواپيماهاي خود را براي حمله آماده سازد. اين بار هدف نيروهاي هوايي بيخبر سوريه، اردن و عراق بودند. نيروهايي که با استناد به حرف ناصر در حال آماده کردن خود براي هجوم، به تل آويو به خيال آنها بي دفاع بودند؛ بي خبر از آنکه 400 هواپيماهايي که روي زمين نابود شده اند مصري بودند و تمام هواپيماهاي اسرائيلي در حال هجوم به سمت آنها هستند. چند ساعت از ظهر گذشته بود که دمشق و بغداد و اردن متوجه دروغ بودن حرف ناصر شدند؛ دروغي که به قيمت نابودي تمام نيروهاي هوايي باقي مانده اعراب شد. رژيم صهيونيستي بيشتر اين پرنده ها را همان جا روي زمين نابود کرد.

مرگ ناصر

صحراي سينا، روزهاي سياه
 

گويي فرماندهان ارتش اشغالگر قصد نداشتند تا به همين سادگي جنگ با اعراب را رها کنند. حالا که در کمتر از 12 ساعت آنها موفق به کنترل کامل آسمان منطقه شده بودند زمان آن فرا رسيده بود که بخش زرهي ارتش صهيونيستي روي زمين پيشروي کند. در اولين اقدام ژنرال آنها يعني اسحاق رابين، در يک حرکت غافلگيرانه، جهت حمله خود را برخلاف نبرد قبلي به شمال صحراي سينا انتقال داد و بخش ضعيف تر مقاومتي ارتش مصر را در هم کوبيد و در عين حال با يک حمله بزرگ تر به مرکز صحرا خطوط مصري را در يک گازانبر بزرگ قرار داد و پس از تحميل تلفات سنگين بر آنها اعراب را مجبور به عقب نشيني به سمت کانال سوئز کرد. تاکتيک هاي صهيونيست ها در صحرا به اينجا ختم نشد. در محور جنوبي عمليات، سرهنگ رزمي آريل شارون با اجراي يکي از پيچيده ترين عمليات هاي جنگ شش روزه «اعراب و اسرائيل» توانست سرزمين هاي مهمي را اشغال کند. او در يک حرکت بي سابقه يک تيپ کامل از نيروهاي ويژه خود را به وسيله هلي کوپتر در پشت خطوط مصري ها در جنوب صحرا پياده کرد. اين واحد موفق شد پس از يک نبرد خونين توپخانه مصري را از کار بيندازد و راه را براي ورود لشکر زرهي به داخل شهر استراتژيک العاريش هموار سازد. در هشتم جولاي هيچ کس در مصر باور نمي کرد که صحراي سينا سقوط کرده است و هزاران سرباز در حالي که هيچ ارتباطي با فرماندهان خود نداشتند زير آتش هواپيماهاي اسرائيلي در حال عقب نشيني به سمت کانال هستند. باور کردني بود! ارتشي که قرار بود تمام صهيونيست ها را نابود کند در کمتر از دو روز به زانو درآمده بود.

بلندي هاي جولان
 

اگرچه ارتش مصر در صحراي سينا شکست خورد ولي رشادت سربازان آنها مثال زدني بود. ولي فرماندهان ارتش سوريه در جبهه جولان همين رشادت را نيز از خود نشان ندادند و پس از حمله نيروهاي صهيونيستي به مواضع خود به سرعت از محل درگيري گريختند. بدون شک اگر ارتش بعث سوريه از جولان دفاع مي کرد. دژهاي مستحکمي که روس ها براي آنها ساخته بودند براي رفع حمله يک سپاه کامل اسرائيلي کافي بود ولي در کمال ناباوري فرداي حمله نيروهاي ارتش اشغالگر به ارتفاعات جولان، آنها به يکصد کيلومتري دمشق رسيده بودند.

بيت المقدس، ياد صلاح الدين بخير!
 

حتي خود اسرائيلي ها هم فکر نمي کردند بتوانند هم زمان در چهار جبهه بجنگند، پس با ايجاد مواضع پدافندي در غرب بيت المقدس و تلاش براي جلوگيري از ورود اردن به درگيري، در تلاش براي متمرکز کردن نيروهاي خود در جبهه سينا بودند ولي از پس حمله سست نيروهاي اردني مشخص شد که اين ارتش عربي هم چيزي جز يک قدرت پوشالي نيست.
تنها يک پاتک پر قدرت براي نيروي مهاجم کافي بود تا تمام بيت المقدس را به چنگ آورد. به اين ترتيب شهري که صلاح الدين ايوبي هزار سال پيش با رشادت هاي خود از چنگ دشمن غير مسلمان درآورده بود، در کمتر از يک روز سر تسليم فرود آورد. بالاخره با فشارهاي اتحاديه جماهير شوروي و ايالات متحده آمريکا جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل به پايان رسيد. در کمتر از يک هفته وسعت سرزمين هاي اشغالي به بيش از دو برابر رسيد و ارتش هاي عربي آن چنان سرخورده شدند که در تاريخ کمتر نظيري براي آن مي توان جست و جو کرد ولي همه اينها در مقابل سقوط قبله دوم مسلمانان هيچ بود، رژيم صهيونيستي پيروز شده بود و اعراب بار ديگر شکست خورده بودند.

مرگ ناصر

لات هاي کوچه خلوت
 

اسحاق رابين، موشه دايان، آريل شارون و بسياري از ديگر فرماندهان صهيونيستي، اين روزها در اثر تبليغات دامنه دار رسانه هاي صهيونيستي در اذهان مردم جهان تبديل به نوابغي نظامي در حد ژنرال هاي معروفي چون فون يوک، رومل، مونت گومري و ديگر متخصصان نبردهاي نوين شده اند. حال آنکه اگر نگاهي بي طرفانه به اين موضوع داشته باشيم واقعيت اين گونه نخواهد بود. تاکتيکوس همان کسي است که نامش منشأ پيدايش کلمه تاکتيک شد. او در يکي از معروف ترين جملاتش مي گويد: «بيش از آنکه نگران حرکات دشمن باشم از اشتباهات خودم مي ترسم.» پيروزي هاي ارتش اشغالگر بر ارتش هاي عربي همواره قابل توجه بوده است ولي در هيچ کدام از اين نبردها ارتش اسرائيل نبوده که بيش از حد انتظار ظاهر شده باشد؛ بلکه اين نيروهاي عرب بوده اند که با بي نظمي و بزدلي فرماندهان خود متحمل شکست هاي کمرشکن شده اند؛ براي مثال در آستانه جنگ شش روزه، نيروي هوايي اعراب در حالي که فضاي سياسي منطقه بسيار ملتهب بود حريم هوايي خود را بدون گشت نظامي رها کرده بودند و حتي پس از حمله سهمگين هواپيماهاي صهيونيستي به مصر در اثر اشتباه احمقانه ناصر ديگر نيروهاي عربي هم به سرنوشت آن دچار شدند. عجيب آنکه نيروهاي نظامي عرب حتي از رنگ استتار مناسب هم روي پرنده هاي خود استفاده نکرده بودند و هواپيماهاي پر تعداد خود را مثل توت فرنگي هاي خوشرنگ روي کيک براي دستچين کردن خلبانان صهيونيستي آماده کرده بودند. واقعيت اين است که در ارتش اسرائيل ويژگي خاصي وجود نداشت که بتواند نام فرماندهان ايشان را تا حد ژنرال هاي آلمان نازي يا مارشال هاي ناپلئون بالا ببرد و بهترين شاهد مثال هم براي آن نبرد 33 روزه بود که تمام ارتش رژيم صهيونيستي نتوانست از پس نيروهاي آموزش ديده يک سازمان کوچک مثل حزب الله لبنان برآيد يا حتي بتواند مقاومت عده اي زن و کودک بي گناه را که ماه ها در محاصره بودند بشکند. اگر به اتفاقات تاريخي نگاهي بي طرفانه داشته باشيم مي بينيم که ارتش اسرائيل غير از بي رحمي و نسل کشي در چيز ديگري سرآمد دنيا نخواهد بود. به قول خودمان گروهي ضعيف کش و لات کوچه خلوت بيشتر نيستند که هر وقت حريف کمي قدر بوده آن چنان بزدلي و ترس وجودشان را فرا مي گيرد.
منبع: نشريه همشهري دانستنيها شماره 35



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.