روزهاي پاياني جنگ

در روزهاي پاياني جنگ هم مانند روزهاي اوج جنگ، دشمني که متفقين با آن مواجه بودند ( که عموماً با نام متحدين شناخته مي شد)، داراي سه نيروي اصلي بودند که هنوز هم مقاومت مي کردند. ژاپني ها که در ازاي از دست دادن هر جزيره، هم تلفات سنگيني را بر متفقين وارد مي کردند و هم اينکه خود دچار تلفات بسيار سنگين تري مي شدند. ايتاليايي ها که تنها به
چهارشنبه، 3 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روزهاي پاياني جنگ

روزهاي پاياني جنگ
روزهاي پاياني جنگ


 





 

سرنوشت متحدين
 

در روزهاي پاياني جنگ هم مانند روزهاي اوج جنگ، دشمني که متفقين با آن مواجه بودند ( که عموماً با نام متحدين شناخته مي شد)، داراي سه نيروي اصلي بودند که هنوز هم مقاومت مي کردند. ژاپني ها که در ازاي از دست دادن هر جزيره، هم تلفات سنگيني را بر متفقين وارد مي کردند و هم اينکه خود دچار تلفات بسيار سنگين تري مي شدند. ايتاليايي ها که تنها به يک نام وابستگي داشتند وآن موسوليني ديکتاتور فاشيست ايتاليايي بود که او هم روزهاي آخر را مي گذراند و سرانجام هيتلر که به نظاميان خود دستور داده بود که تا آخرين قطره خون در برلين پايتخت رايش ايستادگي کنند و از افتادن آن به دست متفقين خودداري کنند ودر چنين شرايطي روزهاي پاياني جنگ آغاز شد.

وضعيت نبرد در ايتاليا
 

در ايتاليا متفقين، در سه ماه اول سال 1945، تنها به طراحي نقشه اي براي هجوم نهايي و پايان کار ايتاليا، پرداخته بودند. در اين ميان از آنجا که آلمانها چندان هم به قدرت ايتاليايي ها در مقاومت در برابر متفقين اعتماد نداشتند، با فرستادن سه لشگر به شمال ايتاليا، در واقع حکومتي را براي خود در شمال ايتاليا که در واقع مناطق کوهستاني و رشته کوه آلپ در آنجا قرار داشت، ايجاد کرده بودند. اين حکومت در دست نيروهاي اس . اس بود که پس از مدتي، رئيس آنها يعني شخص هيملر تصميم گرفت به طور مستقل درباره صلح در ايتاليا با متفقين گفتگو داشته باشد. اما پس از چند مذاکره، هيملر احساس کرد که متفقين خيال دارند که در خلال اين ملاقاتها ، به او خيانت کرده و براي دستگيري او اقدام کنند و بدين ترتيب مذاکرات را متوقف ساخت. در اين ميان نقشه اصلي متفقين براي پايان دادن جنگ در ايتاليا بر مبناي نابودي نيروهاي آلماني در ايتاليا طراحي شده بود. آنها قصد داشتند تا نيروهاي آلماني در ايتاليا را بين ارتش پنجم آمريکا و ارتش هشتم انگلستان، محاصره کرده و با تنگ تر ساختن اين حلقه تمام نيروي آلمان محاصره شده، يا نابود شده و يا ناچار به تسليم شدن شوند. آمريکايي ها قرار بود از شمال و از طريق شهر بولونيا حمله را آغاز نمايند و انگليس ها از بخش درياي آدرياتيک بايد حرکت را آغاز مي کردند. ضمن آنکه متفقين با حملات هوايي پي در پي، ابزار و امکانات ارتباطي آلمانها را نيز نابود ساختند و بدين ترتيب، قابليت آلمانها براي نقل و انتقال نفرات از ميان برداشته شد. حمله در روز هشتم آوريل از هر دو سوي آغاز شد. البته نبرد در ابتدا بسيار مشکل بود. بخصوص که رودخانه ها و درياچه هاي متعدد که بر سر راه قرار داشت، حرکت متفقين را بسيار مشکل ساخته بود. اما آهسته آهسته، وضعيت مدافعين آلماني روي به وخامت گذاشت. اين وخامت اوضاع فرمانده آلماني ژنرال ويتينگهوف را مجبور کرد تا براي پايان دادن به جنگ، پيامي براي متفقين ارسال کند. سرانجام در روز بيست و سوم آوريل سال 1945، هيأت نمايندگي آلمانها به آخرين گفتگوها با متفقين پرداخت و شش روز بعد بود که در شهر کاسر تا واقع در ايتاليا نمايندگان ارتش آلمان قرار داد تسليم همه ارتش آلمان را امضاء کردند. البته با آنکه نمايندگان روسيه در اين مراسم حضور داشتند، هيچگونه سخني از برلين به زبان آورده نشد و تنها قرار شد تا ايتاليا تسليم متفقين شود.

پيشروي به سوي آلمان و اتريش
 

پس از تسليم ايتاليا، سپاهيان متفقين حرکت خود را از طريق مرزهاي شمالي ايتاليا به سوي اتريش و سپس آلمان ادامه دادند. اين پيشروي سبب شد تا در روز ششم ماه مه متفقين در زير گذرگاه برنر در قلل آلپ، مکاني که هيتلر و موسوليني بارها با يکديگر قرار ملاقات گذاشته و مذاکره کرده بودند، به ارتش هفتم خود ملحق شوند در حالي که ارتش هشتم متفقين هم در بندر تريست واقع در مرز ايتاليا و يوگسلاوي سرانجام به پارتيزانهاي يوگسلاوي که تحت فرماندهي تيتو به نبرد با آلمانها پرداخته بودند، ملحق شدند و بدين ترتيب کار يوگسلاوي، ايتاليا و اتريش به يکباره به پايان رسيد و ديگر اثري از اشغالگران آلماني در اين سه کشور مشاهده نشد.

مرگ موسوليني
 

حکايت موسوليني ديکتاتور فاشيست ايتاليايي و شخصيت مورد علاقه هيتلر هم در نوع خود بسيار جالب توجه است.
در واقع پس از آنکه در ابتدا متفقين و پارتيزانهاي ايتاليايي، موسوليني را دستگير ساخته و او را در سال 1943 زنداني کرده بودند، کماندوهاي آلماني در يکي از شجاعانه ترين و غير منتظره ترين عمليات ممکن، موسوليني را از زندان متفقين که بسيار هم مورد مراقبت قرار داشت، آزاد کرده و به نزد هيتلر آوردند.
 
هيتلر موسوليني را به ايتاليا بازگرداند، اما حکومت ديکتاتوري او پس از بازگشت، تنها يک منطقه کوچک در سالو را در برمي گرفت و او قدرت چنداني نداشت و تنها اين سربازان آلماني بودند که از او مراقبت به عمل مي آوردند. اما زماني که نيروهاي آلماني هم از آغاز سال 1945 با شکست و درهم ريختگي مواجه شدند، موسوليني ناچار شد تا جايگاه خود را ترک کرده و به سوي درياچه کومو حرکت کند تا آنجا به سه هزار تن ايتاليايي هاي «پيراهن سياه» که در واقع فاشيست ها و طرفداران او بودند ملحق شود.
اما زماني که موسوليني به محل ملاقات خود رسيد، از آن نيروي سه هزار نفري خبري نبود. و تنها دوازده نفر «پيراهن سياه» در آنجا حاضر بودند. در نتيجه او به يک واحد آلماني که در حال عقب نشيني به سوي شمال بود ملحق شد و در ساعت هفت بامداد روز بيست و ششم آوريل، پارتيزانهاي ايتاليايي، واحد آلماني را در جاده متوقف ساختند، اما از آنجا که قرارداد تسليم آلمانها امضاء شده بود، پارتيزانهاي ايتاليايي اجازه عبور را به آلمانها دادند. اما نه ايتاليايي ها ... چرا که آنها را بر طبق قانون خائنين به کشور تلقي مي کردند.
بدين ترتيب موسوليني و همسرش کلارا تپاجي باز هم به اسارت پارتيزانهاي ايتاليايي درآمدند تا اينکه در بعد از ظهر روز بيست و هشتم آوريل يک پارتيزان ايتاليايي که کمونيست هم بود به نام آديسيو، به محل زندان آمد و هر دو نفر، يعني موسوليني و همسرش را تحويل گرفت تا آنها را به مقر فرماندهي پارتيزانها برده و تحويل دهد، اما حدود نيم ساعت از طي راه گذشته بود، آديسيو اتومبيل را متوقف کرد، موسوليني و تپاچي را از آن پياده کرد و هر دو را با شليک گلوله اي به مغز آنها کشت. سپس بدن آنها را به شهر ميلان برد که در آنجا بدن موسوليني و کلارا تپاچي را از پاهايشان در ميدان عمومي شهر آويزان کردند. و در واقع اين پايان روزگار موسوليني بود که در روياهايش بر پا ساختن امپراتوري روم را دنبال مي کرد.

برنامه ريزي براي برلين
 

پس از پايان کار ايتاليا و اتريش، تنها نقطه مقاومت رايش و متحدين که از قدرتي برخودار بود، برلين محسوب مي شد. در واقع در روز اول آوريل استالين به فرماندهان خود گفت که به شدت تمايل دارد که برلين را قبل از متفقين غربي به تصرف درآورد و در نتيجه هجوم همه جانبه به سوي برلين را در روز شانزدهم آوريل شروع کرد. در اين ميان استالين براي اينکه متفقين را گمراه سازد به آنها گفت که هدف او اشغال شهرهاي شرقي آلمان يعني لايپزيک و درسدن است. از سويي هيتلر هم بر اين تصور بود که استالين ابتدا به سوي پراگ در چکسلواکي رفته و سپس شرق آلمان را مورد حمله قرار مي دهد. اما در اين ميان استالين در خفا مارشال ژوکوف، بهترين فرمانده خود را مامور ساخت که به سوي برلين حرکت کند و در برابر هيچ مانعي هم توقف نکند و بدين ترتيب حرکت ژوکوف به سوي برلين آغاز شد. درواقع روسها 23 لشکر را مامور حمله به برلين کرده بودند که هفت ميليون گلوله توپ ميزان مهماتي بود که آنها را به همراه داشتند، اما مشکل بزرگ روسها در حمله به سوي برلين اين بود که با بمباران و گلوله باران مدافعين آلماني، آنها در ضمن پلها و مکانهاي ارتباطي را نيز منهدم مي ساختند بنابراين 27 واحد مهندسي را روسها مامور کرده بودند تا دوباره پلها و ريلهاي قطار را تعمير کرده و در اختيار سربازان روسي قرار دهند. در اين ميان آنچه که برتري واقعي روسها را رقم مي زد، در هوا بود. چرا که در برابر هفت هزار و پانصد جنگنده و بمب افکن روسي که مواضع آلمانها را بمباران مي کردند، آلمانها از نظر قدرت هوايي کمتر از پانصد هواپيما در اختيار داشتند که اين ميزان کافي نبود. البته قدرت ضد هوايي آلمان بسيار قدرتمند بود و نيمي از هواپيماهاي روسي را منهدم ساخته بود. اما تمامي وابستگي هيتلر از نظر دفاعي به لشگريان آلماني بود که فاصله پنجاه کيلومتري دور شهر برلين را با نيم ميليون سرباز آلماني پر کرده بودند و اين کار را براي ژوکوف و استالين مشکل ساخت و بدين ترتيب نقشه هايي براي تصرف برلين طراحي شد.
منبع:نشريه اطلاعات هفتگي شماره 3427




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.