فرصت توبه را از دست ندهيم

يکي از نعمت ها و موهبت هاي عظيم خداوند متعال که به چشمه هاي عميق و جوشان فيض و رحمت خاص او متصل است و همواره جاري در نهرهاي زندگي انسان و برطرف کننده همه آلودگي ها و منزه کننده لحظات حيات او مي باشد «توبه و استغفار» است. حضرت پروردگار به دليل رحمت خاص و اوج شفقت و مهرباني و رأفت خويش نسبت به بندگانش توبه و استغفار را فرصتي بسيار مغتنم و حياتي براي جبران معاصي و گناهان و ترک فساد و تباهي و خروج از
شنبه، 6 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرصت توبه را از دست ندهيم

فرصت توبه را از دست ندهيم
فرصت توبه را از دست ندهيم


 






 
يکي از نعمت ها و موهبت هاي عظيم خداوند متعال که به چشمه هاي عميق و جوشان فيض و رحمت خاص او متصل است و همواره جاري در نهرهاي زندگي انسان و برطرف کننده همه آلودگي ها و منزه کننده لحظات حيات او مي باشد «توبه و استغفار» است. حضرت پروردگار به دليل رحمت خاص و اوج شفقت و مهرباني و رأفت خويش نسبت به بندگانش توبه و استغفار را فرصتي بسيار مغتنم و حياتي براي جبران معاصي و گناهان و ترک فساد و تباهي و خروج از بيراهه هاي ظلماني و وحشت زاي فسق و فجور و ورود در راه روشن و نوراني هدايت و رستگاري قرار داده است. خطاکاران و معصيت پيشگان به وسيله توبه و استغفار از گذشته تباه خويش نادم مي شوند و در اوج پشيماني و با احساس شرمساري از عملکردهاي تباهشان به درگاه حضرت احديت باز مي گردند و زبان به اعتراف مي گشايند و طلب مغفرت مي نمايند و به اين وسيله فرصت هاي تازه و زمينه هاي مساعدي مي يابند تا آينه دل را از زنگار معاصي بزدايند و پاک و منزه از هر آلوگي جان و روح را محمل ريزش باران هاي مهرو محبت الهي سازند.

ارتباط توبه و خودشناسي
 

مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي از بزرگان اهل معرفت دوره معاصر که قبرش در قم است در يکي از نوشته هايش در مورد استاد بزرگوارش مرحوم آخوند ملا حسينقلي همداني که از عجايب اهل معنا بوده مي نويسد: يک آقايي آمد پيش مرحوم آخوند و مرحوم آخوند او را توبه داد. 48 ساعت بعد وقتي آمد، ما او را نشناختيم. آن چنان از نظر چهره و قيافه عوض شده بود که ما باور نمي کرديم که اين همان آدم 48 ساعت پيش است. واقعيت اين است که اين دگرگوني آن آقاي نائب در محضر آخوند ملا حسينقلي همداني، که راهش به آن طرف است يک مرتبه برمي گردد به اين طرف و عليه خودش شورش و عصيان و انقلاب مي کند، چه توجيهي دارد؟ چه کسي عليه چه کسي قيام و شورش و انقلاب مي کند؟
اين هاست که براي بشر درس است، درس بزرگ.
در حديث آمده است: «هرکه خود را شناخت خداي خويش را شناخته است.»
آيا توبه زمان خاصي دارد؟
پيامبر اکرم(ص) در آخرين خطبه اي که براي مردم خواند و موعظه فرمود، بحثي راجع به توبه و بازگشت بنده از معصيت و گناه کرد. رسول اکرم (ص) فرمود: هرکس يک سال قبل از مردنش توبه کند خداوند توبه او را مي پذيرد. بعد خودش فرمود: يک سال زياد است و در کمتر از يک سال هم ممکن است، اگر در يک ماه قبل از مردنش توبه کند خداوند توبه او را مي پذيرد. باز فرمود: يک ماه هم زياد است و در کمتر از يک ماه هم ممکن است، اگر کسي يک روز قبل از مردنش توبه کند خداوند توبه او را مي پذيرد، باز فرمود: يک ساعت هم زياد است و در کمتر از يک ساعت هم ممکن است، در اين وقت فرمود: اگر کسي يک لحظه قبل از مردنش توفيق توبه پيدا کند خداوند توبه او را مي پذيرد.

پشيماني کاذب و حقيقي
 

توبه رجوع و بازگشت واقعي بنده به سوي خداوند است و اگر بنده اي واقعاً و حقيقتاً راه کج را که مي رفته رها کند و به سوي راه راست و مستقيم باز گردد و از عمق باطن و روح خود به سوي خداوند بيايد، نه فقط به دليل اجبار و اضطرار، خداوند او را در جوار رحمت خود مي پذيرد. آن چيزي که رکن و اساس توبه را تشکيل مي دهد، ندامت و پشيماني از کار بد و تصميم به ترک گناه است. ندامت و پشيماني از گناه و تصميم به ترک گناه دو نوع است: يک نوع پشيماني ها و تصميم هاي کاذب است که هر آدم خطا کاري هنگامي که با کيفر و چوب قانون مواجه مي گردد پشيمان مي شود و آرزو مي کند که اي کاش آن عمل زشت را نکرده بود تا حالا اين کيفر را نمي چشيد. هر کسي که کيفر را جلو چشم خود ببيند در آن حال که کيفر را مي بيند نمي تواند تصميم به گناه بگيرد. خود همان شخص گناهکار در حين ارتکاب گناه اگر چشمش به کيفر مي افتاد و آن را حاضر و آماده مي ديد، از همان اول مرتکب گناه نمي شد. ديدن کيفر در جلوي چشم و آنگاه ترک گناه چيزي شبيه به اجبار و اضطرار و به منزله امري خارج از حد اختيار است. ترک گناه زماني توبه و تصميم و اختيار محسوب مي گردد که آدمي خود گناه را نقل و حاضر ببيند و کيفر گناه را نسيه و غايب بداند و آنگاه که ملاحظه کيفر آينده و يا به خاطر اجر و ثواب آينده و يا به ملاحظه احساس زشتي و پليدي که در خود گناه مي کند از ارتکاب آن گناه منصرف گردد. توبه حقيقي يعني انصراف جدي و بازگشت واقعي از گناه به سوي صلاح و ارشاد، و بديهي است که اگر انصراف، جدي و واقعي باشد و البته خداوند متعال به رحمت واسعه خود آن را مي پذيرد.
خداوند در سوره تحريم آيه 8 مي فرمايد:« اي کساني که ايمان آورده ايد به سوي خدا توبه کنيد، توبه اي خالص. اميد است با اين کار پروردگارتان گناهتان را ببخشد و شما را در باغ هايي از بهشت که نهرها از زير درختانش جاري است وارد کند. در آن روزي که خداوند پيامبر و کساني را که به او ايمان آوردند خوار نمي کند. اين در حالي است که نورشان پيشاپيش آنان و از سوي راستشان در حرکت است و مي گويند پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر همه چيز توانايي.» گوهر ايمان پيوسته نيازمند پاسداري و آفت زدايي است و توبه خالص تنها راه تضمين براي پاسداري از ايماني است که مؤمن مي خواهد در پرتوش نعمت هاي جاودان سراي آخرت را در آغوش بکشد. بايد توجه داشت که توبه اي کارساز و تاثير گذار است که خالص و ناب باشد و در آن ناخالصي وجود نداشته باشد زيرا نمي شود از آنچه به عنوان ابزار درمان استفاده مي شود انتظار داشت که اگر خودش نيز آفت داشت اثربخش باشد.

شرايط عدم قبولي توبه
 

توبه در دو موقف و دو موطن پذيرفته نمي شود:
يکي در همين دنيا آنگاه که کيفر رسيده باشد، و در حقيقت حالتي که انسان در اين وقت به خود مي گيرد، صورت توبه دارد ولي حقيقت توبه ندارد. در سوره مبارکه مؤمن آيه 85 درباره بعضي از اقوام گذشته که دچار عقوبت الهي شدند مي فرمايد: همين که عقوبت سخت ما را ديدند اظهار داشتند که به خداي يگانه ايمان آورده ايم و تمام آن چيزهايي را که شريک خداوند ساخته بوديم به دور ريختيم. ولي اين چنين توبه و ايماني که بعد از مشاهده عقوبت سخت پيدا شود هرگز به حال آنها سود نخواهد بخشيد. اين سنتي است از خداوند که هميشه بوده است و کافران در اين موطن و موقف زيان کرده اند. درباره فرعون نيز در قرآن کريم آمده است که فرعون دست از سر بني اسرائيل بر نمي اشت. در حالي که آنها به رهبري موسي (ع) از مصر خارج شدند باز آنها را تعقيب کرد تا آن وقت که در دريا آنها را تعقيب کرد و غرق شد. در آن حال فرياد بر آورد: به خداي يگانه که قوم موسي (ع) به آن ايمان آورده اند من هم ايمان آوردم و تسليم او هستم. به او گفته شد: حالا و در اين وقت؟! و حال آنکه تا لحظه اي پيش آدمي فسادگر بودي موقف دوم که توبه پذيرفته نمي شود جهان آخرت است. همين که آدمي بدان جهان رفت ديگر توبه و پشيماني سودي ندارد، نه تنها بدان جهت که در آنجا آدمي کيفر را حاضر و مشهود مي بيند بلکه بدان جهت که در آنجا ديگر عمل و تغيير تصميم و حرکت و تکامل معنا ندارد، هرکس در آنجا به هر حالت و با هر درجه و هر مقام که رفت براي هميشه در همان حالت باقي است و نمي تواند در خودش تغييراتي ايجاد کند.

ارکان توبه در کلام مولا علي (ع)
 

اولين شرط (رکن) توبه پشيماني و حسرت و تأسف و آتش دروني و ناراحتي بر آنچه که گذشته است، مي باشد. يعني توبه آن وقت واقعاً توبه است که شما نگاهي به صحيفه سياه اعمال گذشته خودتان بکنيد، يک مرتبه يک ندامتي، يک پشيماني زيادي، يک تأسف و حسرت فوق العاده اي در شما ايجاد شود و دلتان آتش بگيرد که اين چه کاري بود که من کردم؟!
حضرت علي (ع) فرمود:« اولش اين است که روحت آتش بگيرد، مشتعل بشود، خودت را غرق در حسرت ببيني، غرق در ندامت و پشيماني ببيني. چشمت را بر روي گناهانت باز کن! يک محاسبه الاعمالي براي خودت درست کن، از خودت حساب بکش، ببين روزي چند تا گناه کبيره مرتکب مي شوي؟»
شيخ بهايي مي گويد:
جد تو آدم بهشتش جاي بود
قدسيان کردند بهر او سجود
يک گنه ناکرده، گفتندش تمام
مذنبي، مذتب، برو بيرون خرام
تو طمع داري که با چندين گناه
داخل جنت شوي اي رو سياه؟
شرط (رکن) دوم توبه چيست؟
فرمود: «العزم علي ترک العود»، يک تصميم مردانه، يک تصميم جدي که ديگر من اين عمل ناشايست را تکرار نمي کنم. البته شما را با اين شعري که خواندم مأيوس نکرده باشم، نگوئيد پس کار ما تمام است، نه «لاتقنطوا من رحمه ا...» (زمر/53)، از رحمت الهي مأيوس نباشيد. از هرچه گناه داريد برگرديد، خدا مي پذيرد. همه شرايط را ذکر کرده اند. نگفته اند اگر گناهت به اين حد رسيد توبه ات قبول مي شود و از آن بالاتر که شد نه، بلکه گفته اند توبه کن قبول مي شود اما به شرط اينکه واقعاً توبه کني. اگر آتش دروني در تو پيدا بشود، انقلاب مقدس در روح تو پيدا بشود و تصميم بر عدم عود بگيري، توبه تو قبول است، اما بشرط اينکه بيايي اينجا پچ پچ هم با خودن بکني و بگويي عجب وضع بدي داريم و بيرون که رفتي فراموش بکني. اين بدرد نمي خورد و بدتر است.
اما کساني که استغفار مي کنند و باز گناه را تکرار مي کنند استغفارشان از استغفار نکردن بدتر است. چون اين مسخره کردن توبه است، استهزاء خداست، استهزاء توبه است.
توبه نصوح چيست؟
در تعريف توبه نصوح گفته اند که: توبه نصوح آن است که واجد چهار شرط باشد: پشيماني قلبي، استغفار زباني، ترک گناه، و تصميم بر ترک در آينده. بعضي ديگر گفته اند: توبه نصوح آن است که واجد سه شرط باشد: ترس از اينکه پذيرفته نشود، اميد به اينکه پذيرفته شود و ادامه اطاعت خدا. يا اينکه توبه نصوح آن است که گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببيني و از آن شرمنده باشي!
يا اينکه توبه نصوح آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومين حليت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد. يا اينکه توبه نصوح آن است که در آن سه شرط باشد: کم سخن گفتن، کم خوردن و کم خوابيدن. يا اينکه توبه نصوح آن است که توأم با چشمي گريان و قلبي بيزار از گناه باشد... و مانند اينها که همگي شاخ و برگ يک واقعيت است و اين توبه خالص و کامل است.
در حديثي از پيامبر اکرم (ص) مي خوانيم هنگامي که معاذبن جبل از توبه نصوح سوال کرد، در پاسخ فرمود: آن است که شخص توبه کننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنانکه شير به سينه هرگز باز نمي گردد».
اين تعبير لطيف بيانگر اين واقعيت است که توبه نصوح چنان انقلابي در انسان ايجاد مي کند که راه بازگشت به گذشته را به کلي بر او مي بندد. همان گونه که بازگشت شير به سينه غير ممکن است. اين معني که در روايات ديگر نيز وارد شده، در حقيقت درجه عالي توبه نصوح را بيان مي کند، وگرنه در مراحل پايين تر ممکن است بازگشتي باشد که بعد از تکرار توبه سرانجام منتهي به ترک دائمي شود.
منبع:راه زندگي- ش 286



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.