علاقه گروگانگير به گروگان
نويسنده: مرتضي مهدوي راد
از خط مقدم تقابل تا پيش گامي در تعامل با استکبار
در سال 68 و در اولين ماه هاي روي کارآمدن دولت سازندگي، نخستين اختلاف عقيده ها ميان جنبش دانشجويي آن زمان-که عمدتا در دفتر تحکيم وحدت متجلي مي شد-و دولت، در مراسم 13آبان آغاز شد. پس از آن که رييس دولت توصيه هاي دانشجويان را در چيدمان کابينه خود ناديده گرفت و وزيران آموزش عالي و بهداشت را برخلاف نظر دانشجويان برگزيد، دانشجويان عملا دانستند که ديگر زمانه همراهي و همياري شان با دولت پايان يافته است. کوشيدند روحيه انقلابي خود را با رويه اي مستقل به نمايش گذاند و دولت و نهادهاي دولتي را ناديده انگارند. در نتيجه در اولين سالگرد تسخير لانه جاسوسي در دولت هاشمي، دانشجويان که خود را مالک و وارث آن حماسه مي پنداشتند، انتظار داشتند که همچون سال هاي گذشته رهبري مراسم کماکان دردست آنان باشد. در حالي که دولت اعلام کرد که محوريت مراسم 13آبان از اين پس با «شواري هماهنگي تبليغات»خواهد بود. بدين ترتيب، دولت هاشمي اولين ضربه خود را با سلب اختيار برگزاري مراسم 13آبان از تحکيمي ها، به آنان وارد ساخت، امري که در سال هاي69 و70هم ادامه يافت. ولي در سال1370براي اولين بار مراسم استکبار ستيزي به صورت جداگانه و در دو نوبت صبح و بعداز ظهر برگزار شد. امري که در سال68وعده داده شده و سال69انجام نشده بود، علاوه برسال70،در دو سال آينده هم ادامه يافت. سال 71هم که براي اجراي مستقل مراسم 13آبان به دفتر تحکيم مجوز داده نشد، انجمن هاي اسلامي مراسم ساده اي با سخنراني محتشمي پور در مقابل سر در دانشگاه تهران برگزار کردند.
اما از اولين سال حضور اصلاح طلبان بر مسند قدرت و در شرايطي که در اين مدت از بسياري مواضع پيشين خود آشکارا عقب نشيني کرده بودند،13آبان رنگ و بوي ديگري يافت. البته انجمن هاي اسلامي دانشجويان به عنوان مدعيان اصلي واقعه تسخير لانه جاسوسي، تا سال
76روزهاي آغازين اصلاحات هم، همچنان برخواست خود مبني بر برگزاري مراسم بزرگداشت 13آبان به صورت مستقل از دولت و خودجوش، اصرار داشتند و قطعنامه راهپيمايي13آبان را (که در اجراي آن نقشي نداشتند) به زعم خود منتشر مي کردند. در همان سال و در پاسخ به پيام سيد محمد خاتمي به ملت آمريکا، دفتر تحکيم ضمن صدور بيانيه اي، نکاتي را به وي متذکر شدند که شامل دفاع از عملکرد دانشجويان خط امام در تسخير لانه جاسوسي بود.
در همان شرايط، اتفاقاتي خارج از ايران رخ داده بود که بر تحکيم وحدتي ها تأثير عميقي گذاشت. 13آبان 76،عباس عبدي و ابراهيم اصغر زاده (دو تن از دانشجويان پيروخط امام و فعال در تسخير لانه جاسوسي) در برنامه اي به مناسبت اشغال سفارت آمريکا از باري روزن(مشاور مطبوعاتي لانه جاسوسي آمريکا و گروگان آمريکايي13آبان58) براي حضور در اجتماعي در تهران دعوت کردند. گام بعدي، ملاقات عباس عبدي و باري روزن در روز جمعه، نهم مرداد ماه1377بود. اين جلسه توسط اريک رولو، سهام دار نشريه لوموند و ديپلمات سابق فرانسوي (که گرايش هاي صهيونيستي دارد) در پاريس و در هتلي که متعلق به همسر رولو بود، برگزار شد. پس از آن لوموند نوشت:«آشتي گروگان و گروگان گير، بايد اصلاحات سياسي ايران را باور کرد»! و اين عبارتي بود که مي توانست به وضوح نشان دهد که «اصلاحات» مورد نظر«فعالان دوم خردادي»در ايران چيست. روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز هم در اين خصوص نوشت: «تغييري که در عبدي روي داده، همان تغييري است که در بسياري از ايرانيان روي داد که پذيرفته اند انقلاب بي اعتبار شده است.»
اگر چه عبدي در يک جلسه مطبوعاتي با طرف آمريکايي از اقدام دانشجويان دفاعي اجمالي کرده و از عملکرد حکام وقت آمريکا انتقاد کرد اما رسانه هاي غربي اين ديدار را «نوعي اعتراف به اشتباه» تلقي کرده و با تأکيد به بخش هايي از صحبت عبدي که خواستار ايجاد فضايي جديد، فارغ از آن چه در گذشته رخ داده، شده بود، ايران ار پشيمان و کرنش گر در برابر غرب ترسيم کردند. البته بايد پذيرفت که اگر عبدي را مساوي با ايران در نظر مي گرفتيم، شايد پر بي راه نگفته بودند. به عنوان نمونه راديو کلن در اين خصوص گفت: «عباس عبدي با ديداري که با باري روزن، يکي از گروگان هاي سفارت آمريکا، در پاريس داشت و با همکاري هاي ديگري که با آمريکايي ها به عمل مي آورد، به جبران اقدامات خود در تسخير سفارت آمريکا در تهران پرداخته است.»
پس از اين ماجرا، باري روزن در 7آبان 77دعوت دو تن از دانشجويان سابق پيرو خط امام براي سفرش به تهران را علني کرد: «در ملاقات سال گذشته وي با عباس عبدي (عضو شوراي سردبيري روزنامه هاي سلام و صبح امروز در آن زمان) به خوبي با هم کنار آمده اند و اين رويداد بسيار مهم است.»
در اين شرايط، طبيعي بود که 13آبان 77از جنس سال هاي ديگر نباشد. در اين سال ابراهيم اصغر زاده که از طراحان اصلي تسخير سفارت آمريکا بود، در سخنراني اي در مشهد صريحا از گذشته خود ابراز برائت کرده و اعلام کرد براي بهبود روابط ميان ايران و آمريکا حاضر است به خاطر حضورش در جمع دانشجويان پيرو خط امام، از آمريکايي ها عذرخواهي کند. اصغرزاده حتي پا را فراتر گذاشت و با زير سؤال بردن اقدام دانشجويان، مدعي شد: «دانشجويان برنامه اي براي گروگان گيري و يا اقامت طولاني در سفارت نداشتند اما حمايت امام خميني ما را مجبور کرد که در سفارت بمانيم.» در 13آبان همان سال، اصغر زاده در سخنراني اي در جريان«راهپيمايي و تجمع دانشجويي- مردمي دفتر تحکيم» با عنوان «جهان عاري از انحصار» گفت : «برخورد ما با گروگان هاي آمريکايي... برخورد با دولت آمريکا بوده و الان هم مي پذيريم که تمام گروگان هاي آمريکايي که در اين جا اسير بودند بيايند و مهمان ملت ما باشند....» در اين برنامه شعارهاي متناقضي نيز سرداده شد، همچون: «آنان که برخاتمي مي خروشند، شريک آمريکا و دين فروشند.»
در همان سال، خاتمي در مصاحبه با کريستين امانپور از شبکه CNN، بحث کوتاه شدن ديوار بي اعتمادي بين ايران و آمريکا را براي اولين بار مطرح کرد. علاوه بر مصاحبه خاتمي، گفته هاي دو عضو سابق دفتر تحکيم و فاتحين لانه جاسوسي تأثير عميقي برمواضع نسل جديد تحکيم گذاشت و آنان نيز به تبع اين دو و همچنين خاتمي، مواضع جديدي اتخاذ کردند. ميثم سعيدي، مجيد فراهاني و علي اکبر موسوي خوئيني، سه تن از اعضاي شوراي مرکزي تحکيم وحدت در مصاحبه اي در نهم آبان سال77،تسخير سفارت آمريکا در تهران را واکنش منطقي به دخالت هاي بي حد و حصر واشنگتن در امور ايران عنوان کردند، اما از دانشجويان و دانشگاهيان آمريکا هم خواستند که براي اصلاح افکار دولت مردان خودو به تبع آن فرو ريختن ديوار بي اعتمادي در روابط دو کشور تلاش کنند. مجيد فراهاني در نهم آذر همان سال در مورد سفرجاسوس هاي آمريکايي به ايران گفت: «در مراسم 13آبان گفته شد که گروگان هاي سابق مي توانند در قالب شخصيت هاي حقيقي و خارج از گذشته دولتي خود به ايران سفر کنند.»
او در مصاحبه اي در تاريخ 15دي77در پاسخ به اين سؤال که چرا پرچم هاي آمريکا برخلاف سال هاي گذشته به آتش کشيده نشد، گفت: «به دليل اين که فضاي جديد به وجود آمده پس از مصاحبه رييس جمهوري با شبکه CNNو طرح گفت و گوي تمدن ها که موجب سربلندي نظام ما در دنيا شده و باعث انفعال دشمنان حتي اپوزيسيون در خارج از کشور شده است و از آن جا که آتش زدن پرچم آمريکا ممکن است که نوعي توهين از طرف ملت آمريکا تلقي شود به جاي آن، سمبل استکباري دولت آمريکا يعني آدمک عموسام به آتش کشيده شد و ما اين مسأله را عقب نشيني از مواضع خود تلقي مي کنيم.»
به اين ترتيب، به يک باره شيوه برگزاري مراسم فرق کرد ودر 13آبان 77آتش زدن پرچم ممنوع شده و حرکت نماديني که سال هاي سال، به عنوان يک حرکت ارزشي از طرف اين دفتر انجام مي شد، تعطيل شد.در سال بعد، يعني در آبان1378اين دفتر از شرکت در مراسم مردمي اين روز خودداري کرد و ضمن برائت جستن از طرح شعارهاي افراطي و آتش زدن پرچم آمريکا که به گفته اين دفتر، سبب افزايش بي اعتمادي بين ملت ايران و آمريکا مي شود، به برگزاري يک مراسم جلوي سردانشگاه تهران اکتفا کرد.در اين تجمع، ابراهيم شيخ(دبير تشيکلات وقت دفتر تحکيم از طيف سنتي) و هاشم آقا جري (از سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي) سخنراني کردند. هاشم آقا جاري در اين سخنراني ضمن عدول از مواضع پيشين خود گفت: «اگر روزي شرايط بين المللي و منطقه اي مساعد گردد و منافع ملي اقتضا کند، مي توان با آمريکا بنا به اصول بين الملل رابطه برقرار کرد و علنا استحاله 13آبان و اهداف و هويت وجودي اين روز را اعلام نمود.»چند روز پس از برگزاري اين مراسم،BBC ضمن افراطي خواندن حرکت دانشجويان فاتح لانه جاسوسي، از دفتر تحکيم وحدت تقدير کرد. اين روند انحرافي ادامه پيدا کرد و کار به جايي رسيد که در سال هاي آتي، شعار مرگ برآمريکا در همين مراسم، مورد تمسخر و استهزاي دانشجويان قرار گرفت. فاطمه حقيقت جو عضو سابق شوراي مرکزي تحکيم(74)د ر اين برنامه و در واکنش به هو شدن شعار مرگ برآمريکا گفت: «خنده جوان به شعار مرگ برآمريکا، به معناي تمسخر گرفتن آن و يا ابراز علاقه مندي به برقراري رابطه با آمريکا نيست، بلکه نشانه اعتراض به تمارض و تناقض در رفتار برخي حاکمان جامعه است.»
در آبان سال 1380بود که بهزاد نبوي، سخنران مراسم ، صريحا از مذاکره و ايجاد رابطه با آمريکا سخن گفت. مراد ثقفي(سردبير نشريه گفت و گو) هم در ميزگردي تحت عنوان «جنبش دانشجويي و نظامي گري در دانشگاه» در دانشگاه علم و صنعت، تسخير لانه جاسوسي را نظامي گري دانست و گفت: «نبايد اين تصور پيش بيايد که جنبش دانشجويي در ايران در اين 20 سال اخير ، اصلا نظامي گري نداشته است، از همان ابتدا در انقلاب فرهنگي يک نوع نظامي گري رخ داد و بعد از آن هم تسخير لانه جاسوسي از سوي دانشجويان پيرو خط امام و حمايت دولتي از آن حرکت، جنبش دانشجويي را به نظامي گري بيشتر سوق داد که بعدا از آن تا پايان جنگ نيز ادامه پيدا کرد.»
البته برخي از دانشجويان سابق پيرو خط امام و فعالان وقت اصلاحات هم بودند که در مقابل اين تغيير مواضع، همچنان از تسخير لانه جاسوسي دفاع مي کردند. معصومه ابتکار که مدتي پس از تسخير، به عنوان مترجم به دانشجويان پيرو خط امام پيوست، تنها کسي بود که دست به انتشار خاطرات 444روز حضور دانشجويان در سفارت آمريکا زد و آن را به زبان انگليسي در کشور کانادا منتشر کرد. کتاب«تسخير در تهران که با عنوان انگليسي «Takeover In TehranF
» توسط يک ناشر خصوصي کانادايي منتشر شد، اولين و تنها روايت مکتوبي است که از درون سفارت تسخير شده آمريکا در تهران انتشار يافته است؛ البته مقدمه ناشر کانادايي براين کتاب، تماما عليه جمهوري اسلامي ايران و شخص امام خميني(رحمت الله عليه)است.
در هر حال، از اين جا بود که مراسم 13آبان و روز استکبار ستيزي، از اختيار دانشجويان خارج شد و در واقع آغاز بود برمسيري که دولت سازندگي با سياست حذف جريانات دانشجويي کليد زد. اين روزها پاياني بود برانقلابي گري در تشکل دانشجويي دفتر تحکيم وحدت و افول تفکر استکبار ستيزي در آنان، بويژه آن که به قدرت رسيدن دولت اصلاحات در انتخابات رياست جمهوري76با موجي از تجديد نظر طلبي و استحاله فکري همراه بود و بالتبع دانشجويان مرتبط با اين جناح را نيز تحت تأثير خود قرار داد، تا جايي که آنان از تفکر اصيل خود دست برداشته و با مرجح دانستن تفکر ملي گرايي براسلام گرايي،16آذر را که از ديد آنان نماد حرکت جريان ملي در مقابل استبداد شاهنشاهي بود، ملاک عمل و نظر خود قرار دادند. به همين دليل بود که خلأ جريان اصيل و انقلابي در دانشگاه احساس شد و به تدريج ديگر تشکل هاي دانشجويي (غير از دفتر تحکيم وحدت)پرچم دار اين حرکت اصيل شدند.
منبع: پنجره شماره 114