نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»

وقتي در1972، پدر خوانده براي نخستين بار به نمايش درآمد، سينماروها بي آن که انتظار زيادي از فيلم داشته باشند، به ديدن آن رفتند. پدر خوانده بر مبناي يک رمان محبوب و به دست يک کارگردان تقريباً بي تجربه ساخته شده بود و گروهي بازيگر که بيشتر آنها چندان شناخته شده نبودند در آن حضور داشتند، البته به همراه مارلون براندو که سال ها از دوران طلايي او مي گذشت. همه چيز دست به دست هم داده بود تا پدر خوانده عاري از فرمول هاي خاص هاليوود
شنبه، 20 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»

 نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»
نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»


 

نويسنده: علي افتخاري




 

نمادهاي چهار گانه
 

وقتي در1972، پدر خوانده براي نخستين بار به نمايش درآمد، سينماروها بي آن که انتظار زيادي از فيلم داشته باشند، به ديدن آن رفتند. پدر خوانده بر مبناي يک رمان محبوب و به دست يک کارگردان تقريباً بي تجربه ساخته شده بود و گروهي بازيگر که بيشتر آنها چندان شناخته شده نبودند در آن حضور داشتند، البته به همراه مارلون براندو که سال ها از دوران طلايي او مي گذشت. همه چيز دست به دست هم داده بود تا پدر خوانده عاري از فرمول هاي خاص هاليوود براي يک فيلم موفق باشد. اما برخلاف انتظار، پدر خوانده به يکي از محبوب ترين فيلم هاي تمام دوران تبديل شد. در دنباله سينمايي به همراه داشت که نخستين دنباله در حد خود يک شاهکار است، فيلم هاي زيادي به تقليد از آن ساخته شد، نسل جديدي از بازيگران توانا از دل آن بيرون آمدند و از همه مهم تر حد انتظار تماشاگر از يک فيلم را براي هميشه تغيير داد. سه گانه پدر خوانده عناصر، مضامين، نقش مايه ها و نمادهاي خاصي دارد که توجه به بخشي از آنها مي تواند ما را به درک بهتري از آن چه اين مجموعه فيلم ها را به نمونه هايي مثال زدني تبديل کرده، برساند.

عناصر
 

زمان وقوع ماجراي فيلم: حوادث فيلم از ابتداي قرن بيستم آغاز مي شود. پدر خوانده در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم روي مي دهد. پدرخوانده2 دو مقطع زماني را در برمي گيرد. دهه1950 و سال هاي آغازين قرن بيستم، ضمناً صحنه اي از فيلم روزي است که پرل هاربر مورد حمله قرار گرفت. هفتم دسامبر1941. زمان وقوع داستان در قسمت سوم سال1979است. مکان وقوع ماجراي فيلم: حوادث در سه کشور روي مي دهد. آمريکا، ايتاليا و کوبا، بخش زيادي از داستان در آمريکا و در نيويورک، همين طور نوادا(درياچه تاهو، لاس و گاس و کارسن سيتي) اتفاق مي افتد، اما صحنه هايي نيز در لس آنجلس و ميامي روي مي دهد. صحنه هاي مربوط به ايتاليا بيشتر در سيسيل است، اما در پدر خوانده3 بخشي از حوادث در رم هم روي مي دهد. صحنه هاي کوبا در هاوانا پايتخت اين کشور اتفاق مي افتد.
قهرمان فيلم: ويتو کورلئونه(پدر خوانده و پدر خوانده2) و مايکل کورلئونه(هر سه پدرخوانده).
 
تعارض اصلي: تعارض اصلي در سه گانه پدر خوانده، حس رقابت جويي خانواده کورلئونه و فعاليت به شکل تبهکاران حرفه اي است.
Rising Action: تمايل به ايجاد رفاه و امنيت براي خانواده، ويتو و بعدها مايکل را وامي دارد يک زندگي همراه با جرم و جنايت را پيش بگيرند، اما حوزه کاري آنها که همان جنايت سازمان يافته است، اغلب به طور مستقيم آرامش و توازن زندگي خانوادگي را به هم مي زند.
نقطه اوج: هر سه پدر خوانده نقاط اوج متفاوت دارد. در پدر خوانده، نقطه اوج به قتل رساندن سران پنج خانواده رقيب، هنگام غسل تعميد پسر کاني و قتل کارلو، شوهر کاني است. نقطه اوج در پدر خوانده2 قتل فردو و در پدر خوانده3 مرگ مري روي پله هاي ورودي به سالن اپراست.
Falling Action، واکنش مايکل نسبت به هر سه نقطه اوج از احساس گناه رو به افزايش خبر مي دهد، در پدر خوانده، وقتي با خونسردي کشتن کارلو را انکار مي کند، به نظر آرام و بي دغدغه مي آيد. اما در پدر خوانده2احساس گناه او نسبت به قتل فردو با افکار و خاطرات ترس آور و دردناک همراه است. در پدر خوانده3 مايکل تنها و بي کس در حياط خانه ويلايي اش مي ميرد.
مضامين: «اين يک کسب و کار است، مسئله شخصي نيست»، «دنياي متفاوت مردان و زنان»، «تعارض ميان احترام و مشروعيت».
نقش مايه ها: «بازگشت به سيسيل»، «اجتماعات خانوادگي»، «فساد همه جا هست».
نمادها: پنجره، در، صندلي، پرتقال.

آن چه خبر از چيزي مي دهد
 

در پدر خوانده، يک ماهي با اين پيغام به دست خانواده کورلئونه مي رسد که«لوکابراسي با ماهي ها مي خوابد».در پدر خوانده2 فردو در حالي که روي قايق مشغول ماهي گيري است به قتل مي رسد.
 
ويتو روز عروسي کاني و کارلو در صحبت هاي خود مي گويد که خانواده بايد به کارلو کاري بدهد، اما هيچ وقت نبايد درباره کسب و کار خانواده با او صحبت کرد. با شنيدن حرف هاي ويتو مي توان انتظار داشت که کارلو در نهايت به خانواده خيانت کند.
گاهي اوقات باز بودن يک پنجره و پرده اي که با وزش باد تکان مي خورد، از خطري قريب الوقوع خبر مي دهد. در يک مورد خاص در پدر خوانده2، مايکل و خانواده اش در خانه خود به همين شکل مورد حمله قرار مي گيرند.
جشن سن جنارو در قسمت دوم، زماني که فانوچي با غرور و مثل يک پادشاه در خيابان هاي«ايتالياي کوچک»قدم مي زند، در حالي که ويتوي جوان از بالاي پشت بام او را زير نظر دارد، پيش درآمدي است بر صحنه اي مشابه در پدر خوانده3 و قتل جويي زازا در مراسمي مشابه آن.
در پدر خوانده، صحنه اي هست که در آن ساني اصرار دارد مايکل بدون محافظ جايي نرود. اين در حالي است که در آن زمان مايکل هنوز وارد فعاليت هاي تبهکارانه خانواده نشده است. وقتي در چند سکانس بعد، خود ساني بدون همراهي محافظان از خانه خارج مي شود متوجه خطري که در کمين اوست مي شويم.

مضامين. نقش مايه ها و نمادها
مضامين
 

اين يک کسب و کار است، مسئله شخصي نيست.
اين گفته و اشکال مختلف آن به دفعات در سه گانه پدر خوانده شنيده مي شود. بعضي وقت ها به نظر مي رسد اين حرف شعار اصلي همه تبهکاراني است که به صورت سازمان يافته عمل مي کنند. يک جور ورد که دائم از آنها مي شنويم. تمام مافيايي هاي سه گانه از روي حسن تعبير از خود به عنوان کاسب يا تاجر ياد مي کنند. شايد يکي از دلايلش اين است که آنها مي خواهند واقعيت خشونت کاري را که انجام مي دهند، از افکار عمومي پنهان کنند. تبهکاران اين مجموعه به جاي آن که رک و راست حرف بزنند، چيزهايي مانند«کسب و کار خانوادگي» و«پيشنهادي که طرف نتواند ردش کند» مي گويند. اين نوع دستکاري در نوع حرف زدن، احساس ناراحتي آنها را از کاري که انجام مي دهند، نشان مي دهد. تبهکاران نه تنها نياز دارند اين حرف را به پليس ها، قضات و اعضاي کنگره بگويند، بلکه بايد به خودشان هم بگويند. آنها بايد به خود دروغ بگويند تا وقتي رو به روي آينه ايستاده اند، با ديدن خود احساس گناه نکنند. استفاده دائمي تبهکاران از اين جمله به نوعي نشان مي دهد که آنها مي خواهند کارشان از زندگي شخصيشان جدا باشد. هر چند تمام آنها حرفه خانوادگي را دنبال مي کنند، اما حوزه خانه و اداره نبايد با هم يکي شود. خشونت نبايد به زنان و بچه ها لطمه اي بزند و احساسات شخصي هم نبايد بر تصميم گيري هاي کاري تأثير بگذارد. اما تمام اينها تنها در حد حرف است. جدايي خانواده و کار شايد به لحاظ نظري خوب باشد، اما به نظر نمي آيد هيچ عضو مافيا بتواند فراموش کند که آن فردي که مثلاً پسر او را کشته، تنها براي محکم تر شدن يک معامله کاري اين کار را انجام داده است.

دنياي متفاوت مردان و زنان
 

کمي پس از آن که مايکل به رياست خانواده کورلئونه مي رسد، پدرش به او توصيه مي کند که«زن ها و بچه ها مي توانند بي احتياط باشند، اما مردها نه.» در واقع، ويتو به زبان مافيايي به پسرش مي گويد که مردان و زنان در دو حوزه کاملاً متفاوت زندگي مي کنند. مردها هيچ وقت نبايد در مورد کار با زن ها صحبت کنند و زن ها هم نبايد هيچ وقت درباره تصميم گيري هاي مردان چيزي از آنها بپرسند. ويتو مي گويد زنان مي توانند بي احتياط باشند، مي توانند اشتباه کنند، چون اگر يک زن تصميم اشتباه بگيرد، هيچ کس نمي ميرد. به بيان ديگر، زنان نه تنها مي توانند بي احتياط باشند، بلکه مي توانند هيچ دغدغه خاطري نداشته باشند، آنها مي توانند زندگي خود را به آرامي بگذرانند، چيزي که مردان قادر به آن نيستند، چون هميشه بايد مواظب پشت سر خود باشند، در پدر خوانده3 کاني عملاً مرز ميان مردان و زنان را ناديده مي گيرد و شخصاً درگير امورات کاري خانواده مي شود، اما هيچ زني نمي تواند در خانواده به جايگاهي در حد ويتو و مايکل برسد. اساساً هيچ زني نمي تواند بار سنگين چنين مسئوليتي را به دوش بکشد.

تعارض ميان احترام و مشروعيت
 

مايکل دغدغه مشروعيت دارد، در حالي که ويتو بيشتر به دنبال احترام است. مايکل از همان لحظه اي که هدايت خانواده کورلئونه را به عهده مي گيرد، به اين فکر مي کند که به خانواده اش جنبه اي قانوني بدهد. منظور او از قانوني بودن رهايي از تبهکاري و اخلاق ستيزي است. او در عين حال دغدغه ادغام و همگوني را هم دارد. مايکل نمي خواهد آدم بکشد. رشوه بدهد و اخاذي کند و نمي خواهد از طريق قاچاق مواد مخدر، قماربازي و فحشا به پول برسد. مشروعيت از نظر او يعني داشتن احترام در ميان جامعه و رعايت قوانين آمريکا.
از سوي ديگر، ويتو بيش از آن که دغدغه قانوني بودن را داشته باشد. در پي احترام است. او به عنوان يک دون از همه اطرافيانش مي خواهد به او احترام بگذارند. احترام رکن اصلي هر خانواده مافيايي است. تاوان بي احترامي و يا حتي احترام ناکافي، مرگ است. با احترام است که روابط پرقدرت شکل مي گيرد. براي ويتو، ابراز احترام به شيوه مناسب- بوسيدن انگشتر دون، اهداي کادو و اين که درخواست مؤدبانه بيان شود. چيزي بيش از يک نمايش صرف است. اينها بخشي از نظمي است که يک ساختار اجتماعي صحيح را به همراه دارد.

نقش مايه ها
بازگشت به سيسيل
 

در سه گانه پدر خوانده، ارتباطي مستقيم ميان تعداد فيلم هايي که يک شخصيت در آن حضور دارد و محوريت آن شخصيت در داستان اصلي وجود دارد. مايکل، کاني و کي شخصيت هاي اصلي سه گانه هستند. که در هر سه فيلم حضور دارند. در همين حال با تعدادي از شخصيت هاي جانبي مانند اسقف اعظم، گيلدي يا سناتور گيري رو به رو هستيم. که تنها در يک فيلم ديده مي شوند. البته، چنين ساختاري معقول به نظر مي رسد. داستان، مهم ترين شخصيت ها را دنبال مي کند، در حالي که شخصيت هاي کم اهميت تر يا مي ميرند يا فراموش مي شوند. اما هر قاعده اي، استثنايي هم دارد. در سه گانه پدر خوانده، اين مورد استثنايي شخصيت کم اهميت و کمتر شناخته شده دون تومازينو است. دون تومازينو در هر سه فيلم حضور دارد، چون او ميزبان و دوست ويتو و مايکل در سيسيل است، جزيره محل تولد ويتو که شخصيت ها در هر سه فيلم به آن باز مي گردند. شايد دون تومازينو شخصيتي فرعي باشد، اما سيسيل اين طور نيست.
در پدر خوانده، نخستين نمايي که از سيسيل مي بينيم، يک نماي زاويه باز از يک ناحيه روستايي پر از پستي و بلندي است. هوا آفتابي و همه چيز بسيار زيباست و اين چشم انداز با تمام پستي ها و بلندي هايش هيچ نشاني از فساد زندگي مدرن ندارد. حتي شخصيت ها هم که بسياري از آنها لباس روستايي به تن دارند، ظاهر آدم هايي را دارند که در گذشته زندگي مي کردند. اين نشان که در پدر خوانده2 و پدر خوانده3 نيز در نخستين نماها از سيسيل تکرار مي شود، يک بهشت روستايي را تداعي مي کند؛ جايي که مي توان در آن معصومانه زندگي کرد، اما سيسيل چيزي بيش از يک جزيره شگفت انگيز ايتاليايي است.
اين جزيره نمادي است از يک زندگي متفاوت، جايي که مي توان به آن گريخت. در پدر خوانده، مايکل پس از آن که سولتزو را مي کشد، چون مي داند جنگي مافيايي به راه خواهد افتاد، به سيسيل فرار مي کند. در پدر خوانده2 و پدر خوانده3، بازگشت به سيسيل معنايي به مراتب استعاري از فرار را تداعي مي کند. در پدر خوانده2، سيسيل جايگاه معصوميت کوتاه مدت ويتو و دوران کودکي اوست. در پدر خوانده3، اينجا مکاني است براي نشان دادن هنر، يک سالن اپرا که آنتوني نخستين برنامه خود را در آن اجرا مي کند.
اما در هر سه فيلم، سيسيل واقعي چيزي متفاوت با اين تصوير اسطوره اي است. سيسيل واقعي نه تنها بهشت نيست، بلکه جايي است براي نشان دادن دشمني هاي خونبار و حملات وحشيانه. در حقيقت، هر سفر به سيسيل به شکلي به اقدامي خشونت بار ختم مي شود. کشته شدن آپولونيا در پدر خوانده، مرگ تمام خانواده ويتو در آغاز پدر خوانده2،انتقام بعدي و کشته شدن دون چيچو در اواسط فيلم و قتل مري در پدرخوانده3.
شگفت اين که، اين ناتواني خانواده کورلئونه در فرار از سيسيل- به جاي فرار به سيسيل- است که اجازه نمي دهد آنها از گذشته خشونت بار خود رها شوند.

اجتماعات خانوادگي
 

اجتماعات خانوادگي در سه گانه پدر خوانده همان قدر براي کار است که براي تفريح. در فيلم هاي پدر خوانده، هر جا واژه خانواده به کار برده مي شود، هم معناي سنتي آن مورد نظر است و هم معنايي که تنها منحصر به مافيا مي شود. به همين دليل، در اجتماعات يک خانواده مافيايي چه براي شادماني باشد و چه براي عزا، هميشه در يک اتاق گروهي جمع مي شوند. تا با هم حرف بزنند. معاملات سر مي گيرد، دستور حمله داده مي شود، احترام ابراز مي شود، شرافت به نمايش در مي آيد و دعوا آغاز مي شود يا به خوبي و خوشي به پايان مي رسد. هر سه فيلم با اجتماعات بزرگ آغاز مي شود، هر يک هم يک مناسبت رسمي دارد. پدر خوانده با مراسم عروسي کاني و کارلو، پدر خوانده2 با مراسم عشاء رباني آنتوني و پدر خوانده3 با مراسم تقدير از مايکل با اهداي نشان سن سباستين به او. در مهماني هاي باقي فيلم، هميشه در کنار رقص و آواز و مي گساري، پرداختن به امورات کاري هم مورد نظر است.
داستان هر سه فيلم در جلساتي که حين مهماني در اتاق هاي پشت برگزار مي شود، شکل مي گيرد. اجتماعات خانوادگي بعدي نيز فرصتي مهم براي باز شدن شاخه هاي داستان است. به عنوان مثال، در پدر خوانده، مايکل در مراسم تدفين ويتو متوجه مي شود که تسيو يک خائن است. ضمناً او دستور مي دهد هم زمان با برگزاري مراسم غسل تعميد پسر کارلو و کاني، رؤساي پنج خانواده رقيب به قتل برسند. در پدر خوانده3، پاپ، اسقف اعظم، گيلدي و همکاران اسقف اعظم هم زمان با اجراي اپرا به قتل مي رسند و در پايان اپرا نيز مري با شليک فردي که مايکل را هدف گرفته، کشته مي شود.

فساد همه جا هست
 

مايکل، ويتو و باقي خانواده کورلئونه ممکن است جاني باشند. اما آنها در مقايسه با مقامات رسمي که در طول سه گانه با آنها برخورد مي کنند، به نظر پاک تر مي آيند. در هر يک از سه فيلم، حداقل يک شخصيت صاحب قدرت حضور دارد که نه تنها کاملاً فاسد است، بلکه هم کريه، هم بي شعور و هم فريبکار است. در پدر خوانده، سروان مک کلاسکي يک افسر پليس است که نقش محافظ سولوتزو، قاچاقچي مواد مخدر را هم دارد. در پدر خوانده2، سناتور پت گيري، اخاذي مي کند و ديدگاه هاي متعصبانه و ضد ايتاليايي دارد. در پدر خوانده3، اسقف اعظم، گيلدي، رئيس بانک واتيکان، معاملات غيرقانوني انجام مي دهد و در فعاليت هاي مجرمانه از جمله به قتل رساندن پاپ، نقش دارد. از فيلمي به فيلم ديگر، اين مقامات رسمي نقشي پرقدرت و به ظاهر محترم تر در جامعه پيدا مي کنند و در همين حال زشت تر، فاسدتر و اهريمني تر مي شوند. در اين ميان، نمونه هاي معدودي از مقامات خيرخواه را نيز مي بينيم، از همه مهم تر، کاردينال لامبرتو در پدر خوانده3 که به مقام پاپي مي رسد. اما در مجموع بيشتر با مقامات فاسد مواجه هستيم. در مجموع، شخصيت هاي اصلي سه گانه پدر خوانده به لحاظ اخلاقي بسيار پيچيده هستند. مثلاً سناتور گيري و مايکل را مقايسه کنيد. مايکل در بدترين حالت، به نظر شخصيتي بهتر و قابل قبول تر از سناتور گيري دارد.

نمادها
پنجره
 

پنجره ها دنياي بيرون را از حوزه درون خانه جدا مي کنند. اما پنجره ها به عنوان يک مرز، آسيب پذير و قابل نفوذ هستند و در بيشتر موارد گلوله ها به راحتي از آن رد مي شوند. نمايي از تکان خوردن پرده، که نمادي است از هجوم دنياي بيرون به فضاي خصوصي خانه، اغلب از بروز خشونت خبر مي دهد. به عنوان مثال، در پدر خوانده2، پرده هاي پنجره اتاق خواب مايکل تکان مي خورد و چند لحظه بعد رگباري از گلوله به سوي مايکل و کي شليک مي شود. ضمناً يک پنجره مي تواند چهارچوبي باشد که يک شخصيت از طريق آن دنيا را مي بيند.
وقتي ويتوي جوان در بدو ورود به آمريکا در جزيره اليس در قرنطينه نگه داري مي شود، در اتاق خود روي صندلي کوچکي مي نشيند و از پنجره به بيرون و به مجسمه آزادي خيره مي شود. در پايان پدر خوانده2، مايکل که ساعت ها در آشيانه قايق شيشه اي در جزيره تاهو خود را محصور کرد، کنار ديوارها مي ايستد و به آب و به کشته شدن برادرش، فردو نگاه مي کند در مورد ويتوي جوان، اين پنجره نشان از چيزي دارد که او مي خواهد، اما نمي تواند آن را داشته باشد. در مورد آشيانه قايق، اين پنجره ديواري ناتمام است که مايکل را از واقعيت زشت و دردناک بيرون محفوظ نگه مي دارد.

در
 

در سه گانه پدر خوانده، درها زنان را از مردان جدا مي کنند. بيشتر درهايي که ما مي بينيم، درهاي داخلي خانه هستند. اين درها نه تنها اتاقي را از اتاق ديگر جدا مي کنند، بلکه خانه را به قلمرو کاري مردان و حوزه خانوادگي زنان تقسيم مي کنند. هر وقت مردان مي خواهند در مورد کار بحث کنند، در را مي بندند تا راحت باشند. درهاي ورودي به خانه خيلي کم ديده مي شود، اما وقتي هم که آنها را مي بينيم، اين درها بيشتر آزادي زنان را با خطر مواجه مي کنند. در پدر خوانده2 وقتي مايکل متوجه مي شود کي پس از آن که او را ترک کرده، به ديدن بچه ها آمده، در را به روي او مي بندد. به همين شکل، به کي اجازه داده نمي شود از محوطه خانه اي که مايکل در آن پنهان شده، خارج شود. در مجموعه پدر خوانده در تمام لحظه ها، يک زن بايد براي عبور از هر در از يک مرد اجازه بگيرد.

صندلي
 

در سه گانه پدر خوانده، صندلي ها کاربرد زيادي دارند، اما آن چه همه آنها را به هم پيوند مي زند، انزوا و تنهايي کسي است که روي آن نشسته. صندلي بيش از همه نمادي است از انزوا. آشکارترين کاربرد يک صندلي، استفاده از آن به عنوان يک تخت پادشاهي است. پدر خوانده روي صندلي مي نشيند در همين حال، همه زيردستان به او اداي احترام مي کنند و دستش را مي بوسند. نشستن روي صندلي وقتي ديگران ايستاده اند، نوعي اظهار قدرت است. ضمناً صندلي جايي است براي تفکر و تأمل، ويتوي جوان روي صندلي مي نشيند و از اتاق خود در جزيره اليس به مجسمه آزادي خيره مي شود.
در پايان پدر خوانده2 مايکل در آشيانه قايق خود روي صندلي مي نشيند و خاطرات او را به گذشته و روزي مي برد که براي اعزام به جنگ ثبت نام کرد. او روزي را به ياد مي آورد که تمام خانواده براي خوشامد گويي پيش ويتو مي روند، اما او محکم روي صندلي نشسته است. ضمناً صندلي مي تواند جايي براي مردن باشد. تعدادي از شخصيت ها در حالي که روي صندلي نشسته اند، مي ميرند، از همه مهم تر خود مايکل است که هنگام مرگ در خانه ويلايي خود در سيسيل روي صندلي نشسته است.

پرتقال
 

در سه گانه پدر خوانده، پرتقال نقشي نمادين دارد. نمايش پرتقال در فيلم از يک مرگ قريب الوقوع خبر مي دهد. در پدر خوانده، تام هيگن و ولتز در حالي که پشت ميزي نشسته اند که روي آن يک بشقاب پرتقال قرار داده شده. در مورد حضور جاني فانتين در فيلمي که قرار است ولتز تهيه کند، صحبت مي کنند. مدتي بعد ولتز سر اسب محبوب خود را در تختخواب خود مي بيند. دون ويتو در حالي مورد حمله قرار مي گيرد که مشغول خريد پرتقال از يک ميوه فروش است. در جلسه سران مافيا روي ميزها پرتقال گذاشته شده است(به خصوص جلوي کساني که در نقطه اوج فيلم به قتل مي رسند) و دون کورلئونه هنگام بازي با نوه کوچک خود و در حالي که پرتقال مي خورد، مي ميرد. تسيو هم در عروسي کاني پرتقال پوست مي کند. در پدر خوانده2 يکي از افراد گروهي که نقشه قتل مايکل را کشيده به او پرتقال مي دهد و کمي بعد، مايکل در حالي که دستور حمله به دشمنان را صادر مي کند، پرتقال مي خورد. ضمناً در صحنه اي از همين فيلم، دون فانوچي پيش از مرگ به دست ويتو، از گاري دستي يک فروشنده خياباني يک پرتقال برمي دارد. در پايان پدر خوانده3 نيز مايکل هنگام مرگ پرتقال در دست دارد. در همين فيلم، پيش از حمله با هلي کوپتر، يک ظرف پرتقال روي ميز به لرزه مي افتد. در صحنه اعتراف مايکل هم، پيش از آن که او گناهان خود را با کاردينال لامبرتو در ميان بگذارد، دچار حمله ديابتي مي شود و با خوردن يک ليوان آب پرتقال آرام مي شود.
منبع: اسپارک نوتز
منبع: فيلم نگار شماره 43.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
همه چیز راجع به ذکر یونسیه
همه چیز راجع به ذکر یونسیه
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 3.فداکاری در وقف کردن
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 3.فداکاری در وقف کردن