زمين سان کردن مريخ
نويسنده: پوريا ناظمي
براي ورود به نخستين مستعمره ي رسمي زمين بايد چند ماهي را در راه باشيد. سفري که شايد به کمک خواب هاي مغناطيسي براي شما کوتاه تر به نظر برسد. هر چه باشد اين سفر در مقايسه با سفر پر مخاطره ي پيشگاماني که قدم بر اين سياره گذاشتند متفاوت است. آن ها چند قرن پيش با ابزارهايي که به توانمندي و ايمني امروز نبودند به اين جا آمده بودند. پيش از خودشان لشگري از روبوت ها را فرستاده بودند و انهبوهي از تجهيزات پيش از ورودشان بر سطح و در مدار سياره انبار شده بود و برخي از زير ساخت ها را روبوت هاي فضانورد قديمي، که امروز ديگر از مد افتاده به حساب مي آيند، ساخته بودند. آن ها براي آن که پاي انسان را به اين جا باز کنند سفري 3 ساله را پشت سر گذاشتند و تقريباً همه ي کشورهاي توسعه يافته ي جهان آن روز در آن پروژه مشارکت داشتند. منظره اي که شما در مقابل چشمان خود خواهيد ديد با آنچه آن ها نخستين بار ديدند بسيار متفاوت است. در زمان آن ها اسمان اين جا سرخ فام بود، صحرايي خشک که خشکي اش کويرهاي سوزان زمين را در يادها زنده مي کرد. سياره در آن روزها مرده بود، نه نشاني از سرسبزي در آن بود و نه نشاني از ابرها و باران هاي بهاري. به جاي اقيانوس هاي کم عمق امروزي، فسيلي از رودخانه ها و درياچه هاي باستاني روي اين سرزمين به چشم مي خورد. زندگي حتي با لباس هاي فضايي روي آن دشوار بود. اگر مشکل فشار و اکسيژنه و پرتوهاي مضرّ خورشيد را لباس هاي فضانوردي حل مي کردند، باز هم در برابر طوفان غبار مسموم آن در امان نبودند.
اما همه چيز طي چندين قرن تغيير کرد. اينک، مريخ ديگر سياره ي سرخ فام منظومه ي شمسي نيست. اينک مريخ، زميني ديگر است. درياهاي خروشان، آسمان آبي، بارش باران و برف، جوّي مملو از اکسيژن و فشاري مناسب زندگي که باعث شده است تا نسل جديدي در اين مستعمره شکل بگيرند. کودکاني که بر آن متولد شده اند که محل تولدشان جايي غير از زمين است. مريخ در اين دنياي جديد زميني ديگر خواهد بود. آيا مريخ آشناي ما روزي به نقطه اي خواهد رسيد که توصيف بالا درباره اش صدق کند؟ به طور طبيعي هرگز، شرايط مريخ شايد در روزگاري دور چنين بوده باشد اما به مرور زمان رويدادهاي تحول سياره اي باعث شده است تا اين سياره به چيزي تبديل شود که امروز هست. سياره اي سوزان با جوّي رقيق که مهم ترين رويداد سطحي اش طوفان هاي عظيم غبار است. اما آيا ممکن است انسان بتواند با دخالت خود روند تحولات در مريخ را معکوس کرده و باعث شود تا اين سياره به زميني کوچک تر بدل شود؟ اين بار پاسخ مثبت است.
پروژه ي زمين سان سازي مريخ مدت هاست که در محافل آينده نگرانه وجود دارد. داستان هاي علمي-تخيلي از ظهور کانوني هايي روي مريخ صحبت مي کنند. شهرهايي زير يا روي سطح مريخ که شرايطشان به طور مصنوعي براي زيست انسان مناسب باشد. دانشمندان و مهندسان فضايي نيز مدت طولاني است که در اين باره فکر مي کنند و درباره ي امکان ساخت چنين شهرک هاي فضايي مي انديشند. علت هاي مختلفي هم براي اين فکرهاوجود دارد که يکي از کم اهميت ترين آن ها به بررسي هاي علمي باز مي گردد. اگر نگاهي به نمودار شد جمعيت روي زمين بياندازيم يکي از مهم ترين علل چنين آينده نگري هايي خود را نشان مي دهد.
در حال حاضر، جمعيت سياره ي ما حدود 6/67 ميليارد نفر است و رشد سالانه ي آن نيز حدود 1/814 درصد برآورد مي شود. ميانگين سنّ مردم جهان امروز در حدود 27/6 سال است و فقط از سال 1990/1369 تا کنون کل جعيت جهان يک ميليارد نفر رشد کرده است.
برآوردها نشان مي دهد از زمان ظهور گونه ي هوموساپينس يا «انسان دانا» روي زمين 106 ميليارد نفر از اين گونه روي اين سياره ظاهر شده اند و بدين ترتيب در زمان حاضر بيش از 6 درصد جمعيت تمام تاريخ زمين روي اين سياره زندگي مي کنند. اين عدد سرسام آور نتيجه ي ديگري هم دارد و آن اين که تقريباً 45 نفر در هر کيلومتر مربع از خشکي هاي زمين زندگي مي کنند. اين جمعيت نيازهاي اساسي به منابع، غذا، آب و هوا دارد و ادامه ي روند افزايش جمعيت خيلي زودتر از آنچه فکر مي کنيم سياره ي ما را با محدوديت هاي منابع و فضاي زندگي مواجه خواهد کرد به همين سبب سفر به فضا و استخراج منابع ديگر اجرام منظومه ي شمسي شايد يکي از ايده هاي اصلي اکتشافات فضايي در آينده باشد اما مهم تر از آن اين که شايد ما نياز به جاي بيشتري براي زندگي داشته باشيم. شايد زمين ديگر گنجايش خود را از دست بدهد و بدين ترتيب بايد به سراغ مريخ يا ماه برويم. گرچه کلوني هاي کوچک را مي توان در هر جايي درست کرد، نيازهاي انسان به فضاي بيشتر به سرعت رشد خواهد کرد. يک شهرک چند صد متري يا حتي چند صد هزار نفري نمي تواند دردي از بحران جمعيتي سياره ي زمين دوا کند و به همين سبب شايد خيلي زود نياز به جايي پيدا کنيم که بتوانيم چند ميليارد نفر سرريز زمين را به آن جا انتقال دهيم. ما به يک سياره ي کامل نياز خواهيم داشت و مريخ بهترين شرايط را براي تبديل شدن به زميني ديگر-دست کم از نظر تئوري-دارد.
چنان چه روزي انسان به جايي برسد که لازم باشد جايي را براي زيستن انتخاب کند تا بتواند با دستکاري هاي کنترل شده روي آن شرايطي مشابه زمين را شبيه سازي کند، مريخ بهترين گزينه خواهد بود. گرچه در منظومه ي شمسي، سياره ي زهره بيشترين شباهت فيزيکي را با زمين دارد، گذشته از جوّ متراکم و محيط مسموم آن-که با بارش باران هاي اسيدي امکان تحول حيات را نابود مي کند-از نظر مداري با زمين تفاوت هاي جدي دارد. مهم ترين شکل اين سياره مدت گردش وضعي آن به دور خود (شبانه روز) و همچنين انحراف محور سياره است که باعث مي شود فصل ها در اين سياره به شکلي که ما مي شناسيم وجود نداشته باشند.
مريخ از سوي ديگر از نظر مداري شباهت هاي قابل توجهي با زمين دارد. مدت شبانه روز اين سياره تقريباً با زمين برابر است و از آن مهم تر انحراف محور اين سياره مشابه زمين است و بنابراين فصل هايي مشابه زمين روي آن رخ مي دهند. سطح اين سياره تقريباً معادل با مساحت خشکي هاي زمين است. اما براي اين که سياره قابل زيستن شود بايد تغييرات جدّي در آن به وجود آيد. جوّ اين سياره سطحي افزايش يابد و ترکيبات جوي به گونه اي تغيير کند که مانع ورود پرتوهاي زبان بار خورشيدي شود. همچنين بخشي از آب هاي ذخيره شده در دل اين سياره بايد آزاد شود تا بتواند جريان هاي آب و هوايي را روي سياره ايجاد کند. چنين ايده اي براي تبديل مريخ به زمين در قالب زيست پذير کردن يا زمين سان سازي مريخ (Terraforming Mars) مطرح و بررسي شده است.
براي اين کار نظرات مختلفي مطرح و بررسي شده اند. در هر يک از سناريوهايي که براي اين فرآيند طراحي شده اند بايد چند گام اساسي طي شود. نخستين آن ها غليظ کردن جوّ سياره است. جوّ جديد سياره بايد بتواند شرايط گلخانه اي مناسبي را فراهم آورد که دماي سياره را در طول شب حفظ کند. فشار آن تا حد تحمل انسان افزايش يابد و گازهاي قابل تنفس در آن وارد شوند. از سوي ديگر بايد منابع آبي در سياره فعال شوند. اين دو فرآيند در برخي از سناريوها بايد هم زمان طي شوند چرا که براي افزايش غلظت جوّ و وارد کردن اثر گلخانه اي در آن بايد چرخه هاي آب و هوايي را روي آن فعال کرد و به همين سبب بايد هم زمان منابع آبي را وارد سياره کرد. براي اين کار يا بايد از آب هاي يخ زده ي نواحي قطبي و اعماق خاک مريخ استفاده کرد يا آب را از بيرون وارد سياره کرد. خوشبختانه در منظومه ي شمسي مشکلي در اين زمينه وجود ندارد؛ کمربند سيارک ها منبع خوبي براي تأمين آب به شمار مي آيد ضمن اين که مي توان از فرآيندهاي شيميايي براي تأمين آب استفاده کرد. مثلاً وارد کردن هيدروکربن در جوّ باعث واکنش آن با تري اکسيد آهن (Fe2O2) شده و در نتيجه آب آزاد مي شود. موضوع ديگري که در اين فرآيند بايد به آن توجه شود تأمين حرارت اوليه است که راه حل هايي از انفجارهاي اتمي تا بازتاباندن نور از سطح فوبوس و ديموس بر مريخ بررسي شده اند. بخشي از اين فرآيندها را گياهان خاص مي توانند طي کنند. مقاوم کردن جوّ سياره در مقابل پرتوهاي زيان بار خورشيدي گام ديگري است که بايد برداشته شود.
مهندسان معتقدند از نظر تئوري هيچ مشکلي در راه زمين سان کردن مريخ ندارند و طي فرآيندهايي که از چند صد تا هزار سال طول خواهد کشيد، مريخ تبديل به سياره اي زنده و زيست پذير براي انسان خواهد شد. اما اين پروژه مخالفان بسياري نيز دارد.
بخش عمده اي از مخالفت ها به مباحث اخلاقي مربوط مي شود. آيا انسان به صرف اين که مي تواند در طبيعت دخالت کند لازم است که اين کار را انجام دهد؟ تجربه هاي پيشين نشان مي دهد که دخالت هايي که ما در مقياس کوچک تر در طبيعت زمين انجام داده ايم نتيجه هاي پيش بيني ناپذيري به همراه داشته اند که عموماً هم زيان بار و حتي تهديد کننده ارزيابي مي شوند. آيا چنين دستکاري عظيمي در سياره اي ديگر باعث نخواهد شد تا تغييراتي آغاز شود که بيشتر از آن که به سود ما باشد به ضرر طبيعت و نظم منظومه ي شمسي باشد؟ از سوي ديگر برخي مخالفان معتقدند چنين تغييرات عظيمي که قرار است ئدر مقياس سياره اي انجام شود به طور دقيق پيش بيني نمي شوند. آن ها فرآيندهاي لازم را همچون رشته اي از مهره هاي دومينو تصور مي کنند که گرچه ضربه زدن به نخستين مهره در اختيار ماست، زماني که نخستين مهره بيفتد بقيه ي مهره ها پشت سر آن سقوط خواهند کرد و بدين ترتيب ممکن است روندي که اين رشته تغييرات باعث ان مي شود (با توجه به ابعاد عظيم تغييرات و انبوهي از خرده سيستم هايي که در اين بين تأثير مي گيرند) به نقطه ي مورد نظر طراحان نرسد.
از سوي ديگر برخي نيز اين انتقادها را رد مي کنند. آن ها خطرهاي موجود در اين کار را ريسک هاي عادي مي دانند که در هر پروژه ي علمي و فناوري مشابه ديگري وجود دارد. موافقان اين طرح همچنين در برابر انتقادهاي اخلاقي موجود به اين موضوع اشاره مي کنند که روند صعودي رشد جمعيت زمين ما را به نقطه اي مي رساند که کل بشريت با بحران مواجه خواهد شد. اين افراد ادعا مي کنند اگر انسان از بين برود کسي باقي نخواهد ماند که بحث هاي اخلاقي را متذکر شود!
به هر روي آينده سرشار از شگفتي ها خواهد بود. شايد نخستين کلوني هاي انساني و نخستين جرم زمين سان شده نه مريخ باشد و نه زهره. شايد در جايي دورتر نخستين انسان هايي نسل دوم به دنيا بيايند و شايد جاه طلبي هاي انسان به قدري افسار گسيخته پيش برود که هيچ گاه فرصت خروج از گهواره ي مادري اش را به او ندهد.
منبع: نجوم، شماره 194.