منطقه ممنوعه 51

فضا از ديرباز بسيار مورد توجه بشر بوده است، به گونه اي که بسياري از داستان ها و خيال پردازي ها به فضا مربوط مي شوند؛ داستان هايي که همواره موجودات فضايي يک پاي ثابت آن بوده اند اما بشر در قرن بيستم پا را از داستان و خيال پردازي فراتر گذاشته و به دنبال مدارکي رفته که وجود موجودات فضايي را از داستان به واقعيت تبديل کند.
دوشنبه، 22 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منطقه ممنوعه 51

 منطقه ممنوعه 51
منطقه ممنوعه 51


 

نويسنده:محمدرضا حميدي نژاد




 
داستان هاي فضايي بر لبه حقيقت و تخيل حرکت مي کنند
فضا از ديرباز بسيار مورد توجه بشر بوده است، به گونه اي که بسياري از داستان ها و خيال پردازي ها به فضا مربوط مي شوند؛ داستان هايي که همواره موجودات فضايي يک پاي ثابت آن بوده اند اما بشر در قرن بيستم پا را از داستان و خيال پردازي فراتر گذاشته و به دنبال مدارکي رفته که وجود موجودات فضايي را از داستان به واقعيت تبديل کند.
از ابتداي قرن بيستم با پيشرفت دانشمندان در صنعت هوايي و گشوده شدن دستاوردهاي فضايي، گويي ديد و ذهن انسانها نسبت به مسائل فضايي نيز گسترده تر از سابق شد و داستان هايي مانند موجودات فضايي و بشقاب پرنده ها، رنگ و بوي واقعيت به خود گرفتند. براي نمونه گفته مي شود اين موجودات فضايي بودند که به مهندسان آلماني در ساختن هواپيماهاي پيشرفته تر در جنگ جهاني دوم کمک کردند و حتي اين موضوع بيان شد که گهگاهي، موجودات فضايي به نيروي هوايي آلمان در جنگ، کمک مستقيم کرده اند.
يا هر چند وقت يکبار ماجرايي درباره ارتباط کشور ايالات متحده با موجودات فضايي به گوش مي رسد که در تمامي موارد، ايالات متحده خبرهاي مربوطه را به شدت تکذيب کرده است. اما سوال اينجاست که اگر ايالات متحده تا اين حد مطمئن از عدم وجود يوفوهاست، چرا سالانه بودجه هاي سنگين ميليارد دلاري براي تحقيق روي يوفوها يا يافتن ردي از موجودات فضايي در کنگره آمريکا تصويب مي شود ؟ يا چرا کشور آمريکا در مناطق وسيعي از خاک خود تحت شديدترين مسائل امنيتي و سانسور خبري، ماهواره هاي متعدد رصد فضا را که شبانه روز در حال فعاليت هستند، راه اندازي کرده است؟ گهگاه نيز مشاهده شد که سانسور خبري به سرکوب خبري تبديل شده است و دانشمندان و خبرنگاراني که قصد دارند تا مردم را از اطلاعات و مشاهدات خود با خبر سازند، به طرز مشکوکي براي هميشه ناپديد مي شوند ؟

منطقه 51، آزمايشگاه موجودات فضايي
 

يکي از اين مناطق «منطقه 51» در خاک کشور آمريکاست که در 50 سال اخير به يکي از مناطق خبرساز دنيا تبديل شده است. منطقه 51 يک پايگاه سري نظامي است که در طول نيم قرن گذشته به طرز بسيار مشکوکي، دانشمندان و متخصصان نيروي هوايي آمريکا در آنجا در حال انجام آزمايش هاي فوق سري هستند. در اين باره زماني هر چند وقت يک بار داستان هايي مطرح مي شود در باره اين موضوع که آمريکا در اين منطقه در حال انجام مهندسي معکوس روي يک بشقاب پرنده است و همين طور آزمايش هاي پزشکي و ژنتيکي روي يک موجود فضايي، درباره منطقه 51 مستندها و فيلم هايي ساخته و کتابهايي نيز نوشته شده است؛ همچنين در شبکه هاي خصوصي تلويزيون آمريکا برنامه هاي زنده اي با حضور دانشمندان و متخصصان فضايي درباره اين منطقه به نمايش درآمده است که نيروي هوايي آمريکا در تمامي موارد و به سرعت، اين مسائل را به شدت تکذيب مي کند. منطقه 51، يک پايگاه فوق سري نيروي هوايي آمريکا در نزديکي دره مرگ و درياچه خشک شده «گروم ليک» است که در جنوب صحراي نوادا در غرب ايالات متحده و 133 کيلومتري شمالي غربي لاس و گاس واقع شده است. هدف اصلي اين پايگاه کمک به پيشرفت در صنعت فضا و هواپيماسازي و آزمايش روي تحقيقات سيستم هاي تسليحاتي و حمايت از آن است. اما شايعات و برخي از مدارک بدست آمده از اين منطقه، موضوع ديگري را مطرح مي کند؛ يعني تحقيق روي موجودات فضايي و بشقاب پرنده ها. در حقيقت مساله اي که باعث تقويت اين شايعه مي شود آن است که منطقه 51 تحت شديدترين حفاظت هاي امنيتي قرار دارد به گونه اي که اين حفاظت ها تنها درباره مسائل بسيار سري اعمال مي شود.
منطقه 51 يک نام غيررسمي براي اين پايگاه نظامي است. در واقع اين پايگاه نام هاي ديگري نيز دارد که از آن جمله «گروم ليک»، «گروم»، «مرتع بهشت»، «مرتع»، «شهر آب»، «مزرعه»، «جعبه»، «سرزمين روياها»، «پروژه 51»، و به طور خاص تر «سايت آزمايش» هستند. اما نامي که در اين اواخر خيلي براي آن به کار مي رود «فرودگاه خودماني» است.
درباره اين اسامي احتمالات زيادي مطرح شده است. اول اينکه احتمال دارد اين اسامي نام پروژه ها يا مراحل يک پروژه باشند يا اين که اينها کدهاي رمزي اي باشند که بين افرادي که در منطقه 51 فعاليت مي کنند، داراي معاني و مفهوم هايي هستند تا با به کار بردن اين کدهاي قراردادي در صحبت هايشان، جمله هاي آنها براي افراد ديگر غيرقابل فهم باشد.

تحقيقات نظامي در گروم ليک
 

گروم ليک يک پايگاه هوايي قراردادي به عنوان واحد پيشرو در استخدام نيروي انساني نيست اما در عوض در فازهاي آموزش، آزمايش و پيشرفت هواپيماها و سفينه هاي جديد نقش بسزايي دارد. سابق بر اين، وجود اين هواپيماها توسط نيروي هوايي ايالات متحده آمريکا و ساير سازمان ها از قبيل سازمان سي آي اي (سازمان سيبا) تأييد شده است.

برنامه H2
 

گروم ليک در طول جنگ جهاني دوم براي تمرين هاي توپخانه صحرايي مورد استفاده قرار مي گرفت. بعد از جنگ جهاني دوم تا مدت ها از منطقه استفاده نشد تا اينکه در آوريل سال 1955 تيم تحقيقاتي لاک هيد اين منطقه را مکاني مناسب براي آزمايش هواپيماي جاسوسي يو – 2 يافت. اين هواپيماي جاسوسي در طول ساليان دراز در اين منطقه مورد آزمايش قرار گرفت و مي توان اين گونه گفت که اين هواپيماي جاسوسي از محصولات منطقه 51 است. البته هواپيماهاي ضد رادار ديگري در منطقه مورد آزمايش قرار گرفته اند که پس از اطمينان از عملکرد درستشان مي توانيم آنها را نيز جزو محصولات اين پايگاه فوق سري قرار دهيم.
اما با وجود انجام پروژه هايي مانند هواپيماي جاسوسي يو – 2، عده اي اين مسأله را بيان مي کنند که وجود چنين پروژه هايي، پوششي است بر هدف ها و فعاليت هاي واقعي اي که کشور ايالات متحده آمريکا در اين منطقه در حال انجام آنهاست. اين افراد معتقدند در کشور ايالات متحده آمريکا، برنامه هاي فوق سري همواره در پس برنامه هاي ديگري پنهان هستند و اگر آمريکا اعلام مي کند که در اين منطقه در حال انجام فلان کار است، قطعاً هدف و برنامه ديگري دارد.
 

شوروي در پي کشف اتفاقات منطقه 51
 

در زمان جنگ سرد، ماهواره هاي جاسوسي شوروي توانستند تصاويري از منطقه به دست بياورند پس از پايان جنگ سرد ميان شوروي و آمريکا نيز ماهواره هاي غيرنظامي تصاوير ديگري با جزئيات بيشتر از پايگاه نظامي و منطقه حفاظت شده به دست آوردند. در اين عکس هاي ماهواره اي، يک پايگاه نظامي غيرقابل توصيف نمايش داده مي شود که يک باند فرود بسيار طولاني و آشيانه هاي زيادي دارد.

آيا باب لازار افشاگر يکي از بزرگ ترين معماها و رازهاي تاريخ بشري است ؟
 

رابرت اسکات لازار يا باب لازار، متولد 26ژانويه سال 1959 در فلوريداي آمريکاست. بنابر گفته هاي باب لازار، او از سال 1988 تا 1989 به عنوان يک دانشمند فيزيک در منطقه اي با نام اس – 4 در نزديکي گروم ليک کار مي کرده است. او ادعا کرده که اس – 4 يک منطقه نظامي مخفي براي بررسي و امکان مهندسي معکوس بشقاب پرنده هاست.

حقيقت يا تخيل
 

داستان هاي لازار هياهوي زيادي را مخصوصاً در فضاي رسانه اي به وجود آورد. عده اي داستان هاي باب لازار را پذيرفتند؛ اما ماجراهايي که او تعريف مي کرد براي اکثريت در هاله اي از ابهام باقي ماند. «استانتون فريدمن» کسي بود که براي اثبات ادعاهاي لازار شخصاً دست به کار شد و خودش به بررسي هايي روي اين موضوع پرداخت. شخص ديگري که ادعاهاي لازار را بررسي کرد، دکتر ديويد مورگان بود. دکتر مورگان تمام ادعاهاي علمي لازار را بررسي کرد؛ ادعاهايي که لازار درباره سفينه فضايي آليان ها به خصوص سيستم نيروي محرکه سفينه به دقت بيان کرده بود. بعد از بررسي ها دکتر مورگان اعلام کرد : «بعد از مطالعه و بررسي گفته هاي باب لازار درباره فيزيک سيستم نيروي محرکه يوفو در منطقه 51، نتيجه اينجانب اين است که اگر داده هاي ارائه شده توسط باب لازار صحت داشته باشند تمام يافته هاي پذيرفته شده اخير فيزيکي نقض خواهند شد. اين بدان معنا نيست که امکان وجود چنين گفته هايي غير ممکن باشد اما ارائه چنين سناريويي توسط باب لازار از نظر علمي با مشکل رو به روست. آقاي لازار در بسياري از موقعيت هاي توصيفي با فقدان اطلاع از تئوري هاي اخير فيزيکي رو به رو هستند.»

آيا هويت ويکتور فاش شده است؟
 

در يکي از شبکه هاي تلويزيوني آمريکايي فيلمي جنجالي به مدت دو دقيقه و 58 ثانيه پخش شد. بنا به گفته ها اين فيلم را مردي به نام ويکتور به طور غيرقانوني در منطقه 51 گرفته است. در فيلم يک موجود فضايي ديده مي شود. اين فيلم در حضور يوفولوژيست معروف – شان ديويد مورتون – در سيزدهم ماه مارس سال 1997 در يکي از شبکه هاي خصوصي تلويزيون آمريکا پخش شد و در آنجا آقاي مورتون اعلام کرد که فيلم در سال 1996 گرفته شده است. در اين فيلم دو مرد ديده مي شوند که يکي از آنها آن طور که معلوم است يک ژنرال ارتش آمريکاست و ديگري فردي است که مي خواهد با موجود فضايي ارتباط برقرار کند. موجود فضايي نيز در درون يک اتاق شيشه اي قرار دارد. از نکات ديگر اين است که فيلم صدا ندارد و در درون يک اتاق تاريک گرفته شده است. دو مرد در فيلم پشت به دوربين ويکتور مي نشينند؛ در حالي که يکي يونيفورم نظامي با ستاره هايي روي سردوشي لباسش دارد و ديگري صورت خود را پوشانده است و در درون اتاق ميکروفون ها و سيم ها و وسايل پزشکي به چشم مي خورد. موجود فرا زميني پوستي به رنگ قهوه اي مايل به صورتي، چشماني سياه و سري بزرگ دارد.
آقاي مورتون، مفسر تلويزيوني دلايل زيادي مبني بر مريض بودن موجود ارائه داد و همچنين دلايلي مبني بر ناراحتي اين موجود.
در انتهاي فيلم شاهد آن هستيم که موجود فضايي دچار تشنج مي شود؛ مثل اينکه دچار حمله ناگهاني شده باشد. دهان موجود باز و بسته مي شود. در همان لحظه مانيتور که به موجود وصل است. نشان داده مي شود که ضربان قلب موجود فضايي به شدت در حال بالا رفتن است. دو نفر به سمت موجود فضايي مي روند تا به او کمک کنند اما در همين لحظه فيلم قطع شده و به پايان مي رسد.»

آيا فيلم صحت دارد ؟
 

نظر افراد مختلف درباره صحت اين فيلم متفاوت است. آقاي مورتون اعتقاد دارد به دليل همخواني هاي قدرتمند و زيادي که با داستان هاي آليان دارد، اين فيلم واقعي است. همچنين در پايين تصوير کارکترهاي 27/DNI ديده مي شود. DNI مي تواند مخفف سازمان يا گروهي که مسؤوليت مستقيم در منطه 51 را به عهده دارند باشد. جورج تپ، خبرنگار تلويزيون نيز در برنامه تلويزيوني از باب لازار خواست تا چک هاي دريافتي خود را براي بينندگان به نمايش بگذارد و باب لازار نشان داد که روي تمام چک هاي دريافتي اش در زمان کار در منطقه 51 مهر DNI خورده است.
چگونه مي تواند درستي و صحت اين قضيه را تشخيص داد ؟ فقط مي توان گفت که هر کس در اين رابطه خودش بايد تصميم بگيرد. اما مسئله ديگر اينکه اسن ويکتور هيچ گاه نخواست هويتش فاش شود زيرا او ادعا داشت هر کس که موقعيتش فاش شود توسط سازمان اطلاعاتي آمريکا کشته خواهد شد. او اعلام کرده بود که در گذشته نيز عده اي قصد داشتند اين اطلاعات را به طور مستند براي عموم مردم جهان پخش کنند اما بعد از گرفتن اين تصميم ديگر از سرنوشت آنها کسي خبردار نشده است.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره 99.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.