نقش دولت

انجام نخستين وظيفه دولت، يعني حفظ و حراست اجتماع از قهر و حمله اجتماعات ديگر، فقط بوسيله نيروي نظامي ممكن مي شود. ليكن هزينه آماده كردن نيروي نظامي در زمان صلح، و به كار بردن آن در وقت جنگ، در حالات و مراحل گوناگون رشد اجتماعي متفاوت است (ص 213) ... و بر اثر پيشرفت تمدن در اجتماع رفته رفته افزايش مي پذيرد ... تغيير بزرگي كه اختراع اسلحه آتشين در فنون جنگي پديد آورده است، علاوه بر عوامل ديگر، هزينه تربيت و تنظيم يك قشون را در حال صلح، و به كار بردن آن را در زمان جنگ، افزايش داده است (ص 230) ...
پنجشنبه، 8 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش دولت

نقش دولت (1)
نقش دولت


 

نويسنده: آدام اسميت
مترجم: دكتر محمّدعلي همايون كاتوزيان




 
انجام نخستين وظيفه دولت، يعني حفظ و حراست اجتماع از قهر و حمله اجتماعات ديگر، فقط بوسيله نيروي نظامي ممكن مي شود. ليكن هزينه آماده كردن نيروي نظامي در زمان صلح، و به كار بردن آن در وقت جنگ، در حالات و مراحل گوناگون رشد اجتماعي متفاوت است (ص 213) ... و بر اثر پيشرفت تمدن در اجتماع رفته رفته افزايش مي پذيرد ... تغيير بزرگي كه اختراع اسلحه آتشين در فنون جنگي پديد آورده است، علاوه بر عوامل ديگر، هزينه تربيت و تنظيم يك قشون را در حال صلح، و به كار بردن آن را در زمان جنگ، افزايش داده است (ص 230) ...
وظيفه دوم دولت، كه همان حمايت از ... هر عضو اجتماع در برابر ظلم و زورگويي هر عضو ديگر آن - يعني استقرار يك عدليه دقيق - است، نيز در مراحل مختلف اجتماع متضمن هزينه هاي گوناگوني است. در ميان قبايل شكارچي، چون مالكيت خصوصي تقريباً وجود ندارد، در نتيجه قاضي منصوب، يا عدليه منظمي در كار نيست ... هرجا كه مالكيت بزرگ وجود داشته باشد، نابرابري عظيمي مشاهده مي شود ... بنابراين تحصيل ملك وسيع و با ارزش الزاماً سبب ايجاد دولت مي شود. جايي كه مالكيت خصوصي - يا دست كم مالي كه بيش از دو سه روز كار ارزش داشته باشد - نيست، وجود دولت لزوم چنداني ندارد (ص 232-231) ...
سومين و آخرين وظيفه دولت ... برپا داشتن و نگاهداري آن نهادهاي اجتماعي و خدمات عمومي است، كه اگرچه ممكن است در نهايت درجه به سود اجتماع باشند، سود ناشي از آن هرگز هزينه ‍[سرمايه گذاري خصوصي] آن را جبران نخواهد كرد و بنابراين نمي توان توقع داشت كه يك فرد و يا تعداد كمي از افراد در ايجاد و حفظ آن بكوشند. انجام اين وظيفه نيز در مراحل مختلف اجتماع به هزينه هاي گوناگوني احتياج دارد. پس از نهادهاي اجتماعي عمومي لازم براي دفاع از كشور و استقرار عدليه كه قبلاً از آنها نام برديم، انواع ديگر اين گونه خدمات و نهادها اغلب از آن قسم است كه براي آسان کردن بازرگاني در اجتماع و تعليم و تربيت مردم لازم مي باشد (ص 244)...
اينكه ايجاد و نگاهداري از ... راهها، پلها، راههاي آبي قابل كشتيراني، اسكله ها و غيره در جوامع گوناگون، هزينه اش بسيار متفاوت است آنچنان بديهي است كه نيازي به اثبات ندارد ... [اما] لازم نيست كه هزينه اين خدمات عمومي از محل درآمد دولت ... تأمين گردد. بخش اعظم آن را مي توان چنان اداره كرد كه بتواند - بدون تحميل بر درآمد دولت - هزينه خود را از راه ايجاد درآمد ويژه اي تأمين سازد. مثلاً در اغلب موارد مي توان با وضع حق عبور مختصري بر وسايل نقليه ... جاده، راه آبي يا پلي را ساخت و حفظ كرد ... اگر كالسكه اي كه از جاده يا پلي مي گذرد ... به نسبت وزنش حق عبور بپردازد، دقيقاً به نسبت ميزان استهلاكي كه در اين خدمات عمومي ايجاد كرده است خسارت مي دهد ... هنگامي كه كالكسه هاي تجملي ... ناگزير شوند مقدار بيشتري از نسبت وزن خود بپردازند، از تجمل پرستي ثروتمندان بطريق سهل و ساده اي براي رفاه فقيران استفاده شده است (ص 246-245) ...
در چين و بسياري از حكومتهاي ديگر آسيايي، قوه اجرائيه، هم تعمير جاده ها و هم نگاهداري راههاي آبي را از وظايف خود مي داند ... بنابراين در همه آن كشورها، بويژه در چين، - كه در آن گفته مي شود، جاده ها و بويژه راههاي آبي از هر چيز مشابهي كه در اروپا ديده مي شود بيشترند- اين شعبه از امور اجتماعي با دقت بيشتري انجام مي پذيرد ... به علاوه در چين، هندوستان و چندين كشور ديگر آسيايي، درآمد دولت تقريباً تماماً از ماليات اراضي، يا اجاره زمين تأمين مي شود...بنابراين در چنين كشورهايي نفع اصلي دولت - يعني درآمد آن - به كشت زمين و به فراواني و ارزش توليد آن، بستگي دارد. ليكن، براي به حداكثر رساندن اين توليد و ارزش اراضي، بايد وسيعترين بازار ممكن را بوجود آورد و در نتيجه، آزادترين، آسانترين و ارزانترين شبكه حمل و نقل را در كشور استوار ساخت (2) ... در حالي كه درآمد دولت در هيچ نقطه اروپا در اصل به ماليات اراضي، يا اجاره زمين، بستگي ندارد ... ‍[بنابراين] در اوضاع فعلي اروپا [ايجاد و حفظ شبكه وسيع حمل و نقل] در هيچ نقطه اي از آن كمترين احتمالي را ندارد. (ص 252-251) ...
مؤسسات آموزش و پرورش جوانان نيز مي توانند به همان ترتيب درآمدي داشته باشند كه هزينه آنها را جبران كند. شهريه يا حق الزحمه اي كه دانش آموز به ستاد خود مي پردازد طبيعتاً درآمدي از اين قبيل است. حتي در جاهايي كه پاداش استاد تماماً از اين درآمد طبيعي تأمين نمي گردد ... اوقاف مدارس و دانشگاهها تحميلي بر درآمد دولتي نمي كند ... [ليكن] تأمين مخارج مدارس و دانشگاه ها از محل اوقاف، لاجرم از تحويل كار خود توسط معلمان جلوگيري مي كند. [زيرا] تا آنجا كه درآمد آنان از طريق دريافت حقوق [در مقابل شهريه مستقيم] حاصل مي گردد، بديهي است كه منشاء آن از ميزان توفيق و اعتبار حرفه شان جداست (ص 283) ... گرچه مدارس ملي و دانشگاه هاي اروپا در اصل به منظور آموزش در يك حرفه ويژه، يعني خدمت كليسا، بوجود آمده بودند، اما رفته رفته نقش خود را به آموزش ديگر كسان، و بويژه تقريباً همه آقازادگان ثروتمند، توسعه دادند. (ص 295) ... اگر مؤسسات عمومي آموزش و پرورش وجود نمي داشت، هيچ رشته و هيچ علمي كه براي آن تقاضايي وجود ندارد تدريس نمي شد. يك معلم خصوصي هرگز نمي تواند از تعليم يك رشته علمي منسوخ يا قديمي ... يا علمي كه همه آن را چيزي جز انبوهي از سفسطه كاري و چرند و پرند بي فايده و فضل فروشانه نمي دانند، ارتزاق كند (ص 301) ...
اين سؤال پيش مي آيد كه آيا، بنابراين، دولت نبايد كمترين توجهي به تعليم و تربيت مردم مبذول دارد؟ آيا اگر چنين لازم است كدام بخش از آموزش طبقات مختلف مردم است، كه دولت بايد به آن اقدام كند؟ (ص 302) ...
در پيشرفت تقسيم كار، فعاليت بيشتر كساني كه از نيروي كار خود گذران مي كنند، يعني توده عظيم مردم، به آن سقوط مي كنند، مگر آنكه دولت در جلوگيري از آن اقداماتي به عمل آورد. (3) (ص 303) ...
 
در يك جامعه متمدن و بازرگاني، آموزش و پرورش مردم عادي ... بيش از تعليم و تربيت طبقات عالي و ثروتمند، به توجه دولت نياز دارد. [طبقات بالا در كودكي با استفاده از دارايي پدر و مادرشان تعليم و تربيت مي كنند، و در عين حال از كار كردن در سنين پايين ناگزير نيستند]، به علاوه مشاغلي كه مردم ثروتمند و والامقام به آن سرگرمند بندرت سبب مي شود كه از صبح تا شام وقتشان را بگيرد. آنان عموماً وقت بيكاري شان، كه در آن مي توانند به توسعه دانش خود در علوم مفيد يا زينتي بپردازند ... زياد است. اما وضع مردم عادي جز اين است. آنان وقت زيادي براي آموزش و پرورش ندارند. پدر و مادرشان بزحمت مي توانند حتي در ايام طفوليت مخارج آنان را تأمين كنند. بمحض آنكه قدرت كار كردن مي يابند؛ ناگزيرند براي امرار معاش خود شغلي اختيار كنند. اين شغل نيز آنچنان ساده و يكدست است كه امكان زيادي براي تربيت شعورشان به وجود نمي آورد؛ و در ضمن آنقدر سخت و دائمي است كه وقت و انگيزه اي براي اقدام، يا حتي تصور كار ديگري باقي نمي گذارد. (ص 305-304) ...
علاوه بر هزينه اي كه براي انجام وظايف گوناگون دولت لازم است، مقداري مخارج نيز براي حفظ حيثيت آن ضروري است. اين مخارج هم در مراحل گوناگون اجتماعي و هم با اشكال مختلف حكومت، تغيير مي كند. (4) (ص 338) ...
درآمدي كه بايد ... همه ... مخارج حكومت را تأمين كند، يا - اولاً- از مالي كه منحصراً متعلق به دولت يا اجتماع است و از درآمد مستقل مردم كاملاً جداست حاصل گردد؛ و يا -ثانياً - از درآمد مردم بدست مي آيد ... مال يا منبع درآمدي كه منحصراً به دولت يا اجتماع تعلق دارد، ممكن است متشكل از سرايه يا زمين باشد. دولت مانند هر سرمايه دار ديگري مي تواند با به كار انداختن مستقيم سرمايه خود، يا قرض دادن آن، كسب درآمد كند. درآمد آن در مورد اول، سود، و در مورد دوم بهره پول خواهد بود. (ص 341) ... زمين مالي بادوامتر و باثبات تر است، و در نتيجه بهره مالكانه اراضي دولتي، منبع اصلي درآمد دولتي ... بوده است. (ص 345)... اما چون سرمايه و اراضي دولتي ... براي تأمين مخارج لازم يك اجتماع بزرگ و متمدن، اموالي هم نامناسب و هم ناكافي اند، در نتيجه قسمت اعظم اين مخارج بايد از انواع ماليات تأمين گردد؛ يعني مردم بايد قسمتي از درآمد خصوصي خود را براي ايجاد درآمد دولت يا اجتماع بپردازند. (ص 349)
در كتاب اول ... نشان داده ام كه درآمد خصوصي افراد در تحليل نهايي ناشي از سه منبع متفاوت است: بهره مالكانه، سود و مزد. هر مالياتي مي بايد مآلا از يكي از اين سه نوع درآمد، يا از همه انواع آن، پرداخت گردد. (ص 349-348) ... پيش از آن كه به بررسي انواع ماليات بپردازم لازم است كه چهار اصل زير را در وضع همه مالياتها بررسي كنم: 1) اتباع هر دولتي بايد تا سرحد امكان به نسبت توانايي متفاوت خويش در حمايت مالي از حكومت خويش سهيم باشند ... 2) مالياتي که هر فرد بايد بپردازد، بايستي دقيقاً مشخص و معلوم باشد. وقت پرداخت، ترتيب آن، و مقدار پرداخت بايد براي ماليات دهنده و همه كسان ديگر روشن و آشكار باشد. در غير اين صورت ماليات دهنده اي كم و بيش دريد اقتدار محصل ماليات قرار خواهد گرفت ... 3) هر مالياتي بايد در زمان و به ترتيبي اخذ شود، كه براي ماليات دهنده از هر وقت و ترتيب ديگري آسانتر است ... 4) هر مالياتي بايد آنچنان باشد كه علاوه بر آنچه بر خزانه دولت مي افزايد كمترين مقدار را از كيسه مردم خارج ... كند. ماليات ممكن است، به چهار طريق زير، بيش از آنچه بر خزانه عموم مي افزايد، از كيسه مردم خارج ... سازد. اخذ ماليات اولاً ممكن است به تعداد زيادي كارمند نياز داشته باشد كه حقوق آنان بخش بزرگ درآمد مالياتي را تلف كند ... ثانياً ممكن است سبب جلوگيري از صناعت مردم گردد ... ثالثاً [ماليات نابخردانه ممكن است باعث فرار از ماليات گردد و مجازات فرار ماليات براي مجرمان سنگين باشد]. رابعاً، با بازديدهاي متواتر و بازرسيهاي نفرت انگيز ممكن است اسباب زحمت مردم، بي جهت فراهم شود. (ص 352-350)...
ماليات بر بهره مالكانه ممكن است يا مطابق معيار خاصي كه بر اثر آن براي هر ناحيه اي بهره مالكانه اي تخمين زده مي شود - و پس از اين تخمين غيرقابل تغيير باشد - تعيين شود؛ و يا به ترتيبي كه با تغييرات بهره مالكانه واقعي زمين ... متغير باشد، وضع گردد. (ص 353-352) ... [نوع دوم از نوع اول صحيحتر و مساوات جويانه تر است] (ص 353) ...
مالياتي كه بر توليدات زمين [و نه بهره مالكانه آن] وضع مي شود و در واقع با ماليات بهره مالكانه فرقي ندارد؛ گرچه ممكن است كشاورز آن را بپردازد اما در تحليل نهايي پرداخت كننده آن ارباب است ... كشاورزي نيست كه پيشاپيش مقدار عشري را كه سهم كليسا محسوب مي شود، و در نتيجه مالياتي از اين قبيل است، از سالي به سال ديگر حساب نكند. عشريه كليسا، و هر ماليات ارضي از اين قبيل، در ظاهر ضامن مساوات، ولي در واقع مالياتي بسيار نامساوات جويانه است. (ص 362) .. عشريه كليسا، از آنجا كه تأثير آن در ماليات بهره مالكانه نامساوي است، از بهبود زمين، هم به دست ارباب و هم به دست كشاورز جلوگيري مي كند. (ص 363) ... همچنان كه در اكثر نقاط اروپا، كليسا درآمد خود را نه به نسبت بهره مالكانه، بلكه بر اساس توليدات اراضي به دست مي آورد، در بيشتر كشورهاي گوناگون آسيايي درآمد دولت از اين راه تأمين مي گردد... گفته مي شود كه ماليات يا اجاره اراضي در حكومت اسلامي بنگاله، بيش از آن كه به دست شركت انگليسي هند شرقي افتد، در حدود يك پنجم توليدات آن بوده است. همينطور، گفته مي شود كه ماليات اراضي مصر باستان نيز يك پنجم بوده است. (ص 363) ...
درآمد يا سود حاصل از سرمايه طبيعتاً به دو بخش مي شود؛ بخشي که با آن بهره [سرمايه استقراضي] را مي پردازند و آن بخش اضافي كه علاوه بر بخش لازم براي پرداخت بهره، حاصل مي گردد. بديهي است كه از اين بخش دوم سود، نمي توان مستقيماً ماليات گرفت. اين غرامت، و در اغلب موارد غرامت كوچكي است كه بر اثر تحمل خطر و زحمت سرمايه گذاري به دست مي آيد ... بنابراين اگر از سرمايه گذار، به نسبت تمام سود، مستقيماً ماليات گرفته شود، وي ناگزير خواهد بود كه يا نرخ سود خويش را افزايش دهد، يا ماليات را از بهره اي كه مي پردازد كسر كند؛ يعني بهره كمتري بپردازد ... در نظر اول چنين مي نمايد كه گرفتن ماليات مستقيم از بهره پول، به همان آساني اخذ آن از بهره مالكانه زمين ممكن است (ص 374-373) ... ولي دو عامل مختلف وجود دارد كه اخذ ماليات از بهره پول را در مقايسه با گرفتن آن از بهره مالكانه، خيلي سخت تر مي كند: اول اين كه، مقدار و ارزش زميني كه به كسي تعلق دارد هيچگاه نمي تواند مخفي بماند ... اما مقدار كل سرمايه اي كه وي داراست تقريباً هميشه مخفي است ... علاوه بر آن اين مقدار ممكن است تغيير كند ... دوم اين كه، زمين چيز قابل انتقالي نيست، اما انتقال سرمايه آسان است ... صاحب سرمايه ... الزاماً به كشور ويژه اي بستگي ندارد. وي مي تواند كشور خود را ترك كند ... و سرمايه خود را به كشوري ديگر انتقال دهد. (ص 376-375) ...
تا زماني كه اموال در تعلق شخص خاصي هستند، هر مقدار ماليات دائم از آن اخذ گردد به منظور كاهش يا كسر قسمتي از ارزش اصلي آن نيست، بلكه فقط مالياتي بر درآمد آن مال است.ولي هنگامي كه مالي دست به دست مي شود، يعني وقتي كه از مردگان به زندگان مي رسد يا از زندگان به زندگان ديگر منتقل مي شود، معمولاً مالياتي بر آن وضع مي گردد كه الزاماً قسمتي از ارزش اصلي آن را خواهد كاست. (ص 386)
 
... ماليات انتقال اموال از مردگان به زندگان [يعني ماليات بر ارث] هم مآلا و هم بلافاصله برعهده كسي كه مالي به او منتقل شده است قرار مي گيرد. [اما] ماليات بر فروش اراضي منحصراً بر گردن فروشنده آن است. (ص 390) ...
در كتاب اول سعي كردم نشان دهم كه مزد طبقات پايين كارگران در همه جا الزاماً بوسيله دو عامل مختلف تنظيم مي گردد: تقاضا براي كار و قيمت عادي يا متوسط مايحتاج زندگي ... تا زماني كه تقاضا براي كار و قيمت مايحتاج ثابت بماند، ماليات مستقيم برمزد هيچ تأثير ديگري جز افزودن بر آن، به ميزان بيشتري از اصل ماليات، ندارد. براي مثال، فرض كنيم كه ... تقاضا براي كار و قيمت مايحتاج چنان باشد كه مزد كار را به مقدار ده شيلينگ در هفته برساند؛ و مالياتي برابر با يك پنجم [يعني دو شلينگ] بر مزدها وضع شده باشد. اگر تقاضا براي كار و قيمت مايحتاج ثابت بماند، لازم خواهد بود كه كارگر ... پس از پرداخت ماليات، ده شيلينگ در هفته مزد ماليات در رفته، داشته باشد. ولي براي آنكه كارگر پس از پرداخت ماليات، معادل ده شيلينگ مزد ماليات در رفته نگاهدارد، بهاي كار ... بايد بزودي نه به دوازده شيلينگ بلكه به دوازده شيلينگ و نيم افزايش پذيرد [زيرا در اين حالت مزد دوازده شيلينگ و نيم است و كسر يك پنجم آن - دو و نيم شيلنيگ- ده شيلينگ باقي مي گذارد] (ص 393) ... اگر ماليات مستقيم بر مزد هميشه سبب افزايش مزدها به نسبت بيشتري از آن بوده، اين بدليل آن است كه ماليات مزبور باعث پايين آمدن تقاضا براي كار شده است (ص 394) ...
مالياتهايي كه، بدون تبعيض، بر هر نوع درآمدي وضع مي گردد، ماليات سرانه و ماليات بر كالاهاي مصرفي است. اين مالياتها بايد ... از محل هر نوع درآمدي كه ماليات دهنده دارد پرداخت شود؛ از بهره مالكانه زمين، از سود سرمايه، يا از مزد كار.
اگر ماليات سرانه به نسبت ثروت يا درآمد ماليات دهنده تعيين گردد، كاملاً غيرعادلانه خواهد بود. [زيرا] ثروت افراد روز به روز تغيير مي كند، و بدون يك بررسي دقيق كه خود از ماليات اصلي بدتر است و بايد هر سال نيز تكرار گردد، مقدار آن را فقط مي توان حدس زد. اگر ماليات سرانه به تناسب، نه با ثروت احتمالي افراد، بلكه با رتبه اجتماعي آنان معين شود، كاملاً بر ضد مساوات خواهد بود؛ [زيرا] در يك رتبه اجتماعي ميزان ثروت افراد گوناگون اغلب متفاوت است. (ص 396) ...
عدم امكان وضع ماليات سرانه به نسبت درآمد افراد سبب شده است كه مالياتهايي بر كالاهاي مصرفي [يعني ماليات غير مستقيم] بسته شود. (ص 399)...
كالاها، مصرفي، يا ضروري و تجملي اند. منظور من از كالاهاي ضروري تنها كالاهايي است كه براي ادامه حيات صد درصد ضرورت دارند، بلكه همه آن چيزهايي است كه در سنت كشور، هر انسان آبرومندي ولو از پايين ترين طبقه، براي حفظ آبروي خود به داشتن آن ناگزير است (ص 399) ... چون مزد كار در همه جا تا اندازه اي با تقاضا براي كار، و تا حدي با قيمت متوسط ضروريات زندگي تعيين مي شود، هر آنچه اين قيمت متوسط را افزايش دهد بايد الزاماً بر مزد كار نيز بيفزايد تا كارگران باز هم بتوانند قدرت خريد ... كالاهاي ضروري را داشته باشند ... به اين ترتيب است كه تأثير ماليات بر كالاهاي ضروري عيناً مانند ماليات مستقيم بر مزد است (ص 400) ... اما تأثير وضع ماليات بر آنچه من كالاهاي تجملي مي خوانم، حتي در مورد فقيران جز اين است. زياد شدن قيمت اين كالاها بر اثر ماليات، الزاماً سبب افزايش مزد كار نخواهد شد، براي مثال، وضع ماليات بر توتون - كه هم براي فقيران و هم براي ثروتمندان كالايي تجملي است - بر مزد نخواهد افزود ... اين در مورد چاي و شكر - كه در انگلستان و هلند جزو تجملات پايين ترين طبقات مردم شده است - نيز صادق است ... گراني چنين كالاهايي الزاماً از توانايي طبقات پايين تر مردم به تشكيل خانواده كم نخواهد كرد؛ [زيرا] ماليات بر چنين كالاهايي ... فقيران بخرد و زيرك را واخواهد داشت كه يا از مصرف چنين كالاهاي غيرضروري - كه ديگر استطاعت آن را ندارند - بكلي چشم بپوشند، و يا از مقدار مصرف خود بكاهند (ص 401) ... ‍[در حالي كه] گران شدن قيمت متوسط كالاهاي ضروري - مگر آنكه با افزودن متناسب بر مزد جبران شود - مي بايد كم و بيش از توانايي مردمان فقير به تشكيل خانواده هاي بزرگ بكاهد، و در نتيجه عرضه نيروي كار مفيد را در مقايسه با تقاضا كاهش دهد (5) ... چنين مالياتهايي بر كالاهاي تجملي - مانند اغلب مالياتهاي داخلي و تعرفه هاي گمركي - ... الزاماً بردرآمد افراد تأثير مساوي ندارد. از آنجا كه مصرف هر كس [از كالاهاي تجملي] به هوس او بستگي دارد، هر كس به نسبت هوس خويش، و نه به نسبت درآمدش، اين مالياتها را مي پردازد. (6) (ص 402) ...
اگر مستعمرات [ما در آمريكا]، عليرغم تمرد از پرداخت ماليات، باز هم مي بايد قسمتي از امپراتوري بريتانيا در شمار آيند، هزينه دفاع از آنان در يك جنگ آني از آنچه در جنگهاي پيشين بوده است، براي بريتانياي كبير بيشتر خواهد بود. بيش از يك قرن است كه حكمرانان بريتانياي كبير مردم را به اين تصور كه در ساحل غربي اقيانوس اطلس، داراي امپراتوري عظيمي هستند، دل خوش كرده اند. ليكن اين امپراتوري تاكنون فقط در خيال وجود داشته است. اين نه يك امپراتوري، بلكه برنامه براي يك امپراتوري بوده است؛ نه يك معدن طلا، بلكه برنامه براي يك معدن طلا بوده است؛ و برنامه اي كه در گذشته سبب مخارج زيادي بوده است، در حال حاضر هم مي باشد، و اگر به همان شيوه سابق، كارها پيش رود، در آينده هم خواهد بود... بي ترديد اكنون وقت آن است كه يا فرمانروايان ما اين خواب طلايي را ... تحقق بخشند و يا خود از اين خواب بيدار شوند، و مردم را نيز بيدار كنند. اگر اين برنامه قابل اتمام نيست بايد آن را كنار گذاشت. اگر هر يك از مناطق امپراتوري بريتانيا قادر به كمك به حفظ تمام امپراتوري نيست، مسلماً وقت آن است كه بريتانياي كبير خود را از تحمل مخارج دفاع از آن، در زمان جنگ، و اداره عالي و نظامي آن در هنگام صلح، خلاص كند و بكوشد كه نظرات و برنامه هاي آينده خود را با واقعيت شرايط متوسط خويش تطبيق دهد. (7) (ص 486) (8)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. از فصول اول، دوم و سوم كتاب پنجم.
2. در اينكه توسعه راهها به هزينه دولت در چنان كشورهايي بخاطر «توسعه بازار» كشاورزي بوده است جاي ترديد باقي است، اما اين كه اسميت بين ميزان دخالت دولت و نحوه درآمد آن رابطه اي تشخيص مي دهد حائز اهميت بسيار است و به نظريات بعدي «شيوه توليد آسيايي» مستقيماً ارتباط دارد.-م.
3. اين مشاهدات پايه عيني نظريات «از خود بيگانگي» بعدي را به وجود آورده است.-م.
4. از كتاب پنجم، فصل اول.
5. تجزيه و تحليل بالا را در اصطلاحات امروزي مي توان چنين عنوان كرد كه كشش پذيري تقاضا براي كالاهاي ضروري، هم به نسبت قيمت و هم به نسبت درآمد، كم است؛ و برعكس اين كشش پذيري براي كالاهاي تجملي - بويژه براي مردمان كم درآمد - زياد است.-م.
6. از كتاب پنجم، فصل دوم.
7. اين جزء نهايي از آخرين فصل ثروت ملل از چند نظر جالب توجه است. يكي اين كه مستقيماً به حوادث آن زمان، و قيام مستعمرات انگلستان در آمريكاي شمالي مربوط مي شود. دوم اين كه واقع بيني اسميت را حتي در چنين موردي نشان مي دهد. سوم اين كه درجه آزادي بيان را در آن زمان- آن هم در رابطه با يك مسأله بسيار حساس ملي - آشكار مي سازد. و چهارم اين كه در چارچوب وسيعتري، به خوابهايي كه در زمان ما ديده مي شود بي ارتباط نيست.-م.
8. از كتاب پنجم، فصل سوم.
 




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.