آزادگان در اسارت زونكن‌ها

ماشيني ظاهر مي‌شود و پشت سرش ماشين‌هاي ديگر، بوق‌زنان وارد مي‌شوند. ماشين جلويي مي‌ايستد. مردم به سمت در مي‌آيند. در باز مي‌شود و مردي تکيده و لاغر، با صورتي خسته و رنجور از ماشين پياده مي‌شود. مردم با سلام و صلوات بلندش مي‌کنند و بر دوش مي‌برندش. دم در خانه، گوسفندي برايش قرباني مي‌کنند. عزيزانش به استقبالش مي‌آيند و لحظه‌اي ذکر صلوات و تکبير قطع نمي‌شود. مي‌پرسي: «او کيست؟ اين‌جا چه خبر است؟»
يکشنبه، 11 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آزادگان در اسارت زونكن‌ها

آزادگان در اسارت زونكن‌ها
آزادگان در اسارت زونكن‌ها


 

نویسنده : حسين حسين‌زاده نوري




 
خيابان‌ها چراغاني است عدة زيادي جمع شده‌اند، بوي عود و دود اسفندهاي روي منقل، فضا را پر کرده است، همه منتظرند و به سر خيابان، چشم دوخته‌اند.
ماشيني ظاهر مي‌شود و پشت سرش ماشين‌هاي ديگر، بوق‌زنان وارد مي‌شوند. ماشين جلويي مي‌ايستد. مردم به سمت در مي‌آيند. در باز مي‌شود و مردي تکيده و لاغر، با صورتي خسته و رنجور از ماشين پياده مي‌شود. مردم با سلام و صلوات بلندش مي‌کنند و بر دوش مي‌برندش. دم در خانه، گوسفندي برايش قرباني مي‌کنند. عزيزانش به استقبالش مي‌آيند و لحظه‌اي ذکر صلوات و تکبير قطع نمي‌شود. مي‌پرسي: «او کيست؟ اين‌جا چه خبر است؟»
مي‌گويد: «مگر خبر نداري؟ آزاده است.»
پارچة بالاي خانه را نشانت مي‌دهد، نوشته است: «بازگشت دلاورانة آزادة سرفراز را به وطن گرامي مي‌داريم.»
همه مي‌خواهند از اتفاقات دوران اسارت بدانند و اسير خسته است ولي به خاطرات، اشک و لبخندها نمي‌شود وعدة فردا را داد. آن شب و شب‌هاي بعد از آن، ديدوبازديدها و مرور خاطرات تمام مي‌شود. نه، تمام نمي‌شود. تازه اول ماجراست!
آن روزهاي زيبا و ماندگار گذشته، اما تا به حال از خود پرسيده‌ايم «چه خبر از آزادگان؟» اصلاً اين دلاوران کجاي زندگي ما يا بهتر بگويم کجاي جامعه هستند؟ چه‌قدر در رسانه‌ها از اين مردان صبور ياد مي‌شود؟ چرا با اين‌که همه فکر مي‌کنند همة آزادگان از امتيازات خود سود برده‌اند، هنوز شاهد رنج‌شان هستيم؟ چرا به جز معدودي از آزادگان، بقيه از شرايط خوبي برخوردار نيستند؟ سال‌ها دور از وطن، در شکنجه و اسارت زندگي کردن، آن ‌هم براي وطن، با چه پاداشي قابل جبران است؟
اگر به قهرمانان جنگ‌ها در ديگر ملل نگاهي بياندازيم، درخواهيم يافت که حمايت از حقوق اين مردان، امري جهاني است؛ چه اين‌كه کشوري مثل آمريکا، از جنايتکاران جنگي خود در ويتنام، به‌عنوان قهرمان ملي تجليل کرده و مي‌کند. پس در برابر مردان مردي که جوان‌مردانه، پاي دفاع از ميهن ايستادند و پس از اسارت هم در خاک دشمن با صبر و استقامت، کمر دشمن را شکستند، چه حقي به گردنمان است؟ آيا وضعيت امروز، شايستة اين عزيزان است؟ مشکل کار در کجاست؟ کوتاهي از کيست؟
براي پاسخ به اين مطلب بايد گفت که، همه به نوعي مقصريم. مسئولان، مردم و خودِ آزادگان، اضلاع مثلثي را تشکيل مي‌دهند که همه در آن نقش دارند.

مسئولان؛ شايد پرمشغله و کم‌حواس
 

مسئولان همان‌طور که پيداست، در قبال مجموعه‌اي که به آن‌ها سپرده شده، مسئولند و بايد براي كوتاهي در انجام وظيفة خود، مورد سؤال و بازخواست قرار بگيرند. وقتي كه اين فرد در نظام اسلامي مسئوليت داشته باشند، وظيفه‌اي مضاعف نسبت به نظام بر دوششان خواهد بود.
وظيفة نظارت بر امور آزادگان و حمايت از آن‌ها از سويي وظيفة نشر شهامت‌ها، از خودگذشتگي‌ها و... اين قشر از ايثارگران، دو وظيفة مهمي است که كم‌تر به آن توجه شده است؛ انگار آزادگان بين دفاتر و زونکن‌هاي اين مسئولان، گم شده‌اند. البته حتماً کارهايي براي نيل به اين اهداف و اجراي اين وظايف شده است، اما غفلت از احوال اين قشر، هنوز هم بيش‌تر از اقشار ديگر احساس مي‌شود. از همة اين‌ها آزاردهنده‌تر، ريخت‌وپاش‌هايي است که به نام آزادگان و به کام ديگران انجام مي‌شود؛ هزينه‌هايي که خرج مي‌شود، ولي فايده‌اي براي آزادگان ندارد.

مردم؛ خون‌گرم و باصفا، اما فراموشکار
 

قهرمان، قهرمان است، چه بميرد، چه زنده باشد؛ اما مرگ يک قهرمان روزي است که فراموش شود و قهرمان واقعي کسي است که در فراموشي مردم هم قهرمانانه بايستد.
اسراي جنگ تحميلي، شاهد خوبي براي اين جمله‌ها هستند؛ مرداني که در اوج رنج و فشار، از پا ننشستند و سرافرازانه به ميهن بازگشتند.
اسارت از نظر بسياري، با ذلت و خفت مساوي است. وقتي در دست دشمن اسير باشي، بازيچه‌اي خواهي بود که همة اختيارت در دست دشمن است؛ حتي مردن يا زنده ماندنت.
انصافاً چه در جنگ، چه پس از آن، مردم همواره در ميدان انقلاب بودند و هستند، اما نبايد قهرمانان واقعي خويش را فراموش کنند. بسياري از مردم به دليل وجود شايعات و يا قوانين اعلام‌شده‌اي ـ‌که البته اجرا هم نمي‌شود‌ـ به اين باور رسيده‌اند که آزادگان غرق در امتيازات و هداياي ملي و دولتي هستند، اما حقيقت اين است که بسياري از آزادگان هنوز هم با مشکلات جدي مواجه‌اند و اين وظيفة يک ملت است که قهرمانانش را گرامي بدارد. البته ناگفته نماند که اگر مردم فراموشکار شده‌اند، نخبگان، هنرمندان و اهل قلم بيش‌ترين کوتاهي را کرده‌اند.
باز هم با مقايسه‌اي ساده مي‌توان ديد که در دنياي غرب، چه‌گونه از اسير متجاوز خود قهرمان ملي مي‌سازند و اگر آن‌ها در باطل خود محکمند، ما نبايد در حق خود سست باشيم. اين وظيفه ـ‌توجه و نشر خاطرات و اخبار آزادگان‌ـ به گردن همة ماست. با نگاهي گذرا مي‌توان به کنه اين واقعيت پي برد که در قبال قهرمانان خويش کوتاهي کرده‌ايم. در حوزة کتاب و نشر، تعداد آثار فاخر بسيار کم است. در حوزة فيلم هم پيش از فيلم «اخراجي‌هاي 2» که نگاهي نسبتاً طنز به اسارت داشت، فيلم «مردي از جنس بلور» و از جهاتي فيلم «بوي پيراهن يوسف»، آن هم در دهة 70 توليد شد و ديگر هيچ! در حوزة سايبري، وبلاگي مانند «اردوگاه تکريت 11» ‌ـ‌آن‌هم با بودجه و امکانات شخصي‌ـ با متوسط روزانة 3 پست، فعال‌تر از سايتي چون «پيام آزادگان» با بودجة مناسب و دولتي ظاهر شده است.

اما آزادگان
 

پس از گذشت سال‌ها از اسارت، منطقي بود كه زماني بگذرد تا آزادگان با شرايط جديد هم‌آهنگ شوند و جايگاه شغلي و زندگي خود را در جامعه تثبيت کنند، اما پس از گذشت قريب به بيست سال، هنوز هم شاهديم که تعداد آزادگاني که براي نشر خاطرات خود تلاش کرده‌اند كم‌اند. به بيان ساده‌تر، حتي خود آزادگان در پيچ‌وخم زندگي محو شده‌اند و فراموشکارانه از گنجينه‌اي که در نهانخانة دلشان داشته‌اند، گذشته‌اند.
شايد بتوان گفت که نه‌تنها از نظر تئوريک، اين موضوع مورد بررسي قرار نگرفته است؛ بلکه احساس‌هاي نوستالژيکي راه‌گشا نيز محدود و محصور به يک روز در سال ‌ـ‌آن ‌هم روز بازگشت آزادگان به ميهن‌ـ شده است.
تاريخ اسارت، بخشي از وجود و زندگي آزادگان و تاريخ جنگ و جبهه است و فراموش شدن اين تاريخ، در واقع گم‌شدن بخشي از هويت آزادگان و جبهه و جنگ است؛ با اين حال بسياري از آزادگان به بهانه‌هاي مختلف ـ‌از مشغله و گرفتاري گرفته تا فرار از ريا‌ـ از پرداختن به اين تاريخ طفره مي‌روند و حتي برخي از خاطرات ناب و ارزشمند را با خود به دل خاک مي‌برند.
منبع: ماهنامه امتداد شماره 54



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
شهرستان گراش کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان گراش کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
نامه رهبر انقلاب به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا
play_arrow
نامه رهبر انقلاب به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا
شهرستان فراهان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان فراهان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه نگاه‌ها به رفح
play_arrow
همه نگاه‌ها به رفح
حرفهای مادران شهدا برای شهید جمهور
play_arrow
حرفهای مادران شهدا برای شهید جمهور
در چند نقطه کشور رای‌گیری انجام خواهد شد؟
play_arrow
در چند نقطه کشور رای‌گیری انجام خواهد شد؟
همبستگی متفاوت فوتبالیست‌های شیلی با مردم غزه
play_arrow
همبستگی متفاوت فوتبالیست‌های شیلی با مردم غزه
واکنش کاربران فضای مجازی به جنایت صهیونیست‌ها در رفح
play_arrow
واکنش کاربران فضای مجازی به جنایت صهیونیست‌ها در رفح
شرایط و ضوابط ثبت‌نام داوطلبان در انتخابات ریاست جمهوری
play_arrow
شرایط و ضوابط ثبت‌نام داوطلبان در انتخابات ریاست جمهوری
حمایت دانشجوی انگلیسی از فلسطین در پخش زنده
play_arrow
حمایت دانشجوی انگلیسی از فلسطین در پخش زنده
این گل المپیاکوس را قهرمان لیگ کنفرانس اروپا کرد
play_arrow
این گل المپیاکوس را قهرمان لیگ کنفرانس اروپا کرد
نماینده پارلمان فرانسه: مردم در رفح زنده زنده می‌سوزند
play_arrow
نماینده پارلمان فرانسه: مردم در رفح زنده زنده می‌سوزند
ایران اراده کند دولت هایمان را با خاک یکسان می‌کند!
play_arrow
ایران اراده کند دولت هایمان را با خاک یکسان می‌کند!
گزارش اولیه از محل ثبت‌نام نامزدهای ریاست جمهوری
play_arrow
گزارش اولیه از محل ثبت‌نام نامزدهای ریاست جمهوری
فرمانده ایرانی فاتح شهر "قمحانه" سوریه که بود؟
play_arrow
فرمانده ایرانی فاتح شهر "قمحانه" سوریه که بود؟