واحدي به نام تخريب
نویسنده : محمدمهدي خالقي
پرونده
تخريب، گشايندة ميدانهاي مين، سيمهاي خاردار و ساير موانعي است كه در خشكي و آب، سد راه پيشروي رزمندگان هستند. اين گروه همچنين پس از عمليات، با ايجاد موانع مين و انسداد مسير، نفوذ دشمن را كمتر و كندتر ميكند. در سختي و حساسيت عمل اين واحد، همين بس كه تخريبچيها در رويارويي با دشمن، از داشتن هرگونه سنگري محروم بوده و وظايفشان را در ديد مستقيم دشمن انجام ميدهند.
در شروع جنگ، هر لشكر يك «واحد تخريب» داشت كه بعدها به دليل گسترش جنگ، «گردانهاي تخريب» تشكيل شد. به خاطر محدوديت در تعداد نيروهاي تخريب، شيوة آموزش آنها براساس آموزشهاي فشرده و كوتاهمدت بود كه هم در زمان صرفهجويي شود و هم عصارة نيروهاي رزمنده به اين واحد راه يابند.
هرگردان تخريب از سه دستة تخصصي تشكيل ميشد كه عبارت بودند از:
خنثيكنندگان:
در مرحلة دوم، مينكاري و ايجاد موانع، پس از عملياتها براي جلوگيري از نفوذ دشمن، دوّمين وظيفة مهم تخريبچيها بود.
مهمترين دليل شهادت يا جانبازي بچههاي تخريب، برخورد با مين است و بيشتر جانبازان تخريب، به دليل كار مداوم با مواد منفجره، يا رفتن روي مين، دست، پا يا انگشتان خود را از دست دادهاند.
از مينها، «گوجهاي، والمري، ضدتانك» و از سيم خاردارها، «فرشي، حلقوي، كفشكي، پومر» و از ابزارهاي كاري يك تخريبچي ميتوان «سيمچين، سرنيزه، سيخك، شبنما و نوار علامتگذاري» را نام برد.
انفجاراتيها:
تيانتي، سي4، پودر آذر و... جزو مواد منفجره، و انواع فتيلهها جزو مواد انفجاراتي است.
غواصان:
«غواصي، شناسايي، پاكسازي، خنثيسازي، انفجار، رزم انفرادي و...» همه وظايفي بود كه يك غواص براي شكستن خطوط دشمن برعهده داشت.
لازم است بدانيم «و مارميت اذ رميت...» جملهاي كليدي در همة رستهها و گروههاي دفاعمقدس بود؛ يعني در دفاع عقيدتي ما، اين ابزار، وسايل و آموزش نبود كه وسيلة اصلي پيروزي بود؛ بلكه باور و عقيدة بچههاي رزمنده بود كه از ابزار اندك، بيشترين استفاده را ميكرد.
شهيد «علي چيتسازيان»، از تخريبچيهاي همداني ميگويد: «كسي ميتواند از سيم خاردارهاي دشمن عبور كند كه ابتدا از سيم خاردارهاي نفس خود عبور كرده باشد و نيروهاي تخريبچي از نفس خود گذر كرده بودند.»
منبع:ماهنامه امتداد شماره 53
/ج