عزاداری (تحریفات، آسیب ها، راه کارها) (2)

عزاداری (تحریفات، آسیب ها، راه کارها) (2)

* از جمله تحریفات در عزاداری این است که چرا ائمه اطهار علیهم السلام و حتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: این نهضت باید زنده بماند، فراموش نشود و مردم برای امام حسین علیه السلام بگریند؟...
دوشنبه، 2 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عزاداری (تحریفات، آسیب ها، راه کارها) (2)

 

عزاداری (تحریفات، آسیب ها، راه کارها) (2)

عزاداری (تحریفات، آسیب ها، راه کارها) (2)
نویسنده: حسن مانیان
منبع اختصاصی:راسخون


 
 

نمونه هایی از تحریفات و پاسخ آن ها (25)

* از جمله تحریفات در عزاداری این است که چرا ائمه اطهار علیهم السلام و حتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: این نهضت باید زنده بماند، فراموش نشود و مردم برای امام حسین علیه السلام بگریند؟ هدف آن ها از این دستور چه بوده است؟ ما آن هدف واقعی را مسخ کردیم و گفتیم فقط به خاطر این است که تسلّی خاطری برای حضرت زهرا علیهاسلام باشد! با این که ایشان در بهشت همراه فرزند بزرگوارشان هستند، دائماً بی تابی می-کنند تا ما مردم (بی سر و پا) یک مقدار گریه کنیم تا تسلّی خاطر پیدا کنند! آیا توهینی بالاتر از این، برای برای حضرت زهرا علیهاسلام پیدا می-کنید؟
عده ای دیگر گفته اند امام حسین علیه السلام در کربلا به دست یک عده مردم تجاوزکار، بی تقصیر کشته شد، پس این تأثُّرآور است! من هم قبول دارم امام حسین علیه السلام بی تقصیر کشته شد. امام حسین علیه السلام بی تقصیر کشته شد، اما همین؟! روزی هزار نفر آدم بی تقصیر به دست آدم های باتقصیر، کشته می شوند. روزی هزار نفر آدم در دنیا به توسط حوادث نابود می شوند و تأثُّرآور است؛ اما این اظهار تأثُّر کردن ها که قرن ها وجود دارد و فقط به خاطر این است که امام حسین علیه السلام بی تقصیر کشته شدند و خون ایشان هدر رفته است، به چه علت است؟ همه این ها درست، اما چه کسی گفته است خون امام حسین علیه السلام هدر رفته است؟ اگر در دنیا کسی را پیدا کنید که نگذاشت یک ذره از شخصیتش هدر برود، حسین بن علی علیه السلام است. او برای قطره قطره خونش چنان ارزش قائل شد که نمی توان آن را توصیف کرد. آیا آدمی که کشته شدنش سبب شد که نام او پایه کاخ ستمکاران را برای همیشه بلرزاند، خونش هدر رفته؟! ما غصه بخوریم برای این که حسین بن علی علیه السلام خونش هدر رفته؟ تو خونت هدر رفته و نفله شدی ای نادان بی چاره! که هنوز معنای خون خدا را نمی فهمی!
حسین بن علی علیه السلام کسی است که «إنَّ دَرَجَهَ عِندَ الله، لَن تَنَالُهَا إلَّا بِالشَّهَادَه» (26) آیا حسین بن علی علیه السلام که آرزوی شهادت می کرد، آرزوی هدر دادن خون خود را می کرد؟ آن ها که توصیه کردند عزای حسین بن علی علیه السلام باید زنده بماند، برای این بوده که هدف حسین بن علی علیه السلام مقدس بود، حسین بن علی علیه السلام یک مکتب را به وجود آورد، می خواستند مکتبش زنده بماند. (27)
* تحریف دیگر در باب اهداف امام حسین علیه السلام این که امام حسین علیه السلام در این نهضت چه هدفی داشت؟ چرا ائمه اطهار علیهم السلام اصرار داشتند که عزای حسین علیه السلام زنده بماند؟ چرا امام حسین علیه السلام نهضت کرد؟ چه احتیاجی است که ما از خودمان دلیل ذکر کنیم؟ حسین بن علی علیه السلام خود، دلیل نهضت را بیان کرده است؛ در کمال صراحت می گوید: «دنیای ما را فساد گرفته است، قیام کردم برای اصلاح، هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم.» (28) امام حسین علیه السلام خود، هدف نهضت خودش را روشن کرده است: «من نهضت کرده ام برای امر به معروف، برای این که دین را زنده کنم، برای این که با مفاسد مبارزه کنم. نهضت من یک نهضت اصلاحی است.» (29)
اما ما چیز دیگری گفتیم و دو تحریف معنوی بسیار عجیب و ماهرانه کردیم. نمی دانم بگویم ماهرانه یا جاهلانه؛ حسین بن علی علیه السلام قیام کرد تا کشته شود، برای این که کفاره گناهان امت باشد! حال اگر بپرسند «این حرف در کجاست؟» آیا خود امام حسین علیه السلام چنین چیزی گفت؟ پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت؟ امامان معصوم علیهم السلام دیگر گفتند؟ ما می گوییم به این حرف ها چه کار دارید امام حسین علیه السلام کشته شد برای این که گناهان ما بخشیده شود! نمی دانیم که ما این فکر را از دنیای مسیحیت گرفته ایم یا نه؟ ملت مسلمان ندانسته خیلی چیزها را از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفته است.
یکی از اصول معتقدات مسیحیت، مسئله به صلیب کشیدن مسیح است برای این که «فادی» باشد. «الفادی» لقب حضرت مسیح علیه السلام است. از نظر مسیحیت، این جزء متن مسیحیت است که حضرت عیسی علیه السلام به دار رفت تا کفاره گناهان امت باشد! یعنی گناهان خودشان را به حساب حضرت عیسی علیه السلام می گذارند! فکر نکردیم که این، حرف دنیای مسیحیت است و با روح اسلامی سازگار نیست، با سخن امام حسین علیه السلام سازگار نیست. به خدا قسم، این سخن، تهمت به اباعبدالله علیه السلام است و اگر در ماه رمضان، روزه داشته باشد و این حرف را به حسین بن علی علیه السلام نسبت دهد و این سخن را از امام حسین علیه السلام نقل بکند، روزه اش باطل است، دروغ بر امام حسین علیه السلام است. اباعبدالله علیه السلام برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، اما ما گفتیم قیام کرد تا سنگری برای گنه کاران باشد! گفتیم حسین علیه السلام یک بیمه درست کرد؛ بیمه چه؟ بیمه گناه! گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم، در عوض، چه بگیرم؟ اشک! شما برای من اشک بریزید، من در عوض، گناهان شما را جبران می کنم. شما هر چه می خواهید باشید، ابن زیاد باشید، عمر سعد باشید. امام حسین علیه السلام خواست خولی در دنیا زیاد شود؟ عمر سعد در دنیا زیاد شود، گفت ایها الناس هر چه می توانید بد باشید که من بیمه شده شما هستم!
تحریف دیگر در باب عزاداری این است که می گویند می دانید چرا امام حسین علیه السلام نهضت کرد و کشته شد؟ می گوییم چرا؟ می گویند یک دستور خصوصی فقط برای او بود. به او گفتند برو و خودت را به کشتن بده. پس به ما و شما ارتباط پیدا نمی کند، یعنی قابل پیروی نیست! به دستورات اسلام که دستورات کلی و عمومی است، مربوط نیست. تفاوت سخن امام علیه السلام با سخن ما چقدر است؟ امام حسین علیه السلام فریاد کشیده که علل و انگیزه قیام من، مسائلی است که منطبق با اصول کلی اسلام است، احتیاجی به دستور خصوصی نیست. آخر دستور خصوصی را در جایی می گویند که دستورهای عمومی کافی نباشند. امام حسین علیه السلام در کمال صراحت فرمود که اسلام، دینی است که به هیچ مؤمنی اجازه نمی دهد که در مقابل ظلم، ستم، مفاسد و گناه، بی تفاوت بماند. امام حسین علیه السلام مکتب به وجود آورد و این مکتب وقتی توسط ما از مکتب بودن خارج گردد، دیگر قابل پیروی نیست، وقتی قابل پیروی نبود، پس دیگر نمی شود از حین استفاده کرد، یعنی از حادثه کربلا نمی توان استفاده کرد. از اینجا ما حادثه را بی اثر و عقیم کردیم. آیا خیانتی از این بالاتر هم در دنیا وجود دارد؟ اینجاست که نشان می دهد تحریف معنوی از تحریف لفظی بسیار خطرناک تر است. (30)
نمونه دیگری از این تحریفات که یکی از معروفترین قضایا شده و حتی یک تاریخ هم به آن گواهی نمی دهد، قضیه لیلا، مادر حضرت علی اکبر علیه السلام است. روضه بدین صورت است که حضرت علی اکبر علیه السلام به میدان رفت، حضرت امام حسین علیه السلام به لیلا فرمودند که «از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت، موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن، شاید خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند؟!» حال آن که بنا بر اقوالی معتبر، اصلاً لیلایی در کربلا نبوده که چنین کند. ثانیاً اصلاً این منطق، منطق حسین علیه-السلام نیست. منطق حسین در روز عاشورا، منطق جان بازی است. تمام مورخین نوشته اند که هر کس اجازه می خواست، حضرت به هر نحوی که می شد عذری برایش ذکر می کرد، به جز برای علی اکبر علیه السلام؛ «فَأستَأذِن فِی القِتَال أبَاه فَأذِن لَه»؛ (31) یعنی تا اجازه خواست، گفت برو. حال چه شعرهایی که سروده نشده! از جمله این شعر که می گوید: «خیز ای بابا از این صحرا رویم/ نک به سوی خیمه لیلا رویم».
نمونه دیگری در همین مورد که خیلی عجیب است، این است که نقل می کنند بعد از این که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، نذر کرد که اگر خدا علی اکبر علیه السلام را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود، از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد! یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد!... تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آن جا باشد و این قضایا را بشنود، آیا نخواهد گفت که تاریخ این ها چه مزخرفاتی دارد؟ (32)
از این بالاتر، حاجی نوری می گوید که در همان گرماگرم روز عاشورا که می دانید مجال نماز خواندن هم نبود و امام علیه السلام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند، به طوری که حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند و تا امام علیه السلام این دو رکعت نماز را خواندند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می آمد، از پا در آمدند؛ ولی گفته اند در همان وقت، امام علیه السلام فرمود حجله عروسی را بیندازید، من می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در این جا (ولو به حالت صوری) ببینم، من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد! شما را به خدا ببینید حرف هایی را که متعلق به افراد ساده و سطح پایین است به امام حسین علیه السلام نسبت می دهند، آن هم در گرماگرم زد و خورد که مجال نماز خواندن هم نیست! در صورتی که این مبحث در هیچ کتابی از کتاب های تاریخی معتبر وجود ندارد. (33)
ما ایرانی ها به امام چهارم علیه السلام می گوییم امام زین العابدین بیمار! در حالی که غیر از زبان فارسی در هیچ زبان دیگری، کلمه بیمار را دنبال اسم امام زین العابدین علیه السلام نمی بینیم! در زبان عربی چنین کلمه ای نیست. امام زین العابدین علیه السلام تنها در ایام حادثه عاشورا بیمار بودند، شاید تقدیر الهی بود برای این که باید امام زنده می ماند و نسل امام حسین علیه السلام از این طریق محفوظ می شد و همان بیماری، سبب نجات ایشان شد. ببینید در غیر از این چند روز، آیا جایی نوشته اند که امام زین العابدین علیه السلام بیمار بودند؟! ولی ما امام زین العابدین علیه السلام به صورت یک بیمار مریض زردرنگ تَب داری که همیشه عصا به دستش است و کمر خم کرده و راه می رود و آه می کشد، ترسیم کرده ایم! در حالی که امام زین-العابدین علیه السلام با امام حسین علیه السلام و یا امام باقر علیه السلام از نظر مزاج و بنیه، هیچ فرقی نداشته است. امام علیه السلام بعد از حادثه کربلا، چهل سال زنده بود، مانند همه سالم بود، با امام صادق علیه السلام فرقی نداشت، چرا بگوییم امام زین العابدین علیه السلام بیمار؟! (34)

چگونه باید خرافه زدایی کرد؟

مرحوم علامه طباطبایی رحمۀالله بر این باور است که: دانشمندان و خواص مردم، پیوسته برای محو آثار این خرافات که در ارواح عامه مردم جای گرفته به لطایف الحیل به فعالیت پرداختند تا مردم، آگاه و بیدار گردند، ولی این دردی است که طبیب را خسته کرده است؛ زیرا انسان از طرفی در آرای نظری و معلومات حقیقی، خالی از تقلید نیست و از طرف دیگر دارای احساسات و عواطف نفسانی است. متأسفم که به اطلاع خوانندگان برسان که دانشمندان تا به امروز در معالجه این درد، پیروزی و موفقیت نیافته اند... اما راهی که قرآن مجید در این قسمت پیموده است، این است که:
1. در مرحله آرای نظری به انسان دستور می دهد که از آن چه خدا نازل کرده، پیروی کنند. هیچ فردی حق ندارد بدون علم یک کلمه سخن بگوید.
2. در قسمت های عملی امر می کند که افراد در جستجوی عملی باشند که مورد پسند خدا باشد. اگر عمل مطابق خواسته دل هم باشد سعادت دنیا و آخرت در آن است. و اگر حرمان از خواهش دل در کار است اجر عظیمی در نزد خدا دارد که: «وَ ما عِندَاللهِ خَیرٌ وَ أبقَی». (35)

وظایف ما در قبال آسیب ها، تحریفات و شبهات عزاداری

* وظایف مسئولان هیئات مذهبی

- سوق دادن هیئات به سمت وظایف اساسی آن؛
- نیازسنجی و انتخاب چند هدف، جهت انجام برنامه ها؛
- برنامه ریزی هوشمندانه؛
- استفاده از خطبا و مداحان جهت افزایش محبت توأم با عقل و منطق؛
- تلاش در جهت سلسله وار بودن مباحث سخنرانان؛
- تلاش در جهت داخل کردن شعارهای امروز نظام در سینه زنی ها؛
- دعوت نکردن از مرثیه سرایان با مطالب نادرست و غیر واقعی؛
- از بین بردن میل به ازدحام جمعیت (کمیّت) در مجالس عزاداری؛
- مزاحم نبودن بلندگوهای مجالس؛
- بی وقت عزاداری نکردن؛
- غافل نشدن مجالس عزاداری از نماز اول وقت؛
- متمرکز نشدن روضه ها در یک مکان خاص؛
- چشم و هم چشمی نکردن؛
- اجتناب از کارهای ضد بهداشتی؛
- اجتناب از تعصبات هیئتیِ قبیله ای و محله ای؛
- اجتناب از لجاجت های جاهلی؛
- طولانی نشدن عزاداری ها؛
- عدم تبعیض در پذیرایی ها یا مکان های مجلس عزاداری؛
- برخورد صحیح با کودکان؛
- انتخاب نام های شایسته برای هیئت های عزاداری.
* وظایف خطبا و وعاظ
- شناسایی تحریفات و بدعت ها و مبارزه با آن ها؛
- مبارزه با نقاط ضعف مردم؛
- متقن بودن مطالب سخنرانی؛
- سلسله وار بودن مباحث سخنرانی؛
- بدون مطالعه به منبر نرفتن؛
- خالی نبودن منبرها از معارف؛
- مستدل و منطقی بودن منبرها؛
- روضه خوانی به شکل سنتی؛
- دقت در محتوای روضه ها؛
- از رو خواندن مقتل های معتبر؛
- خالی کردن پیرایه های دروغین از حادثه عاشورا؛
- صحیح بودن حرف دینی در همه سطوح؛
- افزایش دادن ایمان و معرفت دینی در مردم؛
- افزایش دادن محبت مردم به اهل بیت علیهم السلام؛
- افزایش دادن معرفت روشن تر مردم به حادثه عاشورا؛
- از بین بردن شبهات، نه افزایش شبهات؛
- محکم کردن پایه های فکری جوان ها؛
- نشان ندادن چراغ سبز گناه به مردم؛
- استفاده از وسائل مشروع دینی در عزاداری ها؛
- اجتناب از دلالی شخصیت ها؛
- تبیین نظام اسلامی به عنوان یکی از حقایق اسلامی.
* وظایف مداحان و شعرا
- خالی نبودن مداحی از معارف، نصایح اخلاقی و دستورات عملی ائمه علیهم السلام؛
- بیان اهداف ائمه علیهم السلام در خلال مداحی؛
- معرفی الگوهای عملی؛
- بیان فلسفه قیام عاشورا و فلسفه عزاداری ها؛
- داخل کردن شعارهای نظام در نوحه خوانی و سینه زنی ها؛
- استفاده از اشعار عالی، محکم و گویا با محتوای خوب؛
- انتخاب اشعار آموزنده با توجه به نیاز جامعه؛
- انتخاب و استفاده از شعر و شعارهای حسینی؛
- استفاده نکردن از شعرهای کم مایه، زشت و دور از شأن ائمه علیهم السلام؛
- اجتناب از اباطیل و مطالب خلاف و موهِن مذهب؛
- خواندن مطالب معقول متکی بر واقعیات؛
- غلو و مبالغه نکردن؛
- دروغن نگفتن؛
- پر مغز و پر محتوا بودن مطالب؛
- اجتناب از مدح و تمجیدهای بی معنا؛
- محتوا را فدای زیبایی نکردن؛
- مستند بودن و مطابقت سخن با شأنیت ائمه علیهم السلام؛
- مداحی نکردن به سبک آهنگ های لهو و لعب؛
- استفاده از روش های کمالی در به روز کردن روش های اجرا؛
- داشتن صدای خوش؛
- آموزش دیدن مداحان؛
- برانگیختن احساسات حق طلبی مردم و انزجار از باطل؛
- دعوت نکردن مردم برای برهنه شدن جهت سینه زنی؛
- عدم تشویق مردم برای آسیب رساندن به بدن؛
- پرهیز از روضه های سخت در مجالس عادی؛
- رعایت وقت نماز؛
- احترام به اسماء متبرکه؛
- تخلق به اخلاق امام حسین علیهم السلام؛
- زنده نگه داشتن عشق به امام زمان علیه السلام؛
- تقویت نظام، رهبری و مرجعیت؛
- احترام به پیش کِسوَتان؛
- خسته نکردن جوانان.
* وظایف مردم
- عزاداری به همراه تقوا، شناخت و معرفت؛
- شرکت در مجالس عزا برای استفاده، نه وقت گذرانی؛
- حفظ روح و مضمون حقیقی مجالس؛
- مقابله با تحریفات؛
- حساسیت نسبت به مستند بودن مطالب سخنرانان و مداحان؛
- ترک مجالس منحرف از باب نهی از منکر؛
- از بین بردن میل به شور در مجالس؛
- اجتناب از عزاداری های موهِن مذهب؛
- اجتناب از راه بندان و نماز گذاردن در وسط خیابان؛
- اعتدال در نذر کردن ها؛
- پنهانی بودن نذرها و کمک ها؛
- عزاداری کردن به صورت دسته جمعی؛
وظایف ما در قبال زنده نگه داشتن عاشورا و شعائر آن

* وظایف شیعیان

1. شکرگزاری بر نعمت ولایت و تربیت بر طریق اهل بیت علیهم السلام و بر توفیق شرکت در مجالس اهل بیت علیهم السلام و درخواست دوام آن؛
2. قدرشناسی و دعا به والدین و مربیانی که آنان را با مجالس حسینی مأنوس کردند و یادکرد کسانی که مجالس حسینی را به پا داشتند؛
3. دریغ نکردن از هرگونه اقدام مالی و جانی برای خنثی کردن دسیسه عاشورا ستیزان، و رساندن پیام های عاشورا؛
4. هم و حزن قلبی که اولین مرتبه عزاداری است؛
5. عزاداری و ابراز حزن و اندوه در ایام حزن آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم؛
6. سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن در و دیوار کوچه ها، حسینیه ها، تکیه ها و مجالس عزاداری؛
7. تشکیل مجالس عزا و شرکت در محافل سوگواری به منظور رونق بخشیدن به مجلس و آشنایی به وظایف و احکام شرعی و...؛
8. دیگران را نیز به برگزاری مجالس هفتگی و ماهانه تشویق کند؛
9. بهره برداری بهینه از مجالس با رعایت حریم و حقوق دیگران با خودداری از آزار و در تنگنا قرار دادن دیگران؛
10. حزن و گریه به هنگام ذکر مصیبت که جزء برترین اعمال در عزاداری و دژ محافظی در برابر سختی های روز قیامت است؛
11. با کمال ادب و فروتنی در مجالس عزا وارد شدن و خدای بزرگوار را ناظر خود دانستن؛
12. شرکت در مجالسی که خطبای صالح و مصلحت اندیش و محقق دارد تا از وقتی که در اختیار می گذارد بهترین استفاده را ببرد؛
13. توجه اساسی به عمق مجلس و پرهیز از رغبت به مجالس و مداحی های پر هیاهو و بی محتوا یا کم محتوا؛
14. سلام کردن بر سلاله نور، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در هر روز که از بزرگ ترین توفیق ها و ارزشمندترین نعمت هاست؛
15. اعلام تنفر و دوری کردن از دشمنان و پلیدانی که زمینه قتل ائمه علیهم السلام را آماده کردند و کشندگان و ظلم کنندگان به اهل بیت علیهم السلام؛
16. تسلیت گویی به امام عصر علیه السلام و به یکدیگر در ایام عزاداری خصوصاً عزای سیدالشهداء؛
17. پرهیز از هر رفتاری که خارج از ضوابط اسلامی باشد؛
18. بهره برداری بهینه از این گونه مجالس در راستای افزایش سطح آگاهی دینی و در میان گذاردن مسائل شرعی، اعتقادی و... با سخنرانان؛
19. شناخت و مبارزه فرهنگی با آفات عزاداری با توجه به رهنمودهای مراجع تقلید؛
20. اقامه امر به معروف و نهی از منکر؛
21. احترام به خادمان و ذاکران و روحانیون و کلیه کسانی که منتسب به هیئت حسینی هستند؛ زیرا محب حسین علیه السلام محبوب خداست؛
22. یاری رساندن به گرداننده و یا گردانندگان اصلی آن، و کمک داوطلبانه بانوان برای پذیرایی از قسمت بانوان؛
23. قدردانی و تشکر از بر پا دارندگان و دست اندر کاران مجلس؛
24. در صورتی که هیئت در منزل برگزار می شود، پس از صرف غذا زودتر پراکنده شوید و برای بانیان مشکل فراهم نیاورید؛
25. قدردانی محترمانه از ذاکران و روحانیون، دانشمندان و پاسداران فرهنگ عاشورا؛
26. مواظبت بیشتر در مورد امور شرعی پس از خروج از مجالس حسینی؛
27. شرکت فعال در ساختن حسینیه ها و تکیه های مذهبی که گامی است در جهت گسترش آیین عزاداری؛
28. دست کشیدن از کار در عاشورا برای بر پا داشتن آیین عزاداری؛ زیرا امام رضا علیه السلام می فرمایند: «آن کس که در روز عاشورا کارهای خویش را تعطیل کند، خدا حوائج دنیا و آخرتش را بر آورد.» (36)

* وظایف بنیان گذاران و گردانندگان

1. رعایت اخلاص در عمل و پرهیز جدی از ریا و خودنمایی؛
2. اموالی هزینه کنند که حقوق شرعی آن مثل خمس و زکات ادا شده باشد؛
3. اگر از هدایای دیگران استفاده می کنند توجه و عنایت به حلیت آن داشته باشند؛
4. تلاش کنند عمل خود را از هر جهت صحیح انجام دهند و بیش از آن که به زرق و برق و تدارکات مالی مجالس بپردازند به کیفیت آن فکر کنند؛
5. تأمین و اعطای هدایای سخنرانان و ستایش گران آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم به نحو شایسته، آن هم به صورت مخفیانه؛
6. برخورد یکسان با شرکت کنندگان مگر نسبت به افراد خاص از جمله پیش کِسوَتان هیئت های عزاداری و صاحبان فضل وکمال؛
7. پرهیز از منکرات در عزاداری همچون خوانندگی حرام، به کارگیری ابزار لهو و لعب، عزاداری نامشروع، رقابت دسته جات و...؛
8. برگزاری مجالس در ساعت مقرر و مناسب و پرهیز از طولانی کردن آن ها و سلب آسایش همسایگان؛
9. میانه روی و اعتدال؛
10. دوری جستن از مزاحمت و ایجاد صداهای گوش خراش؛
11. رعایت نکات بهداشتی در آشپزخانه و پاک کردن خون حیواناتی که جلوی دسته ها سر می بُرند؛
12. سیاه پوش کردن بخشی از محیط برای نشان دادن شدت مصیبت و غم و اندوه و استفاده از تبلیغات نمادین در بخش های دیگر؛
13. بهره گیری از تراکت در مسیر رفت و آمد به مجلس؛
14. نصب تراکت «سلام بر حسین علیه السلام» در آب خوری مجلس و الصاق عکس حرم مطهر امام حسین علیه السلام و پرهیز از الصاق عکس های دروغین؛
15. اهداء کتب و بروشورها و سی دی های مفید به عزاداران؛
16. جدا کردن دَرِ ورودی آقایان و خانم ها و محل استقرار آن ها؛
17. توجه به دیدگاه و نظرات مراجع تقلید.

* وظایف اهل منبر

1. صلاحیت علمی و عملی؛
2. آگاهی از موضوع؛
3. برخورداری از کردار نیک و اخلاق رفیع اسلامی؛
4. محبوبیت: عوامل محبوبیت عبارتند از خوسازی، ساده زیستی، خدمت به مردم، تواضع، صراحت لهجه، بی طمعی، کرامت و عزت نفس و...؛
5. تطابق کردار و گفتار؛
6. راستی و راست گویی؛
7. حفظ دین و احیای ارزش های اصیل اسلام و تشیع در برابر بدعت ها، تحریف ها، مسخ ارزش ها؛
8. سعی و کوشش در توجه دادن مردم به قرآن و بهره گیری از آیات و روایات، و تفسیر و تحلیل زمینه ها، تشریح، فلسفه، پیام و عبرت های عاشورا؛
9. الگو ساختن پیشوایان معصوم علیهم السلام برای جامعه؛
10. داشتن شجاعت معنوی برای پیرایش، پالایش و آرایش فرهنگ عمومی مردم؛
11. مرزبانی و خرافه زدایی و نفی و طرد اهل بدعت و اندیشه های باطل و آراء اختراعی و عدم استفاده از کتب ضعیف و تحریف گستر و...؛
12. پرهیز از ذکر فضائل و معجزات و مطالبی که اثبات و قبول آن برای عوام مردم دشوار یا غیر ممکن است؛
13. درک شرایط زمانی و در غیر ایام عاشورا ذکر مصیبت های سخت ننمایند که دل ها رمیده نشود؛
14. تقویت اخلاص؛ زیرا اخلاص در واقع، عمود خیمه تقرب به خدا و نور کلام واعظان محسوب می گردد؛
15. عدم چشم داشت به اموال مردم و نفروختن این خدمت مقدس به بهای ارزان؛
16. داشتن ظاهری آراسته؛
17. در تنویر عقول و تطهیر نفوس بکوشد و فرهنگ دینی را قوت و عمق بخشد؛
18. شناخت ظرفیت و سطح سواد مردم و مقتضیات زمان؛
19. عمق دادن محبت عزاداران به امامان اهل بیت علیهم السلام برای مصون ماندن از آفات راه؛
20. تکراری نبودن مطالب و روضه ها برای مستمعین ثابت؛
21. پرهیز از اطاله کلام و اطناب ملال آور که باعث خسته شدن شنودگان است؛
22. مبادرت به تصحیح اشتباه بعد از وقوع؛
23. توقف کوتاه پس از اتمام سخنرانی برای پاسخ گویی به مستمعان؛
24. پرهیز از بیان مطالب بی اساس و نوآوری های بی بنیاد، و نهراسیدن از گفتن «نمی دانم»؛
25. اگر مجتهد نیست، در زمینه احکام فتوا ندهد؛
26. تذکر و نقد کار مداح تازه کار در جلسه خصوصی در صورت نیاز؛
27. پرهیز از خودستایی، و به کار نبردن کلمه «من»؛
28. احترام به دیگر خطیبان مجلس؛
29. بدون وضو بر منبر قرار نگیرد؛
30. ذکر مصیبت در خاتمه مجلس، ولو از روی مقتل؛
31. صبر در راه تبلیغ؛
32. آغاز منبر با نام و یاد حضرت بقیه الله علیه السلام و ختم مجلس با دعا و نیایش برای سلامتی و تعجیل در امر فرج آن حضرت.

* وظایف مداحان و ذاکرین

1. با شرکت در کلاس های مربوطه بر مجموعه ای از معارف علمی و تاریخی آگاهی پیدا کند؛
2. اصلاح نیت و جلب رضایت خداوند؛
3. قبل از اجرای برنامه با دعا و خواندن آیه الکرسی، دادن صدقه و استعاذه واقعی، خود را به خدای توانا بسپارد؛
4. هدف کلی او احیای امر و اندیشه امامان و ارزش های دینی، معنوی و فرهنگی و زنده داشتن یاد پرشکوه نهضت حسینی و یاران آن باشد؛
5. نغمه ها و سبک ها نباید غناآور باشد و هیچ گونه شبهه و شباهتی مستقیم با نغمات لهو و لعب نداشته باشد؛
6. مداحی را وسیله کسب خویش نسازد؛
7. پذیرش دعوت بانیان، بدون تبعیض؛
8. احیای نام یاران شهید و اسیر امام حسین علیه السلام؛
9. یاد کردن از منتقم حقیقی، حضرت ولی عصر علیه السلام؛
10. رعایت احترام پیش کِسوَتان؛
11. احترام به گویندگان، سرایندگان، خدمت گزاران مجالس حسینی؛
12. متانت و وقار توأم با تواضع؛
13. مستند گویی: استوار بودن سخن بر اساس منابع و مآخذ قابل قبول و مورد اطمینان، خاصه در ماه مبارک رمضان؛
14. در ذکر مصائب، اندازه نگه دارند و از خواندن روضه های دل خراش و مصیبت های بسیار فجیع پرهیز کنند؛
15. اصلاح خطایی که در خواند مرثیه پیش آمده (به هر نحو)؛
16. مختصر و مفید خواندن، خاصه در محافلی که علاقه و زمینه کمتری به مداحی دارند؛
17. در مجالس خصوصی بدون اذن صاحب مجلس، به مداحی نپردازند؛
18. دوری از غرور؛
19. پرهیز از به کار بردن القابی که به شدت از مقام ائمه علیهم السلام می کاهد؛
20. پرهیز از غلو: یعنی امام را در جایگاه واقعی خودش معرفی کند، نه کمتر و نه بیشتر؛
21. برپایی مجالس توسط خود مداح؛
22. تنفر از تملق گویی و چاپلوسی؛
23. پرهیز از سوگند و به خصوص قسم جلاله؛
24. دعوت میزبان خوش نام را در روستاها برای میهمانی بپذیرد؛
25. با طرح مسائل اخلاف برانگیز، خود را درگیر اختلافات دیگران نکند؛
26. در حرکت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دقت کند که به دَم یا قلم و قدم از سداد و داد اعراض نکند و خلاف شأن عمل نکند؛
27. هیئت ظاهری این طایفه جلیل با مکانت او هماهنگ باشد؛
28. باید کوشش کند از مواضع تهمت دوری گزیند؛
29. پوشیدن لباس سیاه در دو ماه عزا (محرم و صفر)، دست کم در دهه محرم به ویژه روزهای تاسوعا و عاشورا؛
30. مواظب باشند که آلت دست و وسیله مقاصد پست مغرضان و مفسدان و افراد فرصت طلب واقع نشوند؛
31. تکرار و تمرین داشته باشند تا مراثی و اشعار در ذهنشان نقش بندد و بتوانند خود را تحت مراقبت های لازم قرار دهند؛
32. هماهنگ با مناسبت بخواند؛
33. خصوصیات منطقه ای و جغرافیایی منطقه ای که برای مداحی به آن جا می رود را بشناسد و مواظب هتک سنت های آن مناطق باشد؛
34. انتقاد پذیر باشد؛
35. باید الگو و سمبل همه خوبی ها باشند؛
36. بی تکبر باشند تا مردم جذب او شوند.

نتیجه گیری

مباحثی که در این مقاله به آن ها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می گردد به شرح ذیل می باشد:
1. بزرگ ترین معضل در مباحث دینی ما وجود بدعت ها، تحریف ها، شبهات و آسیب هاست.
2. بزرگ ترین گناه این است که انسان بدعت ها را به جای امور مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند.
3. «عزاء» در لغت به معنای شکیبایی کردن، شکیبایی در مصیبت، سوگواری، تعزیت، سوگ و ماتم می باشد.
4. اصل عملی اقتضا می کند که: گریه کردن بر تمامی مردگان، مرثیه خواندن در سوگشان، یاد نمودن از نیکی ها و مصیبت های ایشان، برقراری مجلس در اندوهشان و بخشش کردن از جانب آن ها در راه خیر و نیکی، مباح و جایز باشد.
5. تحریف در زبان عربی از ماده (ح ر ف) است، یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر و وضع اصلی خود که داشته یا باید داشته باشد.
6. کراهت آن ذاتی نیست و لذا در صورتی که عنوان دیگری به خود گیرد؛ مثل این که شعار حزن بر اولیای الهی شود نه تنها کراهت سابق را از دست می دهد، بلکه داخل در عنوان احیای شعائر الهی شده، مستحب نیز می گردد.
7. شعائر دینی و خرافه در دو نقطه کاملاً متضاد قرار دارند و به هیچ وجه امکان ندارد شعائر دین، خرافه باشند، همان طور که هیچ خرافه ای ممکن نیست شعیره دین محسوب شود،

پی‌نوشت‌ها:

1. مرحوم حاجی نوری رحمۀ الله
2. مرحوم حسن حسینی عاملی رحمۀ الله
3. فرهنگ فارسی معین، ج 2، ص 2298
4. فرهنگ معاصر عربی به فارسی آذرنوش، ص 437
5. بحارالانوار، ج 10، ص 114
6. شوری، 23
7. فرقان، 57
8. بروج، 4- 8
9. اصل عملی در فقه اسلامی به این معنی است که عمل کردن به هر چیزی و کاری در صورتی که دلیل مخالف از طرف شرع نباشد، جایز است و از آن به اصل اباحه نیز یاد می کنند.
10. بحارالانوار، ج 2، ص 151
11. فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی علیه السلام، صص 9 و 10
12. حماسه حسینی، ج 1، ص 58
13. آیین عزاداری (بایسته ها و نبایسته های عزاداری در کلام بزرگان دین)، صص 69 و 70
14. حماسه حسینی، ج 1، صص 96 و 97
15. اشک باید رازدار باشد، صص 7- 9
16. اشک باید رازدار باشد، ص 14
17. وسائل الشیعه، ج 3، ص 281
18. فلسفه عزاداری، ص 79
19. وسائل الشیعه، ج 2، ص 890؛ بحارالانوار، ج 45، ص 188
20. بحارالانوار، ج 45، صص 221 و 222
21. فلسفه عزاداری، ص 82
22. مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیه السلام در شب های عید فطر و قربان.
23. عاشورا، عزاداری، تحریفات، صص 52- 55
24. شیوه های نوین عزاداری بدعت یا سنت؟، ص 64
25. آیین عزاداری (بایسته ها و نبایسته های عزاداری در کلام بزرگان دین)، صص 73- 83
26. بحارالانوار، ج 44، ص 313
27. حماسه حسینی، ج 1، صص 78- 81
28. بحارالانوار، ج 44، ص 326
29. اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 48
30. حماسه حسینی، ج 1، صص 75- 79
31. اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 47
32. حماسه حسینی، ج 1، صص 25- 27
33. حماسه حسینی، ج 1، صص 27- 28
34. حماسه حسینی، ج 1، صص 98
35. معنویت تشیع، صص 246- 248
36. امالی صدوق، مجلس 27، ح 4

منابع پایانی
1. قرآن کریم.
2. آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی به فارسی، نشر نی، چاپ اول، تهران، 1379ش.
3. ابرهیمی، ابراهیم، آیین عزاداری (بایسته ها و نبایسته های عزاداری در کلام بزرگان دین)، انتشارات نمایندگی ولی فقیه درنیروی مقاومت بسیج، چاپ اول، تهران، 1384ش.
4. رضوانی، علی اصغر، فلسفه عزاداری، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوّم، قم، 1390ش.
5. سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، انتشارات مهر، چاپ اول، بی جا، 1417ش.
6. سید شرف الدین، فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی علیه السلام، ترجمه علی صحت، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، بی جا، 1351ش.
7. شیخ صدوق، الإمالی، انتشارات کتابخانه اسلامیه، چاپ چهارم، بی جا، 1362ش.
8. طباطبایی، محمدحسین، معنویت تشیع، نشر تشیع، بی چا، قم، بی تا.
9. عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، انتشارات مکتبه الاسلامیه، 1339ق.
10. علی، خامنه ای، اشک باید رازدار باشد، به همت سید مرتضی مفیدنژاد، انتشارات مؤسسه میراث اهل قلم، چاپ دوازدهم، تهران، 1386ش.
11. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، انتشارات مهرثامن، بی چا، بی جا، 1381ش.
12. کاشانی، حسن، شیوه های نوین عزاداری بدعت یا سنت؟، انتشارات دلیل ما، چاپ دوم، قم، 1388ش.
13. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1365ش.
14. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، عاشورا، عزاداری، تحریفات: مقالات ومصاحبه ها، تصحیح و ویرایش محمدعلی کوشا، انتشارات صحیفه خرد، بی چا، قم، 1386ش.
15. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، قم، 1368ش.
16. معین، محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم، تهران، 1375ش.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط