*فرازی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص شهید بروجردی
فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص شهید محمد بروجردی با همه کوتاهی و حجم اندکش گویای نکات ارزنده بسیاری از مقام والای آن شهید سعید است. این بیانات در تاریخ 1366/7/15 (زمانی که معظّم له مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشتند) ایراد شده است:
من شهید بروجردی را از اوایل پیروزی انقلاب شناختم. دقیقاً خاطرم نیست که کی بود. اواسط سال 1358 شورای انقلاب مرا مأمور کرد که بروم سپاه و کارهای سپاه را به عهده بگیرم. من در جایگاه فرماندهی سپاه قرار گرفتم و رفتم در سپاه مرکزی مستقر شدم.
مرحوم شهید بروجردی بسیار فعال بود در این زمینه ها. یک بار در سال 1359 با اوایل 1360 رفتم منطقه غرب. ایشان آن وقت در باختران بود و از نزدیک شاهد کار او بودم.
اما آن چیزی که من از شهید بروجردی در آن جا احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من به وجود آورد این بود که دیدم این برادر - با کمال متانت و با کمال نجابت - به چیزی که فکر می کند مسؤولیت و وظیفه است. برخی با احساسات شخصی و گروهی فکر می کردند یک نفر که با او موافقند او را تقویت کنند و یکی را که با او مخالفند با او مخالفت کنند؛ با کارهایش برخورد کنند؛ به هیچ وجه این طوری نبود. اما شهید بروجردی هیچ گونه حرکتی که از آن حرکت آدم احساس کند که در آن کارشکنی یا مخالفتی هست انجام نمی داد و این علاقه من به شهید عزیز را خیلی بیشتر کرد. من تصور می کنم روحیه آرامش و نداشتن حالت ستیزه جویی با دوستان و گذشت و حلم در مقابل کسانی که تعارض های کاری با او داشتند نشانه آن روح عرفانی شهید بود. معاشرتی که بتوانم جزئیات حالات عرفانی او را به دست بیاورم متأسفانه نداشتم ولی برخوردها و رفتارها نشان دهنده ی معنویات و روحیات افراد هست.
منابع:
کتاب فرماندهان سرزمین قلب ها. اثر بیژن ذوالفقاری زاده.
نشریه مسیح کردستان، شماره 67.
فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص شهید محمد بروجردی با همه کوتاهی و حجم اندکش گویای نکات ارزنده بسیاری از مقام والای آن شهید سعید است. این بیانات در تاریخ 1366/7/15 (زمانی که معظّم له مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشتند) ایراد شده است:
من شهید بروجردی را از اوایل پیروزی انقلاب شناختم. دقیقاً خاطرم نیست که کی بود. اواسط سال 1358 شورای انقلاب مرا مأمور کرد که بروم سپاه و کارهای سپاه را به عهده بگیرم. من در جایگاه فرماندهی سپاه قرار گرفتم و رفتم در سپاه مرکزی مستقر شدم.
برادرانی از آشنایان سپاه - کسانی که در سپاه بودند - به من مراجعه کردند و گفتند خوب است که شهید بروجردی را بگذارید این جا؛ ظاهراً منطقه غرب کشور بود. موافقت کردم و شهید بروجردی را فرستادیم آن جا و از آن وقت با کار ایشان آشنا شدم. در طول دو یا سه سال - دقیقاً یادم نیست- شهید بروجردی را می دیدم که در اشتغالات گوناگون و مأموریت های مختلف سپاه نقش داشت. در قرارگاه حمزه (ع) و تشکیل آن ایشان نقش داشت؛ تشکیل قرارگاه یکی از کارهای بسیار مهم بود. یادم می آید در سال های 1360 و 1361 بود که حضور ضد انقلاب در منطقه غرب کشور یک حضور بسیار فعالی شده بود. از طرف عراق تغذیه می شدند؛ هم تغذیه ای مالی و هم تغذیه تبلیغاتی و هم تغذیه تسلیحاتی. خیلی شیطنت می کردند؛ حضورشان در منطقه غرب کشور واقعاً مشکلات بزرگی برای مردم آن منطقه بود.
مرحوم شهید بروجردی بسیار فعال بود در این زمینه ها. یک بار در سال 1359 با اوایل 1360 رفتم منطقه غرب. ایشان آن وقت در باختران بود و از نزدیک شاهد کار او بودم.
اما آن چیزی که من از شهید بروجردی در آن جا احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من به وجود آورد این بود که دیدم این برادر - با کمال متانت و با کمال نجابت - به چیزی که فکر می کند مسؤولیت و وظیفه است. برخی با احساسات شخصی و گروهی فکر می کردند یک نفر که با او موافقند او را تقویت کنند و یکی را که با او مخالفند با او مخالفت کنند؛ با کارهایش برخورد کنند؛ به هیچ وجه این طوری نبود. اما شهید بروجردی هیچ گونه حرکتی که از آن حرکت آدم احساس کند که در آن کارشکنی یا مخالفتی هست انجام نمی داد و این علاقه من به شهید عزیز را خیلی بیشتر کرد. من تصور می کنم روحیه آرامش و نداشتن حالت ستیزه جویی با دوستان و گذشت و حلم در مقابل کسانی که تعارض های کاری با او داشتند نشانه آن روح عرفانی شهید بود. معاشرتی که بتوانم جزئیات حالات عرفانی او را به دست بیاورم متأسفانه نداشتم ولی برخوردها و رفتارها نشان دهنده ی معنویات و روحیات افراد هست.
منابع:
کتاب فرماندهان سرزمین قلب ها. اثر بیژن ذوالفقاری زاده.
نشریه مسیح کردستان، شماره 67.
/ج