آلمان در قلب جنگ سرد

مذاکرات درباره نازیسم زدایی، مشخص کردن مرزهای شرقی و تقسیم کشور آلمان در اجلاسی که در مسکو با شرکت بیدو، بوین، ژنرال مارشال و مولوتوف وزرای امور خارجه فرانسه، بریتانیا، امریکا و روسیه برگزار شد، به بن بست رسید.
سه‌شنبه، 10 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آلمان در قلب جنگ سرد
 آلمان در قلب جنگ سرد
 

نویسنده: موریس واعیس
ترجمه: سید حامد رضیئی


 
زمانی که در هفدهم دسامبر 1949 انگلیسی ها و آمریکایی ها منطقه تحت نفوذ خود در آلمان را به صورت واحد درآوردند، مورد اعتراض شوروی که خواستار سهم خود از این تقسیم شد، قرار گرفتند. فرانسه با توافق آمریکا و بریتانیا به جدایی قسمتی از ناحیه سار اقدام و آن را وابسته به اقتصاد و سیاست فرانسه کرد. مذاکرات درباره نازیسم زدایی، مشخص کردن مرزهای شرقی و تقسیم کشور آلمان در اجلاسی که در مارس و آوریل 1947 در مسکو با شرکت بیدو، بوین، ژنرال مارشال و مولوتوف وزرای امور خارجه فرانسه، بریتانیا، امریکا و روسیه برگزار شد، به بن بست رسید.
متفقین درباره حکومت آینده آلمان از هماهنگی کامل برخوردار نبودند؛ فرانسه هم خواهان حکومت فدرالی با دوازده ایالت بود، اتحاد جماهیر شوروی مایل به ایجاد دولت متمرکز بسیار قوی و کنترل بین المللی ناحیه روهر (1) و خواستار سهم خود بود. آمریکا و بریتانیا خواستار دولت فدرال قوی و کنترل امور خارجه، اقتصاد و دارایی آلمان بودند.
توافق درباره پیمان صلح با اتریش غیرممکن به نظر می رسید زیرا شوروی خواستار کنترل اقتصاد اتریش بود ولی کشورهای غربی با آن مخالفت کردند. از بیست و پنجم نوامبر تا هیجدهم دسامبر 1947 کنفرانسی در لندن با شرکت فاتحان جنگ برگزار شد. مولوتوف در این کنفرانس با سوء نیت، غربی ها را متهم کرده و پیشنهادهای آن ها را نپذیرفت و تقاضای فوری برای ایجاد حکومت مرکزی آلمان را ارائه داد. مشکل آلمان اولین نفاق و جدایی بین متفقین سابق را به وجود آورده بود؛ ساختار و قوانین مربوط به برلین نقطه عطف این مشکلات و تحریکات بعدی بود.

موقعیت برلین و محاصره آن

شوروی حاضر نبود موقعیت برلین با چهار منطقه نفوذ را بپذیرد و تصور می کرد چون برلین در منطقه آلمان شرقی قرار دارد، باید به طور کلی تحت نفوذ شوروی باشد. مارشال سوکولوسکی (2) در مارس 1948 تصمیم گرفت جلوی فعالیت های شورای کنترل متفقین شهر برلین را بگیرد و چند روز بعد مسکو اعلام کرد که آلمان شرقی راه ورود به برلین غربی را مسدود خواهد کرد و تمام راه های ورودی به برلین غربی با وجود مخالفت کشورهای غربی بسته شد. محاصره برلین توسط کمونیست ها بحران های زیادی به دنبال داشت.

برلین بعد از سال 1945

1945 - دوم مه: اشغال و تسلیم برلین به ارتش سرخ.
- پنجم ژوئن: بیانیه کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و فرانسه در برلین. آن ها اداره شهر را با اساسنامه و مقررات جدید به چهار بخش تقسیم کردند.
1948 -بیست و سوم ژوئن: شوروی برلین را محاصره و تمام راه های زمینی و راه آهن به مقصد برلین شرقی را مسدود کرد.
- بیست و ششم ژوئن: شروع ایجاد پل هوایی
1949 - دوازهم مه: پایان محاصره برلین توسط شوروی
1953 - هفدهم ژوئن: شورش در برلین و بعضی از شهرهای آلمان شرقی.
1957 - ششم اکتبر: ویلی برانت به عنوان شهردار برلین شرقی انتخاب شد.
1958- نه تا بیست و هفتم نوامبر: خروشچف خواستار برلین به صورت شهر آزاد بود.
1959- یازدهم مه تا بیستم ژوئن: عدم موفقیت کنفرانس وزاری امور خارجه چهار کشور فاتح جنگ در ژنو.
1960- شانزده مه: کنفرانس ناموفق پاریس.
- پنجم اوت: کشورهای آمریکا، بریتانیا و فرانسه تایید کردند که از تمام امکانات برای ورود به برلین استفاده خواهند کرد.
1961- سیزدهم اوت: ساخت دیوار برلین.
1962- فوریه: حوادث ناگوار در دالان هوایی برلین.
1963- بیست و ششم ژوئن: ادوارد کندی رئیس جمهور آمریکا از دیوار برلین دیدن کرد.
1969- شانزدهم دسامبر: کشورهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا به مسکو پیشنهاد کردند تا به بهتر شدن موقعیت برلین اقدام کرده و ورود به برلین را آزاد و تضمین کند و شوروی پذیرفت.
1970- بیست و ششم مارس: اولین ملاقات سفرای کشورهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا با سفیر شوروی.
1971- سوم سپتامبر: توافق چهار دولت درباره برلین.
1972- سوم ژوئن: ساختار جدید برلین با شرکت چهار کشور.
1987- سی آوریل: اریخ هونکر سیاستمدار آلمانی، دبیر کل «حزب اتحاد سوسیالیست ها» و رئیس شورای دولتی در سال 1971، از حضور در جشن هفتصد و پنجاهمین سال تأسیس برلین خودداری کرد.
- دوازده ژوئن: رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا از برلین شرقی دیدار کرد و در این دیدار خطاب به گورباچف، گفت: «آقای گورباچف: دیوار را خراب و دروازه را باز کنید!»
1989- نُه نوامبر: دولتمردان آلمان شرقی عبور از مرز و دیوار برلین را آزاد گذاشتند؛ هزاران نفر از ساکنان برلین شرقی به سوی برلین غربی سرازیر شدند.
- بیست و یکم دسامبر: کهل صدر اعظم آلمان غربی و مودورف نخست وزیر آلمان شرقی در براندنبورگ در نزدیکی برلین با یکدیگر ملاقات کردند.
1990- سی و یکم اوت: پیمان وحدت دو آلمان در آلمان شرقی به امضا رسید.
1991- بیستم ژوئن: نمایندگان آلمان با انتقال پایتخت آلمان از بُن به برلین با اکثریت آرا موافقت کردند.
1999- تابستان: استقرار دولت آلمان متحد در برلین.
فرانسه، بریتانیا و آمریکا به دنبال کنفرانس نمایندگان چهار کشور فاتح جنگ در لندن با متحد و یکدست شدن مناطق تحت نفوذ خود در آلمان برگزاری انتخابات آزاد برای ایجاد مجلس مؤسسان موافقت کردند. فرانسه نسبت به اتحاد مناطق تحت نفوذ کشورهای غربی مردود بود و در صورتی موافقت می کرد که ناحیه صنعتی روهر زیر نظر قدرت بین المللی اداره شده و کنترل کامل در این ناحیه و اقتصاد آلمان به عمل آید. در این پیشنهاد مشکلاتی وجود داشت ولی این تنها راه موفقیت برای قانون اساسی دولت آلمان غربی بود. آمریکا، بریتانیا و فرانسه به دنبال ایجاد آلمان غربی به ایجاد واحد پولی به نام «دویچ مارک» اقدام کردند. اقدام پولی جدید مورد پذیرش شوروی نبود و به عنوان عکس العمل راه برلین شرقی به غربی را به طور کلی مسدود و بدین وسیله مخالفت و قدرت خود را نشان داده و برلین غربی در انزوای مطلق قرار گرفت.
امریکا عکس العمل آنی نشان داد و تصمیمات شوروی را نپذیرفت و به ایجاد پل هوایی برای رساندن مواد غذایی به برلین غربی اقدام کرد. نود و پنج درصد آمریکایی ها با این اقدام موافق بودند و به مدت یک سال آذوقه شهر را تأمین می کردند. این اقدام تسلیم شوروی را به دنبال داشت و در ژوئن 1949 به بازگشایی مجدد راه های منتهی به برلین غربی اقدام کرد و در نتیجه ارسال آذوقه ساکنان برلین غربی از راه زمینی با کنترل شوروی صورت می گرفت. شورای وزرای خارجه که در ماه های مه و ژوئن 1949 در پاریس تشکیل جلسه داده بود، بر تعادل موقت امتیازات صحه گذاشت. برلین سمبل مبارزه برای آزادی گردید.
آلمان در قلب جنگ سرد

قانون اساسی دو آلمان

در تابستان 1948 توافق هایی در مورد قانون اساسی آلمان غربی در لندن صورت گرفت و کمسیونی مأمور تدوین آن شد. نمایندگان یازده ایالت آلمان غربی در تابستان 1949 طرح قانون اساسی را که مورد تأیید فرماندهان ارتش کشورهای فاتح قرار نگرفته بود، مورد بررسی و تجدید نظر قرار دادند که در مه 1949 تأیید شد. فرانسه، امریکا و بریتانیا مذاکراتی به عمل آورده و در ماه آوریل توافق های واشنگتن را امضا کردند. هدف اصلی، اهدای خودمختاری به آلمان غربی و هماهنگ با تصمیمات متفقین بود. در این بین اقداماتی از قبیل خلع سلاح، کنترل منطقه صنعتی روهر، تقسیم و انحلال کارترهای تولید کننده صورت گرفت و مسئولیت های حکومت آینده آلمان غربی در اختیار سه کشور مذکور قرار گرفت. دفاع و امور خارجه منحصراً در اختیار تروئیکا قرار داشت و آلمان غربی بدون توافق کشورهای مذکور حق امضای قرارداد با کشورهای خارجی و داشتن تسلیحات را نداشت. «کمیسیون عالی متفقین» مرکب از جان مک کلوی از امریکا، آندره فرانسوا پونسه از فرانسه و ژنرال رابرتسن از بریتانیا (3)، جای دولت نظامی آلمان را گرفت.
آلمان غربی به دنبال موافقت های واشنگتن به نام «آلمان فدرال» مورد تایید تروئیکا قرار گرفت و انتخابات عمومی در اوت 1949 برگزار شد. متن قانون اساسی آلمان فدرال هماهنگ با نظریه های فدرالیستی و تمرکزگرایی بود. جمهوری فدرال آلمان به صورت فدرالیسم یازده ایالتی به وجود آمد و هر ایالت دارای قانون اساسی خاص خود بود. مجلس ملی آلمان - بوندستاک - رئیس جمهور و صدر اعظم را انتخاب می کند. قدرت اجرایی در اختیار صدر اعظم قرار دارد و رئیس جمهور مقام تشریفاتی است. کنراد آدنائر شهردار سابق کُلن و لیدر حزب دموکرات مسیحی به عنوان اولین صدر اعظم آلمان غربی انتخاب شد.
اتحاد جماهیر شوروی در هفتم اکتبر 1949 منطقه تحت نفوذ خود را به صورت «جمهوری دموکراتیک آلمان» با قانون اساسی تمرکز گرا معرفی کرد. دو آلمان نهادینه شد و خطر آلمان با مشکل اتحاد دو آلمان از پیچیدگی خاص خود برخوردار گردید. آدنائر صدر اعظم جمهوری فدرال آلمان و گروتوول (4) رئیس جمهوردموکراتیک آلمان اقداماتی برای برگزاری انتخابات آزاد، در سرتاسر آلمان انجام دادند. هیچ پیشرفتی در این پیشنهاد حاصل نشد مضافاً اینکه جمهوری دموکراتیک آلمان خط اودر - نایسه را در حالی به عنوان مرز شرقی خود پذیرفت که آلمان غربی مرز مورد تأیید را به شدت محکوم کرد. دو دولت آلمان غربی و شرقی به موازات یکدیگر راه توسعه را پیش گرفتند و هر یک از آن ها از روش ها و اهداف اردوگاه خاص خود بهره گرفت؛ جمهوری دموکراتیک آلمان در اردوگاه کمونیست و جمهوری فدرال آلمان در اردوگاه کاپیتالیس قرار داشتند. به دنبال تصمیماتی که در مورد اشتراکی کردن زمین های کشاورزی و مهم جلوه دادن میزان تولیدات صنعتی اتخاذ شد، اعتصاب و ناآرامی های عمومی در هفدهم ژوئن 1953، رتاسر برلین شرقی را فرا گرفت. اعتصابیون با اعتراض به وضع موجود، خواهان انتخابات آزاد از دبیر کل حزب کمونیست آلمان شرقی شدند. حکومت نظامی به دنبال اعتصاب اعلام شد و اعتصابیون با سرکوبی وحشتناکی روبرو شدند.
آلمان همچون گذشته خطری در سیاست جهان نبود و به صورت یکی از بازیگران صحنه سیاسی بین المللی درآمد. دولت جمهوری دموکراتیک آلمان جاه طلبی های خود در مورد یکی از اقمار شوروی را محدود کرد و دولت آلمان غربی در اولین اقدام خود به دنبال خودمختاری در نوامبر 1949 با همکاری قدرت های بزرگ توافق نامه هایی در سن پترزبورگ به امضا رسانید که جلوی تقسیم آلمان غربی را گرفت. دولت فرانسه در صورتی حاضر به شرکت آلمان غربی در «کمیسیون اروپا» بود که ادنائر خودمختاری سرزمین سار را قبول کند. آدنائر پیشنهاد فرانسه را با تعلیق موقعیت سار پذیرفت و جمهوری فدرال آلمان در دوم مه 1951 در کمیسیون اروپا به عنوان عضو با حقوق کامل در شورای اروپا پذیرفته شد. لندن و نیویورک در سال 1950 با ایجاد وزارت امور خارجه آلمان فدرال موافقت کردند و بُن مستقیماً روابط دیپلماتیک با کشورهای دیگر جهان را برقرار کرد.
ناحیه سار موضوع عمده عدم توافق فرانسه و آلمان بود. دولت فرانسه و حکومت سار در سال های 1949 و 1950 به دنبال مذاکراتی و یک سری کنوانسیون، ساختار خودمختاری سیاسی سار را مشخص کردند که اقتصاد آن وابسته به فرانسه بود. در این کنوانسیون ها خودمختاری بیشتری با توجه به سلطه کمیساریای عالی به دولت ناحیه سار داده شد که منجر به وابستگی بیشتر سار به اقتصاد فرانسه بود. بُن با اقدامات فرانسه مخالف بود و اعتراض های خود را در سال 1950 تحت عنوان «کتاب سفید» منتشر کرد. بُن از مشکلات موجود در سار بهره برداری و کمیسر عالی را به عنوان سفیر معرفی نمود. تنش بین پاریس و بُن در مورد ناحیه سار بسیار فزاینده بود و بررسی دوران جنگ سرد نشان دهنده اقدامات انجام شده متعددی است که زمینه را برای ساختار اروپا فراهم کرد.

پی نوشت ها :

1. Ruhr روهر شاخه ای در ساحل راست رودخانه بزرگ راین به طول 235 کیلومتر است که در نزدیکی شهر نویس وارد آن می شود. این رودخانه نام خود را به منطقه وسیعی صنعتی در ایالت رنانی - شمال وستفالی داده است. به خاطر وجود معادن بزرگ زغال سنگ از سال 1850 با کمک بانک های آلمان صنایع بزرگ ذوب و دیگر صنایع، به خصوص در فاصله دو جنگ در این مناطق رونق گرفت و شهرهای اسون، دورتموند، بوخوم، دویسبورگ، دوسلدورف، اوبرهاوسن و ... مراکز بزرگ صنعتی آلمان شدند. رنانی - شمال وستفانی پرجمعیت ترین ولایت آلمان فدرال است که بالغ بر 18052000 نفر در آن زندگی می کنند. در این ولایت راه های بزرگ ارتباط زمینی و رودخانه ای از راه راین وجود دارد که حمل و نقل کالا را راحت تر کرده است-م.
2. marechal sokilovski
3. «Haute commissoin alliee» composee de john MacCloy (Etats-unis),Andre Francois-poncet (France) et du genera Roberston (Royaume-uni)
4. otto Grotewohi (1894-1964)

منبع: واعیس، موریس؛ تاریخ روابط بین الملل از 1945 تا 2008، تهران: امیر کبیر، 1390.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط