چه کسی سفارت عراق را منفجر کرد؟

«عملیات علیه سفارت عراق در بیروت» ازجمله عملیات‌هایی بود که در اعتراض به تجاوز ارتش بعث عراق به خاک ایران اسلامی انجام شد.
شنبه، 14 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه کسی سفارت عراق را منفجر کرد؟
چه کسی سفارت عراق را منفجر کرد؟
 





 

عملیات علیه سفارت عراق در بیروت

«عملیات علیه سفارت عراق در بیروت» ازجمله عملیات‌هایی بود که در اعتراض به تجاوز ارتش بعث عراق به خاک ایران اسلامی انجام شد. باوجود گذشت بیش از سی سال از آن عملیات، به دلایل امنیتی خاص، شهید مجری عملیات هم‌چنان گمنام است و فقط با نام مستعار «ابومریم» شناخته مى‏شود.
«حمید داوودآبادی» در تحقیقات خود پیرامون تاریخ عملیات شهادت‌طلبانه در لبنان - که سال‌ها پیش در کتابی با عنوان «پاره‌های پولاد» منتشر شد - از این شهید به‌عنوان «اولین مجری عملیات شهادت‌طلبانه در لبنان» یاد کرده است.
چند سالی است که داودآبادی سخت مشغول تکمیل و ویرایش جدید کتاب پاره‌های پولاد است و به اسناد و اطلاعات بیش‌تری پیرامون عملیات سفارت عراق دست یافته است که برای نخستین‌بار آن‌ها را منتشر مى‏کنیم.

زمینه‏ها

شهید بزرگوار حضرت آیت‏الله «سیدمحمدباقر صدر» که از علماى مجاهد نجف اشرف به‏شمار مى‏آمد، در میان شیعیان لبنان نیز مریدان و پیروان بسیارى داشت. بیش‌تر علماى لبنانى ساکن نجف اشرف، نزد ایشان شاگردی می‌کردند و روحیات جهادى و انقلابى خویش را مدیون این شهید مى‏دانستند که از آن میان مى‏توان به دبیرکل سابق حزب‏الله لبنان، شهید حجت‏الاسلام والمسلمین «سیدعباس موسوى» اشاره کرد.
ارادت خالصانة شهید صدر به بزرگ‌مرجع و رهبر شیعیان، حضرت امام خمینى(ره)، در ترویج روحیة مجاهدت و شهادت‏طلبى پیروان او اثر به‏سزایى داشت. جملة معروفِ «در امام خمینى ذوب شوید، همان‏گونه که او در اسلام ذوب شد.» در میان پیروان شهید صدر تأثیر فراوانى براى پیوستن به انقلاب جهانى اسلامى داشت؛ به همین دلیل، رژیم بعث عراق که از بروز انقلاب و برپایى حکومت اسلامى در همسایگى خویش بسیار هراسان بود، براى جلوگیرى از هرگونه تحرک و اعتراض، اقدام به دست‌گیرى آیت‏الله صدر و خواهر فاضلش«بنت‏الهدى» نمود. زیر شکنجه قرار دادن این دو بزرگوار نتوانست آنان را به تسلیم در برابر خواست‏هاى سازشکارانه رژیم بعث وادارد. سرانجام حکومت بعث عراق، آیت‌الله صدر و خواهرش بنت‌الهدی را در روز سه‏شنبه 19/1/1359 (22 جمادى‌الاول 1400هـ.. ق = 8 آوریل 1980م) در اوج مظلومیت و غربت، در زندان به شهادت راسند؛ اما برخلاف آن‌چه تصور مى‏کرد، شهادت این دو، نه‌تنها شعله‌های برخاسته از درون سینة مریدان را خاموش نکرد؛ بلکه آنان را به مقاومت و مخالفت رودررو و آشکار واداشت. در این میان، لبنان یکى از بزرگ‌ترین مخالفان با این عمل جنایت‏کارانه بود.
«حزب پیشتاز عربی سوسیالیست لبنان»1 (جناح لبنانی حزب بعث عراق) همواره از قدرتمندترین و بزرگ‏ترین احزاب سیاسى لبنان به‏شمار مى‏آمد. عراق براى تثبیت جاى پاى خود در لبنان، با مسلح کردن و اعطاى کمک‏هاى مالى بسیار به حزب‌های محلى و گروه‏هاى تروریستى، یک شبکة وسیع امنیتى و نظامى به‏ رهبرى «عبدالمجید الرافعى»2 در منطقة مهم خاورمیانه ایجاد کرده بود.
از بزرگ‌ترین فعالیت‏هاى این حزب، مى‏توان به ترور مخالفان صدام در لبنان و حتى خارج از آن اشاره کرد. در کنار این فعالیت‏ها، به‏دلیل فضاى ناامن موجود در لبنان و ناتوانی دولت حاکم در نظارت بر فعالیت حزب‌ها، این کشور بستر مناسبى براى فعالیت‏هاى سیاسى و جاسوسى بود و پایگاه مهمى براى نقل و انتقال سلاح و مهمات به عراق محسوب مى‏شد.
چند روز پیش از اعلام رسمى خبر اعدام آیت‏الله صدر و خواهرش، جمع بسیاری از شیعیان بیروت که از بازداشت و شکنجة آن دو بزرگوار به خشم آمده بودند، از منطقة «حَی‌السَّلُّم» در حومة جنوبی بیروت حرکت کردند. آن‌ها با گذر از خیابان «بِئرالعَبِد»، دست به راه‌پیمایى اعتراض‏آمیز علیه حزب بعث عراق زدند. مقر اصلى این حزب، و دفتر روزنامة «بیروت»، ارگان سیاسى آن، در ساختمانى واقع در چهارراه «شرفّیه» در منطقة شیعیان قرار داشتند. جمعیت معترض ـ که تصاویرى از آیت‏الله صدر در دست داشتند و شعارهایى در محکومیت اعمال جنایتکارانة صدام و حزب بعث مى‏دادند ـ به چهارراه شرفیه نزدیک شدند. نیروهاى مسلح بعثى که آمادة هرگونه درگیرى بودند، از پنجره‏ها و بام ساختمان، اقدام به تیراندازى به‏سوى تظاهرکنندگان غیرمسلح کردند. جمعیت معترض که زنان و کودکان بسیارى در میانشان به چشم مى‏خوردند، در پیاده‏روهاى اطراف و پشت ماشین‏هاى پارک شده در خیابان پناه گرفتند. در این اقدام، مرد جوانى به شهادت رسید و تعدادى نیز مجروح شدند؛ ولى این کار باعث شد که خشم مردم افزون شده و نخستین جرقه‏هاى درگیرى سختِ نظامى زده شود.

شهادت آیت‏الله صدر و خواهرش

سه روز پس از درگیرى چهارراه شرفیه؛ یعنی 19/01/1359، خبرگزارى‏ها به‏طور رسمى خبر شهادت آیت‏الله صدر و خواهرش را اعلام کردند. پخش این خبر باعث شد تا شیعیان جنوب بیروت به خیابان‏ها بریزند. ساعتى بعد، جمعیتى بسیار بیش‌تر از تظاهرات قبلى، از منطقة بئرالعبد به‏طرف چهارراه شرفیه و از آن‏جا به‏طرف محل سفارت عراق در منطقة ساحلى «سَمَرلَند» در حومة جنوبى بیروت به راه افتادند. نیروهاى مستقر در سفارت عراق که از چند روز پیش در آماده‏باش کامل به‏سر مى‏بردند، تمام خودروهاى سفارت را داخل پناهگاه برده و اطراف را سنگربندى کرده بودند. باوجود این‌که بر بام ساختمان چهار طبقة سفارت، نیروهایى مسلح به آر.پى.جى 7 و تیربار بودند، کوشیدند تا از درگیرى شدید با مردم خشمگین بپرهیزند. درگیرى و تیراندازى مختصرى بین دو طرف رخ داد، ولى کسى آسیب ندید. کارکنان سفارت با دیدن جمعیت خشمگین، درگیرى با آن‌ها را به ضرر خویش دانستند و دست از کار کشیدند، ولى از آن روز به بعد اقدام به اعمال شیطنت‏آمیزى کردند.
در نزدیکى سفارت عراق، بیمارستانى به نام «الزهرا(س)» قرار داشت که متعلق به «مجلس اعلاى شیعیان لبنان» بود و توسط امام موسى‏ صدر بنا شده بود. هر روز تیراندازى‏هایى از داخل سفارت عراق به‏طرف بیمارستان صورت مى‏گرفت و وضعیت ناامنى براى کارکنان و بیماران بسترى در آن‏جا ایجاد کرده بود. هم‌چنین روزى نبود که تعدادى از شیعیان مبارز لبنانى؛ به‌ویژه جوانان در بیروت و دیگر شهرها به‏دست نیروهاى بعثى ترور نشوند. این جنایت‌ها خشم مسلمانان را دوچندان کرد و سرانجام جوانان پرشور و انقلابى شیعه تصمیم خویش را گرفتند. آن‌ها براى این‏که پاسخى دندان‏شکن به بعثى‏ها بدهند، طرح‏هایى براى وارد کردن ضربه‌هایی سنگین و شکننده آماده کردند. قدرت و جنابت‌های حزب بعث عراق در لبنان، که حتى به نیروهاى مزدور «سعد حداد»3 کمک مى‏کرد، باعث این تصمیم بزرگ بود.

اجرای عملیات

در طول تاریخ جنگ‏هاى لبنان، این نخستین بارى بود که ایدة حمله به محلى، آن هم با خودروى حامل مواد منفجره و باوجود راننده مطرح مى‏شد. شاید عدم دست‏رسى به تکنیک‏هاى پیشرفتة کنترل ماشین از راه دور، یکى از علت‌های هدایت خودرو توسط راننده بود. اطمینان از اصابت بمب به هدف اصلى و هم‌چنین آگاه کردن دشمن از این‏که در برابر خود نیرویى دارد که حاضر است فداکارانه جان خویش را فدا کند، از دیگر انگیزه‏هاى این کار بود.
با توجه به ترکیب و شکل ساختمان سفارت، نقشه‏ها طراحى شدند؛ ولى چیزی تا اجرای عملیات نمانده بود که رژیم عراق براى در امان ماندن از حمله‌های شیعیان، ساختمان سفارت خود را از منطقة شیعه‏نشین جنوب به «رَملَة‏ الُبِیضاء» در غرب بیروت که منطقه‌ای سنی‌نشین بود، منتقل کرد.
ساختمان جدید سفارت کاملاً بتونى، نوساز، بسیار محکم و حفاظت فیزیکى آن عالى بود و در نوع خود یک دژ بسیار قوى به‌شمار می‌آمد. یک ساختمان چهار طبقه و هم‌چنین یک ساختمان شش طبقة دیگر در کنار آن، محل جدید سفارت را تشکیل می‌دادند. دفتر «خبرگزارى عراق» نیز در طبقة ششم و انبار مواد منفجره در طبقه‌های زیرین قرار داشتند.

مجری عملیات

«ابومریم»، جوان عراقى‏الاصل حدوداً بیست‌ساله که در نبردهاى گذشته علیه بعث عراق یک چشم، یک دست و یک ‏پاى خود را از دست داده بود، هنگامى که از طرح چنین عملیاتى مطلع شد، مصرّانه درخواست کرد تا مجرى این حمله باشد. با توجه به شرایط موجود سیاسى و امنیتى، پذیرفته شد که ابومریم عملیات شهادت‏طلبانه را انجام دهد.
ابومریم پیش از عزیمت به عملیات، در آخرین ساعت‌ها شرط مهمى براى این جان‌فشانی گذاشت و آن این بود که «هیچ‏یک از احزاب و گروه‏هاى عراقى حق ندارند این عملیات را به خودشان منتسب کنند و فقط باید اعلام شود که یک مسلمان لبنانى اقدام به این کار کرده است.»
روز سه‏شنبه 24/9/1360 (18صفرالمظفر 1402هـ..ق برابر با 15 دسامبر 1981م)؛ یعنی حدود نُه ماه پس از شهادت آیت‏الله صدر، هنگامى‌که امور ادارى؛ به‌ویژه بخش اعطاى ویزا به مردم تعطیل بود و جز کارکنان و نیروهاى نظامى محافظ، هیچ‏کس در ساختمان نبود، بهترین ساعت براى عملیات تشخیص داده شد. یک دستگاه ولووی سوارى سبزرنگ، با کمک‏هاى مالى تعدادى از مؤمنان لبنانى خریدارى شد. حدود 250 کیلوگرم مواد منفجره ازجمله تى.اِن.تى، دینامیت، c4 و... در صندوق عقب و داخل اتاق ماشین جاسازى شد. هیچ نظم خاصى در آماده‏سازى ماشین وجود نداشت؛ چراکه نخستین تجربة عملیات شهادت‏طلبانه بود.
روز موعود، در آستانة اذان ظهر، ابومریم سوار بر ماشین بمب‏گذارى شده، به‏طرف درِ اصلى سفارت عراق راند و با کوبیدن ‏اتومبیل به ساختمان چهار طبقه، چاشنى را زد و در یک‌لحظه، جهنمى از آتش و خون‏ به‌پا کرد. صدای انفجار در کوه‏های اطراف انعکاس وحشت‏ناکی پیدا کرد و دود و آتش ساختمان را دربرگرفت. بلافاصله گروه‏هایی از نیروهای بازدارندة عربی و هم‌چنین گروه‏هایی از سازمان‏های فلسطینی به محل انفجار شتافتند و با ایجاد حصاری امنیتی، مانع نزدیک شدن مردم به محل حادثه شدند. عملیات آواربرداری و امدادرسانی بسیار مشکل بود؛ چراکه چهار طبقة جنوبی ساختمان به‏طور کامل منهدم شده و شش طبقة شمالی نیز حدود 50درجه برروی آوار دیگرقسمت‌ها خم شده بود.
برخی منابع امنیتی حزب بعث مدعی شدند که ماشین حامل بمب، یک مرسدس بنز با پلاک دیپلماتیک بوده است و به همین خاطر نگهبانان سفارت به آن شک نکرده‏اند. منابع امنیتی سفارت عراق نیز مدعی شدند که یک دستگاه مزدااستیشن سفید‌رنگ وارد ساختمان شده است و نگهبانان به‏طرف راننده تیراندازی کرده‌اند، ولی اتومبیل توانسته است وارد محوطة اصلی ساختمان شود و به‏دنبال آن دو انفجار پشت‌سرهم به‏وقوع پیوسته است. هم‌چنین این منابع مدعی شدند که اتومبیل بمب‏گذاری‌شده از ورودی غربی سفارت وارد ساختمان شده و پس از این‌که وارد سالن اطلاعات شده، منفجر شده است.
این عملیات ـ که انجام آن در مخیلة هیچ‏یک از کارشناسان سیاسى ـ نظامى، احزاب و گروه‏هاى لبنانى نمى‏گنجید ـ تحلیل‏ها و نظریه‌های گوناگونی را به‏دنبال داشت. در نخستین ساعات پس از انفجار، ادعا شد که یک بمب به وزن صد کیلوگرم در پشت دیوار سفارت در زمین شنى، کار گذاشته شده بود.
رادیوى رسمى دولت لبنان گفت: «شواهد نشان مى‏دهد که انفجار در طبقة سوم ساختمان رخ داده و گفته مى‏شود انفجار به‏خاطر بى‏احتیاطى اعضاى سفارت عراق در کار گذاشتن چاشنى انفجارى بوده است. سفارت عراق در بیش‌تر کشورهاى جهان نقش یک مرکز تروریستى را ایفا مى‏کند.»
خبرگزارى «پارس» (ایران) به‏نقل از رادیو «فالانژیست‏ها» گزارش داد: «علت انفجار، یک اتومبیل حاوى مواد منفجره بوده است که توانسته بود از موانع امنیتى سفارت عراق بگذرد. این اتومبیل پس از عبور از موانع، وارد طبقة همکف شده و در پى تیراندازى شدید محافظان ساختمان به‏سویش، منفجر شد و ساختمان را ویران ساخت.»
«کمیتة بررسى حادثه» که ازسوى دولت لبنان به تحقیق پیرامون این حادثه پرداخت، در گزارش خود به نخست‏وزیر لبنان اعلام کرد: «حادثة سفارت عراق بر اثر منفجر شدن مهماتِ داخل سفارت بوده ‏است. این انفجار حاصل از نارنجک‏هاى موجود با قدرتى حدود 250 کیلوگرم تى.ان.تى بوده که سفارت عراق در انبار مهمات نگه‏دارى مى‏کرده است.»
تا ساعت‏ها پس از انفجار، کارشناسان نظامى، نگران وقوع انفجارهاى دیگری در ساختمان سفارت بودند؛ زیرا یک انبار مواد منفجره در زیرزمین سفارت، دست‏نخورده باقى‏ مانده بود.
«یوسف البیطار»، متخصص نظامی، با حضور در محل سفارت اعلام کرد: «قطر انفجار 14 متر است که حاصل 5 بمب به فواصل حدود 7 متر مى‏باشد. این بمب‌ها که در کنار 5 ستون ساختمان با فتیله و چاشنیِ زمانیِ واحدی در بخش عقبی ساختمان منفجر شده‏اند.»
در همین حال، یک کارشناس نظامی که از محل انفجار بازدید کرده بود، اظهار داشت: «این انفجار حاصل 5 بمب ساعتی، هریک به وزن حدود 20 کیلوگرم تی.ان.تی بوده است که در کنار 5 ستون اصلی عقبی ساختمان کار گذاشته شده و در زمانی واحد تنظیم و منفجر شده‏اند.»

تلفات

مدتی از انفجار نگذشته بود که اعلام شد، سفیر عراق به‌همراه معاونش به بانک «رافدین»، شعبة بیروت رفته است تا از آن‏جا با بغداد تماس تلفنی بگیرد. پس از آن اخباری مبنی بر مجروحیت او و انتقالش به بیمارستان دانشگاه آمریکایی بیروت منتشر شد. هنگام غروب نیروهای امدادی که برای یافتن سفیر، خود را به دفتر او در طبقة چهارم رسانده بودند، ولی فقط توانستند منشی او را که مجروح شده بود، بیابند.
نخستین اجسادی که پیدا شدند، نگهبانان سفارت و برخی مراجعه‌کنندگان بودند که در ورودى‏های ساختمان تکه‏تکه شده بودند. آمبولانس‏ها، مجروحان را به بیمارستان‏های «بربیر، بیروت، المقاصد، غزه و دانشگاه آمریکایی» منتقل کردند. تعدادی از کارکنان و خبرنگاران خبرگزاری عراق نیز که در طبقة ششم سفارت بودند، بین کشته‏ها و مجروحان بودند.
یک روز بعد، خبرگزاری «یونایتدپرس» گزارش داد، در این حادثه دست‏کم 20 نفر کشته شده و 100 تن نیز مجروح شده‏اند. هم‌چنین «عبدالرزاق لفته»، سفیر عراق که از ناحیة پا مجروح شده است، جزو زخمى‏های حادثه است.
خبرگزاری «فرانسه» نیز گزارش داد که اول تصور مى‏شد سفیر عراق جزو کشته‏ها باشد، ولی در میان مجروحان پیدا شد.
روز شنبه 4 اسفند 1386 (23 فوریه 2008م) پایگاه اینترنتی شبکة «القول الفصل» وابسته به باقى‏مانده‏های حزب بعث عراق در مقاله‏ای به همین مناسبت، از عبدالرزاق لفته به‏عنوان کشته‌شده در عملیات نام برد و او را شهید حزب بعث نامید.
«بَثینَه‌الکفراوى» در کتاب «حزب لبنان، حِصارِ بیروت» دربارة تلفات انفجار سفارت عراق نوشته است: «در این انفجار که طى آن ساختمان سفارت عراق به‏طور کامل منهدم شد،57 نفر کشته و 112 نفر مجروح شدند.»
دکتر «سعد ابودیه» نویسنده و محقق اردنی تلفات عراق را در این حادثه 32 کشته، 23 مفقودالاثر و 110 مجروح ذکر کرده است.
حدود سی سال پس از انفجار سفارت عراق، پایگاه اینترنتی «گل بغداد»، متعلق به باقى‏مانده‏ها و هواداران حزب بعث عراق در مقاله‏ای با عنوان «برخی از قافلة شهدای حزب، وطن و ملت» به قلم «محمد الاعظمی»، تلفات انفجار را 61 تن از کارمندان و مراجعه‌کنندگان سفارت دانست که در بین آنان عبدالرزاق محمد لفته (ابوبادیه)، سفیر عراق؛ «احمد السامرائی»، وابستة تجاری؛ «محمد امین»، کنسول سفارت؛ «حارث جاسم طاقه»، مستشار فرهنگی و مطبوعاتی سفارت؛ «بلقیس الراوی» (همسر عراقىِ «نزار قبانى»، شاعر سوری)، منشى خصوصی‏ سفیر و معاون رایزن فرهنگی؛ و هشت نفر از عناصر اطلاعاتی دولت عراق ذکر کرد.
«خالد غیدان»، مدیر خبرگزاری عراق که سه ساعت پس از انفجار از زیر آوار زنده بیرون آمد، گفت: «ویرانی ساختمان سفارت حاصل یک انفجار نبود؛ بلکه بر اثر دو انفجار بود که به فاصلة هشت ثانیه از یک‌دیگر به‏وقوع پیوستند. با منفجر شدن اولین بمب، کارکنان سفارت که وحشت‏زده شده بودند، سراسیمه به‏طرف درهای ورودی، راه‌پله‏ها و آسانسور هجوم بردند که در همان زمان انفجار دوم که بسیار قوى‏تر و وحشت‏ناک‏تر بود، به‏وقوع پیوست.»
روز پنج‏شنبه، سه روز پس از انفجار، بدن نیمه‌جان «عزیز عطیه»، کارمند 35سالة دایرة سیاسی در میان ویرانه‏های طبقة پنجم سفارت، درحالی‌که تمام بدنش بر اثر شدت فشار آوار کبود شده و جراحت‌های زیادی در پایش بود، پیدا شد. او دو روز بعد، بر اثر شدت جراحت‌های وارده دچار ایست قلبی شد و در بیمارستان المقاصد جان باخت.
سرانجام تکه‏های باقى‏ماندة جسد بلقیس الراوی در روز چهارشنبه 9/10/1360 (30/12/1981م) همراه با جنازة عبدالرزاق لفته پس از شانزده روز تلاش از میان آوار بیرون آمد. جنازة سفیر، همان روز به بغداد منتقل شد.
کشته‏های سفارت عراق با ملیت‏های مختلف

کشته‏های عراقی

عبدالرزاق محمد لفته (ابوبادیه)، سفیر؛ جمال عدنان، معاون سفیر؛ احمد السامرائی، وابستة تجاری؛ حارث جاسم طاقه، وابستة فرهنگی؛ بلقیس الراوی، معاون وابستة فرهنگی؛ کامل اسماعیل عزاوی، مدیر روابط خارجی؛ عزیز عطیه، کارمند دایرة سیاسی؛ جمال مالک خزعل، نیروی امنیتی محافظ سفارت؛ خالد محمد امین، کارمند بخش کنسولی؛ رشید حمید جاسم، کارمند؛ صبحی عرفان، کارمند؛ باسم معاید، کارمند؛ عدنان حبیب، کارمند؛ صبحی الاسمر؛ اسعد عبدالحمید؛ محمد مریهج؛ مصدق خزعل عاشور؛ علی فرج؛ خالد عیدین؛ احمد سلمان؛ حمید حسین؛ جاسم عیاد.

کشته‏های لبنانی

هایل طه، دبیر کل «حرکت‌الناصریین الوحدویین»؛ انوار یعقوب؛ کمیل حداد؛ جمال شکور.

کشته‏های فلسطینی

فارس محمد عبدالله خطاب (ابوهیثم)، رئیس دستگاه امنیتی «جبهه التحریر العربیه»

کشتة یمنی

محمد احمد صبری (ابوالایمن).

کشتة قبرسی

آندریاس میشال.
جنازة چهار مرد و یک زن نیز که دو تن از آن‌ها سر در بدن نداشتند، به‏دلیل متلاشی شدن بدن قابل شناسایی نبود.

واکنش‌ها

روز جمعه، چهار روز پس از انفجار، «یاسر عرفات» با حضور در دفتر حزب بعث عراق شاخة لبنان، درحالی‌که مورد استقبال عبدالمجید الرافعی قرار گرفت، مراتب تسلیت و اندوه خود را از این حادثه اعلام کرد. در این مراسم، برخی از سران «الفتح» هم‌چون «ابوجهاد، ابوالولید و ابوالهول»، عرفات را هم‌راهی مى‏کردند. عرفات سپس به دیدار نزار قبانی رفت و مرگ همسرش را تسلیت گفت.
«الیاس سرکیس»، رئیس جمهوری لبنان نیز در تلگرافی به «صدام حسین»، از تشکیل کمیتة قضایی برای شناسایی عوامل انفجار خبر داد.
شیخ «جابر الاحمد الصباح»، امیر کویت نیز در تلگرافی به صدام، این حادثه را تسلیت گفت و اعلام کرد، در این حادثه تعدادی بى‏گناه قربانی شدند.
در ابوظبی، رئیس دولت امارات، شیخ «زاید بن سلطان آل نهیان» تلگرافی برای صدام فرستاد که در آن ضمن تسلیت، نوشت: «این‏گونه اعمال وحشیانه با هرگونه قواعد اخلاقی ناسازگار و با کرامت انسانی نیز منافات دارد... متأسفانه عاملان این‏گونه عملیات مجرمانه در این سطح، لکة ننگی بر پیشانی بشریت مى‏نشانند.»
«ملک حسین»، شاه اردن در تماس تلفنی با صدام، مراتب تسلیت خود را به وی ابلاغ کرد و اظهار امیدواری کرد که این حادثه بر مصالح عربی تأثیر منفی نگذارد.
«بشیر جمیل»، فرمانده «القوات اللبنانیه» پیام تسلیت ویژه‏ای برای صدام حسین فرستاد و هم‌دردی و تسلیت خود را در فاجعة انفجار سفارت به او اعلام کرد.
منابع رسمی دولت سوریه در واکنش به اظهارات برخی منابع و شخصیت‏های رسمی حکومت عراق مبنی بر دست داشتن سوریه در انفجار سفارت عراق، این موضوع را به‌شدت رد کرده و اعلام کردند: «متهم کردن سوریه به انفجار سفارت عراق در بیروت، کلامی بسیار سخیف و زشت است که حتی ارزش تکذیب کردن هم ندارد.»
«ملک خالد»، پادشاه عربستان نیز در تلگراف خود به صدام آورد: «این جنایت وحشیانه تمامی بى‏گناهان را هدف قرار داده است.»
در بیروت، سفارت آمریکا متن تلگراف ژنرال «الکساندر هیگ»، وزیر امور خارجة آمریکا به وزیر خارجة عراق، «سعدون حمادی» را منتشر کرد که در آن آمده بود: «دوست عزیزم، دکتر حمادی! از طرف حکومت و ملت آمریکا مراتب تأسف عمیق خود را از انفجار در سفارت شما در بیروت اعلام مى‏کنم و این عمل تروریستی و وحشیانه را محکوم مى‏نمایم. مطمئناً مردم آمریکا در برابر این‏گونه اعمال تروریستی در هر مکانی که باشد، صفی واحد خواهند بود. ما برای خانواده‏های کشتگان و مجروحان این حادثه که از همکاران دیپلمات ما هستند، ناراحت شدیم و از شما انتظار داریم مراتب تسلیت و هم‌دردی ما را بپذیرید.»
جمعه‌شب 27/9/1360 (18/12/1981م) هیأت ویژه‏ای از نمایندگان وزارت خارجة عراق به همراه تنی چند از عناصر و افسران دایرة سیاسی و امنیتی، وارد بیروت شدند و با گروه‏های مختلف مسئولان لبنانی ملاقات کردند. آن‌ها هم‌چنین در جریان آن‌چه بر سر سفارتشان آمده و آخرین یافته‏های گروه‏های امداد و آواربرداری قرار گرفتند.
ساعت سه بعدازظهر روز چهارشنبه، 19/10/1360 (30/12/1981م) کاروان تشییع شش تن از کارکنان سفارت عراق از بیمارستان المقاصد به‏راه افتاد. کاروان آمبولانس‏های حامل اجساد متلاشی شده، مقابل مقر حزب بعث عراق در محلة «الفاکهانی» توقف کرد و مورد استقبال یاسر عرفات، رئیس الفتح، عبدالمجید الرافعی؛ «محمد جنیفان»، سفیر کشور تونس؛ «محمد طاهر البنانی»، سفیر کشور مغرب؛ «عبدالرحیم احمد»، دبیر جبهة «التحریر العربیه»؛ ابوایاد، عضو کمیتة مرکزی فتح و دیگر نمایندگان احزاب وابسته به بعث عراق قرار گرفت. پس از آن که سرود عزا نواخته شد، اجساد به همراه همسر سفیر و برخی اعضای خانوادة کارمندان کشته و مجروح سفارت، با بدرقة عرفات و دیگران، در فرودگاه بین‏المللی بیروت توسط هواپیمای شرکت اردنی «عالیه» به بغداد منتقل شدند.

مسئولیت عملیات

باتوجه به این‏که آن زمان جنگ میان ایران و عراق در جبهه‏هاى مرزى دو کشور جریان داشت، عراق بلافاصله ایران را متهم کرد که در پشت این قضیه قرار دارد و به‏دنبال آن، سوریه را نیز به‏عنوان حامی و طراح این حمله متهم کرد.
یک‏شنبه‌شب 29/9/1360 (20/12/1981م) فردی ناشناس با روزنامة «النهار» بیروت تماس گرفت و اعلام کرد: «ما گروه شهید «عدنان حسین» هستیم که عملیات انفجار سفارت عراق را برای هم‌دردی با رفقاى‏مان در زندان‏های رژیم صدام، و آزادی خاک لبنان انجام دادیم.»
فرد ناشناس در ادامة اطلاعیة خود اظهار داشت: «زمانی‌که عملیات انفجار سفارت عراق انجام شد، جلسه‏ای مهم میان مسئولان گروه‏های تروریستی ویژة اروپا و خاورمیانه برقرار بود تا اعمال جنایت‏کارانة خود را گسترش دهند. این عملیات آخرین عملیات ما نخواهد بود.»
خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: «فردی ناشناس با این خبرگزاری تماس گرفته و اعلام کرده است، فرمان‌دهی کل ارتش آزادى‏بخش عراق، «جِیشُ‌التَحریر العراقى ـ القیادَه العامَه» مسئولیت این انفجار را برعهده مى‏گیرد. تا پیش از این اسمی از این گروه وجود نداشت و این اولین عملیات آن‌ها محسوب می‌شود.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سخن‏گوی رسمی «حزب الدعوه الاسلامیه» اعلام کرد: «یکی از اعضای این حزب، عملیات انفجار سفارت عراق در بیروت را انجام داده است که خودش در این عملیات کشته شده و این عملیات در پنجمین سالگرد اخراج مخالفان صدام از عراق انجام شده است.»
این سخن‏گو متذکر شد که از مجری این عملیات نوار ضبط شده‌ای در اختیار دارد.
روز بعد از حادثه، خبرگزاری یونایتدپرس مدعی شد فردی ناشناس با یک ایستگاه رادیویی تماس تلفنی گرفته و گفته است: «بمب‏گذاری در سفارت عراق در بیروت ازطرف شورشیان کرد عراقی بوده است.»
روز شنبه 4 اسفند 1386 (23 فوریه 2008م)، 27 سال پس از حادثه، پایگاه اینترنتی شبکة القول الفصل در مقاله‏ای با عنوان «مطالب منتشرنشده دربارة عماد مغنیه»، وی را طراح اصلی و آموزش‌دهندة عامل حمله به سفارت عراق معرفی کرد. نویسنده هم‌چنین از «عبدالعزیز حکیم» نام برد و مدعی شد، «کمیتة لبنانی پى‏گیری حادثه، در پایان از سرویس‏های امنیتی ایران به‏عنوان پشتیبانان این عملیات نام برده است.»
پایگاه اینترنتی «الجیران»، وابسته به حامیان حزب منحلة بعث عراق عامل این حمله را وابسته به حزب «الدعوه» عراق دانست و از فردی به‏نام «علی الادیب» (نمایندة فعلی پارلمان عراق) به‏عنوان کسی که بر این عملیات اشراف کامل داشته است، نام برد. این سایت مدعی شد، نام اصلی وی «علی زندی» است و ایرانى‏الاصل مى‏باشد که توانسته است تا سطح کاندیداتوری ریاست جمهوری عراق در این کشور پیش برود.
«منتدیات صدام حسین»، وابسته به هواداران رئیس‌جمهور مقبور عراق (اکتبر 2009م) ضمن درخواست محاکمة «جواد العلی» معروف به «نوری المالکی»، وی را از رهبران شاخة نظامی حزب الدعوه معرفی کرده و جرائم وی را این‏گونه عنوان مى‏کند: «نوری المالکی در دهة 80 میلادی جزو گروه «عشاق الحسین(ع)» به‏عنوان جوخة مرگ بود که زیر نظر جنبش «امل» به ‏رهبری «نبیه بری» و تحت فرمان‌دهی «داوود داوود» بود. وی در عملیات‌های بسیاری علیه حزب بعث مشارکت شخصی داشته است؛ ازجمله انفجار سفارت عراق در بیروت و ترور رهبران گروه‏های فلسطینی در لبنان.»
شبکة «البصره» نیز با انتشار متنی به تحریک فرزندان نزار قبانی و بلقیس الراوی پرداخت تا از نوری المالکی به‏عنوان قاتل مادر خود، به دادگاه‏های آمریکا شکایت کنند. این سایت مدعی شد، نوری المالکی با نام مستعار «سیدمحسن» ـ که در ایران به این نام مشهور بوده است ـ صحنه‌گردان تمامی عملیات‌های نظامی علیه حکومت عراق ازجمله انفجار سفارت این کشور در لبنان و حتی سفارت آمریکا در کویت، ربودن هواپیماهای عراقی و دیگر فعالیت‏های نظامی بوده است. در ادامة همین مقاله، دربارة نقش عماد مغنیه در حمله به سفارت عراق آمده است: «این‏که برخی معتقدند عماد مغنیه پشت صحنة انفجار سفارت عراق در بیروت است، چندان صحیح نمى‏باشد؛ چراکه ما مى‏دانیم آن زمان عماد مغنیه در آغاز فعالیت‏های نظامی خود بود و حزب‏الله لبنان نیز آن‏چنان متشکل و منظم نشده بود. بیش‌تر گزارش‏ها نیز حاکی از آن است که عماد مغنیه زیر نظر «ابومهدی مهندس» فعالیت داشته است.»
برخی منابع مانند سایت «ویکی پدیا» نیز از فردی به نام «سامی حجی» به‏عنوان متهم اصلی انفجار سفارت عراق نام برده‏اند:
«سامی حجی ملقب به «ابوهشام» یا «کارلوس عرب».
وی مؤسس و یکی از اعضای سازمان جهاد لبنان در بیروت در زمان جنگ داخلی لبنان و نزاع بین‏المللی در خاک لبنان بود که پوششی برای دستگاه‏های اطلاعاتی سوریه و ایران به‏شمار مى‏رفت. سال 1368 (1989م) سرویس اطلاعات نظامی سوریه که آن زمان درگیر جنگ با ژنرال «میشل عون» بود، سامی حجی به همراه «حبیب شرطونی» و «نزیه شعیا» و دیگر تروریست‏ها را از زندان «رومیه» بیروت فراری داد.
سامی به طرزی نامعلوم در هنگام عزیمت به لیبی ناپدید شد.

مهم‌ترین عملیات‏ تروریستی او:

- منفجر کردن سفارت عراق در رملت‌البیضاء بیروت در سال 1360 (1981م) که تعدادی از مسئولان و حامیان صدام حسین قربانی آن شدند. این عملیات با مشارکت اعضای حزب الدعوه مانند «ابومریم» و دیگران انجام شد.»
این درحالی است که بخش عربی سایت «ویکی پدیا» بدون ارائة هرگونه سند و مدرکی، از فردی به‏نام «احمد خمیس بیومی» به‏عنوان جاسوس اسرائیلی لبنانى‏الاصل به‏عنوان عامل اصلی انفجار سفارت عراق در بیروت نام مى‏برد.
سایت اینترنتی نشریة «الجریده» نیز دربارة خمیس بیومی 34ساله، تبعة لبنان این‏گونه آورده است:

«عزیزی که ذلیل شد

در یکی از ساختمان‏های مشرف به دریا، خمیس در خانواده‏ای بسیار مرفه و پرجمعیت متولد شد. پدر او پیمانکار بزرگی بود که یک دفتر بزرگ و ده‏ها کارمند داشت. در چنین وضعیتی بود که خمیس مرفه و نازپرورده بارآمد.
خمیس در یکی از آپارتمان‏های بیروت ساکن شد و با اموال موساد به خوش‏گذرانی پرداخت. یک افسر اطلاعاتی اسرائیل که خود را به جای تاجر پرتغالی به نام «روبرتو» جا زده بود، مسئول وی شد. روبرتو به عربی مسلط بود و استفاده از مواد منفجره، تنظیم زمان انفجار، هم‌چنین انفجار از راه دور، شیوه‏های استتار و مخفی شدن و عدم ایجاد شک را به او آموزش داد.
عملیات آماده‏سازی بمب‏های تی.ان.تی با قدرت انفجار بالا، سخت و پیچیده و مستلزم آموزش‏های دراز مدت بود؛ خصوصاً که خمیس در ارتش به سربازی نرفته بود و هیچ‏گونه تجربة نظامی برای راحت‏تر شدن آموزش نداشت. در نخستین عملیات خرابکارانه، به او دستور داده شد که سفارت عراق در بیروت را منفجر کند. خمیس ساکت بود و اظهارنظری نمی‌کرد. او به فکر جیب پر از پول خود بود. کیف مواد منفجره را پس از تنظیم ساعت انفجار، برداشت و با آرامش و اعتماد وارد ساختمان سفارت شد. او کیف را در سالن اصلی پنهان کرد، از ساختمان بیرون آمد و از دور منتظر لحظة حساس ماند.
نیم ساعت بعد صدای انفجار منطقه را به لرزه درآورد و نُه نفر کشته شدند که پنج لبنانی در بین آن‌ها بودند.
هنگامی که تلویزیون، حادثة انفجار و تصاویر قربانیان و مجروحان را پخش مى‏کرد، روبرتو از نزدیک خمیس را زیر نظر داشت و واکنش‏های وی را مشاهده مى‏کرد. هدف، آموزش دادن او در کنترل احساسات و برطرف کردن هر نوع تمرد یا پشیمانی بود.
هدف اسرائیل از انفجار سفارت عراق در بیروت، ایجاد شکاف میان دو دولت و شعله‏ور کردن اختلاف بین آن دو بود. عراق به‏شدت به‏دنبال تقویت روابط میان لبنان و اتحاد جماهیر شوروی بود و لبنان را برای روآوردن به‌سمت بلوک شرق، ترغیب مى‏کرد. اسرائیل هم‌چنین به‏دنبال وارد کردن اتهاماتی به‏ مقاومت بود، اما مورد تأیید مردم لبنان قرار نگرفت.»
در سال 1390 (2011م) نیز اخباری در مطبوعات لبنان دربارة متهمان انفجار سفارت عراق در بیروت منتشر شد.
«دادگاه نظامی، محاکمة چند فرد متهم به اقدامات تروریستی را به تعویق انداخت.

جمعه 22 ژوئیه 2011

دادگاه نظامی، محاکمة «حسین صالح حرب» و «سامی محمود الحجی» را تا روز بیست‌وچهارم اکتبر آینده به تعویق انداخت. این دو که درحال حاضر متواری هستند، متهم به اقدامات تروریستی در 27 دسامبر سال 1981، منفجر کردن ساختمان سفارت عراق و کشته و زخمی نمودن ده‏ها نفر مى‏باشند.»
«رئیس دادگاه روز 24/10/ 2011 را برای بررسی اتهامات حسین صالح حرب و سامی محمود الحجی، تبعة مصر، معین کرد. این دو، متهم به اقدامات تروریستی هستند که باعث انهدام سفارت عراق در بیروت و کشته و زخمی شدن ده‏ها نفر شد. علت تعویق محاکمه، عدم ابلاغ کیفرخواست بود.»
آن‏چه دربارة این عملیات، مهم به‌‌نظر مى‏رسد، این است که با این‏ حمله، همة ابهت و قدرت حزب بعث عراق در لبنان از بین رفت و نیروهاى تروریست عراق، نیروهایى را در برابر خود دیدند که دیگر حاضر نبودند بنشینند تا به‏وسیلة آدم‌کشان بعثى ترور شوند.
ظهور نیروهاى شهادت‏طلب که براى ضربه زدن به دشمن از جان خویش مایه مى‏گذاشتند، طرح‏هاى دفاعى و نظامى عراق در لبنان را برهم زد. به‌دنبال این عملیات، سفارت عراق تعطیل شد و امور دیپلماتیک آن توسط سفارت اردن در بیروت پی‌گیری شد.

وصیت‏نامة شهید ابومریم

آقای من اباجعفر! آقایم بهشتی! آقایم چمران! و ای تمامی شهدای عراق و ایران!
بر آن شدم تا بر شما، نه فقط با اشک‌هایم، که با خونم بگریم.
برادران جهادی‌ام! دوستانم!
راه اسلام راهی است دراز و پرمشقت و راهی مشحون از خارها و راهی خونین. دیروزروزی سیدصدر و خواهرعالم و فاضلش بنت‌الهدی به شهادت رسیدند و امروز آیت‏الله بهشتی و برادرانش. شهادت برای ایشان عجیب نیست؛ عجیب این است که ما برای آنان و اسلام حنیف به‌پا نخیزیم.
دوستانم!
راه این خون‏های پاک، راه انبیا، ائمه و جوانان مؤمن و مکتبی است. راه ما این است؛ یعنی راه جان‏فشانی و فداکاری. شما را به کار خیر وصیت مى‏کنم و این‏که به‏سوی خدا گام بردارید. از شما مى‏خواهم که خون خود را در این راه فرش‌شده با خارها و تیغ‌ها، ارزانی دارید؛ که این برای شما و دین عزیزتان راز جاودانگی است.
این راه، راه بهشت است... و راه جاودانگی در جنات واسعة خداوند است. این راه، راه مؤمنان مکتبی است که مى‏خواهند دین استوارشان پیاده شده و در تمام گوشه و کنارهای آباد، سایه‌گستر شود. راه راحتی و آرامش و فرش‌شده با گل، راه ما نیست.
دوستانم!
شما را وصیت مى‏کنم به مسیری که بدان ایمان آوردید و در آن هدایت شدید، که هرگز در قبال آن بى‏تفاوت نباشید. شما را وصیت مى‏کنم که انتقام خون شهیدان را بستانید، نه برای آن‏که فقط خونی ریخته شده است؛ بلکه برای آن‏که این خون تازه بماند و هم‌چنان با سخاوتمندی در راه خداوند عزوجل جاری شود و انتقام شما باید در راه خدا باشد.
دوستانم!
شما را وصیت مى‏کنم به امت مستضعف و زیان‏دیدة عراق زخمی و خونینمان. این امتی است که در گذشته و اکنون، بهترین علما و جوانان مؤمن و مکتبی خود را در راه خدا و کتابش تقدیم داشته است تا این‌ها در این سرزمین مبارک و طاهری که ائمة هدایت (درود خدا بر آنان باد) آن را پاک و طاهر ساختند، در اهتزاز و پایدار باشند.
شما را به اشک زنان شوهرازدست‌داده و فریاد یتیمان و نالة زندانیان مظلوم، وصیت مى‏کنم که انتقام آنان را در راه خدا بستانید.
دوستان!
شما را به تقوای الهی و قرائت کتاب خدا و عمل به آن و ملازمت دعا در زندگی روزمره‌تان، وصیت مى‏کنم.
دوستان!
شما را به خدا، بر اسلام و شهدا و خود و جهادتان در راه خداوند عزوجل و مسیر اعتقادی که بدان ایمان دارید، مراقبت کنید.
والسلام‌علیکم و رحمت‌الله و برکاته و رضوانه

پی نوشت ها :

(1) حزب طلیعة لبنان العربی الاشتراکی.
(2) عبدالمجید الرافعی ازجمله افراد صاحب‌نفوذ و فعال حزب بعث عراق و مورد توجه صدام حسین بود؛ به‏همین خاطر به‏عنوان مسئول حزب بعث در لبنان - که از مهم‌ترین پایگاه‏های جاسوسی و تروریستی خارج از عراق بود - برگزیده شد. وی با حضور در خطوط مقدم جبهه‏های نبرد عراق علیه ایران در روزهای جنگ به همراه «میشل عفلق»، وفاداری خود را به صدام بیش از پیش اعلام کرد. رافعی که در عراق به‏عنوان مزدور صدام شناخته مى‏شود، از ترس بازداشت و محاکمه، هم‌چنان در لبنان زندگی مى‏کند.
(3) سرگرد شورشىِ وابسته به اسرائیل که یک گردان از ارتش لبنان را با نام «ارتش آزاد جنوب» در اختیار داشت و به‏عنوان پیش‌مرگ برای رژیم صهیونیستی در منطقة جنوب لبنان، علیه مردم سرزمین خود مى‏جنگید.

منبع ماهنامه امتداد شماره 65




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
اعتراف مهم وزیر خارجه عربستان سعودی درباره اسرائیل
play_arrow
اعتراف مهم وزیر خارجه عربستان سعودی درباره اسرائیل
لحظاتی از شادی شهیدحاج قاسم سلیمانی در کنار مردم آمرلی بعد از آزادسازی شهر از چنگ داعش
play_arrow
لحظاتی از شادی شهیدحاج قاسم سلیمانی در کنار مردم آمرلی بعد از آزادسازی شهر از چنگ داعش
شگفتی‌سازی شناگر برزیلی؛ شنا بدون دست و پا
play_arrow
شگفتی‌سازی شناگر برزیلی؛ شنا بدون دست و پا
صحبت‌های جالب صبا معصوم‌نیا؛ روز چند ساعت درس خواندید؟ / ذوق‌زدگی پدر بعد از شنیدن خبر
play_arrow
صحبت‌های جالب صبا معصوم‌نیا؛ روز چند ساعت درس خواندید؟ / ذوق‌زدگی پدر بعد از شنیدن خبر
نماهنگ «غریب» با نوای حاج محمود کریمی
play_arrow
نماهنگ «غریب» با نوای حاج محمود کریمی
حاج قاسم سلیمانی: قدس آزاد نمی‌شود جز با پرچم‌داری شیعه
play_arrow
حاج قاسم سلیمانی: قدس آزاد نمی‌شود جز با پرچم‌داری شیعه
سخنگوی سابق اسرائیل: به عهد عتیق بازگشتیم!
play_arrow
سخنگوی سابق اسرائیل: به عهد عتیق بازگشتیم!
قسام آخرین پیام ۶ اسیر کشته شده صهیونیست‌ را منتشر خواهد کرد
play_arrow
قسام آخرین پیام ۶ اسیر کشته شده صهیونیست‌ را منتشر خواهد کرد
نماهنگ/ روایت رهبرانقلاب از حکومت ده ساله پیغمبر(ص)
play_arrow
نماهنگ/ روایت رهبرانقلاب از حکومت ده ساله پیغمبر(ص)
وئیسعلی فرزند ایران...
play_arrow
وئیسعلی فرزند ایران...
ژنرال تونسی: اقدامات حزب‌الله عین عقلانیت است
play_arrow
ژنرال تونسی: اقدامات حزب‌الله عین عقلانیت است
چرا قطعی برق در شهریور بیشتر از مرداد و تیر شده است؟
play_arrow
چرا قطعی برق در شهریور بیشتر از مرداد و تیر شده است؟
مژده دستگیر شد!
play_arrow
مژده دستگیر شد!
قهرمانی شناگر بدون دست با تکنیک منحصربه‌فرد
play_arrow
قهرمانی شناگر بدون دست با تکنیک منحصربه‌فرد
مخالفت وزیر دفاع با احداث فرودگاه جدید چابهار
play_arrow
مخالفت وزیر دفاع با احداث فرودگاه جدید چابهار