راهکارهای فقرزدایی از نگاه روایات

مقصد و مقصود ما از فقر، فقر مادی و اقتصادی است که در روایات راهکارهایی برای فقرزدایی و یا پیشگیری از مبتلا شدن به ناداری، بیان شده است
شنبه، 14 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهکارهای فقرزدایی از نگاه روایات
راهکارهای فقرزدایی از نگاه روایات

 

نویسنده: علی احمدی خواه( کوهنانی)



 

«پیشگیری»، پی گیری جدی می طلبد؛ همان طور که طالب گنج را، رنج جستجو می باید!

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد

مقصد و مقصود ما از فقر، فقر مادی و اقتصادی است که در روایات راهکارهایی برای فقرزدایی و یا پیشگیری از مبتلا شدن به ناداری، بیان شده است؛ لذا به قدر گنجایش این نوشتار و رخصت اولوالابصار، به مختصری از معانی روایات می پردازیم؛ باشد که این مباحث، امت اسلامی را در « جهاد اقتصادی» رهنمون گردد. ان شاء الله.

روش های پیشگیری از فقر اقتصادی

بیش از پنجاه راهکار پیشگیری در روایات دیده شده که به طور اجمالی عبارت اند از:
تدبیر صحیح و مدیریت خوب، کار و تلاش، سحرخیزی، قناعت، عدالت اجتماعی، دامداری، کشاورزی، رعایت مسائل بهداشتی و جارو زدن خانه و کوچه ها، زهد، نیکوکاری، صله ارحام، خوش خلقی، صفای دل، عفت دامن، امید به خدا، اعتماد نفس، دائم الوضو بودن، شستن دست ها
قبل و بعد از غذا، مسواک زدن،‌ شستن ظروف بعد از غذا، صدقه، زکات، نانخور کمتر، استقامت فقیر، جود غنی، انتظار فرج، حج، زیارت امام حسین (علیه السلام)، خوردن باقی مانده طعام و لقمه ای که بر سفره می افتد، یاری نمودن برادران دینی، استغفار، حق گویی، ترک کلام در بیت الخلاء، تسبیح گفتن( سبحان الله)، جمع نمازها، شکر منعم و ولی نعمت، پرهیز از سوگند دروغ، تعقیبات نماز، اجابت مؤذّن، امانت داری، دعا، اذکار «حوقله»(1)، گفتن « لا اله الا الله الملک الحقُ المبین» و« سبحان الله و بحمده، سبحان الله العظیم»، گچ کاری خانه، حنا کشیدن، چیدن ناخن، استعمال گلاب، شستن سر با گل ختمی، حمل عصا، قرائت قرآن؛ به خصوص آیة الکرسی‌ و سوره های واقعه، یس، قلم، ابراهیم، حجر،‌همزة و ملک.

دسته بندی راهکارها

همه راهکارهای فقرزدایی(2) به طور خیلی فشرده در این چند دسته کلی جای می گیرند:
1. استعانت و کمک از خداوند؛ برای رهنمون شدن به راه و مسیر مناسب کار و کسب و روزی، راه های کمک خواهی عبارت اند از: ادعیه، آیات، سوره ها، اذکار سفارش شده و نیز حج و زیارت.
2. تدبیر و مدیریت درست؛ مانند: امر به قناعت، زهد، نگهداری گوسفند و مرغ، میانه روی، عدالت اجتماعی و پرداخت زکات به فقیران.
3. کار و تلاش مضاعف: مانند: سحرخیزی و خروج از خانه صبح زود برای کار و ...( که در این باره روایات مفصلی داریم).
4. عدالت اجتماعی؛ گرچه در ضمن« تدبیر» نیز بیان شد، ولی در روایات، به « عدالت» نگاه ویژه ای شده است.
5. صادق و همنوا بودن(‌عدم کجروی در جامعه)؛ مانند: حق گویی، شکر ولیّ نعمت، صفای دل، امانت داری، خوش خلقی، کمک به مسلمانان و برادران دینی و پرهیز از قسم دروغ.
6. رعایت بهداشت؛ مانند شستن سر با گل ختمی، حناگذاری، چیدن ناخن ها، شستن ظروف و دست ها قبل و بعد از غذا، گچ کاری منزل و تمیزکردن کوچه ها.
شایان توجه است که: هرچه در فصل ریشه های فقر گفته شد، برعکس آن باعث توانگری می شود؛ مثلاً در آنجا امام فرمود: ریشه فقر، بیکاری،‌ تنبلی، عدم رعایت بهداشت و... است. در اینجا راهکار آن عبارت است از: تلاش، کوشش و حرکت، رعایت بهداشت و...

راهکار اسلام برای رفع فقر

درباره راهکارهای فقرزدایی یا پیشگیری از ناداری- چه فردی و چه اجتماعی- به بیان چند روایت اکتفا می شود.

1. کار و تلاش مضاعف

حضرت علی (علیه السلام) خطاب به فرزند بزرگوار خود- امام حسن مجتبی (علیه السلام)- فرمود:
« لا تلُم انساناً یطلبُ قوتهُ...(3)؛ ملامت نشود انسانی که قوت خود را طلب می کند». و برای به دست آوردن نیازهای ضروری اش، کار و تلاش می نماید.

2. عدالت اجتماعی

قصه ی جالبی از حضرت ذوالقرنین (علیه السلام) بیان شده است؛ وقتی که وی بعد از سدّسازی، بر قومی عادل و عامل گذر کرد. قوم عجیبی بودند؛ قبر را در دم خانه درست می کردند. خانه ها، انبارها، دکان ها و استطبل های آنان، بدون قفل و درب و... بود؛ ذوالقرنین از آنان پرسید:
« فأخبرونی لمَ لیسَ‌ فیکم مسکینٌ و لا فقیرٌ؛ به من بگویی چرا در میان شما مسکین و فقیر وجود ندارد؟!» گفتند:‌« من قبل أنا نقسّمُ بالسویة...(4)؛ به خاطر این است که ما عدالت اجتماعی را رعایت می کنیم و برای احدی تبعیض قائل نمی شویم».

3. ساده زیستی کارگزاران حکومتی

وقتی حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از خانه علاء پسر زیاد حارثی- که از اصحاب آن سرور بود و خانه ای بزرگ ساخته بود- دیدار کرد، امام پندهایی داد و علاء از محضر حضرت سؤالاتی نمود؛ از جمله علاء گفت: ای امیرمؤمنان! شما در این پوشاک زبر، تن آزار باشی و خوراک دشوار خوار؟ حضرت فرمود:
« و یحک إنی لستُ کأنت، إن الله فرض علی ائمة الحق( العدل) أن یقدّروا انفسهم بضَعفة الناس کیلا یتبیّغَ بالفقیر فقرهُ(5)؛ وای بر تو! من و تو مثل هم نیستیم، از من انتظاری می رود که از تو نمی رود. خدا بر پیشوایان دادگر واجب فرموده که خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا فقر و ناداری، فرد تنگدست را به هیجان نیارد و به طغیان واندارد».
وقتی حضرت مولا (علیه السلام) می فرماید:« خداوند بر پیشوایان عدل واجب فرمود که در سطح مردم فقیر زندگی کنند تا فقر و محرومیت، باعث هیجان و شورش نگردد»، شاید در اینجا این سؤال به ذهن بیاید که: ائمه عدل از ترس شورش فقرا و انقلاب آنها، عدالت را توصیه می کنند؛ و الا اگر ترس شورش نباشد، توصیه به عدل نمی کردند؟!
در جواب باید گفت: اولاً، اساس نظام هستی بر« عدل» استوار است، چه اینکه فرمود:« بالعدل قامت السماواتُ و الارضُ». ثانیاً، در گفتار ائمه (علیهم السلام) درباره «عدل» بیاناتی وارد شده است، علاوه بر سیره ی عملی و کردار آنان تا بدانیم که عدل، اساس ایمان، روح شهادت، بهترین سجایا و ... است. حال کلماتی از سخنان گهربار امام علی (علیه السلام) را مرور می کنیم تا معلوم شود که این، اعتقاد مولا و دیگر ائمه معصوم بوده، نه اینکه از ترس شورش باشد؛ چه اینکه جان خویش را بر سر این اعتقاد نثار کردند، ولی از حق جویی و حق گویی و عدالت محوری، کوتاه نیامدند. امیرمؤمنان (علیه السلام) درباره عدالت می فرماید:
« العدلُ مألوفٌ، الجورة عسوفٌ(6)؛ عدل، دلپذیر است و ستم، از راه بیرون برنده[ کجرو ساز]».
توضیح: چون عدل چنین است، مردم به صاحب آن رغبت می نمایند؛ از آن طرف چون مردم از ستم متنفرند، از ستمکار هم روی می گردانند.
« العدلُ انصافٌ(7)؛ عدل، انصاف است»؛ یعنی عدل، حقّ هیچ کس را ضایع نمی کند و انسان عادل بین خود و دیگران به برابری حکم می کند.
« العدلُ ملاک،‌الجورُ هلاک(8)؛ عدل، مایه ی قوام و اقتدار است و ستم، باعث فنا و نابودی».
« العدلُ حیاةٌ(9)؛ عدل، [ خود] زندگی است». پس زندگی بدون عدالت، مردگی است.
« العدلُ خیرُ الحکم(10)؛ عدل، بهترین حکم است».
« العدلُ‌روحُ‌الشهادة(11)؛ عدالت، جان گواهی است»؛ یعنی کسی که عادل نیست، گواهی او اعتباری ندارد. ارزش انسان، به عدالت اوست.
«العدلُ حیاة الاحکام(12)؛ عدالت، حیات حکم هاست»؛ یعنی حکمی که عدالت ندارد، حکم نیست، وجود ندارد، عدم است و مرده.
« العدلُ یُصلحُ البریة(13)؛ عدل، جامعه را اصلاح می کند»؛ یعنی اعضای جامعه را، جامعه پذیر و همنوا می نماید، و مانع کجروی و انحراف می گردد.
« العدلُ فضیلة السلطان(14)؛ عدل، برتری حاکم است»؛ یعنی فضیلت و برتری حاکم، به مقدار عدالت و دادرسی اوست و بس.
« العدلُ فوزٌ و کرامةٌ(15)؛ عدل، [مایه] فیروزی و کرامت است»؛ یعنی با عدالت، می توان کامروا و صاحب منزلت فردی و اجتماعی شد.
« العدلُ اغنی الغناء(16)؛ عدل، بهترین توانگری هاست».
سفارش به عدل و عدالت محوری و نیز ساده زیستی مسئولان و کارگزاران در اسلام، نه تنها برای خاموش کردن شورش، بلکه به عنوان راهکار « فقرزدایی»‌می باشد.
« العدلُ قوّام الرعیه(17)؛ عدل حکام و فرادستان( صاحبان قدرت)، مایه قوام فرودستان است».
« العدلُ نظام الامرة(18)؛ عدل، نظام( و پیوند کار) فرمانفرمایی است»؛ ‌یعنی حاکمی که عادل نباشد، کارش منظم نخواهد شد.
«العدلُ قوام البریه، الظلمُ بوارُ الرعیه(19)؛ عدل، جامعه را برپا نگه می دارد و ستم، باعث نابودی آن می شود».
« العدلُ اقوی اساسٍ(20)؛ و عدل، قوی ترین بنیاد است»؛ یعنی مانع دگرگونی های منفی اجتماعی است.
« العدلُ افضلُ سجیة(21)؛ عدل، بالاترین خصلت است»؛ یعنی نفس عدل، چیز خوبی است.
« الرعیة لا یصلحها الا العدلُ(22)؛ تنها راه اصلاح جامعه [ برای همنوا سازی]، عدل است».
بنابراین سفارش به عدل و عدالت محوری و نیز ساده زیستی مسئولان و کارگزاران در اسلام، نه تنها برای خاموش کردن شورش، بلکه به عنوان راهکار « فقرزدایی»‌می باشد. عدالت در اسلام، یک اصل دینی مهم است. علاوه بر مطلب فوق، در روایات به مستضعفان سفارش شده است: هرگاه ظلم دیدید، قیام کنید! حقّ قیام و شورش شما، محفوظ است!

4. مدیریت صحیح

مولا علی (علیه السلام) فرمود:
« التدبیرُ نصفُ المؤونة(23)؛ تدبیر و مدیریت، نصف مخارج و مؤونه است».
« لا فقر مع حُسن تدبیر(24)؛ با حسن تدبیر، فقری وجود ندارد و باقی نمی ماند».
« حُسنُ التدبر یُنمی قلیل المال و سوء‌ُ التدبر یُفنی کثیره(25)؛ مدیریت درست، مال کم را رشد می دهد و مدیریت نادرست، مال بسیار را نابود می گرداند.»

5. تقسیم کار درست

باید پروژه های بزرگ، به افرادش و کارهای کوچک، به اشخاص خاصش داده شود؛ والا باعث هلاکت و نابودی جوامع است، نه دگرگونی و پیشرفت شان. برای روشن شدن مطلب، به بیان یک نمونه اشاره می شود.

توانگران و دامداری؛ فقیران و مرغداری

جابربن عبدالله انصاری می گوید: أنّ النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) امرَ الاغنیاءَ باتخاذ الغنم(26)؛ نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توانگران را به دامداری گوسفند امر می کرد».
در سنن ابن ماجه آمده است که:
« انّ النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) امر الاغنیاء باتخاذ الغنم و امر الفقراء ‌باتخاذ الدّجاج؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اغنیا را به پرورش گوسفند امر می کرد و فقرا به مرغداری و پرورش طیور».
علامه مجلسی در زیر این روایت نوشته است: در روایت حضرت صلی الله علیه و آله چنین دارد:
« عند اتخاذ الاغنیاء الدجاج یأذن الله تعالی بهلاک القُری-ای- انّ الاغنیاء اذا ضیقوا علی الفقراء فی مکاسبهم و خالطوهم فی معایشهم تعطّل سعیهم و هلکوا و فی هلاک الفقراء بوارٌ و فی ذالک هلاک القری و بوارُها(27)؛ زمانی که اغنیا به کار مرغداری مشغول شوند، خداوند هلاکت قریه ها را اعلام می کند؛ یعنی وقتی اغنیا با این کارشان، عرصه کسب و کار را بر فقرا تنگ کردند و شغلشان را از ایشان گرفتند و آنان را بیکار کردند، فقرا هلاک می شوند و این به معنای کسادی کار فقیران و نابودی آنان می باشد. و با هلاکت فقرا، جوامع نیز هلاک می شوند.»
توضیح: تمام روایات « دامداری» برای خانه های غیر شهری است و یا شهری دارای مزرعه، که بتوان در آنجا دامداری کرد.

6. پرداخت زکات

روایات عجیبی درباره زکات وارد شده که به برخی از آنها اشاره می شود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
« انّ الله- عزوجل- فرض الزکاة کما فرض الصلوة، فلو انّ رجُلاً حمل الزکاة فاعطاها علانیةً لم یکن علیه فی ذلک عتبٌ و ذلک انّ الله- عزوجل-فرض للفقراء فی اموال الاغنیاء ما یکتفون به، و لو علم انّ الذی فرض لهم لم یکفهم لزادهم، فانما یؤتی الفقرا فیما اتوا من منع من منعهم حقوقهم لا من الفریضة(28)؛ خداوند- عزوجل- زکات را واجب کرده؛ همان طور که نماز را واجب فرموده
است. پس اگر کسی زکات را آشکارا بدهد، در این مورد ملامت نمی شود. و این بدان جهت است که خداوند-عزوجل- برای فقرا به مقداری که نیاز دارند، در اموال اغنیا واجب کرده؛ و اگر خدا می دانست این مقدار(29)- زکاتی که برای فقرا واجب کرده- برای آنان کافی نیست و نیازشان را رفع نمی گرداند، به طور حتم و یقین، مقدار زکات را بیشتر قرار می داد. به فقرا، همان مقداری را که به آنان عطا شده، بدهید که در این صورت بی نیاز می شوند».
امام جعفرصادق (علیه السلام) از پدران معصومش، از امام علی (علیه السلام) نقل نموده که فرمود:
« إن الله فرضَ علی اغنیاء‌الناس فی اموالهم قدرالذی یسع فقرائهم، فإن ضاع فقیرٌ او أجهدَ او عری فبما یمنع الغنیُ، و إن الله - عزوجل- محاسب الاغنیاء فی ذلک یوم القیامة و معذبهم عذاباً الیماً(30)؛ خداوند در مال های مردم توانگر به اندازه ای که برای فقرای آنان زیاد هم هست، واجب کرده است. پس اگر فقیری ضایع و گرفتار شده و یا در رنج و سختی افتاده و یا عریان و برهنه مانده است، به خاطر آن حقوقی می باشد که غنی از او منع نموده است و خدای- عزوجل- در این باره، اغنیا را در روز قیامت محاکمه می کند و با عذاب دردناکی از آنان انتقام می گیرد».
و نیز فرمود:« إن الله تبارک و تعالی اشرک بین الاغنیاء و الفقراء فی الاموال، فلیس لهم ان یصرفوها الی غیر شرکائهم(31)؛ حقیقتاً خدای تبارک و تعالی اغنیا و فقرا را در مال ها، شریک نموده است؛ پس اغنیا حق ندارند این مال های شراکتی را بدون حضور شریکان خود( فقرا) مصرف کنند».

7. نانخور کمتر

امام علی (علیه السلام) در یک مجلس، چهارصد باب از آنچه که برای دین و دنیای یک مؤمن شایسته است، تعلیم فرمود؛ از جمله:
«... قلةُ العیال احد الیسارین(32)؛ کم بودن نفرات نانخور، یکی از دو توانگری است».

8. قناعت

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
«القناعة مالٌ لا ینفدُ(33)؛ قناعت، مالی است که پایان نیابد».
شاید این بیان سعدی در « بوستان» از این حدیث شریف اقتباس شده باشد:

 

قناعت، توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهانگرد را

 

تفسیر قناعت

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: به جبرئیل (علیه السلام) گفتم:« فما تفسیرالقناعة؛ تفسیر قناعت چیست؟». گفت:« یقنع بما یصیبهُ من الدنیا، یقنع بالقلیل و یشکرُ بالیسیر(34)؛ به آنچه از دنیا به او برسد، قانع است؛‌ به کم، قانع باشد و به اندک، شکرگزار».

9. میانه روی در هزینه ها

حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
« ما عال من اقتصد(35)؛ آن که میانه روی کند، تهی دست نگردد».
« الاقتصادُ ینمی القلیل(36)؛ و الاقتصاد ینمی الیسیر(37)؛ میانه روی، باعث رشد و فزونی مال اندک می شود».
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
« ضمنتُ لمن اقتصد ان لا یفتقر(38)؛ کسی که میانه روی نماید، من ضمانت می کنم که محتاج نگردد».

10. بهداشت محیط زندگی

از امام علی، امام باقر، امام صادق و امام رضا (علیهم السلام) روایاتی در این زمینه، وارد شده است که تنها به یک روایت اشاره می نماییم. مولا علی (علیه السلام) فرمود:
« کسحُ الفناء‌ یزید فی الرزق(39)؛ جارو زدن کوچه ها، رزق را زیاد می کند».

11. راهکارهای یازده گانه

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
آیا به شما خبر ندهم که چه اموری رزق را زیاد می کنند؟ عرض کردند: آری بفرمایید! فرمود:« الجمعُ بین الصلوتین یزید فی الرزق، و تعقیبُ بعد الغداة یزید فی الرزق، و بعدالعصر یزید فی الرزق، و صلة‌الرحم یزید فی الرزق و کشحُ الغناء[ کسحُ الفناء] یزید فی الرزق، و اداء‌الامانة یزید فی الرزق، و الاستغناءُ(الاستغفارُ) یزید فی الرزق، و المؤاساة الاخ فی الله تزید فی الرزق، و البکورُ فی طلب الرزق تزید فی الرزق، و اجابة المؤذن تزید فی الرزق، و ترک الکلام فی الخلاء یزید فی الرزق...(40)؛ جمع بین نمازها، تعقیبات بعد از نماز صبح و عصر، صله ارحام، تمیز کردن و جارو زدن اطراف خانه ها و کوچه ها، ادای امانت، استغفار، کمک کردن به برادر دینی در راه خدا، سحرخیزی و صبح زود به دنبال رزق رفتن، اجابت مؤذن( نماز اول وقت)، و سخن نگفتن در دستشویی، رزق را افزون می کند...».

12. عوامل هجده گانه

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) هجده راهکار را برای ازدیاد رزق بیان فرمود که دوازده نمونه آنها در روایت قبل ذکر شد. آن حضرت بعد از آن که «ریشه های فقر»‌را بیان فرمود، اضافه کرد:
« الا انبّئکم بعد ذلک بما تزید فی الرزق؟ قالوا: بلی یا امیرالمؤمنین! فقال: الجمعُ بین الصلوتین یزید فی الرزق، و التعقیبُ بعد الغداة و بعد العصر یزید فی الرزق، و صلّه الرحم یزید(تزیدُ) فی الرزق و کسحُ الفناء یزید فی الرزق، و المؤاساة الاخ فی الله - عزوجل- تزید فی الرزق، و البکورُ فی طلب الرزق یزید فی الرزق، و الاستغفار یزید فی الرزق، و استعمال الامانة یزید فی الرزق، و قول الحقّ یزید فی الرزق و إجابة المؤذن، تزید فی الرزق، و ترک الکلام فی الخلاء یزید فی الرزق، و ترک الحرص یزید فی الرزق، و شکر المنعم یزید فی الرزق، و اجتنابُ الیمین الکاذبة یزید فی الرزق، و الوضوءُ قبل الطعام یزید فی الرزق، و اکلُ ما یسقطُ من الخوان یزید فی الرزق، و من سبّح الله کلّ یوم ثلاثین مرةً دفع الله - عزوجل- عنهُ سبعینَ نوعاً من البلاء، ایسرها الفقرُ؛(41) آیا به شما نگویم که چه عواملی رزق را افزون می کنند و چه راهکارهایی برای ازدیاد روزی هست؟ عرض کردند: بفرمایید ای امیرمؤمنان! فرمود:
جمع بین دو نماز ( ظهر و عصر، و مغرب و عشا) تعقیبات بعد از نماز صبح و عصر، صله ارحام، جارو زدن جلو خانه ها( و کوچه ها)،‌ کمک کردن به برادر دینی در راه خدای- عزوجل- صبح زود به دنبال رزق رفتن، استغفار، ادای امانت، گفتن سخن حق، اجابت کردن مؤذن( اقامه نماز اول وقت)، ترک کلام در دستشویی، ترک حرص، شُکر منعم و ولیّ نعمت، دوری کردن از قسم دروغ، وضو قبل از غذا و خوردن غذایی که بر سفره می ریزد، ثروت و روزی را زیاد می کند. و کسی که در هر روز، سی مرتبه بگوید« سبحان الله»، خدای- عزوجل- هفتاد نوع بلا را از او دفع می گرداند که آسان ترین آن بلاها، « فقر» است».

13. امور دوازده گانه

امام حسن مجتبی (علیه السلام) عوامل رفع فقر را چنین نام برده و می فرماید:
« ترک الزنا و کنسُ الفناء و غسلُ‌الاناء مجلبةٌ للغنا و اقوی الاسباب الجالبة للرزق، اقامة الصلوة بالتعظیم و الخشوع، و قراءةُ سورة « الواقعه»، خصوصاً باللیل و وقت العشاء، و سورة «یس» و « تبارک الذی بیده الملک» وقت الصبح، و حضور المسجد قبل الاذان و المداومة علی الطهارة و اداءُ
سنة الفجر و الوتر فی البیت، و ان لا یتکلم بکلام لغو من اشتغل بما لا یعنیه فإنه ما یعنیه(42)؛ ترک زنا، تمیز کردن جلو منازل و کوچه ها و شستن ظروف، توانگری را جلب می نماید. و قوی ترین اسباب برای جلب رزق، عبارت اند از: اقامه نماز با تعظیم و خشوع، خواندن سوره « واقعه » به خصوص در شب و هنگام عشا، خواندن سوره «یس» و « ملک» در وقت صبح، حضور در مسجد قبل از اذان، مداومت بر طهارت، به جا آوردن نافله صبح و وتر در خانه و پرهیز از کلام لغو و بی معنی».

پی‌نوشت‌ها:

1. ذکر حوقله، عبارت است از : ماشاء‌الله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
2. البته این نوشتار، فصلی از کتاب « فقر و غنا از دیدگاه روایات» به قلم نگارنده است که در انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ شده است.
3. بحارالانوار، ج72، ص 47.
4. همان، ج12، ص 176؛‌علل الشرایع، ص 161.
5. ر.ک: نهج البلاغه، سیدجعفر شهیدی، خ209، ص 241؛ بحارالانوار، ج40، ص 336.
6. غررالحکم و دررالکلم، آمدی، ج1، ص 11.
7. همان، ص47.
8. همان، ص 57.
9. همان، ص 64.
10. همان، ص 81.
11.همان، ص 97.
12.همان، ص 104.
13. همان، ص 133.
14.همان، ص 154.
15. همان، ص 179.
16.همان، ص 181.
17.همان، ص183.
18.همان، ص198.
19.همان، ص303.
20.همان، ص316.
21.همان، ص240.
22.همان، ص351.
23.همان، ص151.
24.همان، ج6، ص 437.
25.همان، ج3، ص 387.
26.بحارالانوار، ج66، ص 74.
27.همان، ج 65، ص 10.
28. همان، ج96، ص 18؛ علل الشرایع، ج2، ص 57.
29. کل زکات، نه این که فقط درصدی از آن.
30.نهج البلاغه، حکمت 328؛ بحارالانوار، ج96، ص 28.
31. بحارالانوار، ج96، ص 64؛ علل الشرایع، ج2، ص 59.
32.نهج البلاغه، حکمت 141؛ بحارالانوار، ج10، ص 99.
33. نهج البلاغه، حکمت 57 و 475.
34. بحارالانوار، ج103، ص 22.
35.نهج البلاغه، حکمت 140، ص 386.
36.غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص 92.
37. همان، ص 139.
38. میزان الحکمة، ج10، ص 4890.
39. بحارالانوار، ج76، ص 176؛ الخصال، ج2، ص 93(قال الصادق (علیه السلام): غسل الاناء و کسحُ الفناء مجلبة للرزق)؛ المحاسن، ص 584؛ ابوالحسن الرضا (علیه السلام): کنس الفناء یجلب الرزق)؛ بحارالانوار، ج76، ص 176 و 177؛ المحاسن، ص 624(قال ابوجعفر (علیه السلام): کنس البیت ینفی الفقر).
40. بحارالانوار، ج76، ص 315.
41. همان، ص 314 و 315؛ الخصال، ج2، ص 93.
42. بحارالانوار، ج76، ص 318 و 319.

 

منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره 85.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط