نویسنده:دکتر ابوالفضل خوش منش (1)
ق ن و
«و هو الذی انزله من السماء ماءً فاخرجنا به نبات کل شیءٍ فاخرجنا منه خضراً نخرج منه حباً متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیه و جناتٍ من اعناب والزیتون و الرمان مشتبهاً و غیر متشابهٍ انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایاتٍ لقومٍ یومنون» (انعام، 99)فعل «اقنی» که از ریشه قنی می باشد، در سوره ی نجم به معنای «سرمایه دادن و بر طرف کردن نیاز» آمده است. ریشه ی «قنو» نیز با ریشه ی اخیر پیوند دارد و واژه ی قنوان نیز از آن آمده که در سوره ی نحل، عبارت از ریشه های باریک است. این ریشه در عربی به معانی جمع کردن، حفر کردن (قنات)، کسب کردن (مال) آمده. قنات (عر.): مجرای آب، عصا.
Canne (فر.):ساقه ی نیشکر، از ریشه ای شرقی و خود ماخوذ از qanu که ریشه ای سامی و احتمالاً عربی یا آشوری است. canne (فر.)، cane (انگـ.): عصا، هرگونه مجرا و کانال، لوله، نی، ساقه ی نیشکر، چوب دستی، قلم. Canne (فر.) به صورت cannamelle نیز آمده است.
Chenal (فر.) نوعی کانال در دهانه ی بندرگاه یا رود و ترعه، از ریشه ای سامی آمده که ابتدا به صورت kanna وارد یونانی و از آنجا وارد فرانسه شده است.
kanna (یو.)، canna (لا.)، canon (فر.) تفنگ، لوله ی تفنگ، لوله ی توپ، cannonade (فر.) تبادل آتش، تیراندازی متقابل، canonner با توپ یا تفنگ تیراندازی کردن.
از همین ریشه است: canal (فر.) و مشتقات آنcanaliforme, canalicule و canaliser (فر.) و نیز cannelle (فر.) channel (انگـ.) caniveau(فر.): جوی و نهر.
Canon (فر.) همچنین: قانون و قاعده ، کتاب قانون، متون مقدس توراتی، ادعیه، شریعت و نصوص مذهبی. Canon به این معنا canonicus و canonizare (لا.) و آن از kanon (یو.) مقیاس و سنجه ی راست بودن و منطق با معیار بودن، با توجه به مفهوم راستی و قائم و مستقیم بودن و در ریشه های بالا وجود دارد. از همین ریشه است: canonique, caniniser, canoniste (فر.).
معلوف، 658؛ نفیسی، 306؛ دارالمشرق، 1188؛ زاهدی، 160
Grand dictionaaire etymologaque, 156; Picoche, 130; Dauzat, 130; Dauzat Archer, 67; Hoad, 60; Hachette, 282; Baumgartner, 122
ک ف ت
«الم نجعل العرض کفاتاً» (مرسلات، 25).ریشه ی کفت در عربی به معنای قبض گرفتن و ضمیمه می باشد. ریشه ی kap در بسیاری از واژگان فارسی به معنای گرفتن، بند کردن، پوشاندن و پنهان کردن آمده است. ریشه ی capt در واژگان متعدد لاتین با حفظ معانی قبض و مانند آن وجود دارد:
Captio, Captatio, Captiose, Captosus, Captivatas, Captiva, Captivo, Captivus, Captura واژه ی انگلیسی Capacious از ریشه ی capaci (لا.) است که خود از capax (لا.) و آن از capere (لا.) گرفته شده. ریشه ی لاتینی capere خود جزء تشکیل دهنده ی واژگان فراوانی در زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی و جز آن است که با وجود تغییر مختصری در حروف، مفهوم کلی قبض و گرفتن را هم چنان در خود حفظ کرده اند برخی از این واژه ها در انگلیسی عبارتند از:
accept, axcept, recept, anticipate, receie, deceive, perceive, enchas, recipient, receptacle, imperceptible, enchase,
برومند، 68؛ Der sprach,391; walter, 64; mittrend, 109
ک ه ف
«ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً». (کهف، 9)Cavea,cava (لا.) cave (فر.): گود، فرو رفته، زیرزمین، caveau (فر.): زیرزمین کوچک، مقبره، سرداب، cuve (فر.): خمره ی چوبی بزرگ، cuvea (فر.): خمره cuvette (فر.): لگن، طشتک،
caverne(فر):غار ، حفره . cavit(فر) حفره ، منفذ ، سوراخ cavernoo(لا.) caver(فر.) گود کردن ، حفر کردن cavator(لا.) حفار cavere(لا.) تحت مواظبت قرار دادن . از همین ریشه :caution(فر.) کفالت .
واژه ی cage(انگـ و فر) : قفس و نیز cageot (فر.) قفس کوچک ، مرغ دانی از cavea(لا.) اخذ گردیده است .
قس . ریشه ی کاو در فعل کاویدن یا ترکیباتی چون کند و کاو ، کنجکاوی. واژه ی کاواک (فا.): شیء میان تهی و مجوف ، کاواک ( کاووک ، کابوک ، کاپوت ، کابک ، کاوک ) آشیانه ی مرغ یا زنبیلی که مرغ در آن تخم بگذارد و از آنها مراقبت کند و نیز واژه ی کوه در فارسی . ( معین 2876/3)؛ ریشه ی قبس .
cottez,69,Hoad,67,Larousse,dition 1989,196,Baumgartner114
م س ک
« یسقون من رحیق مختوم . ختامه مسک و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون» ( مطففین، 25 و 26 )مسک ، معرب مشک
اصل این واژه از سانسکریت و پهلوی به فارسی و سپس به عربی و لاتین راه یافته است. این واژه در قرن 12م به صورت musc به فرانسه و در قرن 14 به صورت musk به انگلیسی و اکثر زبان های اروپایی راه پیدا نموده است :moscado(لا، متأ)، muscus (ایتـ .) از این ریشه ، واژگان متعدد دیگری ساخته شده اند : muscadin(فر.: خمیر دارای بوی مشک و نیز فردی که دارای ظاهری آراسته است )، muscqu(فر.منسوب به musc)
muscat (فر= بوی مشک ) ؛ muscadel,muscatel,muscadin,muscade ( انگـ = انواع نوشیدنی ) از همین ریشه است : امساک که در فرانسه به صورت imsak آمده است .جفری ، 380؛ دیهیم ، 44؛ آریان پور ، 282 ؛ معین ، 4113؛
Walter,299,Petit Robert,1246,Baugmartner,515,Dauzat48,Oxford Word Origines,305
ه ج ر
واژه هجرت در انگلیسی و لاتین میانه به صورت hejira/hegiraوجود دارد . لفظ hgire در 1586م از « هجرت » عرب یوام گرفته شده ، به زبان فرانسه راه یافته است . انتقال این واژه به فرانسه احتمالا از اسپانیایی hegira(1584م) صورت گرفته است . در 1584 شاهد شکل دیگری algiere هستیم که از لفظ عربی alhedjra گرفته شده ؛ و به معنای هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدین در سال 622 م و هر هجرتی که مانند هجرت رسول باشد و به طور کلی تر هر سفر هجرتی آمده است. در برخی فرهنگ های اروپایی این واژه به نحو خاص و به معنای «فرار» محمد (علیه السلام) از مکه به مدینه آمده است. کاربرد چنین تعبیری نادرست و قلب و تحریف آشکار از حقیقی بزرگ و اساسی می باشد که در مورد واژه های اسلامی بارها صورت گرفته است.واژه ی هجرت از عر. به ایتـ . به صورتhegira وارد و از زبان اخیر وارد فر. گردید: hgire، در پاره ای از فرهنگ های فرانسه hegira معادل (فرار fuite) محمد از مکه به مدینه» معنا شده است. در پاره ای فرهنگ های دیگر از این حقیقت با عنوان حرکت، خروج و ترک بلد و نفی بلد یاد شده است. قرآن کریم به «اخراج» رسول الله (علیه السلام) از مکه به دست قریش تصریح می کند (محمد، 13 و توبه، 40) پس نسبت فرار به حضرت رسول اکرم (علیه السلام) تهمتی بیش نیست.
توبه 40؛
Baumgartner, 382; Hachette :le dictionnaire de notre temps, 709; Robert, 918; sourdel 345; Dauzat, 319
نتیجه گیری و پیشنهاد
1.گشودن راهی در کنار شیوه های رایج تعلیم و ترویج قرآن نظیر ترجمه ی قرآن به زبان های دیگر و تعلیم صرف و نحو «عربی» که به امید ادراک «زبان قرآن» صورت می گیرند. نگارش چنین فرهنگی، راهی هر چند باریک، اما مستقیم را برای روبرویی با «زبان قرآن» و انس و آشنایی با آن می گشاید.2. خارج نمودن بحث ارتباط واژگان قرآنی و زبان های دیگر از یک حالت کتابخانه ای و تاریخی صرف و دادن حالتی کاربردی و قابل ارائه به مخاطبان از زبان های گوناگون
3.تحلیل و تعلیمی مستند از نحوه ی سیر واژگان گوناگون؛ با توجه به این که در اغلب فرهنگ های موجود، اگر ریشه ی واژگان نیز ذکر شده باشد، نحوه ی سیر لفظ، معنا و مسیر دقیق آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
4. بخشیدن صبغه ی اثبات و تقریب به واژه ها و جایگزین نمودن حالت تفریقی که معمولاً در واژه نامه های سنتی به چشم می خورد.
5. نگریستن به واژه ها در قالب گروه های لفظی یا «خوشه واژه ها» که امری مهم در زبان آموزی و شناخت مفردات یک زبان است و دوری از روش «لغت معنی» که شیوه ی جدید زبان آموزی آن را منسوخ شمرده اند. امروزه، علاوه بر فرهنگ های تخصصی قیاسی (analogique)، برخی فرهنگ های عادی و روش مند اروپایی نیز می کوشند مفردات زبان را به شکل «خوشه واژه ها» ارائه کنند. چنین رویکردی به مفردات یک زبان، فهمی انتزاعی از واژه ها به دست می دهد که امکان خطا در فهم معانی آن ها را کم، مهارت فهم معنای مشترک و اولیه ی بسیاری از ریشه ها را زیاد و حفظ مفاهیم واژگان و نیز عدم فراموشی آن ها را آسان می کند. از زمان های گذشته، اشتقاق را توانایی جمع معانی کثیر و به بیان امروزی، سازماندهی منظم اطلاعات و معلومات دانسته اند. بهره گیری درست از واژه نامه های اشتقاقی، درک مفهوم واژگان را آسان تر می کند، بنابراین با اطمینان بیشتری می توان به آن ها مراجعه کرد (مشیری، 1؛ برومند، 7 و Deias, I)
6. تبیین اثر قرآن کریم بر زبان عربی، واژگان آن را بر مرکب راهوار لسان مبین خود تا اقصی نقاط دنیای آن روز سیر داده و در عین حال، نقشی مهم در خیزش علمی و نوزایی (RENNAISSANCE) اروپا ایفا نموده است. دکتر شریعتی، داستان نگارش کتابی (خورشید الله بر چهره ی غرب می درخشد) را توسط یک خانم آلمانی بازگو می کند که موضوعش، گفت و گوی فرضی نویسنده با خانمی دیگر است که دوست اوست. گرچه آن ها در این گفت و گوی دو ساعته به زبان آلمانی سخن می گویند، بی هیچ احساس بیگانگی، اصطلاحاتی عربی، فارسی یا ترکی به کار می برند که طی جنگ های صلیبی و اواخر قرون وسطی، از بلاد اسلام به اروپا راه یافته اند. شمار آن ها- که مربوط به زمینه های تجاری، فنی، علمی (شیمی، جبر و...) و فلسفی اند- در کتاب یاد شده به بیش از 2000 می رسد. (نک:شریعتی، 61)
7. ارائه مفاهیم «قرآنی» مفردات و اشتقاقات آن ها. توضیح این که زبان هایی همانند فرانسه و انگلیسی عمدتاً دروازه ی ورود صدها میلیون انسان فاقد دین آسمانی و یا دست کم فاقد دین ابراهیمی، به مسیحیت بوده اند. مثال بارز آن ها ملل آفریقایی هستند که پس از داشتن آیین هایی ابتدایی، با ورود مبشران و مستعمران مسیحی به آفریقا به مسیحیت گراییدند، اما در پی عرضه ی اسلام بر این اقوام، همان ادبیات مذهبی گذشته، عهده دار تبیین مفاهیم اساسی اسلام از «صلات» و «صوم» و «جهاد» تا امور دیگر شده است. این مشکل در زمان حاضر که عصر «صحوه» و «بیداری اسلامی» و نیاز بیش از پیش به تبیین ریشه ای و عصری مفاهیم بنیادی اسلام است، بیش تر رخ می نماید. مثلاً معادل واژه ی قرآنی «آیت»، کلمه ی نارسای «معجزه» در فارسی و اردو و حتی عربی امروز و در زبان فرانسه ، miracle از ریشه ی لاتینی mirus- به معنای با دقت دیدن و متعجب شدن که ذهن را به سوی نوعی تردستی وشعبده بازی می برد و هم ریشه با واژه ی mirage به معنای سراب- نهاده می شود. نمونه ی دیگر، تعبیر قرآنی «مهاجرت» با آن معنای بلند قرآنی است که یک بار در فارسی، دچار برخی کژتابی های مفهومی شده و در نهایت نیز در برخی فرهنگ های بلد آوازه ی فرانسوی، «فرار محمد از مکه به مدینه» تعریف، بلکه تحریف شده است.
8 . گذشته از موضوع اخیر یعنی «بازگشت به قرآن در تبیین مفهوم واژه ها»، باید از «ایده ی مرکزی» حاکم بر قرآن وتک تک مفردات آن، هنگام بیان نظرات تاریخی و لغوی نیز تبعیت کرد؛ زیرا در این تحلیل ها نیز می توان با نظراتی روبرو شد که احیاناً با روح قرآن کریم در تعارض است. به گفته ی دکتر عایشه بنت الشاطی، عضو فرهنگستان زبان عربی قاهره، در سده های اخیر، پرداختن به موضوع نگارش معجمی عربی با ذکر یک واژه برای هر معنا، در برنامه ی کارهای فرهنگستان زبان عربی مصر قرار گرفت. برای انجام چنین کاری از سوی صاحب نظران بر ضرورت عرضه ی هر رای بر قرآن که کتاب عربی مبین و فصل الخطاب هر سخنی در این باب است، تاکید شد. (بنت الشاطی، 198و 199)
منابع و مآخذ:
الف. قرآن کریم و متون مقدس
1. قرآن کریم، خط رافت الارزنجانی، قم، انصاریان، 1373 ش
2.کتاب مقدس (عهدین)، قم، انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل، 1994 م
3.الکتاب المقدس کتاب الحیات، Published by Tyndale House, London , Arabic Bible
4.انجیل برنابا، ترجمه ی حیدر قلی خان قزلباش، مقدمه ی آیت الله سید محمود طالقانی، قم، دفتر نشر کتاب، 1362 ش
5.اوستاـ کهن ترین سروده های ایرانیان، گزارش و پژوهش جلیل دوست خواه، قم، مروارید، 1382 ش
ب. منابع فارسی و عربی
6. آذرنوش، آذرتاش، راه های نفوذ فارسی بر زبان و فرهنگ عرب جاهلی همراه با واژه های فارسی در شعر جاهلی، تهران، توس، 1374 ش
7.ـــــــــــ ، چالش میان فارسی و عربی سده های نخست، تهران، نی، 1385 ش
8. آربری، پروفسور آرتور جان، خدمت و خیانت مترجمان قرآن نقدی بر عملکرد مترجمان اروپایی، ترجمه و تحقیق محمد رسول دریایی، تهران، اندیشه ی اسلامی، 1383 ش
9. آریان پور کاشانی، منوچهر، فرهنگ و ریشه های هند و اروپایی در زبان فارسی، جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان، 1384 ش
10. اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، تهران، طهوری، 1357 ش
11. ابن منظور، محمد، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408 ق
12. ابن عباد، الصاحب ابوالقاسم اسماعیل، تحقیق محمد حسین آل یاسین، منشورات مکتبه ارومیه، بی تا
13. ابو هلال عسگری، الفروق فی اللغه ی، درباره ی تفاوت لغات مترادف، ترجمه و تعلیق و تصحیح محمد علوی مقدم، آستان قدس رضوی، 1363 ش.
14. ارانسکی، ای. م. مقدمه ی فقه ی اللفه ی ایرانی، ترجمه ی کریم کشاورز، پیام، تهران، 1379 ش
15. بنت الشاطی، عایشه، الاعجاز البیانی للقرآن، بیروت، دارالمعارف، بی تا
16. برومند سعید، ریشه شناسی و اشتقاق ر زبان فارسی، کرمان، دانشگاه شهید باهنر، 1383 ش
17. البعلبکی، روحی، قاموس انگلیزی عربی، بیروت، دارالعلم للملایین، 1996 م
18. پژوهشگاه (موسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی)، ادیان جهان باستان، ج2: مصر و بین النهرین، به کوشش زهره بهجو، مراد فرهاد پور، وهاب ولی، تهران، 1372ش
19. تبریزی، محمد حسین بن خلف، برهان قاطع، مقدمه و تصحیح علی اکبر دهخدا و محمد معین و علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، 1361ش
20. جابری، محمد علی تکوین العقل العربی، بیروت، مرکز دراسات الوحده ی العربیه ی، 1988م
21. جزائری، نور الدین بن نعمت الله الحسینی الموسوی، فروق اللغات فی تمییز بین مفاد الکلمات، مقدمه ی محمد رضوان الدیه ی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1375 ش
22.حسابی، محمود، فرهنگ حسابی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه صنعتی امیرکبیر واحد تفرش، 1372ش
23. حسن حسن جبل، محمد، علم الاشتقاق نظریاً و تطبیقیاً، قاهره، مکتبه ی الادب، 1426ق
24. حسن دوست، محمد، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی زیر نظر بهمن سرکاراتی، تهران، فرهنگستان زبان جمهوری اسلامی ایران، 1383 ش
25. حسینی، محمد علی، علم اللغه ی التوحیدی بین النظریه ی و التطبیق، تهران، موسسه ی توحید، 1417 ق
26. دسوقی، دکتر محمد، سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه ی شرق شناسی، ترجمه ی دکتر محمود افتخارزاده، تهران، هزاران، 1376 ش
27. دیون پورت، جان، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه: سید غلامرضا سعیدیف تهران، 1344ش
28. ریچاردسون، جان، کهن ترین فرهنگ انگلیسی به فارسی، 1810، تهران، روزنه، 1377 ش
29. زاهدی، واژه نامه ی گیاهی نام علمی گیاهان به انگلیسی فرانسه آلمانی عربی و فارسی شامل گیاهان پزشکی، سمی، زینتی، اقتصادی و علف های هرز، دانشگاه تهران، 1337 ش
30. زیدان، جرجی، الفلسفه ی اللغویه ی و الالفاظ العربیه ی، دارالحداثه ی، چاپ دوم، بیروت، 1982 م
31. سعید، ادوارد، شرق شناسی، ترجمه ی عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377 ش
32. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، المزهر فی علوم اللغه ی و انواعها، شرح و حواشی محمد احمد جادالمولی و دو تن دیگر، داراحیاء الکتب العربیه، قم، انتشارات فیروزآبادی، 1368 ش
33. شریعتی، ریشه ی اقتصادی رنسانس، بی جا. بی تا
34. صارمی ، کتایون؛ امانی، فریدون، ساز و موسیقی در شاهنامه ی فردوسی، تهران، پیشرو، 1373 ش
35. صالح، صبحی، دراسات فی فقه اللغه ی، ادب الحوزه ی، چاپ نهم، بیروت، 1388 ق
36. عبداالتواب، رمضان، مباحثی در فقه اللغه ی و زبان شناسی عربی، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، آستان قدس رضوی، 1367ش
37. عکبری، ابوالبقاء عبدالله بن حسین، التبیان فی اعراب القرآن، تحقیق محمدعلی البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1987 م
38.عوض، لویس، مقدمه فی فقه اللغه ی العربیه قاهره، الرویه للنشر و التوزیع، 206 م
39. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تهران، کتاب های جیبی، 1363 ش
40. کلبی، محمدبن احمدبن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت، دارالکتب العلیمه ی، 1415 ق
41. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش
42. لوسکایا، ن. و. پیگو، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده های چهارم و ششم میلادی، ترجمه ی عنایت الله رضا، تهران، موسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372ش
43. مختارعمر، دکتر احمد و دکتر عبدالعال سالم مکرم، معجم القرائات القرآنه ی مع مقدمه ی فی القرائات و اشهر القراء، قم، اسوه، 1412 ق
44. مشکور، محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، مقدمه ی پرویز ناتل خانلری، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1357 ش
45.مشیری، مهشید، فرهنگ الفبایی قیاسی زبان فارسی، ویرایش دوم، سروش، 1371 ش
46. مصطفوی، حسن، التحقیق فی الفاظ القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش
47. المصری، عبدالرووف، معجم القرآن و هو قاموس مفردات القرآن و غریبه، قاهره، مطبعه ی الحجازی
48. معلوف، لوییس، المنجد فی اللغه ی و الاعلام، بیروت، دارالمشرق، 1973 م
49.معهد الانماء العربی، بیروت، الفکر العربی، سال پانزدهم، شماره ی بیست و پنجم، 1994 م
50. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، 1375 ش
51. هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377 ش
52. هدایت، شهرام، واژه ی ایرانی در نوشته های باستانی (عبری، آرامی، کلدانی) همراه با اعلام ایرانی، دانشگاه تهران، 1356 ش
53. هرن، پاول و هوبشمال، هاینریش، اساس اشتقاق فارسی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1356 ش
54. واعظ زاده ی خراسانی، محمد و دیگران، المعجم فی فقه لغه القرآن و سر بلاغته، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1378
ب: منابع لاتین
1. barbier, Maurice et les autres, Dictionnarie technique du bat ment et des travaux publiques, Eyerolles, Paris, 1964.
2. Baumgartner, Emmanul, & P .Mnard, Nouveau Dictionnaire tymologique et Historique de la langue franaise, liver de poche, Librairie Gnrale Franaise, Paris, 1996.
3. Belot, Le P.J- .B, Dictionaaire franais-arabe, Beyrouth, Imprimerie catholique, 1928.
4. Blachre, Rqis; Moustafa Choumi et Claude Denizeau, Dictionaire arabe-franais-anglais-Langue classique et modern, Maisonneuve etLarose, Paris 1967.
5. Blaise Albert, Dictionnaire Latin –franais des auteurs chrtiens, Brepols, Belgique, 1954
6. Bloch, oscar, Dictionnaire tymolojique de la langue franaise, Presse universitaire de France, Paris, 1364
7. Caradbc, Farnois, Dictaonnaire du franais argotique et populaire, Larousse, Paris, 1977
8. Chanoux, Antonio, Dictionnaire franais latin, Hachette, paris 1891
9. Chatelaine, emile, Distionnaire franais latin, Hachette, paris, 1891
10. Cottez, Henri, Dictionnaire des structurbs du vocabulaire savant, Robert, paris 1986
11. Cotton, Grard, Vocabulaire raisonn latin franais, H .Dessain lage, paris 1961
12. David, J, Dictionnaire du franais fondemental pour l’ afrique, Didier, paris, 1974
13. D’ Hauterive, R. Garndsaignes, Dictionnaire D’ancien franais, Larousse, paris, 1947
14. Dauzat, Albert, Dictionnaire tymologique Larousse, paris, 1964
15. Delas, Daniel Dictionnaire analogique du Franais, Hachette –Chou, paris, 1981
16. Dubois, Gean & Albert Dauzat, Nouveau Dactionnaire Tvmologique et de la langue franaise, Larousse, 1968. Chatelain, Emile, Dictionnaire latin franais, Hachette, paris, 1935
17. Dimay, Franois et les autres, Dictionnaire des noms propres, Larousse, paris, 1996
18. Dinet, Etinne & Ben Ibrah’m, Muhamad l;envoy de Dieu, Albouraq, Beyrouth,
19. Gaffiot, Flix, le grand Gaffiot Dictionnaire latin franais, Hachette, paris, 2000.
20. Goelzer, Henri, Dictionnaire franais latin, Editions Garnier Frres, paris, 1929.
21. Gaffiot, Fix, Dictionnaire latin franais, Hachette, 1968.
22. Dheorghiu, Virgil, La vie de Mahomet, Rocher, paris, 1999.
23. Hachette, le dictionnaire de notre temps, paris, 1989.
24. Henriette, Walter et Grard Walter, Dictionnaire des mots d’origine trangre, Larousse, paris, 1998
25. Holy Bible-New international version, Great Britain, 1984.
26. Hughes, Thomas Patrick, B .D .M .R .A .S .A dictionary of islam, Refrence Book Publishers, New Jersey, 1065.
27. Jean Bouffartigne Anne, NouveaU DictionnaireTYMOLOGIQUE ET Historique,
28. Kه یster, Pudolf, DBG Lexikon der Deuschen sprache, Berlin, 1969.
29. La Bible, Taduction et annaotation de Emile Osty et Joseph Trinquet, Rencontre, Paris, 1970.
30. Larive, M .M .Et Fleury , Dictionnaire des most et des choses ou dictionnaire encyclopdique des coles, des mtiers et de la vie pratique, librairie Furne, paris, 1849.
31. Larousse, pierre, Le petit Larousse illustr, dictionnaire encyclopdique , paris, 1995.
32. Longman, Dictionairy of contemporary English, Edinburg Gate, Harlow, England, 2001.
33. MacArthur, Tom, Longman of contemporary enghish, third edition, 1996.
34. Maquet, Charles, Dictionnaire analogique, Larousse, paris, 1936.
35. Malgorn, Guy, Dictionnaire technique anglais-franais, Gauthier- Villars, paris, 1976.
36. Mittrend, Henri, nouveau Dictionnaire tymologique, Larousse 1971.
37. Norma, pierre, Dictionnaire encylopdique de la Bible, Maxi- Poche refrences, Union europenne, 2001.
38. Oxford, The Shorter Oxford English dictionary on historical principles, Clarendon press, Oxford, 1983.
39. Oxford, The concise Oxford dictionary of current English, Oxford University press, New York, 1983.
40. Picoche, Jacqueline, Nouveau Dictionnaire tymologique de la lanque franaise, Hachette Tchoue, paris, 1971.
41. Pouuret, L .Nouveau Dictionnaire franais, Librairie classique de Ch .Fouraut et fils, paris, 1880.
42. Radson Ronald, Gographie des lanques, presse Universitaire de France, paris, 1983.
43. Ramon Garcia Pelayo Y Gross, Dictionnaire franaise espagnole espagnole franais, Larousse, paris, 1961.
44. Rau, Louis, Dictionnaired’art et d’ archoligie, Larousse, paris, 1930.
45. Rey, Alain et les autres, Dictionnaire historique de la lanque franaise, Robert, Paris, 1993.
46. Robert, paule, Petit Robert, Dictionnaire de la langue franaise, Robert, paris, 1989
47. Radson Ronald, Gograhgie des langues, presse Universitaire de France, paris, 1983.
48. Skeat, Walter, W., Concise Dictionary of English etymology, Wordsworth Reference, Great Britain, 1993.
49. Sourdel, Janine et Sourdel, Dominique, Dictionnaire historique de I’islam, Quadrige/Puf, paris, 2004.
50. Thomas, Adolphe,V . Dictionnaire thmatique de la langue franaise, Larousse, Paris, 1971.
51. Watt, Montgomery, Mahomet, Payot, paris, 2005.
52. Weis, Mattuat, Franzosisch Deutsch Deutsch Deutsche Franzosisch Glibalworterbuch Klet, Stutgart, Deutschland 1985
پی نوشت ها :
1- دکترای علوم قرآن و حدیث و عضو هیات علمی دانشگاه اراک
نشانی الکترونیکی: amnesh88@gmail.com
• تاریخ دریافت مقاله: 88/6/25
•تاریخ پذیرش مقاله: 88/7/20