آموزش، معنویت و هنرهاى سنتى

دانشمندان اسلامى، میان هنر و معنویت ارتباط یافته اند. در ایران پیش از اسلام، بنیاد هنر و صنعت، تفکر توحیدى بوده و اسلام آن را غنى تر کرده است.
سه‌شنبه، 24 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزش، معنویت و هنرهاى سنتى
آموزش، معنویت و هنرهاى سنتى

نویسنده: حسین یاورى (1)



 
دانشمندان اسلامى، میان هنر و معنویت ارتباط یافته اند. در ایران پیش از اسلام، بنیاد هنر و صنعت، تفکر توحیدى بوده و اسلام آن را غنى تر کرده است. هنرهاى سنتى ایران، بر آداب عمیق معنوى مبتنى است. راز عزت و ماندگارى این هنرها را، قلمرو نامحدود هنر در ایران و احساس تعهد هنرمند ایرانى باید دانست. هنر ایران در دوره هاى اخیر از معنویت دور و به انتقال مهارت محدود شده و انتخاب رشته هاى هنرى، بعضا فقط به قصد ادامه ى تحصیل است. براى پیوند دوباره ى هنر و معنویت، بازنگرى اساسى در برنامه هاى آموزشى هنر و توجه سازمان هاى دولتى ذى صلاح ضرورت دارد.
اهل نظر، تعاریف و ویژگى هاى گوناگونى براى هنر بیان کرده اند، اما همه ى آنان اتفاق نظر دارند که: خلق هر اثر هنرى، بازتاب احساسات و ادراک انسان هنرمند از محیط پیرامون و زمینه هاى مورد علاقه ى اوست. هنر، عمرى به سالمندى بشر دارد و گویى روزنه اى است که انسان از آن به فراخناى جهان وارد مى شود. (2)
گروهى از اندیشمندان اسلامى، هنر را با مذهب مرتبط دانسته و براى هنر، همانند مذهب، هدفى والا قائل شده اند. على شریعتى مى نویسد:
هنر، قلم صنع فرزندان آدم است که از بهشت بر زمین افکنده شده و مى کوشد تا زمین زشت و افسرده را به گونه ى بهشتى که جایگاه شایسته ى او بوده و هست، آرایش کند و لذا هنر یک مقوله ى دینى و یک حقیقت متعالى و مقدس است که نجات بخش بشریت است و از این رو یک رسالت فوق مادى، متعال و صددرصد انسانى دارد.
متفکرانى همچون بورکهارت و سوامى اعتقادى راسخ و بنیادین به هنر قدسى و تجلى عینى آن در هنرهاى سنتى دارند. تیتوس بورکهارت، نویسنده و متفکر عالى قدر آلمانى، معتقد است که هنر مقدس، به لحاظ صورت، معنى و سبک، از بیان خاصى برخوردار است که هنرهاى صناعى - که خود بخش مهمى از هنرهاى سنتى است - یکى از حوزه هاى مستعد ابلاغ این صورت و معناست. کوماراسوامى، متفکر شاخص سیلانى، همانند بسیارى از کسانى که خاستگاه هنر سنتى و هنر قدسى و حتى گاه عین هنر سنتى و هنر قدسى را یکى مى دانند، ضمن دفاع از آن هنر سنتى که در قالب رمز و نماد متجلى مى شود، هنر قدسى را هنرى سنتى مى شمارد.
فرهنگستان هنر جمهورى اسلامى ایران، در تعریف هنرهاى سنتى آورده است:
هنرهاى سنتى، هنرها و صنایع بدیعى است که جوهر آن برگرفته از مبدأ و حیاتى و داراى صورتى متناسب با آن گوهر است و تأسیس آن به نحوى به اولیاى دین یا تجلیات باطنى هنرمندان مربوط مى شود و در طى قرون متمادى، از طریق هنرمندان و هنروران، با حفظ آداب معنوى، سینه به سینه به عنوان میراثى گران قدر به ما رسیده است. هنرهایى که افزون بر اصول ثابت، داراى فروع متغیرى است که سبب تطبیق آن با شرایط هر دوره شده است. (3) جاى هیچ تردیدى نیست که هنرهاى سنتى ایران، مجموعه ى هنرهاى اصیل، بومى و مردمى این سرزمین است که ریشه هاى عمیق و استوارى در آداب، رسوم، سنن، عادات، اعتقادات و فرهنگ این مرز و بوم دارد و همواره تأمین کننده ى بخشى از نیازهاى روزمره و مرتبط با فرهنگ معنوى جامعه بوده است.
هنرهاى سنتى ایران، به عنوان یکى از مظاهر تمدن غنى سرزمین نور، رحمت، تفکر، علم و تلاش خالصانه و مؤمنانه، همراه با رنج مقدس هنرمندان و صنعتگران، از خلال تاریخ پرفراز و فرود این سرزمین، سینه به سینه به عصر حاضر انتقال یافته است، تا یادگارى از مقام رفیع و روح لطیف هنرمند ایرانى را به هنگام گفت و گو و مغازله با حق به ثبت برساند و جاودانه سازد.
در ایران پیش از اسلام نیز، بنیاد هنرها و صنایع، تفکر توحیدى بوده است و از این رو هنرمندان، صنعتگران و دیگر مردم این سرزمین کهن، با حفظ تجربه هاى هنرى و صیانت از دستاوردهاى مقدس آن، قالبى پاک و مطهر براى ظهور تمدن بزرگ اسلامى، به جاى گذاردند. روح نداى قدسى قرآن در این قالب مطهر - که هرگز روى شرک به خود ندیده بود - دمیده شد، تا رایحه ى بس دل انگیز فرهنگ و هنر و تمدن اسلامى ایران را به شامه ى دلباختگان معرفت قدسى برساند و آنان را مست و سیراب سازد.
در طى قرون، و اعصار متمادى، به رغم برخى بى توجهى ها و کج سلیقگى ها، هنرهاى سنتى ایران با اتکاء بر آداب معنوى (آدابى مبتنى بر اخلاص، تقوى، عبودیت محض در پیشگاه حق، احترام قلبى و عمیق هنرمند به پیش کسوتان و دیگر هنرمندان و احساس مسؤولیت در برابر خدا، جامعه و افراد آن) و ویژگى هایى همچون: انسجام، تناسب و توازن اجزاى اثر، وضوح و زود فهمى، تقلیدناپذیرى، خلاقیت، تجانس با عرف و عادت، زیبایى، سودمندى فردى و اجتماعى و ماندگارى، به راه خود ادامه داده و براى این سرزمین کهن و مردم قدرشناس آن عزت، افتخار و معنویتى سرشار به ارمغان آورده است.
راز عزت و ماندگارى هنرهاى سنتى ایران، در گذر از این همه حوادث و مصائب بسیار و نگرش هاى گوناگون چه بوده است و چگونه است که هنوز هم گروهى پرشمار از این رهروان صادق به خلق آثارى با ارزش و سرشار از روح معنویتى انسانى و لبریز از عشق و معرفت به خالق نور و زیبایى مى پردازند؟ براى رسیدن به پاسخ باید به دو نکته ى اساسى توجه داشت: نخست آن که عرصه ى هنرهاى سنتى، از عالم ذر (4) تا قیامت قلمرویى نامحدود را شامل مى شود و هنرمند در عرصه اى وسیع آزاد است که مضامین دلخواه را برگزیند و در عین حال به سودمندى اثر و مسؤولیت در برابر دیگران، جامعه و ذات بارى تعالى بیندیشد. دوم آن که هنرمند سنتى، هنرمندى است متعهد، با اخلاص، سرشار از معنویت و متواضع، که هرآنچه را پدید آورده و خلق کرده، از منبع وحى مى داند که خالق اصلى زیبایى است. در نتیجه ى داشتن چنین اعتقادى است که اثر هنرمند، ماندگار مى شود، ماهیت فردى ندارد، قید زمان نمى پذیرد و همچون زیبایى حقیقى هرگز کهنه نمى شود و گرد فراموشى بر آن نمى نشیند. هنگام بررسى هنرهاى سنتى، از گذشته هاى دور تا امروز، با این واقعیت مواجه مى شویم که آموزش و انتقال رموز و فنون تولید هنرى، به گونه اى خاص و منحصر به فرد و در دامنه اى گسترده و سرشار از اعتماد، اعتقاد، معرفت و معنویت صورت مى گرفته است.
متأسفانه مباحث نظرى و حتى گاه مباحث عملى شیوه هاى آموزش هنرهاى سنتى، تدوین و ضبط نشده، یا آن که امروزه در دسترس ما قرار ندارد، اما پژوهشى دقیق و به دور از نگرش هاى پیش داورانه و تهى از بار منفى بى اعتقادى به بنیادهاى هنر سنتى نشان مى دهد که تا حدود قرن یازدهم هجرى، آموزش هنرهاى سنتى در ایران، از اصول، مبانى و مبادى خاص اعتقادى برخوردار بوده و طى آن نه فقط فن و مهارت هاى تکنیکى، بلکه آداب معنوى هم که پایه و جان مایه ى هنرهاى سنتى است، در محیطى سرشار از عشق، ایمان و اخلاص انتقال مى یافته و عملا زمینه اى مناسب براى بروز خلاقیت و اعتلاى هنر مهیا مى شده است.
استاد هنرهاى سنتى چون اطمینان مى یافت که شاگرد متقاضى آموزش، از حداقل شرایط لازم اعتقادى، ظرفیتى و ذوقى برخوردار و به حد ضرورت از ادب تواضع و صبورى بهره مند است، نه فقط دانش، تجارب و مهارت هاى خود را - که به ذات حق مرتبط مى دانست و براى خویشتن جز امانت دارى صادقانه، نقشى قائل نبود - به شاگرد منتقل مى کرد، بلکه حتى لحظه اى از سفارش فتوت، جوانمردى، ادب، تواضع و دیگر آداب معنوى هنر نیز غافل نمى ماند. در گذشته اى نه چندان دور، هدف از آموزش هنرهاى سنتى، در تربیت هنرمندى وارسته، شایسته، پرهیزگار، متواضع، پرمایه، مخلص و سرشار از معنویت خلاصه مى شد و در رهگذر این وادى معنوى، نه فقط دانش و معرفت، که فرهنگ و آیین فتوت هم مبادله مى شد و هنر، پیوسته در مسیر کمال گام مى نهاد.
هنر ایران در طى قرون اخیر با جریان هاى مثبت، اما متأسفانه کم دامنه اى، همچون تأسیس مدرسه ى عالى صنایع مستظرفه و مدرسه ى عالى صنایع قدیمه مواجه بوده است که در مقاطعى از زمان سهم شایسته اى در آموزش هنر داشته، اما باید اعتراف کرد که در زمینه ى آموزش هنرهاى سنتى و هنرهاى نوین، مبانى بنیادى ارزشى، اعتقادى و فرهنگى که زمینه ساز رشد حقیقى و مستمر و ارتقاى سطح کیفى هنر است، در برنامه ریزى آموزشى کم تر مورد عنایت قرار گرفته است.
در دهه هاى اخیر، آموزش هنر عمدتا به انتقال مهارت و تکنیک محدود شده و با آن که در برخى موارد از دستاوردهاى فن آورى هم استفاده شده، مجموعا با تنزل سطح کیفى آثار هنرى و دورى رو به فزونى هنرمند از معنویت مواجه بوده ایم. در آثار هنرى سالیان اخیر، بیشتر توجه به مهارت هاى تکنیکى و بعضا تقلیدهاى صرف از هنر غرب و تقلید و کپى بردارى از هنر پیشینیان مشهود است و به نظر مى رسد که هنر از جوهره ى اصلى و ذات حقیقى خود فاصله گرفته و گاه هنرمند نیز از رسالت حقیقى خود و مسؤولیت در برابر جامعه به دور مانده و نقش تاریخى و حساسش را فراموش کرده است.
آموزش آکادمیک هنر، در مقطع دانشگاهى وضع نگران کننده ترى دارد، زیرا بعضى افراد صرفا براى ورود به دانشگاه رشته اى هنرى را برمى گزینند که دور از صلاحیت هاى فردى و علایق شخصى و ذوقى آنان است و طبیعى است که ثمره ى کار در پایان هیچ باشد و حاصلى جز اتلاف وقت، نیرو و سرمایه در پى نداشته باشد.
آیا همچنان باید در همین مسیر گام نهاد و کمیت را مد نظر داشت و به افزایش تعداد هنرجویان بسنده کرد، یا آن که شیوه هاى صحیح و پیشرفته ى آموزش را با ملحوظ داشتن مبانى فرهنگى و ارزشى و ملاک هاى کیفى در دستور کار قرار داد؟
براى ملتى که با هنرى سرشار از لطافت و حقیقت جویى و داشتن هنرمندانى چون، کمال الدین بهزاد هراتى، سلطان محمد، غیاث الدین نقش بند، مقصود کاشانى و ابن طاهر، فصولى بس شکوهمند در تاریخ هنر جهان به ثبت رسانده و با بهره مندى از تجربه هاى ارزشمند و به یارى حکمت، زیبایى شناسى و کرامات انسانى، در عرصه ى گیتى همواره حرف نخست را گفته است، بهره گیرى از ذخایر عظیم معنویت در هنر هم ضرورت و هم مقرون به صرفه و صلاح است.
براى رسیدن به هدفى چنین والا و ارزشمند بازنگرى اساسى در برنامه هاى آموزش هنر، در سطح کلان و خرد، جست و جوى استعدادها، توجه، زمینه سازى براى بروز خلاقیت و سنجش میزان علاقه و ذوق و شکیبایى هنرجویان و بهره مندى ایشان از روح معنویت ضرورت دارد. آموزش هنر باید با حفظ معیارهاى معنوى، به گونه اى نظام مند صورت پذیرد که به معرفت و کمال جویى بیش از انتقال مهارت هاى فنى و حرفه اى توجه شود. دستگاههاى ذى صلاح و سازمان هاى دولتى عمده اى همچون فرهنگستان هنر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، وزارت علوم، تحقیقات و فناورى و وزارت آموزش و پرورش، باید به ایفاى وظیفه ى خطیر خود در زمینه ى پرورش و زمینه سازى براى تربیت انسان هاى عارف و صاحب کمال، افزون بر وظایف آموزشى اهتمام ورزند.
منابع:

1. بورکهارت، تیتوس. هنر مقدس، ترجمه ى جلال ستارى. تهران: سروش، 1380 ش.
2. یاورى، حسین. حکمت هنر اسلامى. تهران: انتشارات صدا و سیماى قم، 1379 ش.
3. - مبانى هنر. تهران: سوره، 1380 ش.

پی نوشت ها :

(1) عضو گروه هنرهاى سنتى فرهنگستان هنر..
(2) ارنست فیشر..
(3) این تعریف را گروه هنرهاى سنتى فرهنگستان هنر پیشنهاد کرده و به تصویب شوراى عالى انقلاب فرهنگى رسیده است..
(4) عالم ذر: جهانى که ابناء بشر چون ذرات از پشت آدم ابوالبشر بیرون شده و خداى تعالى آنان را به اقرار و اعتراف وجود خویش واداشت؛ فرهنگ فارسى معین.

منبع: مقالات اولین هم اندیشی معنویت و اموزش هنر /فرهنگستان هنر با همکاری پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی /ویراستار : فرهاد طاهری /تهران فرهنگستان هنر 1384

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.