امام جمعه تهران
دکتر حسن امامی هیچ گاه از سوی محافل مذهبی به عنوان یک چهره مذهبی شناخته نشد. مقام او به عنوان امام جمعه یک مقام سیاسی محسوب می شد. «امام لندنی» لقبی بود که به علت ارتباط نزدیک با انگلستان به او داده شد. در اسناد آمده است: «امام جمعه یکی از روزنه های سنگین سیاست و مورد اعتماد کامل اعلی حضرت همایون شاهنشاه می باشد و مقام شامخ سلطنت در بعضی ازمواقع با مشارالیه در پاره ای امور مشورت می نمایند.»(1)او هر هفته یک روز به دربار می رفت و ضمن صرف ناهار با شاه مسائل روزانه را به آگاهی او می رساند. در سالهای آخر سلطنت محمدرضا شاه از تعداد دیدارها کاسته شد و گفته می شود علت این مسئله بی علاقه گی شاه به صحبت با حسن امامی بوده است.(2)
مدارک بسیاری نیز در مورد ارتباط نزدیک حسن امامی با انگلستان وجود دارد. در اولین روزهایی که زمزمه تشکیل دو حزب سیاسی در ایران به راه افتاده بود چون جسته و گریخته شنیده می شد که امام جمعه تهران نامزد رهبری یکی از دو حزب است، حسن امامی با عجله به لندن رفت و در آنجا با دنیس رایت معاون وزارت خارجه انگلستان و کاردار سابق سفارت انگلستان در تهران که از دوستان او بود ملاقات کرد و از وی در مورد شرکت در احزاب مشورت خواست. دنیس رایت هم که نفوذ زیادی روی امام جمعه داشت به او تجویز کرد که حتی المقدور از قبول این مسئولیت شانه خالی کند. (3)
در سال 1342 که اعتراض های بسیاری علیه سیاستهای رژیم پهلوی صورت گرفت، امام جمعه بدون توجه به سیاست ضد مذهبی شاه، علت هرج و مرج در عرصه سیاست عمومی را تنها اعمال نفوذ آمریکا در خاورمیانه دانست. او بسیار امیدوار بود که با ظهور قدرتهای جدید نظیر چین، سیاستهای ایالات متحده تعدیل شود. به دنبال به رسمیت شناخته شدن چین کمونیست توسط فرانسه او در اظهارنظری گفته بود که «طرفداران سیاست انگلستان در ایران از اقدام دولت فرانسه در به رسیت شناختن چین که موجب تضعیف قدرت بین المللی آمریکا شده خوشحال به نظر می رسند. به دنبال ترور کندی، عمل دولت فرانسه دومین ضربه ای است که در ماههای اخیر به سیاست آمریکا در سراسر جهان وارد شده است.»(4) در سال 46 که جشن های تاجگذاری برگزار می شد او علاوه بر شرکت در این جشن ها که هزینه بسیار زیادی را بر ملت ایران تحمیل می کرد، از شعرای شاه دوست قدردانی کرد و گفت «با این گرفتاری که همه داریم خوب است که اشعار میهنی و شاه دوستانه سروده شود.»(5) او همچنین در مراسم تاجگذاری خطبه ای قرائت کرد،(6) قرآن مجید را به شاه داد و محمدرضا نیز بعد از بوسیدن قرآن آن را دوباره به حسن امامی برگرداند.(7)
در سال 1347 حسن امامی در تلاش بود که پس از کسب اجازه از محمدرضا پهلوی جمعیتی از روحانیون همفکر را گرد هم آورده، سازماندهی کند. قرار بود تأمین بودجه این گروه بر عهده حکومت باشد، اما تلاش او برای ایجاد چنین جمعیتی راه به جایی نبرد. (8)
برخی از اظهارنظرهای شرعی و فتواهای سید حسن امامی با اعتراضات فراوانی همراه بود چرا که در این اظهارات به هیچ وجه حقوق ملت را در نظر نگرفته بود. از جمله این فتواها می توان به بخشش 85 میلیون تومانی مالیات بهایی ها اشاره کرد.(9) ماجرا از این قرار بود که در سال 1336 شوقی ربانی مقداری از دارایی اش را در ایران به شخصی به نام دکتر محمد علی ورقا، صلح (واگذار) می کند. پس از مرگ ورقا پیشکاری دارایی تهران به متن صلحنامه دست پیدا می کند و آن را به جریان وصول می اندازد. یکی از ممیزان دارایی یک پیش آگهی به مبلغ 157 میلیون تومان برای وصول مالیات از این پرونده صادر می کند. پیش آگهی در کمیسیون بدوی پیشکاری دارایی تهران به مبلغ 85 میلیون تومان تحفیف پیدا می کند، ولی در کمیسیون تجدید نظر، به ریاست سلیمان خواجه نوری نماینده دارایی، نبوی نماینده دادگستری و یکی دو نفر دیگر موضوع پیش آگهی به کلی منتفی می شود و مصالحه مذکور را مشمول پرداخت مالیات نمی دانند. نکته جالب این است که برای نخستین بار در تاریخ تأسیس وزارت مالیه در ایران به فتوای یک فرد به ظاهر مذهبی استناد شد. این فتوا از سوی سید حسن امامی صادر شد و دارایی های این فرد بهایی از مالیات معاف شد.(10) مورد دیگری که موجب اعتراص بازاری ها شد گرفتن 200 هزار تومان از کسبه و تجار بازار بود. امامی پس از دریافت این مبلغ اجازه گشودن درب های شرقی و غربی مسجد شاه را صادر کرد و گفته می شود با این مبلغ خانه ای خریداری کرد.(11)
استاد اعظم لژهای فراماسونری
حسن امامی از جمله نخبگان سیاسی رژیم پهلوی بود که در لژهای فراماسونری به عنوان استاد اعظم فعالیت می کرد. خانواده او از سلطنت طلبان متمایل به انگلستان بودند. در پرونده شخصی او در ساواک نام حسن امامی در میان اعضاء مؤسس یا دعوت شدگان لژهای هاتف، امیرکبیر، خورشید، دانش، مزدا، فروغی، آریا، فارابی، کورش و نور به چشم می خورد. (12)دکتر حسن امامی ابتدا در لژهای فراماسونری فرانسه عضویت یافت ولی فراماسون های انگلیسی برای اینکه شخصیت برجسته ای را در رأس تشکیلات خود بگمارند از وی تقاضا کردند که عضویت در لژ آنها را قبول کند. طبق مقررات و قوانین فراماسونری هر یک از اعضای لژهای فراماسونری می توانند در یکی از لژهای انگلیسی، فرانسوی یا آلمانی شرکت کنند. کسی که عضو لژهای وابسته به انگلستان است در واقع برتری و سروری لژهای انگلیسی را می پذیرد. هر فراماسونری که عبودیت لژهای انگلیسی را بپذیرد می تواند با پرداخت ورودیه و حق عضویت در یکی دو لژ سمت افتخاری و یا عضویت رسمی داشته باشد.
بدین لحاظ سازمان فراماسونری انگلیسی مقیم ایران دکتر حسن امامی (امام جمعه) را به خاطر شخصیت مذهبی و اجتماعی و نفوذی که در سازمان ها و مقامات دولتی داشت وارد تشکیلات خود کرد و او را در رأس لژ نور قرار داد.(13) لژ نور نهمین لژ فارسی زبان وابسته به فراماسونری انگلستان بود. لژ نور به شماره 1631 در تاریخ 13 خرداد 1346 در تهران تشکیل شد. ناظر اعظم این لژ کریستوفر اسحق فری (یهودی الاصل) بود. اعضای دیگر این لژ مهندس حسین شقاقی، پرویز کاظمی، دکتر توران، دکتر مرشدزاده، رضا جعفری، علی اصغر بختیار و سرتیپ رحیم صفاری بودند.(14) تعداد تقریبی اعضای لژ 30 نفر و محل تشکیل جلسات انجمن رازی بود.(15) همه تشریفات رسمی تشکیل لژ حتی خواندن آیات تورات و ادعیه انجیل توأم با موزیک در حضور اسحق فری (ناظم اعظم لژ ناحیه ایران) اجرا می گردید. (16)
دهه س و چهل پررونق ترین دوره تاریخ فراماسونری در ایران به حساب می آیند. در همین سالها لژ بزرگ ایرانیان تأسیس شد. در سال 1348 جعفر شریف امامی (رئیس مجلس سنا) و سید حسن امامی (امام جمعه تهران) تصمیم گرفتند به منظور ایجاد هماهنگی بین کلیه لژهای فراماسونری وابسته به تشکیلات فراماسونری فرانسه، انگلستان، آلمان و همچنین ارتقاء تشکیلات فراماسونری ایران در سطح جهانی، لژی تحت عنوان لژ اعظم ایرانیان تأسیس کنند.(17) مقدمه این کار جمع آوری مبلغ 500 هزار توامان توسط شریف امامی برای دعوت از عده ای از ماسون های کشورهای فوق الذکر بود. (18)
از هر سه لژ مادر (اسکاتلند، فرانسه و آلمان) به منظور سرپرستی لژ بزرگ ایرانیان یک نفر به محمدرضا شاه معرفی شد. از لژ اسکاتلند امام جمعه تهران، از لژ فرانسه لقمان الملک و از لژ آلمان جعفر شریف امامی به شاه معرفی شدند. به علت مسن بودن لقمان الملک و معمم بودن حسن امامی، مهندس جعفر شریف امامی به سمت ریاست لژ برگزیده شدند. ساعد مراغه ای و حسن امامی به عنوان معاونین این تشکیلات تعیین شدند.(19) در نهایت لژ بزرگ ایران با شرکت 27 لژ فعال کشور مرکب از 10 لژ فرانسوی، 14 لژ اسکاتلند و 3 لژ آلمانی تشکیل شد.(20)
انتشار کتاب فراموشخانه اسماعیل رائین
در سال 1347، جلد سوم کتابی تحت عنوان فراموشخانه یا تاریخ فراماسونری در ایران نوشته اسماعیل رائین در ایتالیا به زبان فارسی چاپ شد. انتشار این کتاب موجی از بحث ها، گفتگوها و اعتراضات را با خود به همراه آورد. در کتاب فراموشخانه از محافل فراماسونری به عنوان مراکز جاسوسی برای انگلستان نام برده شده بود.(21) سئوال اصلی این بود که چرا بسیاری از رجال سیاسی ایران از سالیان دراز جزء این شبکه جاسوسی بودند. عده ای نیز معتقد بودند که پیشرفت این افراد مدیون عضویت آنها در فراماسونری بود. از سوی دیگر برخی از قضات و وکلای دادگستری که نباید جزء هیچ دسته و حزبی باشند، در میان این افراد دیده می شد و این معنایی به جز جاسوسی برای انگلستان نداشت.(22) نام بسیاری از نخست وزیران پیشین، نمایندگان مجلس، وزراء، مشاورین و وکلای دادگستری در میان این افراد بود. نام دکتر حسن امامی نیز جزء این لیست بود.(23) گزارشات ساواک در این زمینه نشان می دهد که امام جمعه از انتشار کتاب فراماسونری بسیار ناراحت شده بود و گفته است «من عضو تشکیلات فراماسونری هستم و این سازمان تشکیلاتی بین المللی برای حفظ صلح و آزادی و کمک به افراد می باشد.» حسن امامی انتشار این کتاب را توطئه سازمان سیا دانست و تهدید کرد که با انتشار کتابی وابستگان به سازمان سیا را به مردم خواهد شناساند. از جمله افرادی که تابعیت آمریکایی دارد پروفسور رضا، رئیس دانشگاه می باشد. پروفسور رضا بزرگترین واحد فرهنگی ایران را در دست دارد و در داخل کابینه هم وزرایی هستند که عضو سازمان سیا و تابعیت آمریکایی دارند. سازمان سیا خواسته با انتشار این کتاب از طرفداران انگلستان در ایران انتقام بگیرد.(24)حسن امامی دو روز بعد از خروج شاه در دی 1357 ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد. در آخرین سفر شاه، او برای انجام مراسم دعا در فرودگاه حاضر نشد. گویا او نیز می دانست این سفر بازگشتی ندارد و نیازی به انجام مراسم دعا نیست. او در مرداد 1358 در سوئیس بر اثر سرطان فوت کرد.
نتیجه گیری
زندگی سیاسی دکتر حسن امامی به عنوان یکی از نخبگان سیاسی رژیم پهلوی با فراز و نشیب های زیادی همراه بوده است. ریاست مجلس هفدهم، امام جمعه تهران، استاد اعظم لژهای فراماسونری از جمله نقش هایی بود که او در طول زندگی سیاسی بر عهده گرفت. وی در بازی هیچ یک از این نقش ها موفق نبود و در حافظه تاریخ ملت ایران به عنوان یک شخصت سیاسی خاطرات خوبی را به جا نگذاشت. وی امام جمعه حکومتی شد که دستش به خون هزاران نفر آلوده بود. لباسی را پوشید که هیچ اعتقادی به آن نداشت. در مجلس هفدهم روبروی دولت منتخب و مردمی ایستاد. عضویت و رهبری لژهای متعدد فراماسونری را پذیرفت و نه تنها به گسترش آزادی و صلح و استقلال ایران کمک نکرد بلکه به یکی از حلقه های زنجیر استعمار تبدیل شد.پینوشتها:
1– بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند شماره 2-3-4450، به تاریخ 39/7/21.
2– الموتی، همان، ص 267.
3– بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند شماره 2-3-4290، به تاریخ 36/11/3.
4– همان، سند شماره 1196/300 ن، به تاریخ 42/11/2.
5– همان، سند شماره 20/16801هـ 4، به تاریخ 46/6/6.
6– بسم الله الرحمن الرحیم.
تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیء قدیر
نحمدک الهم علی سلطانک العظیم و نشکرک علی احسانک العمیم، و نصلی علی محمد المتجلی علی سریر السفاره العظمی و المتحلی بخاتم الرساله العلیاء، و علی خلیفته حامل لواء الولایه، صاحب تاج الوصایه، یعسوب الدین علی امیرالمومین و علی احد عشر من ولده هداه الخلق و ولاه الامر الائمه المعصومین سلام الله علیهم اجمعین.
ثم نسئلک یا من له مفاتیح غیب الجبروت و بیده ازمه الملک و الملکوت. ان تبارک علینا هذاالیوم الشریف و ان تفیض من برکاته الجمه علی شعبنا و علی جمیع الامه، و ان تحرس اللهم حامی حوزه الاسلام الجاهد فی الدعوه الی السلم العالمی العالم، ناشر المذهب الجعفری، باسط العدل اجتماعی، العاهل الباذل، جلاله الملک العادل محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر قارن الله سلطنه المزدهره بالدوله المهدویه المنتظره. اللهم یا ذالجلاله و العظمه و القدره اید ملیکنا لاعلاء کلمه الدین و انصرفی اصلاح شئون المسلمین، و اجعله حلیفا للفوز المبین. اللهم اکف المسلمین حد نوائب الزمان و کف عنهم السوء و العدوان و انشر برحمتک الواسعه علی کافه الملل رایه السلم و الامان و اجعل العدل الکامل قاضیا علی جمیع جوامع الامم و روح التعاطف و التوادد فاشیا بین ابناء البشر فی کل قطر و بلد برحمتک یا ذالرحمه و الکرم...
7– تاجگذاری اعلی حضرت همایون محمدرضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران و علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران، 4 آبان 1346.
8– بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 1/30/ 1347.
9– همان، سند شماره 2/1615 هـ 12، به تاریخ 51/9/12.
10– رائین، اسماعیل، انشعاب در بهاییت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران، ناشر مؤسسه تحقیقی رائین، چاپ مرو، بی تا، صص 319-318.
11– بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 37/2/30.
12– همان.
13– قاسمی، همان، ص 93.
14– جعفر شریف امامی، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص 228.
15– همان، ص 251.
16– قاسمی، همان، صص94-93.
17– بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پرونده حسن امامی، سند شماره 206336 / هـ 4، به تاریخ 47/2/19.
18– همان، سند شماره 20/6589 هـ /4، به تاریخ 47/3/22.
19– اسناد فراماسونری در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 411و 448.
20– همان؛ ص 45.
21– همان، ج دوم، ص 314.
22– همان، ص 422.
23– همان، ص 414.
24– بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پرونده حسن امامی، سند شماره 20/42275 هـ 7 به تاریخ 48/1/15.
/ج