شیخ محمود به ظن قوی از فیزیک و دانش گسترده آن اطلاعاتی نداشته است و فیزیکدان نبوده لکن با همان دید و اندیشه عرفانی و توحیدی به لایه های ناشناخته فیزیکی دست یافته بود و این امر از منظر ما از بهره هوشی بالا و وسعت اندیشه این شاعر عارف حکایت می کند. در این راستا به اشعاری گرانسنگ از این شاعر اندیشمند توجه نمایید.
جهان را سر به سر آیینه می دان
به هر یک ذره ای صد مهر تابان
اگر یک قطره را بر شکافی
برون آید از آن صد بحر صافی
به هر جزئی زخاک ار بنگری است
هزاران آدم اندر وی هویداست
به اعضای پشه هم چند پیل است
در اسما قطره ای مانند نیل است
درون حبه ای صد خرمن آمد
جهانی در دل یک ارزن آمد(1)
چنانکه در اول بحث ذکر شد این شخص چه بسا فیزیک نمی دانسته اما باید عرفانی و توحیدی موفق به فهم فیزیکی عالم، آن هم در قرن هشتم شده بود و این بیانگر بالا بودن توانایی ذهنی اوست.
همان طور که از ابیات فهمیده می شود، او دریافته بود که درون ذرات و چیزهایی ماکروسکوپی (بزرگ مقیاس) عالمی دیگر وجود دارد که همان عالم میکروسکوپی (ریز مقیاس) است. این در حالی است که خیلی از مردم قدیم و هم روزگار او در حد "قطره" و "ذره" می اندیشیدند و سطح اندیشه آنان به گونه ای نبود که کمتر از آن به خصوص عوالم میکروسکوپی را به جهان و خورشیدهای تابان تشبیه نمایند؛ و این نیست جز فهم و برداشت بالای این شاعر بلند آوازه.
دانش نوین فیزیک، بیش از صد سال است که توسط "ماسک پلانک" متحول شده و دریچه ای مقابل بشر گشایش یافته و آن هم این بوده که دنیای ریز مقیاس با خواص فوق العاده به مانند دنیای بزرگ مقیاس وجود دارد. این در حالی است که شیخ محمود شبستری با اعتقاد کامل و با تکرار ابیاتی با مضامین یکسان بر این حقیقت اصرار و ابرام داشته است و به این لایه از کائنات، با درک و فهم عرفانی نائل شده و بسیار شجاعانه آن را در منظومه خود بیان نموده است.
شیخ در جایی دیگر از منظومه ماندگار خویش چنین سروده است:
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عالم سراپای
همه سرگشته و یک جزو ازیشان
برون ننهاده پا از حد امکان(2)
در اینجا نگاه شیخ یک نوع تعادلی است که به قبل از تعادل (خلل) و هنگام تعادل (حضور در حد امکان) اشاره دارد. قانون تعادل در فیزیک از قوانین مهم به شمار می رود خصوصاً در شاخه ترمودینامک بسیار قابل بحث است. در کل سیستم های فیزیکی اگر خللی در آنها ایجاد شود یا به عبارتی تعادلشان به هم بخورد، علاقه مند به تعادل سابق هستند. سیستم در نهایت متعادل می شود و این خارج از یک حد و قاعده مشخص نیست. مثلاً: در ترمودینامیک اگر یک پیستون خالی از گاز و دیگر پر از آن باشد پس از گشودن دریچه در بین آنها، مدتی سپری خواهد شد که پیستون خالی و پر از یک مقدار گاز یکسان بهره مند شوند. یا چون بحث ذره مطرح است، این مثال نیز خالی از فایده نیست که الکترون ها در اتم از یک لایه به لایه دیگر رفته و بعد به همان لایه خود باز می گردند که در فیزیک به آن "گسیل خود به خودی" می گویند.
در مورد بیت اول که سروده:
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عامل سراپای
اشاره به تاثیرات دارد و گرنه یک ذره اگر از جای برکنده شود فقط در بعد نانومتر تاثیر بر عالم می گذارد مگر آن که چون بمب هسته ای باشد و یک تاثیر عمیق بگذارد.
یکی دیگر از دیدگاه های این منظومه از ذهن شیخ محمود تراویده و در قالب شعر سروده شده این است:
همه از وهم تست این صورت غیر
که نقطه دایره است از سرعت سیر(3)
نقطه موجودیتی بی بعد است یعنی در ریاضی آن را صاحب طول، عرض و ارتفاع نمی دانند. نقطه بی تعریفی و در ریاضیات از بدیهیات است. ما در اینها اظهار ابهام می کنیم: چگونه نقطه، دایره و سرعت سیر در اندیشه شیخ محمود با هم مرتبط شده است؟ کدام سرعت سیر؟
با این اوصاف این چند نمونه را ذکر کردیم تا دیدگاه های فیزیکی و اندیشه های شیخ محمود شبستری را زیر ذره بین قرار دهیم و مقابله را با شعری از او به پایان می رسانیم:
معانی هرگز اندر حرف ناید
که بحر قلزم اندر ظرف ناید
پی نوشت ها :
1- شبستری، شیخ محمود (م.720هـ) گلشن راز، به اهتمام: صابر کرمانی، کتابخانه طهوری، تهران، چاپ اول، 1361هـ ش، ص23.
2- همان، ص24
3- همان، ص12
4- همان، ص15