کوچیدن محمدعلی شاه به باغ شاه
از آن سو روزنامه های وابسته به فراماسون ها نیز در نوشته های خود به زشت گویی و تاخت و تازها بر ضد او پرداختند و درباره ی کنار زدن او از سلطنت قلم زدند و بدین گونه به او باوراندند که مشروطه خواهان و مجلسیان به جز براندازی او خرسندی نمی دهند و آرام نمی گیرند به ویژه آن گاه که خبردار شد نشست هایی در خانه ی عضد الملک (رئیس ایل قاجار) بر پا شده است و انجمنی ها همراه برخی از قاجاریان و شاهزادگان و دار و دسته ی ظل السلطان به گفتگو و رایزنی نشسته اند و به دنبال آن عضد الملک همراه مشیر السلطنه به نزد او آمدند و دور کردن چند تن از نزدیکان او را خواستار شدند، برای او جا افتاد که توطئه ی براندازی و ربودن تاج و تخت او با همدستی ظل السلطان و انجمنی ها و مجلسیان در دست اجرا قرار دارد. از این رو بر آن شد پیش دستی کند و بساطی را که برای کودتا بر ضد او چیده شده است، از میان ببرد. او به ظاهر امیر بهادر جنگ، شاپشال و چند تن دیگر را کنار زد. لیکن در نهان نقشه ی سرکوب مخالفان را با شدت هر چه بیشتری دنبال کرد.روز پنجشنبه 14 خرداد 1287 (4 جمادی الاولی 1326)، محمدعلی شاه به گونه ای شتاب زده و ناگهانی از تهران بیرون رفت و در باغ شاه جای گزید.
این حرکت او، مایه ی نگرانی آگاهان ملت شد. آنان به درستی دریافتند که نقشه ی خطرناکی بر ضد مجلس و پیشروان راستین مشروطه در میان است. بهبهانی و طباطبایی طی تلگرام هایی به علمای شهرستان ها، موضوع را گزارش کرده چنین هشدار دادند:
خدمت علمای اعلام و حصون اسلام، انجمن ولایتی و سایر انجمن ها
تبعید چند نفر از درباری ها از قبیل امیر بهادر که از اول مشروطیت به شدت مشغول افساد و اخلال روابط بین ملت و مقام سلطنت بوده است و فسادشان به دامن خارج دراز گشته، استقلال مملکت را در معرض خطر عاجل گذاشته، مکرر به انواع وسایل متناسبه از حضور همایونی استدعا شده بود، چند روز قبل قاطبه ی امرا و سرداران در منزل حضرت اشرف عضد الملک متحصن و تبعید آنها را از دربار استدعا نمودند قبول شد ولی باز از قوه به فعل نرسید. روز پنجشنبه اعلی حضرت به صورت خیلی موحشه بغتتاً به باغ شاه که بیرون دروازه است تشریف برده اردوی مفصلی را در آنجا تشکیل داده دیروز یکشنبه در موقع شرفیابی چند نفر از سران، امرا را امر به توقیف فرموده (1) و دروازه ها را توپ گذاشته اند. حال حاضره خیلی موحش، اهالی مشوش، سیم ها مقطوع کلیه، انهدام اساس مشروطیت و مجلس قریب الوقوع، اقدامات سریعه که نتیجه هر طور است زودتر به تهران برسد.
عبدالله الموسوی بهبهانی، محمد بن صادق طباطبایی (2)
این تلگرام در روز دوشنبه 18 خرداد 1287 (8 جمادی الاولی 1326) به رشت و قزوین مخابره شد و شاید به دیگر شهرها نیز مخابره شده باشد.
در پی رسیدن این تلگرام به رشت، نگرانی و ناآرامی شهر را فراگرفت، مردم از کار دست کشیده و به خیابان ها ریختند و از علما و مشروطه خواهان هواداری کردند. این حرکت اعتراض آمیز در رشت که بی گمان در دیگر شهرها نیز روی داده است، محمدعلی شاه را نگران کرد و بر آن داشت طی تلگرامی چنین وانمود کند:
... پاره ای شهرت های بی اصل، مطلقاً صحت ندارد. مجلس شورای ملی در کمال نظم، وکلا در تحت حمایت شخص ما مشغول کار خود هستند و دولت با مجلس به هیچ وجه من الوجوه در مقام مناقشه و مخالفت نبوده و نیست... لیکن بعضی از وعاظ و ارباب جراید که از حدود قانونی خودشان تجاوز کرده، قصدی جز القای فتنه در مملکت ندارند و به دستیاری بعضی انجمن های دارالخلافه، مانع اجرای قوانین موضوعه و اسباب پریشانی حواس وزرا و وکلا شده اند جداً دولت تعیین حدود و رفع شر آنها را از مجلس به توسط وزرا قانوناً مطالبه می دارد. (3)
او چنانکه در تلگرام بالا آورده است، بیرون کردن شماری از عناصر مرموز و به گفته ی کسروی «آشوبگران» را از مجلس می خواست مانند «حمال الدین واعظی»، «میرزا نصرالله اصفهانی (ملک المتکلّمین)»، «میرزا جهانگیر خان (مدیر صور اسرافیل)، «محمد رضوی شیرازی (مدیر مساوات)» و ... که آتش بیار معرکه بودند. اگر این چند تن را که بنا بر اعتراف مخالف و موافق، از سران فتنه و فساد و ناآرامی و هرج و مرج بودند، از شهر دور می کردند، شاید بهانه از محمدعلی شاه گرفته می شد و فاجعه ی خون بار بمباران مجلس پیش نمی آمد. لیکن مجلس این پیشنهاد را نپذیرفت و در برابر او سرسختی و یک دندگی نشان داد و در برابر، انجمنی ها از هر شهر و دیاری تلگرام هایی در رد و نفی او از ایران مخابره کردند و کنار زدن او را از سلطنت خواستار شدند. اینان نه دل در گرو مشروطه داشتند و نه برای مردم دلسوزی می کردند. روی وابستگی به بیگانگان، جز پیاده کردن نقشه ها، نیرنگ ها و توطئه های لندن و مسکو، انگیزه و اندیشه ای نداشتند. تنها انگیزه ی آنان انجام مأموریت بود. در مجلس نیز وضع به همین گونه بود. چنانکه کسروی نیز می نویسد:
... اگر راستی را خواهیم در این هنگام نمایندگان مجلس و سران آزادی به چند دسته می بودند: یک دسته دل از مشروطه کنده و اینان نه تنها کاری انجام نمی دادند، کارشکنی نیز می نمودند... یک دسته اگر هم با دربار بستگی نمی داشتند، خود کسان بی رنگی می بودند و مشروطه و خودکامگی را با یکدیگر می دیدند... یک دسته مشروطه را می خواستند ولی جان خود را بیشتر دوست می داشتند و در این هنگام تا می توانستند کناره جویی نشان می دادند، چند تنی نیز ابزار دست بیگانگان می بودند که در هر پیشامدی جز پیروی از دستور آنها نمی نمودند. یک نیم بیشتر نمایندگان از این گونه می نمودند که در خور هیچ امیدی نمی بودند. تنها یک دسته ی اندکی از جان و دل مشروطه را می خواستند و اینان نیز سررشته را گم کرده نمی دانستند چه کنند... (4)
پیشروان مشروطه مانند بهبهانی و طباطبایی تا واپسین لحظه ها تلاش می کردند که از جنگ و خونریزی پیشگیری کنند و محمدعلی شاه را از دست زدن به کارهای خشونت بار و ویرانگر بازدارند و به خردمندی و عاقبت اندیشی وا دارند، این هنگامی بود که تقی زاده و دیگر فراماسون ها در مجلس و انجمن ها هوادار جنگ و ستیز با دربار و محمدعلی شاه بودند و برای واداشتن او به حمله به مشروطه خواهان از هیچ دسیسه ای پروا نمی کردند. بهبهانی و طباطبایی به همراه سید جمال الدین افجه ای، افزون بر تلگرام ها و نامه هایی که برای علمای ایران می فرستادند و از آنان برای پیشگیری از جنگ داخلی کمک می خواستند، تلگرامی نیز برای علمای نجف فرستادند و اوضاع خطرناک کشور را به آنان آگاهی دادند:
چند روزی است که اعلی حضرت بدون بهانه با هیئت موحشه در خارج دروازه تشکیل اردو، چند نفر از امرا را بعد از دو سه روز حبس، تبعید، ملت در کمال استیحاش و خوف، قتل نفوس فوق العاده، ولایات ایران تعطیل عمومی، اقدامات مجدانه سریع النتایج فوراً لازمست.
داعی عبدالله الموسوی البهبهانی، الراجی جمال الدین الحسینی، محمد بن صادق الطباطبایی
علمای نجف در پاسخ، دو تلگرام زیر را فرستادند:
تلگرام موحش موجب ملامت فوق العاده گردید. با اقدامات غیر مترقبه آنچه متوقف علیه حفظ اسلام و مسلمین است، معمول فرمایید. عموم مسلمین اطاعت نموده نتیجه را سریعاً اطلاع.
محمد حسین، محمد کاظم – عبدالله المازندرانی
تهران
توسط آقایان حجج اسلام بهبهانی و طباطبایی و افجه ای دامت برکاتهم.
عموم صاحب منصبان و امرا و قزاق و نوکرهای نظامی و عشایر و سر حد داران ایران ایدهم الله تعالی.
به سلام وافر مخصوص می داریم همواره حفظ حدود و نفوس و اعراض و اموال مسلمین در عهده ی آن برادران محترم بوده و هست و همگی بدانند که همراهی با مخالفین اساس مشروطیت هر که باشد ولو با تعرض بر مسلمانان حامیان این اساس قویم محاربه با امام عصر عجّل الله فرجه است باید تحرز و ابداً بر ضد مشروطیت اقدام ننمایند...
به دنبال تلگرام های اعتراض آمیز علمای نجف و بسیاری از علمای ایران و پشتیبانی آنان از نظام مشروطه و نکوهش هر گونه کار و کرداری که مایه ی آسیب رسیدن به آن نظام شود و فراخوانی نظامیان به خودداری از تیراندازی به مردم، محمدعلی شاه تلگرامی برای علمای اسلام در سراسر ایران مخابره کرد که بخشی از مطالب آن در پی می آید:
... در این موقع که برای رفع و جلوگیری از پاره ای اغتشاشات داخله و طرد و منع بعضی مفسدین، به طوری که به عموم ولایات دست خط نمودیم لازم دانستیم شروع به بعضی اصلاحات کنیم و امنیت را که از تمام مملکت سلب شده بود به هر نحو ممکن شود اعاده دهیم، با مغرضین به اشتباه کاری و خلط مبحث اذهان عامه را مشوب ساخته و همچو اظهار داشتند که شاید قصد ما العیاذ بالله عدم مساعدت با اساس مقدس مشروطیت است و تلگرافاتی هم که ناشی از این خیال بی اصول بود از بعضی ولایات ملاحظه شد. برای رفع اشتباه و اطمینان قلوب عامه لازم شمردیم اوضاع حالیه مملکت و عقاید باطنیه خودمان را به توسط علمای اعلام که پیشوایان دینی و حقیقت اسلامند، به عموم ملت و فرزندان خودمان اظهار نماییم ... از ساعتی که به تخت سلطنت جلوس کردم تمام همّ خود را در استقرار اساس مشروطیت مصروف و تا آن قدری که خود در قوه داشتم و اسباب فراهم بود، از پیشرفت این اساس قصور نورزیده تا مشروطیت دولت و آزادی ملت را مستحکم ساختیم ولیکن متاسفانه این آزادی را که از لوازم استقرار مشروطیت بود جمعی مفسد و مغرض، وسیله ی پیشرفت اغراض باطنیه و خیالات فاسده خود که منافی و مباین با اساس شرع مقدس اسلام بود قرار داده و در ذهن عوام به نوع دیگر رسوخ دادند، خاصه وقتی که در متمم قانون اساسی دیدند مذهب مقدس جعفری و قانون شریعت غرای احمدی صلوات الله علیه است و دیگر آزادی مذهب برای آنها غیر ممکن خواهد بود به انواع حیله و دسیسه گاهی به زبان ناطقین و زمانی به عبارات و اشارات در روزنامه جات به اسم ترک کهنه پرستی و خرافات عقیده، اذهان ساده عوام را مشوب ساخته و مقاصد خود را در ضمن الفاظ و عبارات ظاهرالصلاح، به لباس مشروطیت جلوه داده تا به حدی که عامه را از ذکر مصیبت و پاره ای اعمال خیریه ی دیگر که بنای شرع مقدس بر آنهاست بازداشته و به اینها اکتفا نکرده نسوان را به تشکیل انجمن و گفتگوی آزادی واداشتند. دیدم نزدیک است در ارکان مقدس نبوی رخنه وارد آورند و مقصود حضرت ختمی مرتبت را از فرمایش «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» بالمره از بین ملت اسلام مرتفع سازند، چنانچه بعضی خیالات و اقدامات آنها به سمع جناب عالی نیز رسیده و امروز به نوعی اغراض خود را در ذهن عوام رسوخ داده که علمای اعلام و بزرگان اسلام تهران نیز تا یک درجه از جلوگیری عاجز مانده اند...
بر حسب وظیفه شخصی زیاده از این تحمل و سکوت را جایز نشمرده ام اول برای حفظ و حراست دین مبین اسلام و دیگر برای نگاه داری از سلطنتی که اجداد و نیاکانم به قیمت جان و قدرت شمشیر به دست آورده به موهبت خداوندی و توجه امام عصر عجّل الله فرجه به من تفویض شده از فساد آن جلوگیری نمایم و وجود آنها را که اسباب هرج و مرج و بی نظمی تمام مملکت گشتند، از این مملکت طرد و منع کردم... و مجدداً به همه اعلام می نماییم که مشروطیت مشروعه را ما خودمان در کمال میل و رغبت امضا نموده و در استقرار این اساس و حفظ و حمایت مجلس شورای ملی با تمام قوا خواهیم کوشید و انشاءالله به برکت اولیاءالله در هر نوع مساعدت با این اساس که مستلزم ترقی دولت و آسایش ملت خودمان، است مضایقه نخواهیم نمود... (5)
این تلگرارم در 28 خرداد 1287 (18 جمادی الاولی 1326) مخابره شده است. محمدعلی شاه هم زمان با این، تلگرام دیگری به علمای نجف مخابره کرده است که از نظر مضمون و محتوا به هم نزدیک است و به آوردن آن در این فراگرد نیازی نباشد. (6)
محمدعلی شاه در تاریخ 30 خرداد 1287 (20 جمادی الاولی) نیز پاسخ بلندی به لایحه ی مجلس داد و روی یک سلسله قانون شکنی ها و بی نظمی ها انگشت گذاشت و پای بندی خود را به قانون اساسی و نظام پارلمانی مورد تاکید قرار داد (7) که نشان از این نکته دارد که نامبرده بر خلاف نوشته های برخی از تاریخ نگاران، اندیشه ی براندازی در سر نداشته است. اگر چنین نقشه و اندیشه ای را دنبال می کرد می توانست با بسیاری از مردم و علما و روحانیون که در سراسر کشور از مشروطه بیزاری می کردند و شعار می دادند که «ما دین نبی خواهیم مشروطه نمی خواهیم» (8) هم صدا شود و با دستاویز اینکه مردم با نظام مشروطه مخالفند رسماً بر ضد آن اعلام موضع کند، لیکن می بینیم که او نه تنها چنین نکرد، بلکه دستور پراکندن مخالفان مشروطه را صادر کرد و «دستور داد شیخ زین العباد را از تهران بیرون کنند و سید اکبر شاه» و دیگر بدگویان به مشروطه را از رفتن به منبر بازدارند. (9)
پی نوشت ها :
1. این امیران جلال الدوله (پسر ظل السلطان) علاءالدوله و سردار منصور بودند که بی درنگ به فرنگ تبعید شدند.
2. اسناد تاریخی وقایع مشروطه ایران، به کوشش دکتر جهانگیر قائم مقامی، چاپ میهن، تهران: 1348، ص 23. در عنوان تلگرام در کتاب یاد شده، تاریخ صدور تلگرام را 9 جمادی الاولی آورده است لیکن از آنجا که در متن تلگرام آمده است دیروز (یکشنبه)، به دست می آید که صدور تلگرام دوشنبه 8 جمادی الاولی می باشد.
3. پیشین، 25.
4. تاریخ مشروطه ایران، 602.
5. اسناد تاریخی وقایع مشروطه، ص 37.
6. بخشی از آن در کتاب تاریخ مشروطه ایران ص 616 آمده است.
7. تاریخ مشروطه ایران، ص 619.
8. درباره ی گردهمایی ها و مخالفت ها بر ضد مشروطه به تاریخ بیداری ایرانیان، از ص 505 تا 514 مراجعه کنید.
9. همان. ص 226.