دو روی سکه

فیلم عظیم حماسی-تاریخی رسالت که در ایران با عنوان محمد رسول الله شناخته شده، تا امروز تنها منبع سینمایی درباره ی تاریخ اسلام و نبوت پیامبر خاتم (ص) است.
شنبه، 1 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو روی سکه
دو روی سکه

 

نویسنده: نیما حسنی نسب



 
نگاهی به فیلمنامه و روایت تاریخی محمد رسول الله
فیلم عظیم حماسی-تاریخی رسالت که در ایران با عنوان محمد رسول الله شناخته شده، تا امروز تنها منبع سینمایی درباره ی تاریخ اسلام و نبوت پیامبر خاتم (ص) است. فیلم به دلیل موضوعش و مصادف شدن زمان ساختش با انقلاب اسلامی در ایران، جایگاه و اعتبار ویژه ای میان علاقه مندان سینما و تماشاگران تلویزیونی پیدا کرده و شاید رکورددار دفعات پخش تلویزیونی در سه دهه ای اخیر باشد. کمتر ایرانی را می شود سراغ گرفت که فیلم را یک بار و سکانس هایی از آن را تا چند ده بار تماشا نکرده باشد. صحنه ها و موقعیت های تصویری و کلامی مختلفی از آن را در خاطر نداشته باشد یا نتواند تم های متنوع موسیقی جاوادانه ی موریس ژار-تنها کاندیدای دریافت اسکار فیلم- را با دهان بنوازد. خیلی ها آنتونی کوئین را با ده ها نقش آفرینی متنوع از قومیت های مختلف هنوز به عنوان حمزه (ع) می شناسند، با دیدن چهره ی ایرنه پاپاس ستاره ی سینمای یونان، هند جگرخوار را لعن می کنند و تصویر ذوالفقار امیرالمؤمنین (ع) را به شکل شمشیری را دو سر موج دار بلند به ذهن سپرده اند... .
با این مقدمه به نظر می رسد امکان نقد و بررسی فیلم به عنوان اثر سینمایی صرف و بدون توجه به جنبه های فرامتنی و حواشی آن کار آسانی نباشد و ارزش گذاری آن هم در طول این سال ها بدون دخالت وجوه اعتقادی و تعلقات مذهبی دشوار شده است. با این حال، در این نوشته قصدم پرداختن به فیلمنامه از منظر ویژگی های تاریخی، وجوه دراماتیک و روایت فارغ از موضوع است: تلاشی برای توصیف و تحلیل کیفیت نوشته ی اچ.ای.ال. کریگ و چند همکار دیگرش که توسط مصطفی عقاد به تصویر درآمد.

هری کریگ را بهتر بشناسیم

داشنامنه ی ویکی پدیا نویسندگان فیلمنامه ی رسالت را ه.ا.ال گریک به همراه چهار نفر معرفی کرده است: توفیق الحکیم، عبدالحمید جوده السحار، احمد شلبی و عبدالمنعم النمر. این در حالی است که سایت معتبر آی ام دی بی نام توفیق الحکیم و عبدالحمید جوده السحار را آورده و به جای دو نفر دیگر از عبدالرحمن الشرکاوی و محمدعلی ماهر اسم برده است. در تیتراژ فیلم هم این نام ها در تیتراژ پایانی به عنوان مشاور تحقیق آمده و کریگ تنها نویسنده ی فیلمنامه در تیتراژ اول و آخر است.
با جست و جوی منابع مختلف به این نتیجه می رسیم که این نام های عربی در نویسندگی و سینما هیچ اسم و رسم و نشانی ندارند و فقط توفیق الحکیم مصری در چند کار تلویزیونی در دهه ها 1960 و 70 به عنوان نویسنده ی رمان یا داستان منبع اقتباس و فیلمنامه نویس شرکت داشته است. آدم اصلی و مؤلف فیلمنامه ی رسالت بی شک هری کریگ ایرلندی است. او که مدتی ویراستار ادبی، همکار نشریات گاردین و بی بی سی و منتقد تئاتر بوده، پس از نویسندگی در آثار رادیو و تلویزیونی مختلف به ایتالیا می رود و باسه فیلمنامه جنگی، تاریخی و حماسی برای دینو دلارنتیس، تهیه کننده ی نامدار، شروع به کار می کند: Fraulein Doktor ساخته ی آلبرتو لانودا با بازی سوزی کندال، کنت مور و کاپوسین، Anzio ساخته ی ادوارد دیمیتریک با بازی رابرت میچم، پیتر فالک و رابرت رایان و معروف ترینش واترلو ساخته ی سرگئی باندار چوک با بازی رداستایگر، کریستوفر پلامر و اورسن ولز، پیش از همکاری با مصطفی عقاد در دو حماسه ی عظیم رسالت و عمر مختار: شیر صحرا، برای یرژی اسکولیموفسکی فیلمنامه ی ماجراهای جرارد را نوشته و غیر از تجربه های جنگی و حماسی، در فیلم مهجور Foxtrot (آن سوی بهشت) با بازی پیتر اتول و ماکس فون سیدو سراغ تجربه ی نگارش تریلر ماجرایی هم رفته است. مابین دو همکاری با عقاد هم فقط اقتباسش از رمان فرودگاه نوشته ی آرتور هیلی با نام فرودگاه 77 ساخته ی جری جیمسون با فهرست بلندبالایی از ستارگان و بازیگران نسل های مختلف ساخته شد. کارنامه ی ده فیلمی کریگ تا حد زیادی دلیل انتخابش برای نگارش متن تاریخی زندگی و نبوت پیامبر اسلام (ص) را آشکار می کند. تخصص او در متن های حماسی با زمینه های تاریخی واقعی و وجوه اعتقادی، در رسالت به کارش می آید تا روایت پرجزئیات ربع قرن تاریخ اسلام را در زمان محدود سه ساعت فشرده می کند و به پراکنده گویی و آشفتگی روایی یا تعدد گیج کننده ی موضوع و موقعیت و شخصیت نیفتد.

ساختمان اصلی داستان فیلم چیست؟

فیلم با یک سکانس معرف جذاب آغاز می شود که مقدمه ی خوبی برای ورود به داستان اصلی است؛ سه سوارکار در دل صحرای سوزان می تازند و هر کدام به سویی حرکت می کنند. سپس یک به یک در مقابل پادشاهان سه تمدن بزرگ تاریخ (مصر، روم و ایران) می ایستند و پیام فرستاده تازه ی خداوند را برای دعوت به دین اسلام می خوانند. این موقعیت موازی جذاب نیمه تمام رها و به عنوان بندی ابتدایی قطع می شود و سپس به روزهای پیش از نزول وحی و برگزیده شدن حضرت محمد(ص) می رسد و از این به بعد تا انتها به شکل خطی و بدون رفت و برگشت زمانی پیش می رود، از 40 سالگی حضرت محمد(ص) تا فتح مکه.
شانس بزرگ کریگ این بود که سراغ روایت تاریخی دینی رفت که در قیاس با ادیان دیگر، به دشت دراماتیک است؛ دارای مقاطع مؤثر مختلف، نقاط عطف متنوع، قهرمانان و بدمن های گوناگون و از همه مهم تر چندین جنگ پرماجرا با شکست و پیروزی های پی در پی. این مواد اولیه برای هر فیلمنامه نویس حرفه ای کافی است تا مطمئن باشد داستان پردازی 180 دقیقه ای بی ملالی را تجربه خواهد کرد.
وقایع تاریخی مهم فیلم محدود است به بعثت پیامبر، قتل سمیه، اسلام آوردن و شکنجه ی بلال حبشی، جنگ بدر و احد، هجرت مسلمانان مکه به مدینه و فتح مکه و شخصیت های تاریخی مهم فیلم هم حمزه بن عبدالمطلب (آنتونی کوئین/منوچهر اسماعیلی)، زید بن حارث (دامین توماس/سعید مظفری)، هند (ایرنه پاپاس/رفعت هاشم پور)، ابوسفیان (مایکل انسارا/نصرالله مدقالچی)، خالد بن ولید (مایکل فورست/ناصر ممدوح)، عمار(گریک هیگن/آرشاک غوکاسیان)، ابوطالب (آندری موریل/احمد رسول زاده)، امیه (برونو بارنابه/بهرام زند)، ابولهب (وولف موریس/عباس تجلی)، ابوجهل (مارتین بنسن/نصرالله حمیدی)، سمیه (رزالی کراچلی/بدری نوراللهی)، بلال حبشی(جانی سکا/ناصر طهماسب) و جعفر بن ابی طالب (نویل جیسن/جلال مقامی) هستند.

گفتار متن چه کارکردی دارد؟

استفاده از گفتار متن برای انسجام روایتی به این وسعت و گستردگی و استنادهای تاریخی تمهیدی آشنا و شاید اجتناب ناپذیر است. راوی با صدای ریچار جانسن در مقاطع مختلفی با توصیف وضعیت تاریخی، شرایط اجتماعی و حکومتی، نقل بخش های حذف شده از ماجراها و گاهی هم تأکید بر برخی ویژگی های اخلاقی با کارکرد تبلیغاتی به نویسنده کمک می کند تا چفت و بست و منطق روایی کار را محکم تر و فضای اعتقادی مورد نیاز فیلم را ایجاد کند.
به دلیل معذوریت اعتقادی نمایش تصویر معصومان در دین اسلام، فیلم از نمایش قهرمان و شخصیت اصلی محروم مانده است. برای رفع این نقیصه، گفتار متن در بخش هایی به کار می آید و سعی دارد این خلأ را تا حدودی پر کند و گاهی با تشریح وضعیت یا با ادای جمله هایی به جای قهرمان بی چهره ی فیلم می نشیند. نشان ندادن تصویر حضرت محمد(ص) در فیلم، دو ویژگی متفاوت به فیلمنامه بخشیده است: در جاهایی رمزوارز و وجه متافیزیکی و فراانسانی شخصیت اصلی را برجسته می کند و در عین حال باعث می شود تا شخصیت های فرعی پررنگ تر جلوه کنند چون هر کدام باید وجهی از وجوه مختلف شخصیت اول فیلم را بازتاب دهند؛ حمزه(ع)، جعفر و مشخصاً زید بن حارث در مقام پسرخوانده ی پیامبر قرار است فقدان حضور فیزیکی این کاراکتر را کم رنگ کنند. این نقش ویژه اما باعث بروز اشکالات تاریخی جدی هم شده است؛ از جمله این که دو شخصیت تاریخی مهم را گاهی به جای هم گرفته و زمانی یکی فرض کرده اند! طبق روایات مستند، نام کاتب وحی و قاری آیاتی که به پیامبر نازل می شود زیدن بن ثابت است نه زید بن حارث که پدر خوانده ی پیامبر بود. همین اشتباه فیلمنامه نویس و کارگردان نقش زید را فراتر از سندیت تاریخی اش پررنگ کرده است. حضور زید را در کنار پیامبر موقع سنگ زدن مردم طائف، اعلام آغاز جنگ احد در مسجد با اعلام پیمان برادری میان مهاجران و انصار و همچنین وظیفه ی نقل آیات نازل شده توسط جبرئیل در فیلم برعهده ی شخصیت زید است، حال آن که همه ی روایت های مستند با دیدگاه ها و گرایش های مختلف بر این نکته اجماع دارند که زید هرگز تا این اندازه به پیامبر نزدیک و محرم و امین اهل خانه و شخص خدیجه (س) نبوده است. چنین نقشی در مکتوبات تاریخی بی هیچ شبهه ای به علی (ع) منتسب است که در طول فیلم حضوری کوتاه، به شدت کم رنگ و بی تأثیر دارد (در سکانس مبارزه ی تن به تن در جنگ بدر با تصویر نمادین شمشیر دوشاخه اش). دو صحابه ی نزدیک دیگر محمد (ص) یعنی سلمان فارسی و ابوذر غفاری هم در کمال تعجب در طول 180 دقیقه روایت تاریخ اسلام به کل نادیده گرفته و کنار گذاشته شده اند!

دوبله ی فارسی در خدمت فیلمنامه

این طور به نظر می رسد که هری کریگ و مصطفی عقاد با محوریت دادن به شخصیت ترکیبی و غیرمستندی مانند زید، دنبال راه گریز و توجیهی برای حذف مهم ترین شخصیت مکمل تاریخ اسلام یعنی علی بن ابی طالب (ع) بوده اند؛ راهکاری که شاید از دیدگاه فیلمنامه نویسی موجه و منطقی باد ولی از جنبه ی اعتقادی و احساسی برای شیعیان دل بسته شخصیت امیرالمؤمنین نقصانی جدی و نابخشودنی است که در دوبله ی فارسی تا حدی در صدد رفع آن برآمده اند. دوبله ی به یادماندنی و درجه یک فیلم که به مدیریت منوچهر اسماعیلی در سال اول انقلاب انجام شد، بی تردید از دلایل مهم ماندگاری فیلم عقاد در ذهن و خاطره ی تماشاگر ایرانی است. علاوه بر کار ستودنی گویندگان، تأکید بر وجوه حماسی و اعتقادی، افزودن لحن احساسی و شورانگیز مذهبی و مهم تر از آن نزدیک کردن دیالوگ ها و گفتار متن به ادبیات دینی آشنا و مقبول مسلمانان فارسی زبان از تأثیرهای اساسی دوبله در کیفیت متن فیلم محمد رسول الله (و نه رسالت) است که در دیدارهای مجدد هنوز کیفیت چشمگیرش را حفظ کرده و حتی گه گاهی به کمک فیلنامه هم می آید.
واضح است که قصد نویسنده و کارگردان از حذف شخصیت علی (ع)، پرهیز از دامن زدن به اختلافات میان شیعه و سنی به عنوان دو گروه اصلی و مخاطبان فیلم بوده و نسخه ی دوبله ی فارسی- مشخصاً در دو موقعیت- وظیفه پُر کردن این خلأ مهم روایی را به عهده گرفته است؛ یکی سکانس اجرای نقشه ی دسته جمعی کشتن پیامبر و فداکاری علی بن ابی طالب که در فیلم خیلی کم رنگ و در نریشن فارسی بسیار پررنگ به آن آشاره می شود و دیگری نقل واقعه ی غدیر خم که به گفتار متن طولانی انتهایی اضافه شده و در نسخه ی زبان اصلی فیلم حرفی از آن در میان نیست.

جزوه ی راهنمای اصول فیلمنامه نویسی

قصه ی رسالت اصول کلاسیک فیلمنامه نویسی را به دقت و به شکلی مدرسه ای رعایت کرده است؛ انگار فیلمنامه نویس از روی یک جلد از کتاب های راهنمای فیلمنامه نویسی یا بر اساس رعایت اصول ابتدایی و ساده ی جزوه های آموزشی آکادمیک کارش را سر و شکل داده است. محورهای اصلی این اصول رعایت شده به این قرار است:
الف) موقعیت ثابت/متعادل ابتدایی: شرایط اجتماعی مکه و وضعیت اعراب متولی بتکده ها که میزبانی زائران منبع درآمد و رفاه و اعتبار آنهاست.
ب) به هم خوردن تعادل/بحران موقعیت: اعلام رسالت یکتاپرستی و مبارزه با بت ها و بت پرست ها توسط حضرت محمد(ص).
ج) نقطه عطف ها/گره افکنی/گره گشایی: مواجهه ی پیروان اسلام با اعراب بت پرست + حضور در شعب ابی طالب + نقشه ی قتل پیامبر(ص) + هجرت از مکه به مدینه، جنگ بدر و احد + فتح مکه و ...
د) قهرمان های کلاسیک: دارای ویژگی های آشنایی چون جذابیت، اخلاق گرایی، تعهد، قدرت، جنگاوری، هوش و فراست، قیام برای تغییر شرایط، غم خواری مظلومان، مقابله با زورگویی و فساد و ثروت و ...
ه) بدمن های کلاسیک: دارای ویژگی های آشنایی چون خباثت، ستمگری، قدرتمندی، توان مواجهه با مشکل سازی، دگماتیسم اعتقادی، علاقه به ثبات شرایط، آمادگی برای مرگ با تحول و ...
و) خرده روایت ها/داستانک ها: تاریخ اسلام علاوه بر پلات و سیناپس جذاب و پرفراز و فرودش، موقعیت های فرعی و خرده روایت های پرکشش و دراماتیک زیادی برای کیفیت هر موقعیت و سکانس دارد که فیلمنامه نویس رسالت بخشی از این داستانک ها و ماجراهای فرعی را در مسیر روایت استفاده کرده است: آزار و شکنجه ی اسلام آورندگان، شهادت سمیه و همسرش، مرگ ابی طالب، شجاعت علی(ع) و خوابیدن در بستر پیامبر(ص) در شب حادثه، تحول نجاشی و پذیرش صحابه، ماجرای تار عنکبوت و پرنده ی تخم گذار جلوی در غار، انتخاب مکان اقامت پیامبر در مدینه توسط شتر، انتقام جویی هند از حمزه توسط برده ی سیاه در جنگ احد، مواجهه ی بلال با اربابان قبلی، جنگ تن به تن و پهلوانی علی (ع) و صحابه در جنگ بدر، شایعه ی کشته شدن پیامبر(ص) و رها کردن موقعیت استراتژیک به بهانه ی پیروزی و تقسیم غنایم در جنگ احد، شکستن بت های کعبه و ..

نقش های دراماتیک جنگ در روایت فیلم چیست؟

از بین چند غزوه ی تاریخ اسلام فقط دو جنگ بدر و احد در فیلم به تصویر درآمده که قابلیت دراماتیک بیشتر و تأثیر روایی مهم تری دارند اما جنگ مهم و پرماجرای خندق به واسطه ی نقش مؤثر سلمان فارسی در تاکتیک آن، در فیلمنامه کنار مانده و همین طور دو-سه جنگ مهم دیگر مانند احزاب با غزوه ی بنی نظیر و بنی قریظه ... بدر و احد هر کدام آن قدر حواشی و نکات ریز و درشت و روایت های مستند تاریخی دارند که به تنهایی می توانند سوژه ی یک فیلم پرکشش باشند. این دو موقعیت در فاصله ی کمی از هم برای اوج نگه داشتن ریتم و بار دراماتیک میانه ی فیلمی با زمان سه ساعت به کار رفته و کارکرد درست و تعیین کننده ای دارند؛ هم دو بخش بنیادین «فصل مکه» و «فصل مدینه» را از هم تفکیک می کنند و سپس به هم پیوند می زنند و هم روند مواجهه ی قطب های خیر و شر داستان از جمله پیامبر(ص) و حمزه و چند نفر از صحابه با ابوسفیان و امیه و سایر دشمنان را تداوم می دهند.

از لیدی مکبث تا زن اغواگر

حضور هند همسر ابوسفیان چنان کاربرد کلیدی و نقش تعیین کننده ای در جذابیت درام فیلم دارد که اگر در تاریخ به حضورش اشاره نشده بود، باید توسط نویسندگان خلق و استفاده می شد. هند در موقعیتی شبیه لیدی مکبث عمل می کند و ابوسفیان را به مقابله و قتل پیامبر(ص)وسوسه می کند، گاهی به هیبت فم فتال (زن اغواگر) به قصد انتقام به اغوای برده ای سیاه مشغول است و در انتها هم با سرزنش ابوسفیان و تأیید رفتار پیامبر(ص) نمایندگی تحول یافتگان قصه را به عهده می گیرد. ماجرای فرعی گرفتن انتقام خون پدر و برادرش از حمزه سیدالشهدا در جنگ احد و دریدن پهلوی جنازه ی حضرت حمزه و خوردن جگر او هم یک داستان فرعی عجیب و اگزوتیک با گرایش های هارور و جالواست که فیلم عامدانه از نمایش جزئیات خونین این بخش داستان عبور می کند و بی تأکید از کنار سبعیت و توحش سینمایی شخصیت هند جگرخوار در تاریخ اسلام می گذرد تا در سکانس پایانی بتواند از حضور او برای حرف های دیگری استفاده کند.

پایان بندی روایت تاریخ

بازگشت به وضعیت متعادل و با ثبات مسلمانان پس از فتح مکه، موقعیت مناسبی برای پایان بندی این روایت تاریخی است. حضور پیروزمندانه و برگشتن پیامبر(ص) و اصحابش به مکه-که با ترس و فشار از آن هجرت کرده بودند-و استقرار دین تازه با شکسته شدن بت ها در کنار رفتار بزرگوارانه با شکست خوردگان، دایره ی روایت را به خوبی می بندد. تعادل ثانوی پس از عبور از نقطه عطف ها، بحران ها و گره افکنی / گره گشایی های مختلف برقرار شده و گفتار متن تأثیرگذار و حماسی هم روند اشاعه ی اسلام و اتفاق های زندگی پیامبر(ص) تا زمان مرگ را توصیف می کند. نماهایی از رواج و گسترش دین محمد(ص) در طول تاریخ و طواف خانه ی کعبه در مراسم آیینی حج، درست نقطه ی مقابل سکانس ابتدایی و شرایط کعبه به عنوان بتکده است؛ نماهای باشکوه پایانی از جمعیت های عظیم مسلمانان می گوید پیامبر اسلام(ص) «رسالت» خود را، که نام فیلم هم از آن گرفته شده، تمام و کمال به انجام سانده است.

کمی هم از آن روی سکه

همه ی آنچه درباره ی فیلمنامه ی رسالت گفته شد تنها یک ور ماجراست. فیلم به عنوان اولین و تا امروز تنها محصول سینمایی پیرامون موضوعی با مخاطب بالقوه ی یک و اندی میلیارد نفر، باید یک جور شروع کننده، کاری برای دست گرمی، اثری به قصد آزمون و خطا برآورد هزینه ها یا به نیت مواجهه با حاشیه ها و امکان سنجی و الخ در نظر گرفته شود. اتفاقی که دیگر نیفتاد و همه ی این احتمالات و تجربیات بیکار ماند.
با این پیش فرض، فیلم مصطفی عقاد به مفهوم دقیقه کلمه محصولی «ساده» و «سطحی» است، چه در متن و نگاه تاریخی و دیدگاه مذهبی و چه فرم و اجرای ژانر اپیک و تولید فیلم عظیم حماسی-تاریخی. در مقایسه با آثار شاخص ژانر، یک فیلم متوسط ساده و معمولی است که نه قریحه و بداعت چندانی درش دیده می شود و نه ضعیف و ناشیانه و آماتوری است (مثل ساخته های [...]). قاب بندی و تصاویر شکیل جک هیلارد از فضاهای بکر لیبی مصر و نواهای نفس گیر موریس ژار به کیفیت نهایی فیلم کمک اساسی کرده و مصطفی عقاد هم کارش نزدیک به استاندارد است. او با بهره گیری از تجربه های ارزشمند این فیلم، در تجربه ی بعدی اش عمر مختار- که شرط مجوز ساخت فیلم در لوکیشن های لیبی بود- فیلمساز خیلی بهتری شد.
ظاهر و رویه ی سطحی رسالت نگاهی کاملاً مثبت به دین اسلام دارد و متن و محصول نهایی طبق نوشته ی ابتدایی فیلم به تأیید انجمن اسلامی عربستان، دانشگاه اسلامی الازهر و انجمن شیعیان لبنان رسیده و سازندگان فیلم با ادعای «احترام به باورهای مسلمانان» تصویر محمد(ص)، علی بن ابی طالب و خلفای راشدین (ابوبکر، عمر و عثمان) را در فیلم نشان نداده اند. در جمهوری اسلامی ایران هم فیلم مقبولی است چون تقریباً هر سال در مناسبت های مختلف مذهبی از شبکه های رسمی کشور کامل یا بخش بخش پخش می شود. در بحث فیلمنامه اما دقت و توجه به جزئیات، اضافه کردن اطلاعات دینی به نگاه سینمایی و ای بسا نگاهی از سر تعصب و عِرق مذهبی به فیلم، خیلی به ضرر نویسنده تمام خواهند شد. مریم صدرا در شماره ی اول مجله ی فرهنگ پویا-دفتر پژوهش های فرهنگی-تحقیق مفصل و پرجزئیاتی در این زمینه دارد. فرصت کم تحقیق فقط امکان اشاره به چند نمونه از این خطاها و کاستی ها را می دهد:
الف) حذف به قرینه ی لفظی: رسالت پیامبر که نام فیلم هم هست، طبق اسناد موثق تاریخی سه مرحله داشت؛ مرحله ی اول سه سال دعوت در خفاست که در فیلم فقط یک سکانس کوتاه است، مرحله ی دوم دعوت از نزدیکان و اقوام که مقطعی مهم و اثرگذار بوده و در فیلم کاملاً غایب است، مرحله ی سوم شروع به دعوت علنی که در همان ابتدای فیلم با اجرایی بی رمق از طریق صداکردن پشت پنجره ها توسط چند پیرو محمد(ص) تصویر می شود.
ب) تعدیل و تعادل: تعدیل شخصیت ابوسفیان و ارائه ی چهره ی نه چندان منفی از او-چه از حیث انتخاب بازیگر و ظاهرش و چه شخصیت پردازی و امتناع قلبی دائمی او از مقابله با محمد(ص)-با مستندات تاریخی مغایرت دارد. او در ابتدای فیلم میزبانی مقتدر و مهمان نواز و در انتها مسلمانی نادم و تحول یافته نشان داده شده که خیلی نباید به مذاق اسلام شناسان خوش بیاید، چرا که ابوسفیان پس از اسلام آوردن هم به عنوان چهره ی اصلی ایجاد نفاق و چند فرقگی در دین مطرح بوده است. ماجرای مسجد ضرار و نقش آن در حوادث بعدی و ماجراهای غاصبان با روابطی که منجر به جنگ احزاب شد، کاملاً از دید نویسنده و فیلمساز دور مانده است.
ج) حذف به قرینه ی معنوی: حذف فیزیکی و تأثیر کلیدی شخصیت معنوی مهمی چون علی بن ابی طالب به عنوان پسر عموی پیامبر و اولین ایمان آورنده به اسلام با هیچ منطقی قابل چشم پوشی نیست. نقش علی(ع) در لحظه لحظه ی شکل گیری و روند وقایع تاریخ اسلام و حضور دائمی اش کنار پیامبر(ص) بی مناقشه ترین همراهی و انس این دو پسرعمو در تاریخ اسلام روایت های بی شماری هست. خود حضرت علی(ع) هم در نهج البلاغه چنین می گوید: «شما می دانید که مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، گاه بود که چیزی را می جست و آن را به من می خوراند... هر سال در حرا خلوت می گزید و من او را می دیدم و جز من کسی وی را نمی دید. آن هنگام جز خانه ای که رسول خدا و خدیجه در آن بود در هیچ خانه ای شیوه ی مسلمانی راه نیافته بود. من سومین آنان بودم که بوی نبوت را می شنیدم».
فیلم مصطفی عقاد در دیالوگی از زبان زید به صراحت می گوید که محمد هنگام نزول وحی در غار حرا تنها بود، در حالی که طبق روایات معتبر و اشاره ی صریح خطبه ی 92 نهج البلاغه ی سید رضی ترجمه محمد شتی چنین نیست: «و آن هنگام که وحی بر او فرود آمد، ناله ی شیطان را شنیدم. گفتم ای فرستاده ی خدا این چه آوایی است، گفت: شیطان است که از آن که او را بپرستند ناامید است و فرمود: تو می شنوی آنچه را که من می شنوم و می بینی آن چه را که من می بینم؛ جز این که تو پیامبر نیستی و وزیر منی...»
این کم توجهی به شخصیتی با این دامنه ی تأثیر حواشی مختلفی همراه داشت. لوی شرف الدین مسئول روابط خارجی مؤسسات امام موسی صدر در برنامه ی راز این خاطره را تعریف کرد: «مصطفی عقاد، بعد از پخش فیلم ماندگار محمدرسول الله نزد امام موسی صدر رفت و ایشان به عقاد گفت چرا امام علی (ع) را نمی سازی؟ مصطفی عقاد جواب داد که می سازم اما به دو شرط: اول این که اهل سنت درباره ی تصویر ایشان معترض نشوند چون می خواهم تصویشان را نشان بدهم و شرط دوم این که شما [امام موسی صدر] نقش علی(ع) را بازی کنید...»
د) سلمان، ابوذر، مقداد و دیگران: تأکید بی دلیل فیلم بر نقش جدی زید به جای علی(ع) و چند صحابه ی معروف و مؤثر دیگر، ضعفی بزرگ و نشان بی دقتی نویسنده و کم توجهی مشاوران و تأکیدکنندگان اعتبار و استناد تاریخی روایت سینمایی عقاد است. شخصیت هایی مانند مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار یاسر در کنار امیرالمؤمنین(ع) و زید بن ثابت از صحابه ی نامدار و همراهان اصلی پیامبر(ص) بوده اند اما اطرافیان محمد در فیلم رسالت به چهره های کم اثر و گمنامی مثل زید بن حارث، بلال حبشی، خالد و چند صحابه ی بی نشان دیگر خلاصه شده اند که در اعتبار تاریخی و وجاهت شخصیتی آنها تردید و تأمل وجود دارد. این حذف دقیق و گزینش حساب شده که ابوذر و سلمان فارسی و مقداد را در فیلم کنار می گذارد و برای علی هم نقشی چنین بی جلوه و صرفاً رزمی قایل می شود، از سر اتفاق یا تمهید دراماتیک یا سلیقه ی نویسنده و کارگردان به نظر نمی آید و تنها از دریچه ی مناقشات میان اهل تشیع تسنن قابل ردیابی و تحلیل است؛ تحلیلی که در نهایت به حضور مؤثرتر اهل تسنن در شکل گیری این روایت سینمایی تاریخ اسلام گواهی می دهد. در توضیح حذف شخصیت کلیدی و جذابی مثل سلمان هم ظاهراً باید سراغ اختلافات میان اعراب و ایرانیان رفت؛ حذفی که به کنار گذاشتن مقاطع پرکشش و دراماتیک جنگ خندق و جنگ احزاب انجامیده که ذکاوت و مدیریت سلمان در آنها جلوه ای بسیار داشته است.
ه) کنار گذاشتن قوم یهود: علاوه بر تأثیر تاریخی یهودیان در جنگ احزاب، ماجرای پیمان شکنی یهود بنی قین قاع و رفتارشان در مورد زن یکی از انصار(بستن پایین لباس زن مسلمان به دامنش) و زمینه های وقوع و اتفاق های غزوه های بنی نضیر و بنی قریظه، بنی المصطلق، بنی قین قاع و خیبر هم از اتفاق های موثق تاریخ اسلام است که گروهی از قوم یهود در آن حضور و تأثیر داشتند و به طور کامل از ماجراهای فیلم حذف شده است. فقدان کامل یهودیت در روایت فیلم در حالی است که پیروان این دین آسمانی در جزیره العرب حضوری گسترده داشتند و در برخی آیات قرآن به ویژه در سوره های مدنی به حضور چشم گیر آنها در یثرب و قبیله های حمیر، کنانه، بنی حارث و کنده اشارات صریحی شده است. این حذف آگاهانه چنان محل انتقاد و اشکال بود که مصطفی عقاد در گفت و گویی از حضور مؤثر یهودیان در هالیوود و پشت پرده ی تولیدات سینمایی و همه کاره بودن آنها در تأمین مالی و جهت دهی معنوی حرف زد! ضمن این که فیلم با نظارت و حمایت کامل دولت سرهنگ قذافی معدوم در لیبی ساخته شده است.
و) شرایط فرهنگی و اجتماعی: بخش مغفول و پنهان مانده ی دیگر رسالت، تصویر دقیق و معرفی شرایط اجتماعی و اوضاع زندگی و معیشت و فرهنگ اعراب است. کسانی که در طول داستان باید با انتخاب یکی از دو گروه ماجرا تکلیف موضوع را تعیین کنند. نشانه های تاریخی مثل فقدان دانش و سواد در دوران جاهلیت که طبق اسناد فقط 17 نفرشان قادر به خواندن و نوشتن بودند، در فیلم جایی ندارد و فقط با اشاره ای سرسری و به سطحی ترین شکل ممکن در خانواده ی عمار و با حرف های پدر و مادرش درباره ی زنده به گور کردن دختران و سپس تحول باسمه ای و خلق الساعه ی آنها جمع و جور شده است. از زمینه های فرهنگی جامعه ی عرب آن روزگار، اشاره ی خفیفی هم به طبع شعر و رواج فرهنگ شاعری وجود دارد، سکانسی که در آن مردی در بازار عکاظ مشغول شعرخوانی است. این اشاره از آنجا اهمیت دارد که پیامبر همیشه به وجوه شاعرانه در قرآن و اعجاز کلام آن اشاره می کرد. بر اساس مستندات و تحلیل های جامعه شناختی موجود، کیفیت شاعرانه ی ویژه ی آیات وحی در جماعت اهل شعر و شاعری آن دوران نفوذ زیادی کرد. چیزی که همه فیلمنامه نویس به درستی تشخیص داده و به نادرستی رهایش کرده است.

مؤخره

مقایسه ی رسالت با آثار سینمایی مربوط به سایر پیامبران و تاریخ ادیان دیگر به دلیل نابرابری رقابت چندان به صلاح نیست؛ مسیحیت از همان روزهای ابتدای پیدایش سینما تا امروز هرچند سال یکبار به نحوی سراغ بخشی از تاریخ یا شخصیت های تاریخی خود رفته و از زاویه های مختلف و سلیقه ها و سبک های گوناگون به آنها پرداخته است؛ از مارکسیست دگراندیشی مثل پازولینی (انجیل به روایت متی) تا مومن متعصبی مانند مل گیبسون (مصایب مسیح)، از سیسیل ب. دمیل یهودی حرفه ای (بزرگ ترین نمایش روی زمین) تا مؤلف متفاوتی چون نیکلاس ری (شاه شاهان)، مارتین اسکورسیزی (آخرین وسوسه ی مسیح)، روبرتو روسلینی (مسیح)، هال هارتلی(کتاب زندگی) و ... اینها البته فقط مشتی است نمونه ی خروار. جالب اینجاست که سینمای ایران هم در این سیاهه نمایندگانی دارد؛ نادر طالب زاده با فیلم/سریال مسیح و شهریار بحرانی با مریم مقدس. در روایت تصویری تاریخ سایر ادیان هم فرج الله سلحشور با مردان آنجلس و ایوب پیامبر و یوسف پیامبر یا محمدرضا ورزی با ابراهیم خلیل الله را داریم و این در حالی است که تنها نسخه ی سینمایی از زندگی و نبوت پیامبر خاتم را سی و چند سال پیش یک فیلمساز سوری با فیلم نامه نویسی ایرلندی و بازیگران اصلی آمریکایی و اروپایی در کشور لیبی تحت دیکتاتوری قذافی ساخته است! این روزها مجید مجیدی مشغول ساخت فیلمی عظیم درباره ی کودکی پیامبر اسلام(ص) است که در نهایت در قالب یک سه گانه کامل می شود؛ کاری که علی حاتمی فقید قرار بود سال های پیش بسازد و فرصتش را پیدا نکرد ... حالا ظاهراً این «رسالت» تازه و سنگین به طور کامل روی دوش مجید مجیدی افتاده است.
منابع
- سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام
- سیدرضی، نهج البلاغه، ترجمه ی محمددشتی
- طبقات الشعراء
- بیهقی، دلائل النبوه، جلد3
- ابن هشام، سیره ی نبویه، ترجمه ی سیدهاشم رسولی، جلد1
- عزالدین علی بن اثیر، تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ی عباس خلیلی.
- مجله ی فرهنگ پویا، دفتر پژوهش های فرهنگی، شماره ی یک، شهریور 1385
- سایت جهان نیوز
- دانشنامه ی ویکی پدیا
نشریه همشهری 24 شماره 4/مرداد91



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.