1- شعر سعیده کرمانی
موضوع: این شعر با اشاره به مفاهیم عرفانی و ولایی، به ستایش امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، و نجف اشرف میپردازد.
کلیدواژه ها: «نجف»، «علی و فاطمه حی اند»، «حجر»، «دستگیر نجف».
شخصیت محوری: امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به عنوان نمادهای جاودانگی و عشق الهی.
نکات برجسته:
تأکید بر بی پایگی دنیا در برابر عشق به اهل بیت: «به پای بند ندارد و پایبند نشسته.
اشاره به استلام حجرالاسود و جایگاه نجف به عنوان مزار امام علی (ع): «کسی که درّ نجف دستگیر او شده باشد
کسی که از تو بگوید سر خمار ندارد
دلی برای گرو بازیِ قمار ندارد
به پای بند ندارد و پایبند نشسته
چرا که شبهه به لایمکن الفرار ندارد
به دست دامن خود را تکانده ای و که گفته
ابوتراب تفقد به این غبار ندارد ؟
دلم حریم خدا و تو شرط حصن خدایی
که گفته است که ملک خدا حصار ندارد؟
نماز منکر تو نردبان نقش زمین است
بدون ریل ولا مقصدی قطار ندارد
کسی که درّ نجف دستگیر او شده باشد
از استلام حجر دیگر انتظار ندارد
چه خردهایست به غالی که در میان لغاتش
برای وصف تو بهتر ز کردگار ندارد
کشانده ام سر تشکیک عدل ، جبر قضارا
که هرکه عاشق تو باشد اختیار ندارد
بلند میکند این شرک اگر که گردن من را
رجای دیدن روی تو خوف دار ندارد
علی و فاطمه حی اند و لایموت شگفتا
نجف کجاست خدایا علی مزار ندارد
۲. شعر زنده یاد خباز کاشانی
موضوع: روایت شهادت سلطان علی بن امام باقر (ع) در دشت اردهال و پیوند آن با قیام کربلا.
کلیدواژه ها: «سلطان عشق»، «کربلا»، «اردهال»، «خون خدا».
شخصیت محوری: سلطان علی بن امام باقر (ع) به عنوان شهیدی که راه حسین (ع) را ادامه میدهد.
نکات برجسته:
تشبیه شهادت سلطان علی به قیام کربلا: «انقلابم انقلاب کربلاست».
توصیف صحنههای خونین و پیوند عشق و شهادت: «بوی خون میآید از خاکم هنوز».
حضرت سلطان علی سلطان عشق
زد قدم در عرصهی میدان عشق
از پی ترویج دین مصطفی
پر گشود آن طایر پران عشق
گفت مردم من حسینی مسلکم
باید اکنون جان کنم قربان عشق
انقلابم انقلاب کربلاست
فتح و پیروزی بود عنوان عشق
این من و این صحنه میدان جنگ
این من و این سر خط فرمان عشق
کشتی عمرم اگر در راه دین
غرق شد یکباره در طوفان عشق
از برای کشتی بی ناخدای
میشوم تا حشر کشتیبان عشق
ور تنم شد قطعه قطعه چاک چاک
میدهم جان در ره جانان عشق
آنکه عاشق بود و در خون جان نداد
برد با خود در جهان کفران عشق
بوی خون میآید از خاکم هنوز
جان نهادم بر سر پیمان عشق
نور چشم باقر علم النبی (ص)
در ره دین شد بلاگردان عشق
اوفتاد از پای چون جدش حسین
آن نهال خرم بستان عشق
دم مزن خباز ما هم گشتهایم
در صدای عاشقان مهمان عشق
این بناء و بقعه و صحن و سرای
نیست آب و گل بود بنیان عشق
۳. شعر حجتالاسلام ماشاءالله صدیقی
موضوع: مرثیهای برای شهادت سلطان علی و ارتباط آن با حماسه کربلا.
کلیدواژه ها: «امتداد کربلا»، «شهید»، «خون خدا»، «حسین (ع(
شخصیت محوری: سلطان علی به عنوان نماد ادامهدهنده راه امام حسین (ع(
نکات برجسته:
تأکید بر پیوند ناگسستنی شهادت سلطان علی با کربلا: «قیامت امتداد کربلا بود که خونت.
اشاره به نماز آخرین و فضایل معنوی شهید: «فدای آن نماز آخرینت»
بند اول
باز این چه شورش است که در دشت ماتم است
قلب تمام عالم هستی پر از غم است
دل را چه می شود که شده بی خبر زخود
گویا دوباره جلوه ی ماه محرم است
فریاد قدسیان ز دل عرش می رسد
در سوگ آن که زینت اولاد آدم است
از فتنه ی بپا شده از ظلم مشرکین
اهل سماء و خلد برین غرق ماتم است
اینجا شده زمین زگل عرش لاله گون
خون جگر روان زدو دیده دمادم است
بوی خدا چرا ندهد این دیار عشق
جایی که خود نماد رخ عرش اعظم است
آیینه دار باقر و عطر محمد است
روح خدا وتاج سر اهل عالم است
صبح قیامت است که برپاشده چنین
گشته روان زعرش خدا برزمین امین
بند دوم
سرو به خون نشسته طوفان اردهال
گشته رها به گوشه ی میدان اردهال
بر غربتش چو دیده بگرید به صد فغان
خون می شود روان به گلستان اردهال
بوی گلاب ومشک و عبیر و خدا دهد
آن غنچه ی شکفته به بستان اردهال
چون تشنگی عنان وتوانش زکف گرفت
جان برلب آمدازشه شیران اردهال
سیراب و مست باده و مغرور، خصم دون
خاتم به لب نهاده سلیمان اردهال
از سوز تشنگی شده گلهای غرقه خون
پژمرده در کنار بیابان اردهال
خیل ملک زعرش برین پر نموده است
صحن و سرا و روضه ی رضوان اردهال
از عطر لاله های فتاده در این زمین
پیچیده بوی سیب به ایوان اردهال
آن دم که اشک غم زِدو چشمش روان نمود
خون بر دل شکسته ی پیر وجوان نمود
بند سوم
باید که جام عالم هستی نگون شود
زین داغ چشم اهل ولا غرق خون شود
باید زمین به لرزه درآید زروی خشم
خورشید سر برهنه ز مشرق برون شود
باید که شیعه ازغم این جور بی مثال
آهی کشد روانه ی دشت جنون شود
باید که روی خصم نگون بخت تیره روز
از ظلم خود به آل علی قیر گون شود
باید که آسمان جهان بار غم کشد
وقتی که عشق از سر زین سرنگون شود
وقتی به خون نشست گل عشق هل اتی
شور و فغان برآمد از آل مصطفی
بند چهارم
روز ازل که گوهر جان را صلا زدند
مستان عشق نغمه ی قالوا بلی زدند
جام بلا که بر همه تقسیم می نمود
اول به نام سلسله ی انبیا زدند
چون نوبت وصی رسول خدا رسید
تیغ ستم به فرق علی از جفا زدند
شد فاطمه شهیده ی عترت به پشت در
زان آتشی که بر در بیت خدا زدند
خون می چکید از در ودیوار شهر عشق
از زخم کین که بر جگر مجتبی زدند
محراب قتلگه همه فریاد و ناله شد
از ضربتی که بر سر شه از قفا زدند
آن خیمه ای که بود در آن نور هل اتی
آتش زخصم در سفر کربلا زدند
شد آسمان کرببلا تیره و سیاه
زان سر که از جفا به سر نیزه-ها زدند
زآن پس دگر حریم ولایت به غم نشست
از آتشی که بر حرم کبریا زدند
چون شد اسیر قوم دغا آل مرتضی
زنجیر کین به گردن شاه ولا زدند
باقر که بود نو گل باغ محمدی
او را برای نهضت دیگر صلا زدند
تا او برای اهل ولا آورد علی
روزی که بر جریده ی عالم قضا زدند
دیگر چه گویمت که دل از غم کباب شد
خورشید جان زظلم و ستم در حجاب شد
۴. شعر محمود شریفی (کمیل(
موضوع: بازخوانی حماسه کربلا و شهادت امام حسین (ع) با زبانی نمادین.
کلیدواژه ها: «خون کربلا»، «تیغ و نیزه»، «دارالشفا».
شخصیت محوری: امام حسین (ع) و یارانش به عنوان الگوی ایثار و عشق.
نکات برجسته:
استفاده از تصاویر خون و تشنگی برای انتقال عمق فاجعه: «لب تشنه داد سر به دم تیغ و نیزه تا».
پیوند عرفانی بین شهادت و حقیقت الهی: «بار دگر روایت سرخ خدا کند».
امتداد کربلا
سلام ای سید و سلطان دلها
درود ای عشق تو مهمان دلها
سلام ای سبز پوش دشت اشراق
به پابوست ملک پیوسته مشتاق
زلال چشمه سار کوثری تو
علی ابن امام باقری تو
حدیث عشق را فصل الخطابی
گل صد برگ عصمت را گلابی
فروغ پنجمین مهر کمالی
صفای سرزمین اردهالی
به باغ آرزوی ما بهاری
حریم نور را آئینه دار
سخاوت آبرومند عطایت
شجاعت بوسه زد بر خاک پایت
قیامت امتداد کربلا بود که خونت
جوشش خون خدا بود
شهادت وامدار خون پاکت
بهشت از عاشقان سینه چاکت
گل توحید شد خون جبینت
فدای آن نماز آخرینت
شکسته خاطریم از ماتم تو
چه سنگین است انبوه غم تو
غمــت یادآور داغ حسیـن (ع)است
که جاری اشک زهرا از دو عین است
دهد بوی مدینه مشهد تو
دلم شمع مزار و مرقد تو
جلای مهر بر آئینه ام زن
مدال نوکری بر سینه ام زن
نگاه خواهشم سوی تو باشد
(کمیل) از جان ثناگوی تو باشد
۵. شعر رضا حمامی
موضوع: توصیف قتلگاه سلطان علی و یادآوری خونبهای عشق به اهل بیت.
کلیدواژهها: «سلطانعلی»، «کربلا»، «زهرای کبریا»، «باقر».
شخصیت محوری: سلطان علی و پیوندش با امام باقر (ع) و حضرت زهرا (س(.
نکات برجسته:
تشبیه صحنه شهادت به کربلا: «این ماجرا شبیه شهیدان کربلاست».
اشاره به عطر اولیا و قداست مکان شهادت: «بوی خدا چرا ندهد این دیار عشق».
آمد که تا به خون حسیـن اقتدا کند
با خون خویش خیمه عشقی به پا کند
آمد که تا به میمنت خـون کــربلا
سر را به روی نیـزه غـم رو نمـا کند
آمد بـرای باور ذهـن تمـام خلـق
بـار دگـر روایـت ســرخ خـدا کند
لب تشنه داد سر به دم تیغ و نیزه تا
ما را به یک حقیقت محض آشنـا کند
آمد که تـا بـرای دل دردمنـد مـا
دارالشـفای دیگـری از حق بنـا کند
مردانه رفـت زیر خـم تیغ و نیـزه ها
تا دِین خود به شـاه شهیـدان ادا کند
وقت است ز دیده پر خون وضو کنم
با تو دراین روایت غـم گفتـگو کنم
این قتلگاه کیست که یاد آوربلاست
از داغ او محرم دیگردر او به پاست
اینجا مگر دوباره غریبی به خون تپید
کز آه و ناله ، جن و ملک غرق در عزاست
این جمعه ای که عطر محرم به خود گرفت
ایـن نالـه ای که خستـه تر از نوحه بلاست
آیا دوباره تشنــه لبـی سـر بریـده اند
کین ماجـرا شبیـه شهیـدان کـربلاست
بر روی خاک، این تن بی سر ز کیست که
اطراف او شمیـم خوش عطـر اولیاست
گویی یکی به پاسخ من گفت این چنین
این غرق خون سُلاله زهرای کبریاست
این جلوه جمال خداوند قادر است
سلطانعلی فروغ دو چشمان باقر است
شاعر : رضا حمامی