نویسنده: عباس رمضانی
الف. اندیشه های اقتصادی
اقتصاد پویا و شکوفا از ارکان مهم پیشرفت هر جامعه محسوب می شود و مردم و دولت را از وابستگی زیاد به اقتصاد خارجی و صنایع آن رها می سازد. شهید مدرّس با اعتقاد به این اصل مهم، برای بهینه سازی اقتصاد ایران و خودکفایی آن تلاش های زیادی کرد و با ارایه ی راه کارهای مناسب، مردم و سردمداران حکومت را به
چاره جویی و جبران عقب ماندگی های کشور فرا خواند. مطالب زیر بخشی از دیدگاه های اقتصادی او می باشد:
1. لزوم ایجاد کارخانه
مدرّس با اشاره به نقش دولت در سرمایه گذاری های کوتاه مدّت و بلند مدّت بر ضرورت کار آفرینی برای مردم ضعیف و آسیب پذیر جامعه، تلاش برای بهره مند شدن مردم و دولت از منافع کارخانه ها، کارگاه ها و مراکز تولید و سازندگی، تأکید نموده و گفته است:
«اگر هر کسی پول دارد، بیاورد کارخانه بسازد و از او هم مالیات گرفته نشود و مساعدتی هم بشود، مثلاً اگر یک کارخانه که می خواهد بخرد دوازده هزار تومان و دو هزار تومان کسر دارد، دولت باید دو هزار تومان دیگرش را اگر شده قرض هم بکند، بکند و بدهد تا هم آن شخص فایده ببرد، هم عمله جات کار می کنند و مزد می گیرند و هم به جاهای خارج و دور دست نمی روند (1).»
2. پرهیز از تحمیل مالیات سنگین بر مردم
تحمیل مالیات ها ی سنگین به مراکز تولید، کارگاه ها و اماکن کسب و کار مردم، دغدغه های دیگر مدرّس بود. او این روش را مانع ایجاد انگیزه ی فعالیّت در صاحبان کار و سرمایه می دانست و می گفت:
«عقیده ام این است که ما بایستی تحریص و ترغیب کنیم تا هر کس پول دارد به ربح (2) ده دو و ده چهار ندهد و ببرد کارخانه بسازد، تا هم خودش منفعت ببرد، هم اهل ایران از برکت آن منفعت ببرند (3).»
سیّد در زمان دیگر و در بخش دیگری از سخنانش ضمن اشاره به دریافت هفت فقره مالیات که سیر قانونی خود را نگذارده اند، می گوید:
«هفت فقره از مالیات، غیر قانونی است، چون سیر قانونی خود را طی نکرده. به این لحاظ عرض می کنم، خوب نیست مجلس رأی بدهد، ولو این که دولت بگیرد. دولت حالا هم می گیرد. ما چرا تصدیق کنیم؟ مگر تا حالا نگرفته اند، چرا می خواهند تصدیق ما را رویش بگذارند؟ تصویب و تصدیق ما صلاح نیست (4).»
3. سرمایه گذاری برای رفع وابستگی به بیگانگان
خودباوری در افکار و اندیشه های شهید مدرّس از اصول مسلّم و مهمّی بود که آن را به نمایندگان مجلس و سران حکومت گوشزد می کرد و معتقد بود، مردم ایران با تکیه بر هویّت ملّی و دینی خود و همچنین سرمایه گذاری در کشور می توانند از نظر اقتصادی نیازهای زندگی خود و جامعه را تأمین کنند و مانع وابستگی کشور به بیگانگان شوند.
4. توازن در دخل و خرج
شهید مدرّس یکی از راه های اساسی پیشرفت ایران و بهبود وضع زندگی مردم را ایجاد هماهنگی در عایدات و مخارج دولت و مردم می دید و رعایت این اصل اساسی را برای بی نیاز شدن دولت از منابع مالی خارجی، ضروری تلّقی می کرد. او استقراض از کشورهای بیگانه را به صلاح مردم و مملکت نمی دانست و چاره را در آن می دید که مخارج با درآمدها هماهنگ و توازن داشته باشد. او در این رابطه معتقد بود:
«ما باید بدانیم که مالیه ی مملکتمان چقدر است؟ چه طور می توانیم خرجش را معین کنیم؟ و شاید بنده این طور حل کرده باشم که همین خرج که فعلاً در مرکز عدلیه هست، کم باشد ولی اگر پول نداشته باشیم و محتاج به پول شویم و لازم شود از بعضی ممرها که نمی خواهیم تحصیل کنیم و تهیّه کنیم، همین مشکلات مرکزی را هم کسر خواهیم کرد... تا تکلیف ما معلوم نیست. نمی دانیم پولی داریم یا نداریم (5).»
5. هزینه شدن درست بودجه
تخصیص اعتبار برای کارهای جاری ایران و بخش های مختلف حکومت از جمله مواردی بود که در مجلس شورای ملّی مورد تصویب قرار می گرفت، و به
دستگاه های ذی ربط ابلاغ می شد. این بودجه در بسیاری از موارد در جای خود هزینه نمی گردید و باعث می شد کارها عاطل و باطل بماند. مردم ناراضی باشند، قشون از حقوق حقّه ی خود محروم گردند و عدّه ای نیز با استفاده های نابجا
سرمایه های بادآورده ای به دست آورند. شهید مدرّس با این نوع هزینه شدن اعتبارات و عواید دولت مخالف بود و می گفت:
«اگر دولت تشریف بیاورد در این جار و بفرماید من از برای دور کرور قشون [بودجه] می خواهم، امروز [را] بنده روز عید خودم می دانم، ولیکن باید بدانیم این پول به مصرف خودش خرج می شود. همان طور اگر در تمام بودجه صد دینار خرج ییلاق باشد، بنده قبول نخواهم کرد. خلق این مملکت پارسال در این گرما و بی یخی مردند و قریب یک کرور مال ملّت خرج ییلاق شد (6).»
شهید مدرّس پیرامون اعتبارات وزارت جنگ که مسئولیت آن با رضاخان میرپنج بود، نظرات ویژه ای داشت و ضمن انتقاد نسبت به روند هدایت این وزارتخانه، معتقد بود:
«ما مخالف وزارت جنگ نیستم و مخالف ده میلیون هم نیستیم، امّا می گوییم این پولی که گرفته می شود باید خرج نظام شود نه خرج مارشال، فرانسه یک مارشال دارد، ما هزار مارشال داریم مارشال به درد ما نمی خورد، ما سرباز می خواهیم. پولی که گرفته می شود باید خرج سرباز شود. مارشال در مملکت جنگ نمی کند. قشون ما هزار مارشال دارد و من مخالفم با قشونی که هزار مارشال داشته باشد. این پولی که گرفته می شود،خرج قشون نمی شود (7).»
«مخارج قشون ما، ماهی یک کرور است و الآن هر چه زیادتر گرفته می شود، خرج مارشال ها می شود و ما مخالفیم با مارشال (8).»
جلوگیری از استقراض خارجی
وابستگی به کشورهای بیگانه و غفلت از استعدادهای داخلی برای به جریان انداختن سرمایه های موجود کشور، عامل اصلی استقراض دولت های عصر قاجار و پهلوی از بانک های خارجی بوده است. مسأله ای که دولت های بیگانه در بسیاری از دوره های تاریخ با اعطای چند قرضه، امتیازهای فراوانی از دولت ایران گرفته اند. شهید مدرّس با اعتقاد به این اصل که «خرج مملکت را خود مملکت باید بدهد(9)» در یکی از جلسات مجلس خطاب قرار داد و اظهار داشت:
«به عرض آقایان وزرا، یعنی هیأت دولت می رسانم که مطمئن باشند ما دیگر به جهت مخارج جاری مملکت دیناری قرض نخواهیم کرد (10).»
7. دریافت صحیح مالیات از مردم و پرداخت دقیق حقوق آن ها
همان گونه که شهید مدرّس با دریافت غیر معقول مالیات و تحصیل آن به مردم مخالف بود، دریافت صحیح آن را برای انجام خدمات شهری و تأمین وسایل و لوازم رفاهی مردم، توصیه می کرد. او اعتقاد داشت که «یک خرج متعلّق به شهر است، آن را باید اهل شهر بدهند. مسأله این است که آن چه از مردم گرفته می شود، خرج نمی شود (11).»
او شانه خالی کردن مردم از پرداخت این گونه مالیات ها را به صلاح آبادی شهرها و کشور نمی دانست و آن را خیانت به مردم و ایران تلّقی می کرد و معتقد بود،
«اشخاصی که بقایا دارند و از ادای مالیات استنکاف می ورزند، خائنین ملّت و وطن فروشان غیر مستقیم مملکت هستند. اگر مالیات خود را می دادند، رفع حوائج دولت می شد و دولت مجبور به استقراض خارجی نمی شد (12).»
علاوه بر این شهید مدرّس بر پرداخت حقّ مردم توسط دولت تأکید داشت و می گفت:
«به عقیده ی من یکی از مطالب اساسی که مملکت را اصلاح می کند و اسباب اطمینان مردم به دولت می شود، این است که دولت باید هم مطالباتش را بگیرد، هم... دیونش را ادا کند. عقیده ی من این است که دولت حاضر با مساعدت مجلس شورای ملّی در این دوره باید اهتمام بفرمایند و دیون خصوصی و عمومی دولت را تأدیه نمایند... دولت باید اهتمام بفرمایند که این دِین عمومی را ... رفع بکنند (13).»
8. رونق تجارت و صادرات کالاهای ایرانی به خارج
بهبود وضع تجارت، تسهیل صدور کالاهای ایران به کشورهای دیگر و در نظر گرفتن حقوق صادرکنندگان کالا، راه کارهایی بود که مدرّس برای رفاه و آسایش مردم ضروری می دانست. این شیوه به نظر وی چند حسُن داشت:
1 -8. توسعه ی صادرات و جذب ارز به داخل کشور؛
2 -8. حمایت از تولیدکنندگان داخلی و ترغیب آنان به فعالیت های کمّی و کیفی گسترده تر؛
3 -8. جلوگیری از خروج سرمایه های داخلی و تشویق سرمایه داران به سرمایه گذاری در ایران؛
4 -8. بهبود زندگی مردم و جلوگیری از فقر بیش از حدّ آنان؛
5 -8. جلوگیری از عقب ماندگی کشور؛
6 -8. کوتاه کردن دست واسطه گران بیگانه؛
7 -8. اصلاح نظام اقتصادی کشور؛
8 -8. ممانعت از ورود کالاهای غیر ضروری خارجی به ایران؛
9 -8. تلاش برای توسعه ی پایدار کشور؛
10 -8. کیفیت بخشی به تولیدات داخلی.
شهید مدرّس درباره ی تسهیل شرایط لازم برای صدور کالاهای ایرانی به دیگر کشورها می گوید:
«مملکت ما محتاج است... محتاج است صادراتش زیاد شود...، به عقیده ی بنده از این دو سه فقره صادرات هایی که قالی و آنقوزه (14) و کتیرا (15) باشد، نباید گمرک بسته شود. علی الخصوص قالی و کتیرا و آنقوزه که در واقع این سه فقره صادرات مهم مملکت ما است، بلکه شاید ان شاءالله صادرات ما زیاد شود و چهار تا پول در این مملکت پیدا شود. (16)»
او در ارتباط با صرفه جویی، قناعت نمودن مردم به کالاهای تولید داخل و پرهیز از مصرف کالاهای کشورهای دیگر می گوید:
«علاج این کار منحصر به این است که مخارج را کم کرد... این وظیفه ی خود مردم است که حاضر شوند از امتعه ی خارجه به قدر احتیاج استعمال کنند و زیاد افراط نکنند و الّا پولی که از این جا بیرون می برند، مفت که نمی برند، باید در مقابل اجناس وارد، یک چیزی ببرند. از داخله که جنس نمی برند، عوضش پول
می برند (17).»
وی در جای دیگر طی سخنانی همه را به استفاده از منسوجات کارخانه های داخلی سفارش می کند و برای تهیه ی لباس مستخدمین دولتی از پارچه های ایرانی اظهار می دارد:
«کلیه ی مستخدمین دولت باید لباس آن ها از پارچه های ایرانی باشد. از متخلّفین از این ماده، صدی بیست حقوق کسر خواهد شد، مادام که متلبّس به آن لباس
می باشد (18).»، او می افزاید:
«اگر ما و مستخدمینی که در تمام مملکت هستند و بالغ بر چندین هزار نفر می شوند، مقیّد بودند به خریداری البسه ی ایرانی، البته کارخانه جات هم تهیّه می شد و مردم هم سرمایه هاشان را خرج می کردند و کارخانه می آوردند (19)... هر کس ایرانی است و طالب این است که مملکت ترقّی کند، باید صاحب این عقیده باشد (20).»
این جملات بیان گر این موضوع می باشد که شهید مدرّس به پایین بودن کیفیت اجناس ایرانی آگاه بوده است. این کالاها، به استثنای قالی، آنقوزه و کتیرا به گونه ای تولید می شده اند که مورد پسند مردم خارح از ایران قرار نمی گرفته است و بازرگانان تجّار و عوامل از خرید آن ها خودداری می کرده اند.
9. بهره مند شدن همه ی مردم از امکانات کشور
این موضوع یکی از نکات ظریف و حسّاسی است که معمولاً در همه ی حکومت ها و دوره های تاریخی مطرح می باشد. میزان پای بندی حاکمان و سرمایه داران نسبت به این موضوع نیز متفاوت است و به طور کلّی آن چه می توان در این مسأله ی بسیار اساسی بر آن تصریح کرد، این نکته می باشد که هیچ گاه زمینه ی استفاده ی یکسان از امکانات کشور و سرمایه ها و تسهیلات برای همه ی مردم فراهم نشده است و همواره گروه های خاصّی در جامعه غنی تر از دیگران زیسته اند و در بسیاری از مواقع به فکر فقیران و نیازمندان جامعه هم نبوده اند.
شهید مدرّس در یکی از سخنرانی هایش در مجلس شورای ملّی، نظر خود را بیان کرده و گفته است:
«... من بعد لقب و اشراف را کنار بگذارید، زیرا چه غنی و چه فقیر، باید به قدر مقدور از این مملکت بهره ببرند و زندگی کنند (21).»
10. عدل اقتصادی
عدل از دیدگاه مدرّس معنا و مفهوم خاصّی داشت. در نظر او همه در برابر امکانات جامعه مساوی بودند و باید به یک میزان از آن بهره ببرند. او می گفت:
«عدل آن است که از مورد گرفته شود و به مورد خرج شود. از همان هایی که گرفته می شود، خرج همان ها شود. این معنی عدل است. از ملّت پولی که گرفته می شود، به مصارفی برسد که به نفع آن ملّت باشد (22).»
ب. سیاست خارجی و داخلی
حفظ مصالح اسلام و ایران، مقدّم بودن استقلال و تمامیت ارضی کشور، و کوتاه شدن دست اجانب از سرمایه ها، منابع و معادن ایران، اصول مسلّمی بود که شهید مدرّس رعایت آن ها را در برقراری روابط خارجی با کشورهای جهان لازم می دانست. او اعتقاد داشت رابطه با دولت ها تا زمانی که به منافع ایران ضرری نرساند، مفید خواهد بود. او وظایف نمایندگان مجلس و حساسیت کار آنان را، سنگین، اساسی و مهم تلقّی می کرد. وی ضمن تأکید بر برقراری رابطه با همه ی کشورها، مسئولان را در توجه به حد و حدود روابط طرفین تشویق می کرد. دیدگاه های شهید مدرّس در سیاست خارجی، فراوان است که در این قسمت به چند نمونه ی آن اشاره خواهد شد:
1. دوستی با همه ی دنیا
شهید مدرّس در برقراری رابطه بین ایران و ممالک دیگر، هیچ گونه محدودیتی قایل نبود. او رابطه ی دوستی با همه ی دولت ها برای پیشرفت ایران و برداشتن گام های اساسی جهت صنعتی شدن، علم آموزی و استفاده از تجربه های سازنده ی جهانیان را عامل خروج ایران از انزوا، بن بست های بین المللی و عقب ماندگی می دانست و می گفت:
« ما با تمام دنیا دوستیم، مادامی که معترّض ما نشده اند. هر کسی معترّض ما بشود. متعرّض او خواهیم شد (23).»
2. مقابله با تهاجم کشورهای بیگانه
تن دادن به خواسته های نامشروع دولت های بیگانه و به ویژه روس ها و انگلیسی ها که در این دوره، بیش ترین حضور و ارتباط را با ایران داشتند، از نظر مدرّس محکوم بود. احساس ضعف در برابر در خواست های ناحقّ و غیرقانونی آنان، خلاف اعتقادات و آرمان های یک ایرانی پایبند به هویت های دینی و ملّی محسوب می شد.
شهید مدرّس با توجه به موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی ایران و وجود منابع و مخازن ارزشمند در این سرزمین، چشم داشت سایر دولت ها به کشور ما را طبیعی
می دانست، ولی مراقبت حکومت ایران و هوشیاری حاکمان را عامل مهمی برای ایجاد توازن در نوع روابط معرّفی می کرد و اظهار می داشت:
«...وضعیات جغرافیایی مملکت ما، ما را مبتلا کرده و دو دولت بزرگ همسایه... مقتضای دیانت ما در این زمان اقتضای تعرّض و حمله ندارد، مگر این که تعرّض ما بشوند... وقتی که معترّض ما شدند، البته هر ضعیفی باید به قدر میسور... در رفع مشکلات در آید(24)...»، «این ها به قدر قوّه ی خودشان در این مسأله هوشیار بودند که هم مراقب بیابان خشک و هم مواظب دریای تر باشند. یعنی مراقب دو همسایه ی خودمان که دو دولت قوی و غنی بودند، باشند (25).»
3. اولویت دادن به دولت های اسلامی
آیت ا... مدرّس در موضوع برقراری رابطه با دولت های خارجی به دو اصل اعتقاد داشت. اول، قایل نبودن محدودیت در ارتباط با سایر کشورها. دوم، اولویت دادن به کشورهای اسلامی در روابط و مناسبات خارجی. اگر چه هر دو اصل از نظر او حایز اهمیت بود، ولی به واسطه ی فرهنگ و تمدّن اسلامی و خصوصیت مشترک زیادی که بین دولت های اسلامی وجود داشت، از نظر وی اصل دوم مقدّم بر اصل اول بود. شهید مدرّس معتقد بود که:
«... دولت و ملّت باید سیاستش نسبت به دول عالم به نظر واحد باشد. سیاست این تقاضا را دارد، ولی بر همه واضح است که دول و ملل اسلامی طبیعتاً یک خصوصیتی با هم دارند... ما هم در این پارلمان که پارلمان اسلامی است باید یک اظهار خصوصیتی با دول اسلامی بکنیم (26).»
4. بها دادن به وزارت خارجه
شهید مدرّس وزارت امور خارجه، برخورد، عملکرد و رفتار نمایندگان ایران در کشورهای هم جوار و غیر هم جوار را در برقراری روابط دوستانه با سایر دولت ها حایز اهمیت می دانست. از نظر او، هر ایرانی در خارج از کشور، نماینده ی همه ی مردم بود و باید به گونه ای رفتار کند که بتواند عزّت و عظمت مردم و مملکت را ترسیم نماید. وی که استقلال مملکت را در برخورداری آن از وزارت خارجه و ارتباط داشتن آن با دنیای خارج می دانست، گفت:
«ما باید مأمورینی بفرستیم که فوق العاده خوب باشند تا بتوانند بهشت، عظمت و استقلال مملکت ما را در خارجه محفوظ بدارند (27).»
او با انتقاد از عملکرد وزارت خارجه و مأمورین و سفیران ایران در کشورهای جهان، از تیزهوشی و جدّیت نمایندگان خارجی در ایران تمجید نموده و گفته است:
«... مأمورینی که از خارجه به ایران می آیند، من که یک نفر آخوند هستم و با کسی کاری ندارم، از محل تولد و زندگی من و حتی خوراک بدوی من در کوهستان که شغلم بوده، اطلاع دارند (28).»
شهید مدرّس برای تبدیل وزارت خارجه به یک دستگاه منظم و رشد نمایندگان ایران و تبدیل شدن آن ها به نیروهای با کفایت و لایق، سرمایه گذاری در این بخش را توصیه کرد و اقدام این وزارتخانه به مسایل کم ارزش را مانع فکر کردن و برنامه ریزی و سرمایه گذاری در عرصه های جدّی خارجی دانسته و اظهار داشته است:
«من یک دفعه آروز داشتم که یک وزیر خارجه بیاید، بگوید که صد هزار تومان اعتبار می خواهم، سفارت خانه در لندن بسازم. عظمت و ابهّت مملکت به این است، نه این که صد دینار از حقوق فلان کم کنیم یا علاوه کنیم و مأمورین ما در کاروان سرا مسکن کنند...، باید به وزارت خارجه روح و عظمت داد، ولی این روح و عظمت با
ازدیاد بودجه نمی شود (29).»
5. توسعه ی روابط با جهان
سیّد حسن مدرّس با توجه به شرایط و موقعیت ایران اعتقاد داشت که یا تمام دولت ها قرارداد دوستی منعقد شود و روابط طرفین فقط با روس ها و انگلیسی ها خلاص نشود. او ضمن موافقت با انعقاد عموم قراردادهای معتقد بود که:
«ما نسبتمان به تمام دول دنیا نسبت به خوبی است، چه قوی باشیم، چه ضعیف باشیم، به واسطه ی یک اصلی که داریم و آن اصل دیانت ما است که هر کس با ما کار نداشته باشد، ما کارش نداریم (30).»
6. سیاست ما عین دیانت ماست
منحصر نبودن روابط ایران با یک یا دو کشور، موضوع دیگری است که شهید مدرّس بر آن تأکید داشت. او گشودن باب مذاکره و مراوده با کشورهای دیگر را برای پیشرفت ایران حیاتی می دانست و معتقد بود، مستشاران و مستخدمینی که بنا به ضرورت به ایران دعوت می شوند از کشورهای صنعتی و به اصطلاح او از «دنیای نو» باشند. او در این باره می افزاید:
«یقین دارم تمام ملّت ایران و عموم نمایندگان در این عقیده موافق هستند، زیرا سرمنشأ یکی است. منشأ سیاست ما دیانت است (31).»
شهید مدرّس در همین رابطه به مذاکراتش با صدراعظم عثمانی اشاره می کند و
می گوید:
«همین مذاکره را با صدراعظم عثمانی کردم. گفتم اگر کسی بدون اجازه ی ما وارد سر حد ایران شود و قدرت داشته باشیم او را با تیر می زنیم، خواه کلاهی باشد، خواه عمامه ای باشد، خواه شاپو (32) به سر داشته باشد. بعد که گلوله خورد و زمین افتاد ... او را دفن می کنیم. دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما، ما با همه دوستیم و همین طور هم دستور داده شده است (33).»
7. سیاست بزکوهی
مدرّس از دست روی دست گذاشتن در برابر سلطه ی بیگانگان و فریبکاران داخلی نگران بود و اعتقاد داشت، ایرانی باید برای حفظ مصالح مردم و مملکت راه هرگونه بهره برداری نامشروع را از دولت های خارجی و حقوق بگیران آن ها در ایران مسدود نماید. او با انتقاد از افراد وابسته گفته است:
«سیاست ما ایرانی ها باید سیاست بزکوهی باشد. سیاست بزکوهی آن است که همیشه بین الطلوعین چرا می کند که به قدری روشن باشد که علف را ببیند، اما به قدری روشن نباشد که صیّاد او را صید کند. ما ایرانی ها هم باید سیاستمان طوری باشد که زندگی کنیم، اما صیّاد ما را صید نکند (34).»
8. احزاب
پیدایش احزاب در جوامع مختلف، نقش مؤثری در جلب مشارکت سیاسی مردم و حضور آنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی دارد. وجود احزاب سبب می شود تا تفکرهای مختلف، مردم را برای تعیین سرنوشت سیاسی خویش آماده کنند. شهید مدرّس ضمن تأکید بر تشکیل حزب در ایران از بی توجهی به آن در دوران مشروطه و اواخر حکومت قاجار انتقاد کرد و در پاسخ به سئوال خبرنگار مجله ی ایران که عقیده ی وی را در مورد تشکیلات حزبی جویا شده، گفته است:
«در این بیست سال مشروطیت متأسفانه حزبی وجود پیدا نکرده، هر چه بوده است اسم بلارسم بوده، لذا زود از بین رفته است و این یک بدبختی است که دامنگیر جامعه شده است. بر هر ذی حسّی لازم است که بذل جهد کرده و حزبی از روی عقیده و اساسی به نام «حزب وطنی»، تشکیل و در تشدید مبانی آن کوشش نماید و من هم حاضرم که رسماً عضویت چنین حزبی را قبول و به طور اجتماع و هماهنگی به وطن و مردم خدمت کنم (35).»
اندیشه های علمی
1. استخدام معلمان خارجی و اعزام محصّل به خارج از کشور
شهید مدرّس با بهره گیری دقیق از اخبار و روایات اسلامی، بر علم آموزی و استفاده از دانش و مهارت همگان تأکید داشت. او نه تنها در استفاده از تجربه های سایر کشورها محدودیتی قایل نبود، بلکه خواهان استخدام معلمان خارجی و آموزش ایرانیان علاقه مند بود. سیّد حسن مدرّس در یکی از جلسات مجلس شورای ملّی (36) با تأکید بر این موضوع اعلام کرد:
«امروز که محتاج به علوم اروپا هستیم باید علم را به مملکت خودمان بیاوریم.
عقیده ی من این است که باید معلم از خارج بیاوریم، ولو این که سالی یک کرور مخارج او باشد (37).»، وی در ادامه ی این نطق می افزاید:
«اگر ممکن نباشد، باید شاگرد برای معلمی فرستاد و الّا از کلیه ی شاگردانی که به خارج می روند، ده یک عالم شده و بر می گردند و این به زبان مملکت است (38).»
2. بها دادن به علم و صاحبان علم
یکی از مشکلات جامعه ی ایران در بسیاری از دوره های تاریخی، بی توجهی به جایگاه و ارزش علم و صاحبان آن بوده است. این نوع نگرش و بینش عامل بسیار مؤثری در فاصله گرفتن مردم و غفلت آنان از دانش و علم است. جامعه ای که مردم آن، به ویژه کودکان و نوجوانان، گرایشی به علم آموزی ندارند، در دراز مدّت دچار عقب ماندگی خواهد شد. شهید مدرّس از منتقدان جدّی این تفکر بود و برای سوق دادن مردم به علم آموزی و کسب دانش و تخصّص، کوشش های فراوانی داشت. وی در این رابطه گفته است:
«اگر به علم ترتیب اثر بدهید، همه می روند و تخصّص پیدا می کنند. تا علم در مملکت ما قدر و قیمت پیدا نکند، مشکل ما حل نمی شود و از دنیا عقب می مانیم.» (39)
3. تأسیس دارالترجمه در ایران
شهید مدرّس یکی از راه های اساسی انتقال دانش، تجربه و علم کشورهای دیگر به ایران را، تأسیس دارالترجمه می دانست. هدف وی از این اظهار نظر این بود که کتاب های خارجی به زبان مردم ایران ترجمه، چاپ و منتشر شود تا بتوانند از محتوای آن استفاده ی مطلوب ببرند. او ضمن یادآوری اقدامات انجام شده در قرن های سوم و چهارم هجری و ترجمه ی متون گوناگون به زبان عربی، اظهار داشت:
«... تمام علوم و فنونی که به سوی مملکت جلب می شود، باید به لسان اهل مملکت ترجمه شود تا عمومیت پیدا کند. این مملکت تا دارالترجمه پیدا نکند... مثل قرن سوم و چهارم که علوم و فنون را در سایر السنه به لسان عربی ترجمه می کردند و تا علوم و صنایعی که محل احتیاج مملکت است به لسان اهل مملکت ترجمه نشود، رفع احتیاج ما نمی شود. بلکه مالیه ی مملکت می رود، اخلاق مملکت می رود، ادبیات مملکت می رود و عاقبت هم چیزی به دست نمی آید (40).»
2. دریافت علم
طالبان علم و دانش از دیدگاه شهید مدرّس محدودیتی برای دریافت آن ندارند. او بر اساس سخن پیامبر اکرم (ص) که فرمودند: « اطلبوالعلم ولو بالصیّن»، فراگیری علم و دانش را به همه توصیه کرد و عقیده داشت، علم در هر کجا هست، باید دریافت نمود و آن را آموخت.
«جاهل (41) باید علم را در هر کجا که هست جلب کند. خصوصاً وظیفه ی اهل ایران و عجم همیشه بر این بوده است و در اخبار هم ذکر شده است که اگر در آسمان هم علمی باشد، آن ها را جلب نمایند. این از صفات خاصّه ی ایرانی ها است که هر جای دنیا هر علمی هست، جلب می کند، به واسطه ی این که علوم متعلّق به معاش و زندگانی است (42).»
شهید مدرّس در بخش دیگری از سخنان خود با تشویق دولت، خواستار جذب معلّمان و متخصصان کشورهای هم جوار و غیر هم جوار شد و به قدری این اقدام را مهم توصیف کرد که برای تربیت تعدادی ایرانی واجد شرایط و جذب معلمان خارجی، در نطق عمومی خود در مجلس شورای ملّی، از نمایندگان خواست تا دولت را در این کار کمک کنند و دستِ آنان را باز بگذارند و نظارت نیز داشته باشند:
«... من دولت را تشویق می کنم به یک، دو و صد نفر اکتفا ننماید، بلکه در هر کجای دنیا معلمین و متخصصین هستند، حالا به واسطه ی مصالحی از دول هم جوار اقتضا ندارد، از دول غیر هم جوار جلب کنند (43).»
وی ضمن انتقاد به استخدام آن دسته از معلمین خارجی که قبل از این زمان به ایران آمده اند، اقدام آنان را بی نتیجه خواند و آن ها را معلم و متخصّص واقعی ندانست و اظهار داشته است:
«تا امروز معلّم و متخصّصی که در مملکت ما علم بیاورد، نیامده است. فقط یک «یا لمارسن» آمد و در این مملکت یک قدم برداشت که اتفاقاً اسباب رو سفیدی مملکتش شد. اگر چه بعضی آمدند و رو سفیدی را مبدّل به رو سیاهی کردند. دیگری «شوستر» بود. آن هم چهار روزی آمد و یک قدمی در این مملکت برداشت، به مشکلاتی برخورد و موفّق نشد و الّا دیگر ندیدیم که یک مستشار یا متخصّص بیاید و اصلاح نماید. اگر هم بود شاید من نمی دانم (44).»
5. فراهم نمودن منابع مطالعاتی
علاوه بر استخدام معلم از کشورهای خارجی، یکی از راه های دیگری که شهید مدرّس برای علم آموزی مردم ایران بر آن تکیه داشت، جمع آوری کتاب های مربوط به هر علم و تخصّص است. اگر چه او جذب معلمان و متخصصان خارجی را نفی نمی کند، تهیه ی منابع مطالعاتی را یکی از اقدامات دولت برای رفع نیاز آنان دانسته و گفته است:
«... اگر این کتب به زبان اهل مملکت باشد، صد هزار نفر می خوانند و اگر به زبان دیگری باشد، هزار نفر... اگر آقای وزیر معارف میل دارند آن صنایع و علومی که احتیاج مملکت است و در این مملکت نیست و می خواهند این مملکت را به
واسطه ی آن ها رو به آبادی و تمدّن ببرند باید سعی کنند کتبی که محل احتیاج است، جمع کنند. اگر هم لازم شده، متخصّص هم بخواهند، علمای آن علم را هم که در مملکت هستند، حاضر کنند و آن کتب را ترجمه کنند (45).»
د. نظامی و امنیتی
برخورداری هر کشور از امنیت کامل، قوای نظامی کار آزموده، فعال و مجهز به سلاح های روز برای دفاع از آب و خاک، آرزوی هر انسان وطن پرست است. شهید مدرّس برای برقراری امنیت در ایران و مستعد شدن همه جانبه ی نیروهای نظامی و امنیتی کشور دیدگاه های ارزشمندی دارد که به چند نمونه آن اشاره می شود:
1. مسلّح شدن ارتش به سلاح های روز
وابستگی ارتش ایران به سلاح های خارجی، مورد انتقاد شهید مدرّس بود. ساخت کارخانه های اسلحه سازی و تولید سلاح های مناسب همواره مورد تأکید او بود. هزینه شدن سرمایه ی کشور برای خرید سلاح های قدیمی و کهنه، انتقاد دیگری بود که او در جمع نمایندگان مجلس شورای ملّی پرده از آن برداشت و ذهن سایر نمایندگان را نسبت به آن حسّاس نمود. وی در این خصوص گفته است:
« بنده با این ترتیبی که امروزه راجع به اسلحه معمول و مرسوم است جداً مخالفم، زیرا با این کیفیت حاضر، همیشه یک پول هایی از ایران به خارج می رود و یک اسلحه های کهنه ی قدیمی با مخارج زیاد وارد این مملکت می شود که پس از چند صباح دیگر ابداً به کار نمی خورد. بنده از این دولت یا هر دولت دیگری امیدوارم و منتظرم که سعی اساس در ترتیب اسلحه بنماید. یعنی یک شالوده بریزد، ولو با هر قدر مخارج هم باشد که یک اساسی برای تأسیس اسلحه ترتیب دهند و یک کارخانه با هر قدر مخارج خطیری هم که باشد در ایران دایر کنند (46).»
2. سربازگیری در ارتش ایران
تأمین نیروهای ارتش ایران به صورت مقطعی و هنگام بروز خطرات و تهاجم برخی کشورها به اراضی و سرحدّات مرزی و نقاط استراتژیک صورت می گرفت و نیروهای دایمی کم تری در ارتش وجود داشت. سربازان بر اساس نیاز هر دوره و به صورت داوطلب جذب ارتش می شدند و در مقابل زحمات و نوع کار، حقوق دریافت می کردند. شهید مدرّس با این شیوه سربازگیری مخالف بود و انجام خدمت سربازی را برای همه یک تکلیف می دانست.
«... این یک تکلیفی است متعلق به هر کسی که حافظ و پاسبان و محّب مملکتش است و بنده با این ترتیبی که تاکنون به طریق بنیچه (47) و داوطلب معمول بوده، با هر دو مخالف بودم. زیرا سرباز داوطلب مثل نوکر گرفتن است که بنده می خواهم عرض کنم مسأله ی سربازگیری باید تکلیفی برای همه ی افراد مملکت باشد. یعنی اهالی برخورد لازم بدانند که به مملکت خودشان خدمت نظامی بکنند (48).»
3. امنیت داخلی و خارجی
از نظر شهید مدرّس پرداختن یک سویه به امنیت داخله یا خارجه، شیوه ی مناسبی نیست. امنیت داشتن مردم و امن بودن راه ها، مسأله ای بود که به اعتقاد وی فقط از عهده ی قشون بر نمی آمد. آن ها قادر نبودند هم امنیت داخلی را برقرار نمایند و هم از نظر خارجی از تهاجم دشمنان جلوگیری کنند.
«همان طور که برای شهرها نظمیه ی مرتّب لازم است، برای حفظ طرق و شوارع هم که مربوط به امنیت داخله است، قوّه ی امنیه لازم است، که سابقاً هم یک همچو قوه به اسم ژاندارمری داشتیم و بعد منحل شد و به صورت دیگری وجود پیدا کرد... از قشون هم تقاضای امنیت داخلی کردن و هم مهیّا بودن برای اتفاقات جنگی که پیش می آید خیلی مشکل است (49).»
شهید مدرّس در بخش دیگری از بیانات خود می افزاید:
«امنیت از دو راه است. یکی امنیت مملکتی است، یعنی حفظ کردن مملکت از دشمنان خارجی، البته عمده نظر از گرفتن قشون عمومی برای همین نکته است که مملکت دارای قوّت و قدرتی باشد تا حدود و ثغور خود را از تجاوزات دشمنان خارجی حفظ و حراست نماید... لکن یک چیزی که لازم بود مراعات شود و نشده، مسأله ی تکمیل قوا است. (50).»
4. رفاه مردم در اثر امنیت
هرج و مرج در کشور عوامل گوناگونی دارد. یکی از این علت ها وجود نداشتن امنیت می باشد. شهید مدرّس نقش دولت و کارگزاران و نیروهای دولتی را در این مسأله مؤثر می دانست. او تأمین امنیت برای قشر خاصّی از مردم جامعه را تأیید نمی کرد و معتقد بود همه ی مردم باید از آن برخوردار باشند. او در یکی از نطق های خود اظهار داشته است:
« بنده تصدیق دارم که امروز مردم چندان آسودگی ندارند و یک قسمت بزرگش از دست مأمورین جزء دولت است. بلا استثنا که فقیر، رعیّت، کاسب و تاجر، همه از دست آن ها در صدمه هستند. باید قسمی کنیم که از این صدمات راحت باشند. یک قسمت از دست بزرگان محلی است و مردمانی که در حوزه ی آن ها واقعند، در زحمت هستند. دولت باید با تمام قوای خودش جلوگیری کند که قوی صدمه اش به ضعیف نرسد و اگر ما بخواهیم به موکّلین خود خدمت کنم، بنده عرض می کنم که موکّلین من تمام اهالی ایران است... دولت باید قسمی کند که راحتی از برای تمام مردم فراهم کند (51).»
5. امنیت و عدالت
شهید مدرّس خدشه دار شدن امنیت در ایران و دخالت مأمورین دولت در بر هم زدن آسایش مردم را مانع بسیار مهم در اجرای نشدن عدالت در کشور دانسته و اظهار داشته است:
«خدا می داند اگر امنیت کاملاً در ایران برقرار شود و قوه ی دولت زیاد شود، آن کسانی که دارای ده گوسفند هستند، در این مملکت به خوبی می توانند زندگانی کنند. اما برخلاف امروز که مأمورین دولت این همه فشار می آورند و همچنین به واسطه ی جاری نشدن عدالت که پانزده سال است ما فقط اسم آن را می بریم و معنی ندارد (52).»
همچنین او در رابطه با عدالت و امنیت و تأمین کنندگان آن می گوید:
«باید عدلیه، عدلیه باشد. امنیه، امنیه باشد و نظامی هم تفنگ خود را برداشته، توی سربازخانه کشیک بدهد (53).»
6. قوّت امنیه یا خون در بدن
از نظر شهید مدرّس، امنیت در کشور از جمله مسایلی است که برای تأمین آن باید سازوکارهای مناسب تدارک دیده شود. او ضمن بها دادن به نیروهای امنیتی و تلاش برای آموزش و آماده سازی آن، قوّت امنیه را مثل خود در رگ های بدن می داند که اگر خون در آن ها جریان نداشته باشد، حیات انسان به خطر می افتد. وی در این رابطه می گوید: « قطعاً قوّت امنیه در مملکت، مثل خون است در بدن (54).»
7. توسعه ی صنایع هوایی
پس از تخصیص بودجه ی وزارت جنگ و مطرح شدن آن به منظور تصویب در مجلس شورای ملّی، مدرّس با بخش هایی از مواد این بودجه مخالفت کرد. پیش بینی نشدن اعتبار برای توسعه ی صنایع هوایی و هواپیمایی مهم ترین مسأله ای بود که شهید مدرّس مخالفت شدید خود را ابراز نمود. وی ضمن ناکافی دانستن بودجه ی این وزارتخانه، تخصیص آن را غیرمنصفانه دانست و علت لحاظ نشدن بودجه برای صنایع هوایی را از وزیر مالیه سئوال نمود و طی بیاناتی اظهار داشت:
«این بودجه مال چهل سال پیش است. امروز باید قسمت بزرگ بودجه ی وزارت جنگ مال هواپیمایی باشد. امروز دنیا رو به هواپیمایی می رود و باید بودجه وزارت جنگ، خرج بیش ترش مال هواپیمایی باشد... امروز جزء عمده ی وزارت جنگ خرج هواپیمایی است که هر چه خرجش بشود، زیاد نیست، زیرا جنگ از زمین
می رود به هوا (55).»
ه. دیدگاه های اجتماعی
1. خدمتگزاری
انگیزه ی خدمت رسانی به مردم لازمه ی کار همه ی کسانی است که به نوعی با اقشار مختلف جامعه یا بخش خاصّی سروکار دارند. وجود حسّ خدمتگزاری در ذهن و قلب هر فرد، انگیزه ی خدمت به مردم را تقویت خواهد کرد. اقداماتی که با هدف کمک به افراد صورت می گیرد، به قدری زیبا و انسانی است که شخص خدمتگزار، احساس رضایت می کند. شهید مدرّس، ایجاد این حس را در همه ی افرادی که با مردم سر و کار دارند، ضروری می دانست و می گفت:
«کاری که باید کرد، این است که یا به علم، یا به موعظه، یا اسباب دیگر، این حس را در مردم ایجاد کرد. البته قانون را باید حفظ کرد (56).»
خدمت به مردم و همنوعان، صلح و صفا را در همه ی جهان به وجود می آورد، یا تقویت می کند. این کار علاوه بر از بین بردن فساد در جوامع، برای انسان سعادت و خوشبختی به همراه دارد و موجب رضای خداوند متعال خواهد بود. شهید مدرّس، در بخش دیگری از سخنان خود می گوید:
«تمام مللی که در ایران هستند، همه باید با هم مشغول خدمت به مملکت خود باشند تا مفاسدی که در این مملکت هست رفع شود... نمی دانم ما که مقلّدیم در کارهای خودمان، چرا از سایر کارهای خوبی که سایر دول می کنند، تقلید نمی کنیم (57)؟»
2. آبادانی و سازندگی
رسیدگی به وضع شهرها و روستا و مجهّز شدن آن ها به همه ی امکانات آرزوی همیشگی شهید مدرّس بود. او در جلسه ی 147 سال 1346 (58) ه ق، مجلس شورای ملّی در مورد بازسازی املاک و مغازه های تهران و رسیدگی به اوضاع شهر اظهار داشت:
«... شخص بنده عقیده ام این است، تهران که سهل است، شهرهای دیگر هم که سهل است، دهات ایران هم باید مثل دهات و قصبات (59) اروپا باشد، از حیث ظاهر و مقبولی و خوبی باید تمام بلاد و قصبات ایران مثل اروپا باشد (60).»
و. تقویت هویت دینی و ملّی
1. وطن خواهی و وطن دوستی
آگاهی شهید مدرّس از پیشینه و سوابق درخشان ایرانیان و تمدّن کهن آنان، بهترین دلیلی است که تو در گفتار و کردار خود به گونه ای رفتار می کند تا مردم و مسئولان را نسبت به هویت ملّی، وطن دوستی و ایرانی بودن، حسّاس نماید. همچنین، دین و نقش آن در زندگی آنان را که همواره چراغ روشنی برای تشخیص خوب و بد، زشتی و زیبایی و حق و باطل بوده است، یادآور می شود:
علاقه به وطن و دوست داشتن آن، انگیزه ای است که مردم همه ی کشورها از آن برخوردار هستند و اگر گاهی عده ای از مردم برخلاف مصالح سرزمین خود اقدامی می کنند به دلیل مسایل سیاسی و مالی است. این افراد جهت رسیدن، به مقام، منصب، ثروت و کسب موقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وطن فروشی می کنند. شهید مدرّس در یکی از جلسات مجلس پنجم شورای ملّی، وطن خواهی و وطن دوستی را یکی از احساسات اصلی و اساسی نمایندگان دانسته و بر پایبندی آنان نسبت به این مسأله تأکید نموده است. او در این زمینه می گوید:
«من خیال می کنم، وطن خواهی و وطن دوستی که ما می گوییم این است که ارض خودمان را دوست بداریم و اهل آن ارض را هم مثل خودمان و از خودمان بدانیم (61).»
این جمله بیان گر این موضوع است که مدرّس نه تنها به وطن خودش اهمیّت
می دهد، بلکه برای وطن مردم دیگر هم احترام قایل است. او دل بستگی به ایران را به صورت مشخّص بیان می کند و نشان می دهد که برای حفظ تمامیت ارضی، استقلال و آزادی آن باید از هیچ کوششی دریغ ننمود. شهید مدرّس در یکی از یادداشت های خود می نویسد:
«همه جای این جهان سرزمین من است و من از میان این سرزمین ها، سرزمین های اسلامی را بیش تر دوست می دارم و از میان سرزمین های اسلامی، نسبت به ایران علاقه ی خاصی دارم و در ایران هم نسبت به اصفهان ... دل بستگی ام زیاد است (62).»
علاقه ی مدرّس نسبت به ایران و وجود حسّ ایران دوستی و وطن خواهی و داشتن هویّت ملی در او به قدری زیاد است که می گوید:
«هر کسی بدون اجازه وارد خاک ایران بشود، خواه عمامه ای باشد، خواه شاپویی (63)، او را با تیر می زنیم. بعد اگر مسلمان بود بر او نماز می خوانیم و گرنه، چالش می کنیم (64).»
2. حفظ دیانت، قومیّت و ملیّت
بدون تردید برای بقای دین، ملیّت و قومیّت، جلوگیری از تحریف و آسیب پذیری آن ها، باید در حفظ دست آوردها، آثار،
نشانه ها و اصول هر یک تلاش شود. در جهان امروز بسیاری از بیگانگان و حتی دشمنان داخلی ایران و اسلام، برای زدودن چهره ی واقعی و اصیل ایرانی و اسلامی به صورت زیرکانه و مرموز فعالیت می کنند. مسأله ی بسیار مهمی که در گذشته نیز وجود داشته و وطن پرستان و آزادی خواهان این نگرانی را به مردم منتقل نموده اند. شهید مدرّس از جمله کسانی است که در عصر مشروطه برای مصون ماندن ملیّت و دیانت مردم ایران متحمّل زحمات فراوانی شد. او در این باره می گوید:
«باید یک قدم هایی که مقتضای حفظ دیانت و حفظ قومیّت و حفظ ملیّت خودمان است، برداریم و هیچ کاری و هیچ چیزی را مقدّم بر این کار قرار ندهیم و نگذاریم که این مسأله زیادتر از این، اسباب خرابی جامعه شود که مبادا یک ضرر عظیم تری بر ما مترتب گردد و خدای نخواسته حال ما از این روزی که هستیم بدتر شود (65).»
3. حفظ زبان
وقتی شهید مدرّس برای تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف مسافرت کرد، حدود هفت سال در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی (ع) زندگی کرد. در این دوره به تناسب نوع تحصیلات، زبان عربی را خوب آموخت و گفتار و نوشتار او در پایان مدّت یاد شده نسبت به گذشته تغییر اساسی داشت. او در نوشته ها و سخنان خود، کلمات عربی زیادی استفاده می کرد، پس از ورود به ایران تلاش کرد به جای کاربرد کلمات عربی از لغات فارسی ساده استفاده کند و در این کار آن قدر دقّت نمود که زبان و گفتارش بسیار ساده، شیوا و دلنشین شد، به کاربرد کلمات فرانسوی و انگلیسی در سخن و نوشتار عدّه ای اعتراض کرد.
4. ارتباط نوگرایی و روشن فکری با وطن خواهی و وطن دوستی
افکار نو و الگوهای جدیدی که نه تنها مخالف اندیشه ها و آرمان های دینی نبود، بلکه برای پیشرفت و ترقی مردم و جامعه ضرورت داشت، از جانب شهید مدرّس حمایت می شد. او فرد اصلاح طلبی بود و به همین دلیل در مجلس شورای ملّی در رأی اصلاح طلبان قرار داشت و مخالف جریان سوسیالیست مجلس بود. شرایط زمانی و مکانی، دو عامل اساسی بود که او در اعلام مواضع اش به آن ها توجه داشت و اندیشه ی ایرانی بودنش و بُعد هویّت ایرانی و دینی، ملاک هایی بودند که افکار روشن فکرانه و مخرّب سبب حذف آن ها در ذهن او نمی شد.
5. وحدت و یکپارچگی
شهید مدرس اتحّاد، همدلی و همکاری در اصول را، اساس کار برنامه ریزان، نمایندگان، قانون گذاران و سران حکومت می دانست، تفاوت سلیقه ها را قبول داشت و معتقد بود هر کس باید نظر خود را آزادانه مطرح کند. شهید مدرّس پس از ورود به مجلس دوم شورای ملّی، طی بیاناتی نمایندگان را به حفظ وحدت و یکپارچگی دعوت کرد و خواهان حفظ جایگاه مجلس از سوی نمایندگان شد.
ز. آزادی خواهی
آزادی، لازمه ی یک زندگی کامل است. انسان هر قدر هم در رفاه باشد ولی از آزادی برخوردار نباشد، زندگی او معنا و مفهوم منطقی و واقعی ندارد. انسان در پرتو آزادی های مشروع و در چارچوب درست هر نوع آزادی می تواند، برای رفاه خود، جامعه و همنوعانش فعّالیّت کند.
1. ضرورت آزاد بودن
شهید مدربس «حقیقت زندگی» را در «داشتن آزادی» می دانست و می گفت:
«حقیقت زندگی، آزادی است. اگر انسان آزاد نباشد، مرگ و زندگی اش یکسان است (66).»
2. آزاد بودن با بی رغبتی به دنیا
همچنین وی دلیل برخورداری خودش از آزادی بیان را در این نکته می دانست که نسبت به متاع دنیا بی رغبت است، از کسی در خواست و خواهش نمی کند و بارش سبک است. او در این رابطه می گوید:
«اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می کنم و هر حرف حقّی را بی پروا می زنم، برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم چیزی نمی خواهم، اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم کنید، آزاد می شوید. (67).»
3. حفظ انسانیت و آزادگی
مدرّس در بیان دیگری «حفظ انسانیت» و «آزادگی» را در رها شدن از هرگونه «قید و بند» می داند و می افزاید:
«باید جان انسان از هرگونه قید و بندی آزاد باشد تا مراتب انسانیت و آزادگی خویش را حفظ کند (68).»
4. بیان عقیده
شهید مدرّس در بیان دیگری ضمن توصیه به نمایندگان مجلس، اظهار داشته است:
«هر کس باید عقیده ی خود را بگوید و حاکم قانون اساسی است. هر چه قانون اساسی گفته است، باید عملی شود (69).»
و در جای دیگری می گوید:
«من عقیده ی خودم را اظهار می کنم ولو مخالف با تمام مردم روی زمین باشد (70).»
پی نوشت ها:
1. مدرّس در پنج دوره تقنینیه، ج1، علی مدرّسی، ص 363.
2. سود.
3. همان، ص 362.
4. همان، ج2، ص 114.
5. همان، صص 119 و 120.
6. همان، ج1، ص 87.
7. همان، ج2، ص 121.
8. همان.
9. همان، ج1، ص 87.
10. همان، ص 226.
11. همان، ص 229.
12. همان، ص 230.
13. همان، صص 238 و 239.
14. نوعی گیاه.
15. شیره نوعی گیاه بیابانی که مصرف دارویی و صنعتی دارد.
16. همان، ص 279.
17. همان، ص 307.
18. همان، 318.
19. همان، ص 350.
20. همان، ص 351.
21. همان، ص 278.
22. همان، ج2، ص 478.
23. تاریخ بیست ساله ایران، ج2، حسین مکّی، ص 290.
24. همان، ص 287.
25. مدرّس در پنج دوره تقنینیه، ج 1، علی مدرّسی، صص 428 و 429.
26. همان، ص 223.
27. تاریخ بیست ساله ایران، ج4، حسین مکّی، ص 308.
28. همان.
29. همان، ص 308 و 309.
30. همان، ص 384.
31. همان، ج2، ص 290.
32. نوعی کلاه.
33. همان.
34. همان، ج4، صص 295 و 296.
35. اندیشه سیاسی شهید مدرّس، رضا عیسی نیا، صص 127 و 128.
36. جلسه 217، سال 1329 ه ق.
37. مدرّس، ج1، علی مدرّسی، ص 174.
38. همان.
39.همان، ص 173.
40. مدرّس در پنج دوره تقنینیه، ج1، علی مدرّسی، ص 84.
41. منظور از این کلمه، کسی است که در یک موضوع یا چند موضوع اطلاعات و آگاهی ندارد.
42. همان، ص 223.
43. همان، ص 224.
44. همان.
45. همان، ص 232.
46. همان، ص 400.
47. سربازگیری، تأمین سرباز.
48. همان، ص 400.
49. همان، ص 401.
50. همان.
51. همان، ص 268.
52. همان.
53. تاریخ بیست ساله ایران، ج4، حسین مکّی، ص 116.
54. همان، ص 454.
55. همان، 455.
56. مدرّس در پنج دوره تقنینیه، ج2، علی مدرّسی، ص 25.
57. مدرّس، ج1، علی مدرّسی، ص 175.
58. مطابق با سال 1306 ه ش.
59. بخش ها، ده ها.
60. مدرّس در پنج دوره تقنینیه، ج2، علی مدرّسی، ص 458.
61. همان، ص 139.
62. مدرّس و سیاست گذاری عمومی، دکتر حمید رضا ملک محمدی، ص 150.
63. نوعی کلاه.
64. همان.
65. همان، ص 192.
66. مدرّس، ج1، علی مدرّسی، ص 181.
67. همان، ص 179.
68. همان.
69. همان، ص 173.
70. همان، ص 174.
منبع: رمضانی، عباس(1386)سیدحسن مدرس، تهران، انتشارات ترفند، چاپ دوم1386.